عباس عبدی: صداوسیما جزیرهای و خودمختار است
«عباس عبدی»، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب گفت: فکر نمیکنم نهاد ناظری بر صداوسیما وجود داشته باشد. حرف شورای نظارت را صداوسیما اصلا جدی نمیگیرد. این سازمان در درون ساختاری جزیرهای و خودمختار است و روابط و تصمیمات و معیارهایش با همه متفاوت است.
شهرزاد همتی در مقدمهی گفتوگوی «شرق» با آقای عبدی نوشت: در روزهای فاصلهگذاری اجتماعی به دلیل اپیدمی کرونا، روزنامهها از انتشار کاغذی منع شدند. این مسئله دوباره ایجاد رسانه آنلاین و میلکردن رسانهها در ایران بهسمت مدرنشدن را یادآوری کرد. بحران کمشدن مخاطب رسانههای مکتوب و همچنین عدم انتشار روزنامهها، رسانههای مکتوب را با مشکلات پیچیده مالی روبهرو کرد. برای همین بخشی از روزنامهها بهجای دسترویدستگذاشتن، تلاش کردند در فضای آنلاین قد علم کنند. با عباس عبدی، روزنامهنگار پیشکسوت و رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران، درباره حیات رسانه مکتوب در ایران و ویژگیهای رسانه مدرن و ملزومات و زیرساختهایی که برای این کار مهم است، گفتوگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
* در سالهای اخیر اقبال نسبت به مطبوعات در ایران کاهش یافته است. نقصهای رسانه در ایران در دوران کرونا بیشتر به چشم آمد و تعطیلی اجباری روزنامهها توانست آنها را با بحران روبهرو کند. به صورت کلی دلایل این اقبال کم را در چه میدانید؟
بشر سلسله نیازهایی دارد که مهمترین آن نیاز غذا و امنیت است. در ادامه نیاز به پوشاک و مسکن احساس میشود و کمکم که جلوتر برویم، به نیازهایی از قبیل عشق، محبت، احترام، خودشکوفایی و تأمین اوقات فراغت میرسیم. عدهای هم در جامعه مشغول تأمین و عرضه این نیازها میشوند؛ کشاورز برای ما مواد غذایی تولید میکند و معمار ساختمان میسازد. ما نمیتوانیم بهتنهایی تأمین امنیت کنیم و امنیت کالایی عمومی تلقی میشود؛ در نتیجه دولت و پلیس وظیفه تأمین امنیت را بر عهده میگیرند. پس هر نیازی تأمینکنندهای دارد. یکی از نیازهای جامعه امروز، اطلاعرسانی و نیاز رسانهای است؛ بنابراین عدهای نیز باید متولی تأمین نیاز رسانهای شوند. چرا این نیاز وجود دارد؟ برای اینکه زندگی در جهان امروز مانند 200 سال پیش نیست که فرد با اطلاعات اولیهای که از پدر و مادر خود میگیرد، زندگی را پیش ببرد یا حکومتی بتواند بدون توجه به خواست مردم حکومت کند. جامعه امروز جامعهای مدرن است که بر اساس مشارکت مردم شکل میگیرد و مردم برای این مشارکت نیاز به اطلاعات، دانش، آگاهی و.. دارند؛ بنابراین نیاز آگاهی و اطلاعرسانی باید تأمین شود. اگر جنسی که به مردم عرضه میشود تقلبی باشد و نیاز آنها را تأمین نکند، دیگر کسی خریدارش نخواهد بود. فرض کنید کشاورزی گندم آلوده تولید کند، کسی خریدار کالای او نمیشود؛ در نتیجه تقاضای او کم میشود. مشکل رسانه در ایران این است که تنها اسم رسانه را با خود دارد، اما تولیداتش تولیداتی نیست که تأمینکننده نیاز مردم باشد. قبل از شکلگیری فضای مجازی و استفاده همگانی از ماهواره، تنها راه دسترسی به اطلاعات، همین رسانههای محدود و رسمی بود و به قول مرحوم توفیق «آش کشک خاله…» بود، تنها صداوسیما را داشتیم و مطبوعات داخلی هم سعی میکردند کموبیش چیزهایی بنویسند و مردم هم مجبور به دیدن و خریدن آنها بودند. شما اگر در معرض مرگ از گرسنگی باشید، سراغ فروشنده مواد کشاورزی آلوده هم میروید. در مورد رسانه هم همینطور عمل کردیم؛ از رسانه ناسالم استفاده کردیم. اما واقعیت این است که با آمدن فضای مجازی و محدودیت مطبوعات در سال 79، مردم کمکم به سمت ماهواره و فضای مجازی میل کردند. اتفاقا کسانی هم به سمت این فضاهای جدید سوق پیدا کردند که بیشتر نیازمند اطلاعات بودند؛ شهرنشینها، باسوادها و مردم طبقه متوسط که بیشتر نیازمند اطلاعات و آگاهی هستند. در واقع قالب و شکل این رسانهها، مسئله فرعی است؛ اینکه دیجیتالی باشند یا کاغذی بحث دیگری است. واقعیت این است که رسانههای رسمی ایران، جذابیت کافی برای اینکه نیازهای مردم را تأمین کنند، ندارند و به همین دلیل با اقبال ضعیفی مواجه شدند.
میلکردن به سوی روزنامهنگاری مدرن و آنلاین در ایران با سرعت کمی در حال شکلگیری است؛ فکر میکنید تغییر رسانهها به آنلاینشدن و ایجاد تلویزیونهای خبری و پادکست در ایران با توجه به اعتماد کم مردم به رسانه امکانپذیر است؟
اگر به پاسخ قبل توجه شود، توضیح دادم هنگامی که ما نیازی داشته باشیم، حتما عدهای وجود دارند که آن را تولید کنند. فضای مجازی، اینترنت و ماهواره این امکان را فراهم کرده که عدهای تولید کنند و به دست مردم برسانند؛ اما متأسفانه این وسط دوغ و دوشآب هم قاطی میشود. مشکلی که اکنون جامعه ایران با آن مواجه است، ناشی از ساختار رسانهای داخلی است که ساختاری ضعیف و ناکارآمد دارد و به خاطر آن مردم به سوی رسانههای دیگر رغبت پیدا کردهاند؛ اما به نظر میرسد رسانه داخلی هم کمکم در حال تطبیق پیداکردن با وضع جدید است؛ چون چارهای غیر از این ندارد؛ بنابراین به سمت تلویزیون خبری و برنامه لایو (زنده) میرویم و من خودم تاکنون در چند برنامه شرکت کردهام. به سمت پادکست میرویم که میتواند یک برنامه رادیویی بسیار جالب باشد، به سمت کانالها میرویم که میتوانند نقش تلویزیون و روزنامه را داشته باشند و طبیعی است این مسیر نسبت به دو سال قبل خیلی پیشرفت کرده است و احتمالا در آینده نزدیک باز هم پیشرفت میکند.
* پتانسیل رسانههای آنلاین ایرانی را چطور ارزیابی میکنید؟
شاید بهتر باشد بپرسید پتانسیل رسانهای در ایران چگونه است؟ پتانسیل رسانهای در ایران بسیار بالاست؛ چون مردم به آن نیاز دارند. بااینحال، در بخش آنلاین، چون کار میتواند راحتتر و ارزانتر تمام شود و سرعتش بیشتر است، این پتانسیل را میشود در فضای آنلاین پاسخ داد نه در فضای کاغذی و مکتوب.
* فاصله روزنامهنگاری مدرن ایران با جهان را تا چه حد میدانید؟
درست نیست که این فاصله را بسنجیم. چون ما رسانه مدرنی نداشتیم که به واسطهاش بدانیم روزنامهنگاران ما چگونه عمل میکنند. اجازه دهید مثالی بزنم؛ نویسنده گزارش تحقیقی در ایران کم داریم، اما در جهان زیاد هستند و بخش عمدهای از جایزههای جهانی به نویسندگان گزارش تحقیقی تعلق میگیرد. آیا این به آن معناست که روزنامهنگاران ایرانی ضعیفتر هستند؟ نه! آنها فرصت این کار را ندارند؛ امکان نوشتنش را ندارند. مثالش همین آمار کرونا؛ ببینید چه بلبشویی وزارت بهداشت و دیگر نهادها درآوردند. خب، کسی در این زمینه اگر گزارشی بنویسد مثل بمب میترکد، اما نمیتوانند بنویسند چون برایشان خطر ایجاد میشود. جایی آن را چاپ نمیکند و اگر در فضای مجازی هم منتشر کنند، عوارض خاص خود را دارد، برای چاپ به خارج از کشور بفرستند برچسبهای فراوانی میخورند. برای همین آنها فرصتش را نداشتند که بخواهند به اعتبار و تخصصشان بیفزایند. این دو وضع قابل قیاس نیست.
* خصوصیات یک رسانه مدرن چیست؟
وقتی ما از رسانه صحبت میکنیم، باید میان محتوا و شکل آن تمایز قائل شویم. به لحاظ محتوا رسانه مدرن رسانهای است که نیازهای مردم را تأمین میکند، قانونمند است و تخصصی. رسانه مدرن را نمیشود کسی مدیریت کند که با اصول ارتباطی مدرن آشنایی ندارد. کانالی بزند و تولیدات خبری تهیه کند، فیلم بگیرد، بنویسد، منتشر کند و… این قابل قبول نیست. این رسانه باید تخصصی و مبتنی بر نیازهای عام مردم باشد و همچنین دارای ساختار حقوقی و رسمی و مسئولیتپذیر باشد. وجه دیگر مدرنبودن به تکنولوژی بر میگردد. رسانه مدرن نمیتواند خبری را امروز تهیه کند و هفته دیگر به دست من برساند. رسانه مدرن سرعتش بالاست، دوطرفه شده، کیفیتش بالاست و میتواند پسزمینه خبر را در اختیار ما بگذارد. وقتی امروز خبری میخوانیم دیگر لازم نیست دنبال عقبه و تاریخچهاش باشیم. در خبر چند لینک میگذارند و… اما این کار را در روزنامه نمیشود انجام داد. رسانه مدرن امروز چند رسانهای است با ویژگیهای دسترسی خوب و سریع و ارزان. شکل دیگر این رسانه قالب معمول روزنامهنگاری است. قالب روزنامهنگاری اهمیت بالایی دارد. ما نمیتوانیم تولیدات رسانهای را فارغ از قالبهای مدرن روزنامهنگاری منتشر کنیم چون کیفیتش را از دست میدهد.
* تعطیلی چاپ کاغذی روزنامه در ایران به دلیل اپیدمی کرونا مخالفان و موافقان زیادی داشت. شما جزء کدام دسته بودید و آیا استدلال موافقان تعطیلی را مبنی بر اینکه حیات رسانه در ایران در گرو چاپ کاغذی است، میپذیرید؟
فکر نمیکنم حیات رسانه ایران در گرو چاپ کاغذی باشد. حیات رسانه ایران در گرو آزادی بیان و حاکمیت قانون است که باید دنبال آن باشیم. اگر بتوانیم آن را تأمین کنیم، رسانه به حیاتش ادامه میدهد، در غیر اینصورت با چاپ کاغذی یا دیجیتال برایش اتفاقی نمیافتد. البته من به اقتضای سمت صنفی خود مخالف ممنوعیت چاپ بودم، اما دلایل دیگری هم برای مخالفت داشتم. برای اینکه اصلا مسئله ساختار رسمی ایران رسانه نیست؛ هرچه رسانه کمتر باشد بهتر. شبکههای مجازی را هم اگر زورشان برسد تعطیل میکنند. ولی نمیشود مردم در خانه بنشینند و حتی اینترنت هم نداشته باشند. نیاز خبر مردم با دسترسی به اینترنت تأمین میشد. من خودم به عنوان یک شخص یادداشتهایم را در کانال خودم مینوشتم، خوانندههایم را داشتم و بیشتر هم شده بود. اما مشکل این بود که چون رسانه مدرن نداشتیم خبرنگارهایمان ضعیف عمل کردند. یعنی اگر میتوانستیم از طریق خبرنگاران خوب اطلاعرسانی کنیم، گزارش میدانی تولید کنیم، فکر میکنم کم و کسری نبود. اما فراموش نکنیم روزنامه کاغذی به صورت نمادین برای ایران وجودش حائز اهمیت است و باید حفظش کرد.
* آیا زیرساختهای روزنامهنگاری مدرن (اینترنت، امکانات، سطح معلومات خبرنگاران و منابع مالی) را در ایران کافی میدانید؟
مهمترین زیرساخت رسانه مدرن آزادی بیان و حاکمیت قانون است که باید آن را داشته باشیم، اگر داشته باشیم، زیرساختهای دیگر در همین حدی که هست، میتواند تأمین نیاز کند. البته بهتربودنش هم در کیفیت مؤثر است و اگر آزادی بیان کافی باشد، زیرساخت و منابع مالی و اینترنت خوب هم خواهد آمد. درست مثل اتفاقی که در سایر کشورها افتاده است.
* وزارت ارتباطات میگوید اگر صداوسیما فرکانسهای بدون استفاده خود را آزاد کند، اینترنت ارزانتر با کیفیت و سرعت بهتر ارائه میشود و صداوسیما هم این فرکانسها را آزاد نمیکند. آیا دود این چالش به چشم مردم، بهویژه اقشاری که شغلشان وابسته به اینترنت است، نمیرود؟
توسعه رسانههای آنلاین کلا مطلوب صداوسیما نیست، چون بقای رادیو و تلویزیون رسمی ایران مبتنیبر رقابت رسانهای نیست، مبتنیبر انحصار است، درحالیکه اگر بخواهد فرکانسها را به وزارت ارتباطات بدهد، در حقیقت به چیزی کمک میکند که نافی وجود خودش است، این جوابش ساده است. اینکه دود چنین تصمیمی هم به چشم مردم میرود طبعا اهمیتی در این ماجرا ندارد، چون خود این سیاستهای انحصاری صداوسیما به صورت کلی هم برای مردم ضرر دارد. مردم الان در حال تماشای شبکههای خارجی هستند و صداوسیما بهشدت افول کرده است. این وضعیت دودش از همه اینها بیشتر است، به همین خاطر دلیل مخالفتشان بسیار واضح و قابل انتظار است. اما خب این مخالفت یک وجه سیاسی هم دارد، چون طرف مقابل را رقیب خود میبینند و نمیخواهند این امکان از دستشان خارج و به رقیب داده شود. دلیلش هم در سطح کلان این است که در ایران یک مدیریت ملی و شامل همه اجزا کمتر دیده میشود و هر بخش دارد مثل جزایر خودمختار عمل میکند.
* چرا نهادهای ناظر به چالش صداوسیما و وزارت ارتباطات ورود نمیکنند؟
فکر نمیکنم نهاد ناظری بر صداوسیما وجود داشته باشد. اگر منظور شورای نظارت است، حرف این نهاد را صداوسیما اصلا جدی نمیگیرد. این سازمان در درون ساختاری جزیرهای و خودمختار است و روابط و تصمیمات و معیارهایش با همه متفاوت است.
* آیا دستگاه قضا یا مجلس میتوانند در راستای منافع مردم به ماجرا ورود کنند؟
البته فکر نکنم این ماجرا ربطی به دستگاه قضائی داشته باشد و اساسا اینکه هر موضوعی به دستگاه قضائی کشیده شود هم درست نیست. این قوه برای زمانی است که اختلافنظرها پایه حقوقی داشته باشند و در نهایت یک دادگاه راجع به آن اختلاف، نظر حقوقی و فصلالخطاب میدهد. اما اینکه مجلس میتواند یا نه، به نظرم به لحاظ حقوقی نهتنها میتواند، بلکه وظیفهاش هم هست. اما به لحاظ حقیقی وضعیت مجلس طوری شده که دیگر کسی آن را جدی نمیگیرد. اصلا، مجلس به نوعی به لحاظ اختیارات و مواضع بلاموضوع شده است.
* چرا سازمانهای مردمنهاد سکوت میکنند و مثلا انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران در راستای منافع اعضای صنف ورود نمیکند؟
سکوت نمیکنند، چون قرار نیست بلافاصله که یک اتفاقی افتاد، همه این نهادها واکنش نشان دهند. طبیعی است که بر اساس اطلاعاتی که دارند به موضوعات واکنش نشان میدهند. خود من بهعنوان یک فرد و عضو انجمن صنفی هنوز درک روشنی از این ماجرا به لحاظ فنی ندارم، طبیعی هم هست، چون متخصص موضوع نیستم. به نظرم ابتدا باید نهادهای تخصصیتر و وزارت ارتباطات شفاف حرف بزنند و ابعاد ماجرا روشن شود که داستان به چه شکلی است، بعد روزنامهنگاران متناسب با منافع خودشان و جامعه در این زمینه هم فعال خواهند شد.
* بحران اصلی رسانه در ایران چیست؟
رسانه مثل قابلمهای است که در آن آب یا غذا میجوشد. قابلمه خالی به درد ما نمیخورد. میخواهیم در آن غذا بپزیم، آب خالی غذایی به ما نمیدهد. ما نیاز به محتوای رسانهای داریم. حاکمیت قانون، شفافیت و دسترسی به اطلاعات را نیاز داریم و فقدان اینها بحران اصلی رسانه است. رسانه باید غذای مناسب نیاز ما را داشته باشد. البته این امری نسبی است و صفر و صدی نیست. اما با توجه به شرایط ایران وضعیت مطلوبی نداریم.
* چه پیشنهادی برای کارهای جدید رسانهها مثل (تولید ویدئوی خبری و پادکست و…) دارید؟
شخصا فکر میکنم پیشرفتهای موجود به لحاظ شکلی خوب است و میتواند به بسط آزادیها کمک کند. اتفاقات رسانهای یک سال گذشته مثبت است و ویدئوهای خبری و پادکست یا گفتوگوهای زنده اینستاگرامی شرایط خوبی دارد و کمکم این امکانات به کانالها هم خواهد رسید. من شخصا به آینده رسانه از این جهت خوشبین هستم.
* به نظر شما عمر رسانه کاغذی در ایران و جهان به پایان رسیده است؟
بله. فکر میکنم عمر رسانه کاغذی تمام شده و بهصرفه نیست. پول کاغذ و زینک و چاپش گران و از همه مهمتر نحوه استفاده و دسترسیاش ساده نیست. اخیرا هم نموداری دیدم که تیراژ یکی از روزنامههای مشهور به سمت صفر میل میکرد، این رسانهها به سمت مجازی و آنلاین رفتند و خوب کار میکنند. تمام شبکهها و کانالهایی که غیرمسئولانه و با کپیکاری کار میکنند، باید جلویشان گرفته شود و کمکم به سمت رسانهداری صحیح آنلاین برویم.
انتهای پیام