خرید تور تابستان

روایتی از اعتراض سردار سلیمانی به حمایت سپاه از ناطق در سال۷۶

سردار عزلتی‌مقدم، عضو پیشین دفتر سیاسی سپاه گفت: در سال 76 که انتخابات ریاست جمهوری بود نماینده ولی فقیه در سپاه به رغم اعلام رسمی مواضع سیاسی سپاه مبنی بر عدم دخالت له یا علیه کاندیداهای ریاست جمهوری خود ایشان گفته خویش را نقض و در سخنانی در نیروی مقاومت گفت، «باید از آقای ناطق نوری حمایت کنیم». این گفته ایشان را به صورت دست نوشته به سراسر سپاه ابلاغ کردند. شهید حاج قاسم سلیمانی در لشکر 41 ثارالله در صبح گاه نظامی سخنرانی کرد و در یک دست وصیت نامه امام و در دست دیگر این نامه را گرفت و اظهار داشت که نمایندگی ولی فقیه گفته است سپاهیان به آقای ناطق نوری رای دهند اما امام در وصیت نامه خود تاکید کرده که پاسداران در امر انتخابات دخالت نکنند. بعد خود ایشان سوال می کند که حالا ما باید کدام یک را انتخاب کنیم؟ سپس خودش پاسخ می دهد که ما باید به وصیت نامه امام عمل کنیم.

مشروح گفت و گوی جماران با سردار عزلتی‌مقدم در پی می آید:

* آقای عزلتی مقدم! حضور مردم در تشییع شهید قاسم سلیمانی را در چه عواملی می دانید؟

دلیل حضور انبوه مردم در تشییع با شکوه شهید حاج  قاسم سلیمانی و همراهانش را در دو امر می دانم. یکی زنده بودن ارزش های امام خمینی در جامعه و قدردانی مردم از کسانی که حامل این ارزش ها هستند و دوم اطلاع و شناخت مردم از افراد و شخصیت ها و همچنین آگاهی از مسائلی که در جامعه به وقوع می پیوندد.

سلوک و زندگانی ساده و بی آلایش شهید حاج قاسم سلیمانی به ویژه ادب و اخلاص او برای مردم تداعی کننده فرماندهان با اخلاص و شهید دوران مقدس، همچون باکری ها و خرازی هاست. مردم می پندارند که شهید سلیمانی شباهت زیادی به این شهدا دارد. شهید سلیمانی بعد از جنگ بر خلاف برخی از فرماندهان که همرزمان خود را رها کردند، یاران خود را تنها نگذاشت. مشکلات جانبازان، خانواده شهدا، پاسداران بازنشسته و بسیجیان استان کرمان که همراه او در دفاع مقدس جنگیده بودند را پیگیری و مانند پدری مهربان به آنان رسیدگی می کرد. این ارتباط عاطفی به جامعه منتقل شد و مردم استان کرمان حاج قاسم را دوست می داشتند. به تدریج این سلوک در سطح کشور هم از طریق سینه به سینه منتشر شد. به نظر من در کشور ما اطلاع رسانی غیررسمی کاربرد بیشتری از اطلاع رسانی رسمی دارد. این ارزش ها و رفتارهای شهید سلیمانی بیشتر از طریق سینه به سینه به دیگران و جامعه منتقل شده است.

نمونه دیگر این شهید، سردار حسین علایی است. متاسفانه در دوران حیات افراد ما آن طور که سزاوار است سرمایه های خود را پاس نمی داریم. آقای علایی از فرماندهان بلندپایه نظامی و جنگ محسوب می شود که پس از استعفای آقای محسن رضایی از فرماندهی کل سپاه جزء سه نفری است که به عنوان فرمانده کل سپاه به عنوان جایگزینی مطرح شده است. یعنی آقایان غلامعلی رشید، رحیم صفوی و حسین علایی هر سه به عنوان فرمانده کل سپاه مطرح شدند. در مقاطعی از جنگ لشکر 41 ثارالله و شهید حاج قاسم سلیمانی تحت امر سردار علایی در قرارگاه نوح بوده اند. سردار علایی و شهید باکری دو نیمه یک سیب هستند. آقای علایی شباهت های زیادی به شهید مهدی باکری دارد. در سال 88 وقتی آن جسارت به منزل ایشان شد، همان ایام من و سردار علایی در خیابان قدم می زدیم. مشاهده کردم که مردم عادی وقتی ایشان را می بینند احترام زیادی می کنند. یا در مراسم تدفین مرحوم برادر آقای مهندس اکبر ترکان عده زیادی از مسئولان کشوری و لشکری ایشان را بغل می کردند و می بوسیدند. اینها علامت این است که ارزش هایی چون ساده زیستی، شجاعت، ظلم ستیزی، مناعت طبع و همه آن چیزهایی که ما مطالبات حضرت امام از پاسداران می دانیم و در وجود امثال شهید سلیمانی هست هنوز مورد حمایت مردم قرار دارد.

*نظرتان را درباره مواضع فکری و سیاسی سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی بفرمایید.

پاسدارانی که در ابتدای تشکیل سپاه به عضویت سپاه درآمدند از دو گروه تشکیل می شدند؛ گروهی که در احزاب و دسته جات سیاسی وفادار به امام مثل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، حزب ملل اسلامی، حزب جمهوری اسلامی و امثال اینها عضویت داشتند و گروه دیگری که اکثریت اعضای سپاه پاسداران را تشکیل دادند به هیچ گروه و حزب سیاسی وابسته نبودند. آنها جزو قافله انقلاب و عاشقان خمینی بودند که بعد از پیروزی انقلاب می خواستند در راستای منویات حضرت امام به اهداف و خواسته های ایشان جامه عمل بپوشانند. بنابراین، افراد از همه قشرهای جوان اعم از دانشجو، کاسب، بنا و … به عضویت سپاه درآمدند و اکثر این جوانان از نظر قشربندی اجتماعی جزو طبقه متوسط و پایین شهری به حساب می آمدند و مذهبی هم بودند.

مواضع سیاسی این دسته از پاسداران درست منطبق بر مواضع حضرت امام بود. یعنی هر سخنرانی امام دل های آنها را تکان می داد و آنان سراپا گوش به فرامین و فرمایش های ایشان بودند. البته در آن زمان به این گروه که این گونه مواضع امام را دربست قبول داشتند چپ گفته می شد. حضرت امام در گفتار خود همواره از محرومین و مستضعفین دفاع می کردند و آنها را ولی نعمت مسئولین می دانستند و رسیدگی به زندگی آنها را مورد تاکید قرار می دادند و برقراری عدالت اجتماعی را بزرگترین دستاورد انقلاب می خواندند.

در بیانات یاران امام همچون شهید بهشتی این مواضع تبیین و اعلام می گردید و پاسداران انقلاب از این مواضع حمایت و دفاع می کردند. شهید حاج قاسم سلیمانی جزو این دسته از پاسداران بود که عضو گروه و حزب سیاسی نبود و پیوستن او به سپاه از روی عشق و علاقه به حضرت امام و به دنبال تحقق بخشیدن به اهداف ایشان بود. بنابراین در سپهر سیاسی آن روزها که به مدافعان مواضع امام «چپ» می گفتند ایشان هم جزو جریانی محسوب می شد که دربست مواضع امام را قبول داشت. جریان راست که با مواضع امام زاویه داشت و برخی مواضع امام از جمله مواضع اقتصادی ایشان را قبول نداشت در نقطه مقابل مواضع فکری و سیاسی شهید سلیمانی قرار می گرفت. بعد از رحلت حضرت امام که جریان راست در سطوح عالی فرماندهی سپاه را به دست گرفت به تدریج درصدد حذف پاسدارانی برآمد که همچنان به مواضع فکری امام وفادار بودند.

*نظر شهید سلیمانی در خصوص دخالت نظامیان در سیاست و انتخابات چه بود؟

بر طبق قانون برای نظامیان جناح اصولگرا و اصلاح طلب نباید فرقی داشته باشد. اما متأسفانه برخی نظامیان که گرایش های جناحی داشته و دارند با توجیهات غیرواقعی از یک جناح حمایت و بر علیه جناح دیگر موضع گیری می کنند.

شهید قاسم سلیمانی اعتقاد داشت که سپاه ورای جناح بندی های سیاسی و بالاتر از آنهاست. یعنی نه حامی و نه مخالف آنها بود. می گفت یک نظامی باید به نظام تعلق خاطر داشته باشد نه به حزب سیاسی. البته با افراد هر دو جناح هم رفاقت و دوستی داشت و آزادی فعالیت های سیاسی را برای سیاسیون قائل بود. از حاج قاسم سلیمانی هیچ گاه حرفی له یا علیه جریانی سیاسی شنیده نشد. اما در طرف دیگر جریان گروه گرا در سپاه این مواضع را برنمی تابید. یادم هست در اداره سیاسی سپاه روزی آقای صفار هرندی که رئیس اداره سیاسی سپاه بود، نامه ای را به من نشان داد که اقای محمدباقر ذوالقدر رئیس ستاد مشترک سپاه به ایشان نوشته و از مواضع اداره سیاسی انتقاد کرده بود. نوشته بود شما روی خطی حرکت می کنید که نه این طرف است و نه آن طرف. در واقع مواضع آن روز ما در اداره سیاسی این بود که رهبری هم مثل حضرت امام مخالف افتادن سپاه در وادی جناح ها و دخالت انها در انتخابات است؛ این مواضع را غیر از آنکه ابلاغ کردند در سخنرانی های خود نیز به وضوح بیان می کردند.

اما در توجیهات آقایانی که سپاه را به بازی های جناحی می کشیدند، این گونه بیان می شد که رهبری مصلحت نمی دانند که مواضع خود را به صراحت بیان کند و این ما هستیم که باید از فحوای کلام ایشان درک کنیم که مواضع اصلی شان کدام است. در باب دخالت در انتخابات هم شهید سلیمانی طبق وصیت نامه حضرت امام که پاسداران را از دخالت له یا علیه کاندیداها منع کرده، عمل می کرد. برای مثال در سال 76 که انتخابات ریاست جمهوری بود، نماینده ولی فقیه در سپاه به رغم اعلام رسمی مواضع سیاسی سپاه مبنی بر عدم دخالت له یا علیه کاندیداهای ریاست جمهوری خود ایشان گفته خویش را نقض و در سخنانی در نیروی مقاومت گفت، «باید از آقای ناطق نوری حمایت کنیم». این گفته ایشان را به صورت دست نوشته به سراسر سپاه ابلاغ کردند.

شهید حاج قاسم سلیمانی در لشکر 41 ثارالله در صبح گاه نظامی سخنرانی کرد و در یک دست وصیت نامه امام و در دست دیگر این نامه را گرفت و اظهار داشت که نمایندگی ولی فقیه گفته است سپاهیان به آقای ناطق نوری رای دهند اما امام در وصیت نامه خود تاکید کرده که پاسداران در امر انتخابات دخالت نکنند. بعد خود ایشان سوال می کند که حالا ما باید کدام یک را انتخاب کنیم؟ سپس خودش پاسخ می دهد که ما باید به وصیت نامه امام عمل کنیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا