توییت انصاف | واکنشها به درگذشت نجف دریابندری
واکنشهای توییتری به درگذشت «نجف دریابندری»، نویسنده و مترجم را به انتخاب خبرنگار انصاف نیوز میخوانید:
حسین لامعی: نجف دریابندری درگذشت. در کمتر از بیست سال دیگر، ابراهیم گلستان، هوشنگ ابتهاج، رضا براهنی، احمدرضا احمدی، یدالله رویایی، محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، گلی ترقی، مسعود کیمیایی و… همه خواهند رفت. نسلی بزرگ، به پایان راه خود میرسد. ما میمانیم و تتلو و بنیامین و سینا ولیالله
فرج سرکوهی: خلافآمدعادت بود نجف دریابندری
گفته بود شعر«شعر پدیده ندرت» است. خود او «پدیده ندرت» بود
انگلیسی را که بدون معلم آموخت اما از خلاقترین مترجمان ایران بود و در خلق زبان و لحن معادل برای نویسندگانی که ترجمه میکرد کمنظیر
نثری زنده،محضری گرم و جذاب، طنزی متعالی داشت و حضوری پربرکت
سیدعطاءالله مهاجرانی: با دوست نازنين، ناشر هنرمند و صاحب سبك روانشاد، محمد زهرايى مؤسس نشر كارنامه، به خانه نجف دريابندرى رفته بوديم. تصور كنيد، چه ناهارى در خانه نويسنده كتاب هنرمستطاب آشپزى خورديم!
بحث ترجمه شد.
كفت:”كتابى را كه مى خواهم ترجمه كنم بايد زبانش را بيابم و بيافرينم.”
جهانى در يك نكته
ماکان مهرپویا: ببین میشه تو ٩٠ سالگی از دنیا رفت و همه بگن حیف، زود بود.
نیکفر: گرامی باد یادش: نجف دریابندری درگذشت، به قول خودش “در چنین کنند بزرگان”: بر اثر فوت.
عماد: مامانم با رزا منتظمی برای ما غذا پخت، من و داداشم با مستطاب آشپزیِ نجف دریابندری. هنوز که آشپزی میکنم جملههای نجف میاد تو ذهنم، نوشته بود «مواد لازم برای چهار نفر با آبرو»، روحش شاد.
رافکات: نجف دریابندری:
«یک وقت من برای گرفتن گواهینامهی رانندگی رفتم ورقهی عدمسوءپیشینه بگیرم. یک ورقهیی به من دادند که تویش نوشته بود شخص نامبرده که بنده باشم بهجز اقدام علیه سلطنت مشروطه و خیانت به کشور و تحریک اشرار و تسلیح عشایر و تبلیغ مرام اشتراکی سوءپیشینهیی ندارد!».
مهراز: “بهترین قسمتِ روز، شب است” – نجف دریابندری، بعد از ۹۱ سال عمر پربرکت و باعزت، به معنای حقیقی کلمه آرام گرفت.
تکمیل همایون: از ملک ادب حکمگزاران همه رفتند
شو بار سفر بند که یاران همه رفتند
نجف دریابندری تمام صفات نیک را داشت.
کنجکاو، موقر، مسلط، محجوب، صادق، مردمدار…
یادش زنده باد.
طیان ژاژخای: مرگ سخنوری به کمال تو ای دریغ
ای آفتاب عشق زوال تو ای دریغ…
نجف دریابندری(۱۳۹۹-۱۳۰۸)
حسام امیری: بیشتر کسایی که تو سینمای شرکت نفت آبادان فیلم میدیدن زبان بلد نبودن. نه تقوایی نه نادری و نه دیگران. خوشبختانه ولی یه نفر بود که براشون خلاصه داستان مینوشت و فیلمها رو تعریف میکرد: نجف دریابندری.
لاله صبوری: صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید…
#نجف_دریابندری
صالح تسبیحی: در احوالات #نجف_دریابندری رواست که به یاد آوریم او از نسل نویسندگان اهل جنوب بود که در دههی چهل پا گرفتند. #محمد_ایوبی هم اهل خوزستان بود. می گفت آدم جنوبی آنقدر بلا از سر گذرانده که می تواند نماد آدمِ ایرانی باشد. از قحطی و نفت، تا تجددِ نیم بند و جنگ و مهاجرت های اجباری…
صفحه فرید: چرا اسم عکاس عکسهای نجف دریابندری رو نمینویسید؟
داوود پوریا طالقانی: نجف دریابندری، که فارسیزبانان امروز مدیونش هستند، درگذشت…
محمد مالی: نجف، پسر خلف آرام گرفت.
جهان یکی از اَبَرانسانهایش را، ایران یکی از قلّههای فرهنگش را، جنوب یکی از نمادهایش را، خوزستان یکی از نخلهایش را و آبادان شناسنامهاش را از دست داد.
نجف دریابندری مترجم، نویسنده، فلسفهدان، آزادیخواه و یک فراتر از آدم درگذشت.
شاهرخ دولکو: همه میدانیم درچه دوران سخت و گندی زندگی میکنیم. اما همین دوران سخت و گند هم، خوشی ولذت کم ندارد. یکیش #نجف_دریابندری که حتا فکر کردن به همزبان و همزمان بودن با او، به هر بنیبشری حس غرور و افتخار میدهد. کسی که گفته بود: با هر ترجمه، زندگی دوبارهای مییابم.
غرق نور باشی الهی
اعظم راستی: خداحافظ #نجفدریابندری عزیز.
چه خوش شانس بودیم که لذت ادبیات ترجمه رو با شما چشیدیم. عیش مدام بودی و خواهی بود.
یادت سبز .
مریم زهدی: بدرود جناب مستطاب مترجم!
پوریا ماهرویان: برگردان اصطلاحات و فنون آشپزی به فارسی و تاریخچه مکتبهای آشپزی و حاشیههایی که #نجف_دریابندری برای غذاها در #کتاب_مستطاب_آشپزی نوشته معرکه است.
کاش بخشهایی از این کتاب جزو مواد درسی دانشآموزان بود که شاید نسل جدید به هر خرد کردنی نمیگفت “چاپ کردن” و به هر آتش دادنی،”گریل”
مانا روانبد: به آرامش نجف دریابندری درود.
همیشه حرف دوستش به یادم میآید:
«مترجمهای خوبی هستند که زبان اصلی را بهتر میفهمند یا دانش نثر فارسی بهتری دارند، ولی حتمن نجف تیزترین گوش و حساسترین شنوایی را در شنیدن صدای مردم روزگارش داشت.»
رندی و سرخوشیِ زبانش در ترجمه و مصاحبه اثبات این حرف.
سلماز اژدری: قلبم پاره شد آقای نجف دریابندری فرزند خوزستان، متولد آبادان، رفیق نجف دریابندری.
عرفان: مرگ مرحوم دریابندری در من تأسفی ورای تأسف از میرایی بشر برنمیانگیزه. مردن چنین آدمهایی مثل پایان یه فیلم خوشساخته که تا به سکانس آخر نرسه معناش کامل نمیشه. همهی ما باید بینهایت خوششانس باشیم که مثل نجف زندگی رو چنین خوب و مبسوط و توأم با خوشنامی تجربه کنیم. #نجف_دریابندری
کامبیز حسینی: درگذشت آدم حسابی مملکت آقای نجف دریابندری را به خانواده محترم ایشان و تمامی کسانی که از او کلی یاد گرفتند تسلیت میگویم. یادش گرامی.
ریحانه طباطبایی: نود سال عمر کنی و وقتی میری، کسی نگه خب دیگه پیر بود باید میرفت، نود سال عمر کنی و وقتی میری همه بگن چه حیف کاشکی نمیرفت، انسان های بزرگ یک به یک میروند….
معصومه رشیدیان: #نجف_دریابندری هم رفت، هيچكس شبيهش بندر رو وصف نمي كرد.
از بندرگاه پرتابت مي كرد كمپ روسا و بعد شهر و بعد نخلستوناي بين بوشهر و برازجون و..همينطور حتي بوي نخلستونا رو هم جوري با زبان شرح ميداد كه انگار با چشم بسته ميونش ايستاده بودي؛
واقعا كه ياران موافق همه از دست شدند.
سام گیوراد: #نجف_دریابندری از آخرین بازماندگان نسلی از مترجمان بود که توان مقدمهنویسی داشتند و ناگفته پیداست که نوشتن مقدمه بر کتابهای همینگوی،دکتروف،گورو،فاکنر و…که بعد از قریببه نیمقرن هنوز خواندنی باشد، چه مایه دشوار است.
طیالارض با شما چه آسان بود و جغرافیا چه بهدست “استادِ نجف”
جینگلبرد نبی: نجف دریابندری رو نمیشناختم و هیچکدوم از آثارشو نخونده بودم و خاطره ای، داستانی، چیزی هم ازش ندارم درموردش توییت کنم،اصن همین الان فهمیدم همچین فردی وجود داره
خدا بیامرزتش
مهناز افشار: هروز تنهاتر و معمولیتر میشویم
نجف دریابندری هم رفت!
بهادر: خدمتی که نجف دریابندری در احیای عبارات و اصطلاحات فارسی در آشپزی کرد خیلی بزرگ و ماندگاره.
خیلی اصطلاحات مهجور رو به زبان روزمره فنی برگردوند و معادلهای هوشمندانهای مثل پنیر زنگاری ساخت
سعاد: فقط خبر فوت نجف دریابندری میتونست این حال بد امروزمو تکمیل کنه.
نداریم آقا نداریم هر یک از گنجینههامون که پر میکشن ما دیگه هیچ جایگزینی براشون نداریم. و آیندگان بیشتر و بیشتر متون سخیف و ترجمههای آبکی رو خواهند خوند. تازه اگه کتاب دست بگیرن!
علیرضا سمیعی: همه کتاب خوان های ایران از دهه 40 تا امروز با نجف دریابندری خاطره دارند. مردی خودساخته که نفس در نفس فارسی معاصر داشت
یاسین نمکچیان: نجف دریابندری میگفت یکی از بهترین راههای تحصیل زبان؛مطالعه انتقادیکارهای خود آدم است.آدم کارهایش را باچشم باز بخواندخطاها را بهتر از همه میبیند.زن من همیشه میگوید نجف فقط کارهای خودش را میخواند.برای این که لجش را دربیاورم میگویم بله حوصله خواندن هر چرت و پرتی را ندارم.
آرین آرون: نجف دریابندری از مترجمان شناخته شده ایران – از آنهایی که از برگردانهایش هم میشود لذت برد و هم آموخت- درگذشت.
ترجمههای وی مانند برخی آثار همینگوی و کتاب تاریخ فلسفه غرب از برتراندراسل واقعن خواندنی و مثال زدنیاند.
نام و یادت جاویدان “پیر مرد دریابندری”!
آرش رمضانی: حذف نام #نجف_دریابندری، مترجم، در چاپ دوم فارسی ۲، سال ۹۷ و هم چنین چاپ سال ۹۸.
از کانال تلگرامیِ “طریقت فارسی”
کوچکانی که به جنگ عکس و نام بزرگان میرن و غافل ازینکه یهمشت خاک نمیتونه خورشید رو مُکدّر کنه…
ع.ششگلانی: یکی دیگر از خادمان فرهنگ ایرانی از میان رفت. #نجف_دریابندری نویسنده و مترجم چیره دست درگذشت. کارنامه او آثار درخشانی در گنجینه معاصر زبان فارسی به جای گذاشت. روحش شاد
(1 شهریور 1308، آبادان – 14 اردیبهشت 1399 تهران)
کیانا: درسته فک میکردم نجف دریابندری خیلی سال پیش مُرده ولی دلیل نمیشه از مردنش ناراحت نشم.
مهدی معافی: خبر تلخ بود و کوتاه! نجف دریابندری درگذشت.
از معدود مترجمانی بود که هر ترجمه اش، اثری هنری بود و سرلوحه ای برای فارسی نوشتن؛ استادی زبر دست در فرهنگ و ادب فارسی.
به ما آموخت که هر مترجمی اولاً باید گلستان و بوستان و تاریخ بیهقی و .. بداند بعد زبان فرنگی را
سعید ممتاز: #نجفدریابندری یک مقدمهٔ ۹۰ صفحهای برای پیرمرد و دریا نوشته (کل رمان حدود ۱۰۰ صفحه است) که میتواند بهترین نمونهٔ نقد آثار یک نویسنده به زبان فارسی باشد. من که این مقدمه را از خود آثار همینگوی بیشتر دوست داشتنم و برایم فراتر از یک نقد بود.
روحش شاد.
شراگیم زند: #نجف_دریابندری را چه با ترجمه های بینظیرش بشناسید؛ چه با مقالات طنازانه و قلم روانش و چه با کتاب مستطاب آشپزی رشک برانگیزش که با همکاری همسرش فهیمه راستکار نوشت، بی شک در ذهن تان تا زنده هستید؛ زنده و حاضر است.
و ما که بگذریم او همچنان همنشین نسلهای بعد خواهد بود…
یادش گرامی.
دیبا داودی: نجف دریابندری مترجمی بود که میشد به اعتبار نامش کتابی رو بیشناخت از نویسندهاش انتخاب کرد و این نهایت اعتبار برای یک مترجمه.
یادش گرامی.
سپیده جدیری: سالها پیش با #نجف_دریابندری یک گفتوگوی حضوری مفصل گرفتم برای روزنامهی حیات نو، دربارهی خاطراتش از اهالی ادبیات. اسامی را گاهی به جای هم به کار میبرد. بعد خودش متوجه میشد و قاه قاه میخندید. او علاوه بر اینکه مترجم محبوبم بود، شیرینترین انسانی بود که با او مصاحبه کردم.
اقلیما: این سالهای آخر زندگی نجف دریابندری چه روزگار رنجوری بود. خدا برای کسی نخواهد.
توی نور بخوابید آقای دریابندری با اون نامخانوادگی قشنگتون.
فرانی خالی: سال ۷۷ یا ۷۸، یک مجموعه ای به نام پکا، که نمایشگاه دائمی کتاب بود، #نجف_دریابندری رو به عنوان مترجم برگزیده انتخاب کرد، دعوتش کردند، با کلی مهمان، رفت بالای سن، گفت شما کی هستید، چیکاره اید که منو انتخاب کردید، جایزه رم نگرفت.
ایلیا: نجف دریابندری مدرسه رو ول کرد و انگلیسی رو هم توی آبادان از خارجیها یاد گرفت. یه مدت هم روی لنج جاشو لنج بوده.
روحش شاد
فهیمه خضرحیدری: #نجف_دریابندری الگوی درخشان نثر سلامت و پاکیزه فارسی بود. هرچه از او باقی مانده نمونه اعلای نثر درست و روان فارسی است.
ترجمهاش از #بازمانده_روز خودْ یک شاهکار ادبی است.
او همچنین با انتشار #مستطاب_آشپزی در جامعه مردسالار ایران نقش بسیار مهمی در تغییر تلقی جنسیتی از آشپزی داشت.
سامان رحمتی: چرا انسان های محترم و بزرگی مثل رضا بابایی یا نجف دریابندری تا وقتی زنده هستند ازشون چیزی نمیگید/نمیگیم؟
آدم های بزرگی که میشناسید/میشناسیم رو تو توییت ها بهشون اشاره کنید/کنیم.
حیف نیست موقع مرگشون بشناسیمشون؟
حمیدرضا: #نجف_دریابندری انسان سختکوش و شریفی بود، حتی اگه گلستان بگه از زبان انگلیسی «هیچ» نمیدونست
آیدا قجر: خبر درگذشت نجف دریابندری مثل برگریزان بود. انگار نوشتهها و ترجمههاش و هرچی با اسمش خونده بودم، برگبرگ از درخت ریختند.
کاش میشد بعضیها هیچوقت نمیرند…
وجیهه سامانی: نسل ما با کتاب های کسی بزرگ شد که فقط یک مترجم نبود، متفکر هم بود و الفبای زندگی را برامون ترجمه می کرد.
چقدر این جمله برای همه مون آشناست:
“فلان کتاب فقط با ترجمه دریابندری”
حتی اگر کلمه ای هم از تالیفات و ترجمه هاش یاد گرفته باشیم، گردنمون حق داره
روحش شاد
سروش: خواندن ترجمههای نجف دریابندری خصوصاً «بازمانده روز»، «پیرمرد و دریا» و «تاریخ فلسفه غرب» خیلی برای من لذتبخش بود. همچنین استفاده از کتاب مستطاب آشپزی به عنوان زیرلپتاپی بسیار کاربردی بوده و هست. یادش گرامی.
مهرزاد دانش: همه چیز پیرمرد کهن بود، مگر چشمهایش، و چشمهایش به رنگ دریا بود و شاد و شکستنخورده بود.
پیرمرد و دریا، ارنست همینگوی، #نجف_دریابندری
امیر ناظمی: روزگاری شرکتهای بزرگ خانه نویسندگان و هنرمندان بودند، خصوصا در روابط عمومی.
امروز #نجف_دریابندری رفت، کسی که اگر در شرکت ملی نفت نرفته بود و همکار گلستان نشده بود، ما از ترجمه آثار همینگوی و فاکنر محروم بودیم.
چه شد که حالا همکاری با هنرمند، تابوی شرکتها و دون شأن هنرمند است؟
یگانه خدامی: #نجف_دریابندری و ترجمههاش محبوب خیلی از کتابخونها بود اما کسانی هم که اهل کتاب خوندن نبودن دوستش داشتن چون با “مستطاب آشپزی” به خونههاشون راه پیدا کرده بود.
چقدر رفتن آدمهایی با این قابلیت تلخه
ماهور توسی: حتما از بد وخوب ترجمههای نجف در بستر مناسبش منتقدان خواهند گفت اما نجف برای ما کتابفروشان شهرکتاب کارنامه معنای دیگری هم داشت.بخش فارسی شهرکتاب کارنامه با مستطاب آشپزی نجف دریابندری سرپا بود،در واقع نان این فقیر را نجف میداد.عمر پر برکتی داشت.یادش گرامی باد
روشن نوروزی: برخلاف اهالی تایملاین که کلی با #نجف_دریابندری خاطره دارند، من فقط یکبار کتاب مستطاب آشپزی را برای تولد دوست عزیزی هدیه گرفتم و یکبار هم در تولد #محمود_دولتآبادی از آقای دریابندری عکاسی کردم.
برای همین شاید نجف دریابندری بیشتر از هرچیزی من را یاد تولد میاندازد.
یادش گرامی
«نسل مترجمان دارد ور میافتد» | بازنشر گفتوگویی با نجف دریابندری
انتهای پیام
یادش بخیر…خاطره به یادماندنی سال های حسرت ما ارمانخواهان مایوس دهه پنجاه…..
سلام ، نمی شد رهبری یا رئیس جمهور پیام تسلیتی می دادند ؟!!!