انتقادات آیتالله سبحانی از اظهارات یک جامعهشناس
متن نامهی آیتالله «جعفر سبحانی»، از مراجع تقلید خطاب به مدیرمسوول روزنامهی اطلاعات را به نقل از پایگاه اطلاعرسانی این مرجع تقلید میخوانید:
«بسمه تعالی
حضور محترم حجة الاسلام جناب آقاى حاج سيد محمود دعايى (دامت تأييداته)
با اهداء سلام، و عرض تبريك به مناسبت يوم الله 22 بهمن كه سرآغاز حكومت اسلامى است.
تصديع مى دهد: در روزنامه اطلاعات مورخ چهارشنبه 16 بهمن 1398 برابر 10 جمادى الثانى 1441 شماره مسلسل 27493، صفحه 3 گزارشى از نشست «مسأله فرهنگ» نقل شده و آقاى حسن محدثى در اين نشست چنين مى گويد:
ريشه اساسى شكاف بين فرهنگ واقعى و آرمانى ما در اين است كه الگوهاى فرهنگى و رفتارى حاكم بر جامعه ما، اساساً در تضاد با عناصر فرهنگى ذاتى انسان ايرانى هستند و آنها را عموماً سركوب يا ناديده مى گيرند…
نيز مى گويد: حال فرهنگ كلان ما بر اساس اخلاق، دين و عرف سركوبگر، اين موجود را منقاد مى خواهد…
او تصريح مى كند: متأسفانه انسان ايرانى تحت سلطه اخلاقى است كه فقط انسان هاى فرزانه و اسطوره اى را براى او الگو مى كند و به همين دليل مجبور است خواسته ها و نيازهاى طبيعى اش را سركوب كند…
و در پايان توصيه مى كند: بايد انسان، تعيين گر زاده شود، انسانى كه عشق، امر جنسى و…برايش تابو نباشد و بتواند براى خواسته ها و نيازهاى خود تصميم بگيرد.
فراز نخست از كلام او حاكى از آن است كه رفتارهاى حاكم بر جامعه ما كه همان تربيت اسلامى است با عناصر فرهنگى ذاتى انسانى ايرانى در تضاد است يعنى در سرشت انسان ايرانى اين نهفته است كه رفتارهاى اسلامى با فطرت او سازگار نيست و بايد آنها را سركوب كند.
آيا قوانين حاكم بر كشور ما كه نشريات بايد بر آن اساس حركت كنند، اجازه نشر اين افكار را مى دهد؟ و رسماً بگويد رفتارهاى حاكم بر جامعه با فرهنگ انسانى در تضاد است؟
وى در فراز ديگرى پرده از عقيده خود برداشته و مى گويد فرهنگ كلان ما بر اساس اخلاق، دين و عرف، سركوب كر فرهنگى ذاتى انسانى ايرانى است!
خواهشمند است در گفتار ايشان تأمل كنيد چگونه دعوت به اباحى گرى مى كند و مى گويد: بايد انسان، تعيين گرزاده شود، انسانى كه عشق، امر جنسى و… برايش تابو نباشد و بتواند براى خواسته ها ونيازهاى خود تصميم بگيرد.
در خانه اگر كس است يك حرف بس است!
از حضرتعالى درخواست مى شود اجازه ندهيد اين نوع مطالب ويرانگر اخلاق بدون نظارت چاپ شود، خود حضرتعالى افرادى را مشخص كنيد كه بر اين مطالب نظارت كنند. امروز فساد و دعوت به اشباع تمايلات جنسى از هر راه صحيح و ناصحيح، و قانونى و غير قانونى در فضاى مجازى غوغا مى كند، ديگر نبايد روزنامه اطلاعات ناخودآگاه با آنها هماهنگ باشد.
تأسف آنجا است كه اطلاع يافته ام گوينده اين سخن، استاد دانشگاه آزاد اسلامى است! دست پرورده چنين استادى چه خواهد بود؟ خدا آگاه است!
با تقديم احترام
جعفر سبحانى
20/11/1398»
اظهارات حسن محدثی، جامعهشناس به نقل از روزنامهی اطلاعات به این شرح است:
حسن محدثي گفت: مسأله اصلي جامعه ما که شکاف ميان فرهنگ واقعي و آرماني است، به اين برميگردد که الگوها، شيوههاي رفتاري و باورهاي مختص به يک جامعه آرماني در ذهن ما وجود دارد اما در عمل آنچه که زيست داريم و باور ميکنيم و نسبت به آن عمل ميکنيم، فرهنگ ديگري است که فاصله فاحشي با فرهنگ آرماني دارد. از همين رو من همواره به دانشجويان ميگويم که اگر ميخواهيد درباره ايرانيان قضاوت کنيد، مبنا را بر اينکه چه ميگويند قرار ندهيد بلکه نگاه کنيد که چگونه عمل ميکنند.
وي افزود: در اين جامعه با اين تربيت، زباني که به کار گرفته ميشود دروغ و تزوير است و متأسفانه همه ما نوعي از اين شکاف را تجربه کرده و ميشناسيم.
محدثي ضمن انتقاد از کساني که ريشه اين شکاف را به صورت ذاتي منتسب به انسان ايراني ميدانند گفت: گويي انسان ايراني ديگري بايد خلق شود که اين عقايد قالبي بر آن حاکم نباشد. ريشه اساسي شکاف بين فرهنگ واقعي و آرماني ما در اين است که الگوهاي فرهنگي و رفتاري حاکم بر جامعه ما اساسا در تضاد با عناصر فرهنگي ذاتي انسان ايراني هستند و آنها را عموما سرکوب يا ناديده ميگيرند. فرهنگ کلان ويژگيهايي را به ما تحميل ميکند که دين موجود هم در تحکيم آن نقش دارد، در حالي که اين عناصر ضد وجود ما هستند.
اين جامعهشناس با تأکيد بر اينکه فرهنگ خرد در جامعه ايراني ضد فرهنگ کلان است، به تجربيات خود در جامعهشناسي خانواده اشاره کرد و افزود: ما همواره در برابر نيازهاي جنسي نوجوانان و جوانان سکوت کرديم و فکري نميکنيم در حالي که انسان ايراني در سالهاي آغازين بلوغ، محروميت جنسي ميکشد و بعد از تأهل هم اين محروميت جنسي را با خود دارد و تا پايان عمرش اين محروميت ادامه پيدا ميکند. حال فرهنگ کلان ما براساس اخلاق، دين و عرف سرکوبگر، اين موجود را منقاد ميخواهد.
محدثي با بيان اينکه انسان ايراني، انساني با بدن منقاد است و ذهني دارد که بايد به انقياد کشيده شود گفت: به عبارت ديگر انسان ايراني بايد تن به انقياد دهد و در واقع خواستهها و نيازهاي طبيعي خودش را سرکوب کرده و ناديده بگيرد چرا که اين خواستهها و نيازها برخلاف فرهنگ کلان و فرهنگ مياني است؛ از همين رو چيزي از کرامت و عزت انسان ايراني در اثر خود حقيرسازي باقي نميماند و اين انسان، تمامي انرژياش را بايد صرف کشمکش با خود در غلبه بر تعارضهاي وجودياش کند.
او تصريح کرد: متأسفانه انسان ايراني تحت سلطه اخلاقي است که فقط انسانهاي فرزانه و اسطورهاي را براي او الگو ميکند و به همين دليل مجبور است خواستهها و نيازهاي طبيعياش را سرکوب کند.
اين جامعهشناس در پايان سخنانش با تأکيد بر اينکه با فرهنگ انقياد، بدن منقاد و ذهن منقاد مقابله کنيم و ميراث فرهنگي گذشته را به چالش بکشيم گفت: ما نميتوانيم خود را تغيير دهيم، چون فرهنگ کلان ما را به انقياد کشيده است؛ بنابراين بايد از نقد فرهنگ انقياد کار خود را آغاز کنيم و جوانان ما بايد الگوهاي رفتاري را عوض کرده و اين فرهنگ را طرد کنند.
محدثي تصريح کرد: بايد انسان، تعيينگرزاده شود؛ انساني که عشق، امر جنسي و … برايش تابو نباشد و بتواند براي خواستهها و نيازهاي خود تصميم بگيرد.
انتهای پیام
فقط من پرسشی کوتاه از محضرایت اله دارم…ایا محصولات تفکرات غالب شده دراین دیار را مر اسلام میدانید؟؟؟پاسخ به این سئوال راهگشای مومنینی خواهدبود که قصد تقلیدرا از حضرتعالی دارند…..
این سوال شما راهگشای کسی که قصد قصد قصد تقلید از آیت اله را دارد نیست عزیزم.اول عقاید را با عقل مبفهمد بعد تقلید.
آیت ا… سیستانی، الگویی ازتعامل و سفیری نیکو برای معرفی وجذب انسان ها به دین است. نه کسانی که بر محدودیت و سانسور و تمامیت خواهی به نمایندگی از دین خدا مشغولند!؟آرمان بهمن 57، انسانی مختار و آگاه و انتخابگر را می خواست!نه تحمیلگر! اگر به مردم طوری دیگروانمود کردیم ،خطاکردیم!
آیت اله سبحانی متکلم اند لازم نیست شما ازآزادی صحبت کنید.قرار نیست هر نظریه سخیفی از روزنامه ها و آن هم بدون نقد پخش شود.همین آیت اله سیستانی جانم فداش چرا از انتشار برخی افکار صوفی گرایانه و…اظهار نگرانی کرده بودند.آیا آیت اله سیستانی راضی اند که در روزنامه ها مثلا شخصی بگوید نماز نخوانید برید فقط به فقرا کمک کنید