همواره قربانی زن است و متجاوز مرد؟!
احمد پورنجاتی، رییس کمیسیون فرهنگی مجلس ششم در فیسبوک نوشت:
جرات داری حرفی خلاف موج و دست و پا مخالف جریان آب بزن؛
ستم جنسیتی از سوی دوپای نر به دوپای ماده، یک واقعیت انکارناپذیر فراتاریخی و فراجغرافیایی است. قاعده، همواره این بوده و استنثناهای معکوس را هنوز نمیتوان قابل اعتنا دانست. تفاوتهای شکلی و کمی و کیفی این پدیده در جهان پیشامدرن با دوران پس از آن نیز، تغییر چندانی در اصل مساله نداده است.
هنوز، زمام اصلی را در عرصهی خصوصی و عمومی، جنس نر در کف دارد. البته فریاد استغاثه و خطابه و جنبش مطالبهی حقوق و برابری طلبی و فمنیسم (از همه نوعش) و قانون گذاری و کمپین me too و از این دست تلاشهای نفس گیر و ستودنی، تأثیر بسزایی در تغییر معادله داشته اما، هنوز و انگاری همواره، قربانی، زن است و متجاوز، مرد.
این، روایت مسلط است که من نیز نه قصد و نه جرات کمترین خدشهای بر آن را ندارم. غلط میکند مردی، حتی یک در میلیون، ادعا کند که به گونهای سریش مانند، گرفتار مزاحمت موسوم به عشق و شیدایی زنی شده. که تا پای فروپاشی آرامش روانی او، تهدیدش به رسوایی ساختگی یا خیلی که با معرفت باشد، تهدید به خودکشی، حاضر به جانفشانی است. در این مورد نیز، قربانی، زن است و عامل بزهکار، مرد.
پس بهتر است تا اطلاع بعدی، بقچهی این قصهها را باز نکنیم. اینها مصداق: النادر کالمعدوم است. یادآوریاش لابد از دیدگاه مسلط، به قصد به حاشیه بردن آن قاعده یا مسالهی اصلی است: زن قربانی و مرد متجاوز. جرات داری حتی یک بار، خلاف موج، دست و پا بزن!
من اما هر دو طرف قضیه را میبینم. حتی اگر نسبتشان یک به صد باشد.
پ.ن:
این پست را کسی نوشته که همواره خودش را در جبههی همدلی با مطالبات حق طلبانهی زنان میدانسته و میداند، در مجلس ششم به عنوان رییس کمیسیون فرهنگی مجلس، برای تصویب لایحهی الحاق جمهوری اسلامی به کنوانسیون رفع انواع تبعیض علیه زنان، بسیار کوشیده و در نطقهای دفاعیهاش در پاسخ مخالفانی همچون مصباح یزدی با آنان احتجاج کرده، تنها عضو غیر خانم در کمیتهی زنان آن مجلس بوده و در همین فیسبوک، به عنوان یکی از مهمترین حسرتهایش در آفرینش، نوشته است که: ای کاش من، زن به دنیا میآمدم.
اینها را افزودم که دوستانی دچار اشتباه محاسبه نشوند و رگ احساساتشان حتی هنگام خواندن یک نظر اندک متفاوت، بیرون نزند. تابوی معصومیت مطلق، همه جا در کمین است.
با فروتنی
انتهای پیام
فقط از مازندران می گویم. والله ستمی که از جانب زن ها نسبت به مردان در این استان واقع میشود برای یک ناظر خارجی بیطرف غیر قابل فهم است.