طوفانی بی حضور نوح
جواد کاشی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «طوفانی بی حضور نوح» نوشت:
داستان طوفان نوح است. موج سیل آسایی در دره مرگ به راه افتاده و شماری از ما را با خود برده و میبرد. ما با ترس به صخرههای دو سوی دره چسبیدهایم. سیل گاهی بالاتر میآید، و شماری دیگر را همراه سفر مرگ میکند. ما بالاتر و بالاتر میرویم و به هم اطمینان میدهیم خطری نیست. دست تطاول این سیل به آنجاها که ما هستیم نخواهد رسید.
ما این بالا بر تخته سنگها تکیه زدهایم و برای کاستن از بار این همه ترس، حرف میزنیم، شوخی میکنیم، بحثهای فلسفی و تئوریک رد و بدل میکنیم. از آینده پس از این سیل مرگبار سخن میگوییم. تلاش میکنیم تا جایی که ممکن است به عمق دره نگاه نکنیم. اما حتی به خودهامان هم با اطمینان نگاه نمیکنیم. بعید نمیدانیم حتی مخاطبی را هم که رویاروی ماست، یکباره دست سیل برباید. آنگاه با سرعت رو برمیگردانیم و رشته بریده شده کلام را با یک مخاطب دیگر تداوم میبخشیم. همه چیز شبیه ماجرای طوفان نوح است. با این تفاوت که نوحی در کار نیست و کشتی نجاتی در میان سیلاب مرگ آور حرکت نمیکند.
اینجا در این فضای هولناک، همه سخن میگویند، تنها کسانی فاقد زبان و سخن هستند که سیلاب مرگ گریبانشان را گرفته است. ما به دو گروه با صدا و بی صدا تقسیم شدهایم. آنها که میروند، حتی مجالی برای بزرگداشت شان نیست. مجالی برای گریستن جمعی. برای سوگواری سوگواران. آنکه رفت رفت مجبور به فراموشی هستیم. فقط مرگ او که مرد، حواس دیگران را بیشتر جلب میکند که یکی دو قدم از صخرههایی که به آن چسبیده بالاتر رود. همین.
این داستان البته داستان زندگی ماست. در روزهای معمول هم همین داستان برقرار بود اما نه اینقدر صریح. همیشه سیل مرگی هست که بخشی از جمعیت را در کام خود میکشد. سیل فقر، تحقیر، نادیده گرفته شدگی، سرکوب. اما طبقات دیگر جامعه چسبیدهاند به صخرههای پیرامونی. به قدرت، به عطایی که به آنها بخشیده شده، به موقعیتهایی که به دست آوردهاند. سیل گاهی بالاتر میآمد و ما در دامن قدرت بالاتر میرفتیم و بیشتر و بیشتر به آن آویزان میشدیم. به عمق دره نگاه نمیکردیم اما حواسمان بود آنجا چه خبر است، پس شدیدا مراقب بودیم از دامن قدرت به پایین پرتاب نشویم. ان روزها هم جهان پر از سر و صدا بود، اما آنها که در عمق دره به کام مرگ میرفتند صدایی نداشتند. هیچ مناسک سوگی برای آنها برقرار نبود.
به جای نوح حتی اگر شیادی هم بر کف این سیلاب کشتی برآند، بخشی به درون آن هجوم میبرند چرا که ذلت ناشی از تحمل این وضعیت کمتر از مرگ نیست.
انتهای پیام