تحریف صورت مسئله! | احمد زیدآبادی
«احمد زیدآبادی»، روزنامهنگار در یادداشتی تلگرامی با عنوان «تحریف صورت مسئله! » نوشت:
سایت الف که احمد توکلی مسئولیت آن را به عهده دارد، طی یادداشتی “از جنجالی که بر سر چین و روسیه به پا شده” به سختی انتقاد کرده است.
جان کلام یادداشت این است که اولاً تمام سفیران کشورهای غربی در امور داخلی کشورهای محل مأموریت خود مداخله میکنند و ثانیاً سفیران ایران هم در کشورهای محل خدمتشان در نقد رفتار دولتهای میزبان ید طولایی دارند؛ بنابراین، سفیر چین در تهران هم مثل آنان رفتار کرده است، پس عدهای “چرا بر سر چین و روسیه اینقدر جنجال میکنند؟”
این نوع صورتبندی مسئله، در واقع پاک کردن صورت مسئله و حتی تحریف آن است! اولاً اگر سفیران کشورهای غربی در امور داخلی کشور میزبان دخالت کنند، معمولاً دخالتشان از سوی محافل رسمی و غیر رسمی آن دولتها بیپاسخ نمیماند، ثانیاً، اصل انتقاد به ماجرای اخیر، به اظهارات سفیر چین برنمیگردد، بلکه به رفتار برخی مقامها و نهادهای رسمی در دفاع تمام عیار از دولت چین و هجومشان به منتقدان مربوط میشود.
این درست مانند این است که مثلاً سفیر آمریکا در برلین، سخنان متکبرانه یا مداخلهجویانهای در امور داخلی آلمان به زبان براند و آنگاه وزارت خارجۀ آلمان و دیگر نهادهای حاکم بر آن کشور، به جای پاسخ به سفیر آمریکا و یا حداقل تلاش برای رفع و رجوع مسئله، به منتقدان رفتارِ سفیر حمله کنند و آنان را به همسویی با سیاستهای بینالمللی چین و روسیه متهم سازند! طبعاً اگر وزارت خارجۀ آلمان به دفاع از سفیر آمریکا برخیزد، جز وابستگی یا خودباختگی آلمان در برابر آمریکا چه معنای دیگری پیدا میکند؟
در واقع این کاری است که در ایران صورت گرفته است! متأسفانه وزارت خارجۀ ایران و بسیاری از اصولگرایان در ماجرای اخیر، یقۀ منتقدان داخلی چین را چسبیدهاند و نقد آنها به نوع واکنش سفیر چین به سخنان سخنگوی وزارت بهداشت را به همراهی و همسویی با آمریکا متهم میکنند!
به نظرم بسیاری از اصولگرایان هنوز با حدود و ثغور مفاهیم روابط بینالملل آشنایی ندارند و از همین رو، هم به ناروا بسیاری از مخالفان و منتقدان خود را به وابستگی به غرب متهم میکنند و هم خود در سر بزنگاهی مانند حادثۀ اخیر، در مقام وکیل مدافع دولتی بیگانه ظاهر میشوند!
آنها اگر به جای آلوده کردن فضا و ترویج اتهام، به بحث و گفتگویی امن و آزاد در این موارد تن در میدادند، هم برای خودشان مفید بود و هم افکار عمومی را روشن میکرد! اما دریغ که اهل گفتگو نیستند!
یادداشت منتشر شده در سایت الف که مورد نقد آقای زیدآبادی قرار گرفته به این شرح است:
چند ماه پیش از این، دیوید ساترفیلد سفیر ایالات متحده در ترکیه، مقامات این کشور را تهدید کرد که یا از خرید سامانه پدافند هوایی اس 400 از روسیه انصراف دهند یا با تحریم های شدید آمریکا مواجه شوند. کمی بعد، ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در برلین به آلمان درباره مشارکت با روسیه در پروژه خط لوله انتقال گاز نورد استریم 2 هشدار داد. همین چند روز قبل هم، سفیر آمریکا در عراق طی نامه ای به گروه های سیاسی عراق، آن ها را از رد گزینه آمریکا برای نخست وزیری این کشور برحذر داشت.
همه اینها نمونه های بسیار کوچکی از مداخلات سفرای آمریکایی در امور کشورهای مختلف، حتی قویترین و نزدیکترین متحدانش است. نمونه های دیگری از این دست مداخلات را می توان در مورد سفرای انگلستان و فرانسه و دیگر استعمارگران قدیمی نیز ذکر کرد. اصلا چرا راه دوری برویم. همین چندماه قبل بود که سفیر انگلیس در تجمع اعتراضی کشته شدگان هواپیمای اوکراینی در تهران شرکت کرد. دیگر از این بالاتر!؟
حالا اجازه بدهید ببینیم سفیر چین در ایران چه جنایتی! کرده است که اینقدر عده ای برآشفته اند و حتی آن را ناشی از خوی استعمارگرانه چین در قبال ایران دانسته اند! سخنگوی وزارت بهداشت ایران انتقادی را در خصوص آمار و اطلاعات کرونایی دولت چین مطرح کرده و سفیر چین در پی دفاع از کشور متبوعش برآمده است. پاسخ داده که “امیدوارم شما به حقایق و تلاش های بزرگ مردم چین احترام بگذارید”. پاسخی که می گویند خیلی گستاخانه بوده و توهین آمیز بوده است! احتمالاً منظورشان این است که اگر هریک از مقامات ما اتهامی علیه دولت چین مطرح می کنند، سفیر یا باید سکوت کند یا تشکر و تأیید!
برای مقایسه بد نیست مثلا ببینیم سفرای ایران در بقیه کشورهای جهان چکار می کنند!؟ و اگر ایراد و اتهام و ضربه ای متوجه ایران اسلامی و منافعش شود چه واکنشی نشان می دهند؟ دیماه سال گذشته محمود فرازنده سفیر ایران در آلمان ضمن انتقادی شدید از عمل نکردن اروپایی ها به تعهداتشان گفت: اروپایی ها قبل از اینکه تعهد می دادند باید توانایی خود را میسنجیدند. انتقادات مشابهی را سفرای ما در اتحادیه اروپا (پیمان سعادت) و فرانسه (بهرام قاسمی) انجام داده اند. اساساً انتقاد سفرای ما در اروپا از بی عملی کشورهای یاد شده در موضوع برجام یک اقدام روتین است. نمونه دیگر مربوط به مردادماه همان سال است وقتی حمید بعیدی نژاد سفیر ایران در انگلیس از وزیر خارجه قبلی بریتانیا انتقاد کرد و لفاظی های وی را عامل پیچیده شدن پرونده نازنین زاغری دانست.
حالا که مسئله بحران کرونا است اصلا اجازه بدهید به عملکرد توییتری سفرای انگلیس و ایران در بحران سال گذشته توقیف نفتکش ها نگاهی بیاندازیم. سفیر ایران پس از توقیف کشتی گریس 1 توییت کرد که: “اقدام مقامات انگلیسی، اقدامی خلاف حقوق بین الملل بود” در مقابل سفیر انگلستان توییت کرد که: “دولت جبلالطارق حق داشته نفتکش حامل نفت ایران را توقیف کند”.
شاید همین مورد آخر، فضا را روشن تر کند. یکسو کشور انگلستان است که کشتی ما را دزدیده و سفیرش در دفاع از دولت خویش می گوید حق داشتیم. سوی دیگر دولت چین که در میانه انبوه کمک های تجهیزاتی و پزشکی اش به ایران برای مقابله با بحران کرونا، سفیرش از بیان علنی یک اتهام، گلایه کرده است. کسانی که در مورد اول سکوت کرده اند الان از خدشه دار شدن عزت ملی ما آنقدر خشمگین شده اند که آن را با مداخلات سفرای روس و انگلیس در دوره قاجاریه و پهلوی مقایسه می کنند!! می دانید چه چیزی را با چه چیزی مقایسه می کنند!!؟ یک توییت گلایه آمیز را با امر و نهی سفرای آمریکا و انگلیس به شاهان ایران. امر و نهی کردن هایی که فقط یک قلمش مربوط به عزل رضاخان و نصب فرزندش محمدرضا به جای وی می باشد!!
این حساسیت های عجیب و غریب و به شدت نامتوازن، تنها همکاری های ایران و چین را هدف نگرفته است. سه سال پیش هم که جنگنده های روسی می خواستند برای حمله به مواضع داعش از حریم هوایی ایران و احیانا امکانات لجستیکی ما استفاده کنند همین غائله را برپا کردند که ای وای! نیروی نظامی خارجی می خواهد وارد خاک ایران شود و چه بسا ایران را اشغال نظامی کرده یا مستعمره خود سازد!! همینقدر مضحک! همان کسانی این ادعاهای پوچ را مطرح می کردند که هر روز هشدار میداند امروز و فردا است که روسیه ایران را از سوریه بندازد بیرون!
عجیب است اگر نمی دانستند که حضور روسیه در سوریه به خواست و اراده ایران بوده و نه بالعکس. عجیب است اگر نفهمیده بودند که اولین و بزرگترین تهدید داعش متوجه ما بود و نه روسیه. داعش لب مرزهای ما بود و نه روسیه. سوریه عمق استراتژیک ما بود و نه روسیه. از دست دادن سوریه محاصره شدن حزب الله لبنان صمیمی ترین متحد ما بود و نه روسیه. از دست دادن عراق به معنای محاصره شدن ایران بود و نه روسیه. از نگاه این جماعت، ده ها هزار جنگنده داعش و النصره مجهز به پیشرفته ترین سلاح های آمریکایی و اسراییلی و تشنه به خون مردم ایران، تهدید مهمی نیستند اما حضور چند جنگنده روسی برای نابودی این تکفیری ها، میشود تهدید امنیت ملی! همینقدر بی منطق!
تازه ترین ابداعشان این است که در تلاشی عبث برای تناظرسازی از گاوشیرده خواندن عربستان از سوی مقامات آمریکایی، ایران را هم گاو شیرده روسیه و چین بخوانند تا اثرات تحقیرآمیز متحد بودن با استثمارگری چون ایالات متحده را کمرنگ سازند. اجازه دهید به وضعیت مبادلات اقتصادی کشورمان نگاهی بیاندازیم تا میزان صحت مدعاهایشان روشن شود.
چین و عراق، بزرگترین شرکای اقتصادی ما در چند سال اخیر بوده اند. در سال گذشته حدود نیمی از کل صادرات غیرنفتی کشورمان، فقط به دو کشور چین و عراق بوده است. یعنی نزدیک به 20 میلیارد دلار از کل 40 میلیارد دلار آورده صادراتی ایران. سهم کل اتحادیه اروپا از این درآمد صادراتی، فقط یک میلیارد دلار است. یعنی 20 برابر دلارهایی که قرار بوده برجام برای ما به ارمغان بیاورد را از تجارت با دوستان چینی و عراقی مان کسب کرده ایم. این جدا از نفتی است که به چین به عنوان بزرگترین خریدار نفتمان آنهم در شرایط تحریم میفروشیم.
اکنون عملکرد سازنده روسیه را در کمک به محور مقاومت در امن و باثبات سازی شرایط عراق را مقایسه کنید با رویه مخرب کشورهای غربی که یکبار با حمایت از تروریسم تکفیری و یکبار با حمایت از آشوب های داخلی کوشیدند به روابط سیاسی و اقتصادی ایران و عراق صدمه بزنند. بی شک با برقراری امنیت در سوریه، این کشور هم می تواند برای ایران شریک تجاری همچون عراق باشد و مسیر ترانزیتی ایران-عراق-سوریه-لبنان به دریای مدیترانه را به یک شاهراه مهم تجاری و پرسود در جهان بدل کند. همان آرزویی که آمریکا و متحدانش سالهاست تلاش می کنند محقق نشود.
به علت تفاوت های بنیادی تاریخی و فرهنگی، چین و روسیه هرگز برای ایران متحدان راهبردی چون عراق و سوریه و لبنان نمیشوند. گاو شیرده شان نبوده ایم که بخواهند از حق وتوهایشان به نفع ایران در سازمان ملل استفاده کنند لیکن اکنون منافع مشترک و متقابلی داریم که ما را در کنار هم قرار داده است. کما اینکه با بسیار از کشورهای دیگر در آمریکای لاتین و آفریقا و آسیا چنین هستیم. همانگونه که به روشنی نشان دادم نابود کردن این روابط و همکاری های متقابل، می تواند فشار اقتصادی بر روی جمهوری اسلامی را افزایش دهد و امیدواری های طرف غربی را به سر خم کردن ایران در مقابل فشارهای تحریمی بیشتر کند. ترامپ دو سال است از برجام خارج شده و مدتهاست با متحدان و مردم خود شرط کرده که ایران بزودی تسلیم می شود. اکنون تا انتخابات آمریکا چیزی نمانده و زمان برای دولت وی به سرعت میگذرد. شاید نیاز است حنجره هایی روابط ایران را با دوستان و متحدانش خراب کنند تا دولت آمریکا را به آرزوی دیرینه اش برسانند.
انتهای پیام
این پاراگراف اخر که بزبان عبری نوشتید جریانش چیه؟ هدریش واک.دنوشیمن………” بحق چیزای ندیده! در ضمن این اقای توکلی از مدلهای قدیمی انقلابه که هنوز که هنوزه قراره تو اون عالم پرواز کنه.
الان اگه یکی از خود اصولگراها تو اینور بود میگفت : توکلی کمونیسته، البته یا نا آگاه و فریب خورده !