تک رای دماوند و آرای امروز اصلاحطلبان
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
رییس دولت هفتم و هشتم قبل از هر عنوانی اندیشه و کردار خود را به معنای واقعی کلمه با مفهوم «اصلاح» بیان میکند. مفهومی که از گذر تدبیر و عقلانیت عبور میکند، عبارتی که رفتارهای هیجانی و شور خیابانی را برای حرکتهای اصلاحطلبی همچون سم میشناسد و میکوشد از رهگذر اندیشهی اصلاح و با اتکا به رفتار قانونمدار و چارچوبهای تعریف شده در داخل کشور حرکت کند.
کسی که رای دادن و مشارکت در انتخابات را بهترین و کمهزینهترین مسیر برای رسیدن به ترمیم خرابیها میداند، حتی اگر مشارکت و رای دادن به بهانهای در دست دوستان سابق مبدل شود و با نقدهایی تند و گزنده وی را خطاب قرار دهند. او خوب میداند راه رفع خرابیها و ساختن کشور با کمترین هزینه از اندیشهی اصلاح میگذرد، نمیتوان مدعی برهم زدن نظم موجود بود و دم از اصلاحطلبی زد. اندیشهی اصلاح را زمانبر میداند، تفکری که هیچگاه خراب کردن و وعدهی آبادانی در روزهای آینده را نمیپذیرد و باور نداشته و ندارد.
روز 12 اسفند سال 1390 خاتمی در یکی از شعب اخذ رای شهرستانهای دماوند و فیروزکوه رای خود را به صندوق انداخت. اینکه در آن زمان چه کلمهای در برگهی رای نوشت مهم نیست، نفس حضور وی در آن جو پر سر و صدا و احساسی و مشارکت در انتخابات مجلس نهم گامی بس مهم بود. با چنین حرکتی به دیگر سیاستمداران نشان داد قرار نیست براساس رفتار غیرمحاسبه شده عمل کرد و با همان دستفرمان پر هزینه و اعتمادسوز رفت و ادامه داد!
قرار نبوده و نیست رفتار سیاستمدار براساس مقبولیت اشخاص معترض صورتبندی شود، او همان راهی را رفت که با منش اصلاحطلبی تعریف کرده بود. هزاران حرف ناپسند و تصویر توهینآمیز را به جان خرید تا روزگاری بگذرد و گشایشی حاصل شود. صبر کرد، صبری که شاید در توان بسیاری از نیروهای سیاسی تعریف نشده است.
رای دیروز وی در دماوند، اعتماد مکدر شدهی میان جریان اصلاحطلبی و بخشی از حاکمیت را بازسازی کرد. همان رای که سبب شد وی با همان منش اصلاح در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با صدای رسا از همگان بخواهد در انتخابات مشارکت کنند، مشارکتی که نتیجهای متفاوت را به همراه داشت. همان رای سبب شد عدهای از بیخردان سنگ قبری نمادین برای وی طراحی کنند، سنگی که خبر فوت رییس دولت اصلاحات را روز 12 اسفند سال 90 ذکر کرده بود.
همهی این ناملایمتیها به پایان رسید تا شرایطی دگر فراهم آید. اوضاعی که چند تن از وزرای دولت وی در دولت یازدهم وزیر شوند، به معاونت وزرا منصوب شوند و شماری به عنوان استاندار به محل خدمت خویش بروند!
اگر رای خاتمی در آن روز نبود، جریان اصلاحطلب شاید به قدرت بازمیگشت، ولی سالها زمان میخواست تا آن کدورتها و سوءتفاهمها حل شود، شاید هم هیچگاه روی قدرت را نمیدید و برای همیشه حذف میشد.
خاتمی راه اصلاحطلبی را با از خودگذشتی و رای دادن در مجلس نهم باز نگاه داشت، راهی تنگ و باریک، ولی موفق شد راه باز بماند و مسدود نشود.
آرای به دست آمده توسط نیروهای اصلاحطلب در سراسر کشور در انتخابات مجلس شورای اسلامی دورهی دهم مدیون از خویش گذشتن خاتمی در آن روز تاریخی است. روزی که بسیاری با شنیدن خبر مشارکت وی در انتخابات برآشفته شدند، ولی را متهم به دوگانه گویی و رفتاری غیر مسوولانه کردند، وی را به باجدادن و «خوف» متهم کردند؛ همهی آن گفتهها با دیدن آرای شمارش شده در صندوقهای رای و پیروزی نیروهای اصلاحطلب در شهرهای مختلف نشان داد همهی آن گفتهها و رفتارها نشانی از آیندهنگری و تدبیر ندارد. عمل آن روز رییس دولت اصلاحات حرکت در چارچوب نظام بود، همراه با آیندهگری و برای فردایی نه چندان دور بود.
تنها عمل و ناچیزترین رفتاری که میتوان از منکران رفتار خاتمی در آن روز توقع داشت، معذرتخواهی از ایشان است. اگر بخشی از رفتار اصلاحطلبی بازخوانی رفتار گذشته است، بدون تردید بروز آن رفتارها جایی در منش اصلاحطلبی ندارد، امید آنکه هر چه سریعتر از منادی اندیشهی اصلاح پوزش خواسته شود.
انتهای پیام
سلام ،
خاتمی ، هم روحانی است و هم عارف ! او سیَدی است ،هاشمی ! او تجمیع دارائی های فعلی ایران است ! من خوشحالم که او را دارم !