کرونا و همه گیری اقتدارگرایی و پوپولیسم در جهان
علی دادخواه در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «کرونا و همه گیری اقتدارگرایی و پوپولیسم در جهان» نوشت:
یورونیوز خبری را منتشر کرده که حاکی از وخامت حال عمومی بوریس جانسون نخست وزیر پنجاه و شش ساله بریتانیا دارد.و این در حالیست که جانسون پیش از این از فروپاشی نظام درمان این کشور بر اثر شیوع کرونا گفته کشورش و ابراز نگرانی کرده بود که بریتانیا تنها دو هفته با تبدیل شدن به ایتالیایی دیگر در خصوص شیوع ویروس کرونا فاصله دارد. ترامپ اروپا( بوریس جانسون)! تنها به یک دلیل انتخاب شده بود و آن خروج از اتحادیه اروپاست ، بن بستی که مدتهاست هیچ کدام از احزاب بریتانیا از آن رهایی نیافته اند.جانسون در اولین جلسه کابینه جدید تأکید کرده بود :” دولت او یک مأموریت مهم پیش رو دارد و آن خروج از اتحادیه اروپا در مهلت ۳۱ اکتبر (۹ آبان) یا حتی زودتر از آن است.” و حالا کرونا یگانه هدف کابینه جانسون را تحت تاثیر قرار داده و این تنها یکی از نتایج کوتاه مدت شیوع کرونا در این کشور است.ولی خبر بیمار شدن جانسون یک پرسش و البته مطالبه ای عمیق را در بین کاربران شبکه های مجازی در ایران گسترش خواهد داد، بخصوص آنکه بتازگی فیلمی منتشر شده که او را در حال خریداز یک فروشگاه ایرانی در حالیکه سوار بر دوچرخه هست نشان می دهد. ایرانی ها از خود می پرسند چرا رئیس جمهور آنها حتی در جلسات ستاد بحران کرونا حضور ندارد ؟!!!! هر چنداین ایزولاسیون مسئولین در برابر مردم تنها محدود به حسن روحانی نمی شود، وقتی مدیران کل برخی دستگاهها که علی القاعده کارشان مبارزه با کروناست به ویلاهای شخصی خود می روند و خود را بیمار معرفی می کنند. وقتی درباره این دغدغه ها صحبت می کنیم ،بخصوص در شرایطی که پاندمی کرونا جهانی را در می نوردد این پرسش اساسی مطرح می شود که جهان پس از کرونا چگونه جهانی خواهد بود و رابطه ما بعنوان یک ایرانی با این جهان چگونه ؟
پاندمی کرونا می تواند نظم کنونی جهان و نحوه حکمرانی را در بسیاری از کشورها تغییر دهد و البته باید گفت این تغییر نمی تواند مثبت باشد. بطور مثال در کشورهایی که در راس دولتهای آن امثال ترامپ ، بولسونارو ، پوتین و اردوغان هستند باید نگران تقویت پوپولیسم و اقتدارگرایی بود. شما شی جین پینگ را در چین در نظر بگیرید ، او هم اکنون می خواهد خود را رهبرفرهمند و پیروز مقابله با کرونا در چین و البته برای جهان معرفی کند.و از این طریق حتما میزان کنترل بر شهروندان و اطلاعات خصوصی آنان بیش از گذشته تشدید خواهد شد. در حقیقت شیوع کرونا می تواند نوع حکمرانی در جهان را به سوی پوپولیسم و اقتدارگرایی سوق دهد . پلیسی کردن شهرها به بهانه قرنطینه کردن مردم و جلوگیری از ابتلای بیشتر شهروندان می تواند موجب کسب اختیارات فوق العاده برای حاکمانی شود که تاکنون نهادهای قانون گذاری مانع از زیاده روی ها و ترک تازی هایشان می شدند. در حالیکه این پلیسی کردن شهرها چندان در کنترل بیماری موثر نبوده و تنها این فریب آشکار را موجب می شود که دولت ها در حال اجرای اقدامات مناسب برای کنترل اوضاع هستند، در حالیکه فی واقع هیچ کاری برای کنترل شیوع بیماری کرونا در حال انجام نیست.
در حال حاضر شاهدیم که در اروپا مرزها بسته شده و هر کشوری دنبال راه حل های خود می گردد.و این خود ایده اروپای واجد را بیش از هر زمانی مورد تهدید قرار داده است و دیگر آن تفکرات جهان وطنی و ” بزرگ مکانی ” جای خود را به قالب های فکری محلی و ” کوچک مکان ” داده است. و این خودش یکی از نگرانی های اساسی برای تقویت پوپولیست های اقتداگرا در کشورهای مختلف است.بستن مرزها کاری نمادین درست مانند مانند پلیسی کردن شهرهاست.و البته در جهان امروز که بشدت ” گلوبال ” است کاملا غیرمنطقی و فریبکارانه. این سیاست حتی در سال ۱۸۳۱ که بیماری وبا از طریق روسیه به لهستان و از آنجا به اروپای غربی آمد ،عمل نکرده و پروس و اتریش از سیاست های نظامی خود دراینباره و کاهش کشتیرانی طرفی نبستند.و تا سال ۱۸۳۲ یعنی یکسال بعد ۴۱ هزار نفر بدلیل وبا جان خود را از دست دادند.
از طرفی ما شاهد هستیم شیوع کرونا که در وهان ظاهرا به نقطه پایانی خود رسیده بود در شانگهای آغازگر سناریوی تازه ایست. وهان را باید نماینده سنت های باستانی چین ( حداقل در نحوه زیست مردم) دانست همانطور که درهای شانگهای رو به دنیای مدرن باز می شود . در شیوع اول اما هر که بود از احساسات پلشت ناسیونالیستی و راسیونالیستی علیه وهان رسانه ای شد و نحوه زیست و خورد و خوراک چینی ها مورد شماتت شدید جهان قرار گرفت .بله ! سنت ها در دنیای مدرن تحمل نمی شوند. ولی درباره شانگهای ،رسانه های جهانی چندان میلی به خبرپراکنی ندارند، زیرا اینجا پای سرمایه داری بینالمللی وتجارت جهانی در میان است.و همین جاست که باید سخنان بحث انگیز ایرج حریرچی را که گفته بود :” قرنطینه کاری قرون وسطی ایست”! را باید فهمید.بله ! وقتی پای تجارت بینالمللی و اقتصاد نئولیبرالی در میان باشد همه چیز از کار می افتد، از رسانه ها تا دولت ها و ساختارهای بهداشتی ودرمانی آنان. البته این فقط رسانه ها نیستند که مبدل به پیاده نظام نئولیبرال ها و حکمرانان پوپولیست آنها شده اند ،ساختارهای دموکراتیک دیگر نیز از اینجهت آسیب پذیر گشته اند. دولت مجارستان بتازگی لایحه ای به مجلس فرستاده که به ویکتوراوربان نخست وزیر آن کشور قدرتی بدون کنترل خواهد داد و همه این کارها به بهانه ” وضعیت اضطراری” انجام شده است.ویکتور اوربان حق دارد پس از این هر قانونی را بدون در نظر گرفتن مجلس نادیده بگیرد.انتخابات و همه پرسی ها نیز معلق شده اند. انتشار هر گونه اطلاعات که موجب ” تشویش ” یا ” ناآرامی” شود جرم تلقی می گردد. و جالب است که منتقدان دولت هم در اینباره سکوت اختیار کرده اند . این وضعیت شامل مجارستان نیست ،در اسرائیل ( رژیم اشغالگر قدس) همنتانیاهو که بتازگی شکست در انتخابات را تجربه کرده از تشکیل مجلس تازه که اکثریت آن در اختیار مخالفان اوست جلوگیری می کند و البته اختیاراتی برای خود قائل شده که شروع محاکمه کیفری اش را به تعویق می اندازد. او همچنین می تواند از وسایل و روش هایی که پیش از این برای اقدامات جاسوسی و ضدتروریستی استفاده می شدبرای کنترل قرنطینه ها استفاده کند. این سیاست پلیسی در ایتالیا و البته فرانسه هم به شکل های دیگر در جریان است.دولت ها شهروندان را محدود می کنند ، ترک قرنطینه را مانند جرمتلقی می کنند و خودروها را به شکل بی رویه ای جریمه می کنند( مشابه این روش ها را به شکل معتدل تری در کشور خودمان شاهد هستیم.مثلا صدور برگ جریمه ۵۰۰ هزارتومانی برای مسافرین )
در عرض چند هفتهی گذشته، یک سوم جهان قرنطینه شده است. سربازها وسایل نقلیه نظامی را در مراکز شهری مانور میدهند، ماشینهای پلیس اخطارهایی را برای شهروندان پخش میکنند که از مکانهای عمومی پراکنده شوند،و همهی اینها عادی شدهاند. افزایش نرخ مرگومیر و گسترش سریع بیماری که بر بعضی از بهترین سیستمهای سلامت عمومی در جهان ( مانند انگلیس ) غلبه کرده، تنها توجیه گر این وضعیت آخرالزمانی است.در حقیقت بسیاری از کشورها نسبت به قبل از مارس ۲۰۲۰ کمتر دموکراتیک و حتی غیردموکراتیک خواهند بود.
در حقیقت بیاعتنایی به علم و تخصص و رواج نئوپوتیزم (پارتیبازی یا خویشاوندگرایی) فقط شامل کشور ما نبوده و کشورهایی مانند آمریکا، مکزیک و برزیل را هم متاثر کرده است. قبل از اینکه انکار بحران کرونا غیرممکن شود، پروپاگاندای تبلیغی حکومتها به طور سیستماتیکی در این کشورها خطرات ناشی از ویروس کرونا را کماهمیت جلوه داده اند. برای مثال در آمریکا، فاکسنیوز دموکراتها را برای داستانسازی در اینباره متهم کرده است. در صربستان و ترکیه، رسانههای طرفدار رژیم به کارشناسانی که ادعا کرده بودند که جمعیتشان از لحاظ ژنتیکی از بیماریهای عفونی محافظتشده است، تریبون داده اند.
البته این وضعیت بتازگی روی نداده و مدتها قبل از اینکه ویروس کرونا غلبه کند، جهان نزول دموکراسی را تجربه کرده است . بطور مثال در کشور ما شاخص های انتخاباتی و نهادهای دمکراتیک نسبت به دو دهه قبل آن سیرنزولی داشته است و دولت ها نسبت به قبل، خودکامه تر و ضعیف تر شده اند.( نمونه اخیر آن را در اختلاف نظر و عملکرد واضح رییس جمهور” حسن روحانی” با وزارت بهداشت می توان دید که برای مدتی سیاست قرنطینه شهری و تعطیلی اصناف تبلیغ می شود و مدتی دیگر بنابر دستور رئیس جمهور و بدون نظر مشورتی بازگشایی تولیدی ها و اصناف ” باید” می شود)
در تعدادی از کشورها، شروع انتخابات به تعویق افتاده است. رأیدهی مقدماتی حزب دموکرات در آمریکا دستکم در ۱۲ ایالت و منطقه به تعویق افتاده است. در صربستان و مقدونیهی شمالی که انتخابات برای ماه آوریل برنامهریزی شده بود نیز به بعد موکول شد. در بریتانیا، انتخابات محلی برای ماه می زمانبندی شده بود که آنهم به تعویق افتاد. در وضعیت کنونی، قطعاً برگزاری انتخابات بسیار سخت و حتی خطرناک است ولی روند مرگ و میرناشی از شیوع کرونا ( برخلاف افت معیارهای دمکراتیک) رشدی صعودی دارد.و اینتاثیر گذاری اقدامات انجام شده را زیر سوال می برد.در جهان پس از کرونا قطعا ما شاهد اوج گیری فاشیست های دمکراتیک( تعبیر آلن بدیو) خواهیم بود و رقیق ترین حالتی که می توان تصور کرد ،نهادهای دمکراتیکی است که فاقد روح آن خواهند بود. و اینناشی از پیوندهای محکم تر بین سرمایه داری و پوپولیسم خواهد بود که حتی نظامهای کهن فاشیسم ، دیکتاتوری و اعمال زور مانند ارتش و قوای پلیسی را به خدمت خواهد گرفت.
انتهای پیام