خرید تور نوروزی

سوم خرداد عجیب

عباس مدحجی، روزنامه‌نگار از خوزستان، در یادداشتی به مناسبت سالروز سوم خرداد به همراه چندین عکس که در اختیار انصاف نیوز قرار داد، نوشت:

سوم خرداد عجیبی ست امسال. سالروز آزادسازی خرمشهر تصادف عجیبی کرد با محکومیت دو نماینده‌ی مجلس و اتهام یک استاندار برای جرائم اقتصادی! خرمشهری که روزی خود و جوانانش سپر تیر دشمن بودند، امروز که دشمن عقب رانده شده انگار دیگر برای کسی مهم نیست که آیا از اقتصاد می‌نالد یا اشتغال. و تاریخ بسیار از این “از یاد رفتن‌ها” در یاد دارد.

دو نماینده‌ی مجلس دهم که از قضا نطق‌های دیدنی هم در عرصه‌ی تخلفات مالی و مافیای خودرو داشتند در واپسین روزهای عمر مجلس رسوا شدند و به جرم اخلال در نظام توزیعی خودرو به ۶۱ ماه حبس محکوم شدند. استاندار خوزستان هم پایش به پرونده فساد مالی شرکت نیشکر هفت تپه باز شد و طبق اظهارات مسعود شاه محمدی نماینده دادستان در پرونده‌ی تخلفات مالی یک و نیم میلیارد دلاری اسد بیگی مدیرعامل شرکت نیشکر هفت تپه، همسر استاندار خوزستان اعتراف کرده که هزینه سفر استاندار و خانواده وی (چندین خانواده و وابستگان) را اسدبیگی داده؛ هزینه بلیط‌ها و تور ۲۵ هزار دلار شده است و اسدبیگی به‌واسطه شخصی به اسم علی اکبر میرزائی مبلغ ۲۰۰ هزار دلار به همسر استاندار خوزستان داده است!

در مظلومیت خرمشهر به‌جز تخلفات احتمالی استاندارش همین بس که مدیر عامل سازمان منطقه آزاد اروند که خرمشهر جزئی از آن است چند ماه پیش اعلام کرد که به علت اتهاماتی، با وثیقه چهار میلیارد تومانی همین استاندار خوزستان آزاد شده است. شهری زخم خورده، زیر نظر سازمانی نیم بند با مدیر عامل و مدیرانی که با قید وثیقه آزادند، در استانی که استاندارش برای آزادی مدیرانش وثیقه می‌گذارد درحالی که خانواده‌اش سه میلیارد و چهارصد میلیون تومان از مدیر عامل متخلفی دریافت کرده است.

سالهاست که از روزهای خونین خرمشهر گذشته و هر زخمی هم که بود حداقل تا الان باید التیام میافت. گویی اما زخم‌های خرمشهر هر روز بیشتر سرباز می‌کنند و تن رنجورش را می‌لرزانند. هرکسی که طی این سالها پایش به خرمشهر رسیده باشد و فقط کمی در آن قدم زده باشد حقیقت تلخ و عریانش را دیده. کوچه‌هایی که هنوز شعار عراقی‌ها و منازلی که هنوز جای تیر و ترکش‌ها را به تن دارند. فاضلابی که قدمتش به پیش از جنگ می‌رسد و زمینهای کشاورزی که جنگ، بایرشان کرد.

خرمشهر اما جز اینکه خودش مدالی ابدی و انکار ناپذیر در تاریخ حماسه‌های ایران و شاید جهان است، هنوز با تمام رنجوریش، رگه‌هایی از مدرنیته، پیشرفت، آبادی و البته اصالت را در خود دارد. بندری با آوازه‌ای جهانی که زمانی چرخ اقتصاد کشور بود. کشاورزی وصیادی پر رونقی که بیکاری را باقی نمی‌گذاشت. تجارتی که به واسطه تسلطش بر راه‌های دریا و آسمان و زمین، آن را به نگین خاورمیانه بدل ساخته بود. اصالتی تاریخی در شخصیتهای علمی، مذهبی، قومی و سیاسی که مطرحش ساخته بود و همسایگی با آبادان به‌عنوان چهارراه تمدن ایران معاصر و عراق و کویت به‌عنوان همسایگانی با قرابت فرهنگی، زبانی و دینی که حُسن همجواری و تاثیرات متقابل یافته بود. هنوز مدرنیته‌ی خرمشهر را می‌توان در ابنیه‌های باقی مانده پس از جنگ و توصیفات دوسه نسل قبل پیدا کرد.

خرمشهرِ امروز ولی درگیر معضلات درهم تنیده‌ی عجیبی شده که حلش جز با عزمی ملی و دستوری ویژه امکان پذیر نیست. راهزنی نگری ها، کمبود خاروبار با افزایش ورود عراقی‌ها، کم آبی و بی آبی، زیر ساختهای آسیب دیده و فرسوده‌ی قدیمی، سیاستزدگی فضای مدیریت شهری و اعمال نفوذ جریانهای داخلی و خارجی در کشمکش‌های سیاسی، کشاورزی و نخیلات آسیب دیده از جنگ، ورزش و بهداشت به شدت ضعیف، ریزگر قاتل و پروژه‌ی ظالمانه انتقال آب کارون، اشتغال و در نهایت عمرانی که چیزی ازآن باقی نمانده است.

هیچ از خود پرسیده‌ایم چرا خیلی از خرمشهری‌های بنام دیگر به شهر خود بازنگشتند؟ چرا موج مهاجرت همیشه از خرمشهر شروع می‌شود و به یزد و کاشان و اصفهان و مشهد و تهران ختم می‌شود؟

یکی از مهمترین خلاهای موجود در خرمشهر انقطاع حلقه‌ی نخبه مدیریتی گذشته با نسل بعدی به واسطه‌ی جنگ است. آن پتانسیل عظیم مدیریتی و صاحب نفوذ و تأثیر گذارِ موجود در خرمشهر که تنه به تنه‌ی شخصیت‌های ملی می‌زد و نام های بزرگی را پشتوانه داشت به علت جنگ نتوانست قدرت و علم خود را نگه داشته و به نسل بعد منتقل کند فلذا خرمشهر جنگ زده بعد از بازگشتِ فرزندانش دچار سومدیریت شدیدی شد. همین عدم مدیریت، سنگِ بنای محرومیتهای خرمشهر را محکم کرد. بنای کج و بدقواره‌ای که امروز از تمام کوچه‌های شهر سردرآورده و مدیران کوتاه قد بعدی هم بدان دامن زدند و می‌زنند.

البته ضعف مدیریتیِ محلی و بومی قسمتی از آسیب‌هاست و قسمت اعظم آن حاصل یک بی مهری مکرر ملی ست. بی توجهی اعظم حاکمیت به جنگزدگی خرمشهری طی چهل سال گذشته علاوه بر اثبات تمرکز قدرت و ثروت در پایتخت، نشان از غریبی مردم حاشیه در ذهن کسانی دارد رتق و فتق امور دستشان است. خرمشهری که زیر پونز نقشه‌ی ایران اسلامی ست همان بهتر که زیر پونز بماند چون جرمش مقاومت با جسم و جان و خونَش در برابر اجنبی بود.

اگر مردمش هنوز امیدوارند، به خاطر این است که چاره‌ای جز امیدواری ندارند. حقیقت این است که خرمشهر از تیر ۹۷ که برای بی آبی، “اعتراضات دبه‌ای” را رقم زد تا آبان ۹۸ که میزبان شلوغی‌های بنزینی بود فرق چندانی نکرده است. حقیقت این است که از سرِ فیلیه تا نهر خین تا شنه تا پیش ساخت تا نودهکتاری تا ام تلول تا سرحانیه تا طویجات تا علمقه تا زمین شهری تا کوت شیخ و تا تهِ عباره هنوز نشان از محرومیت دارد. حقیقت این است که تمام قول‌ها و وعده‌های طلایی که مردمِ مهاجرِ جنگ زده را به خرمشهر برگرداند عملی شدند اما نه برای مردم، برای کسانی که از قِبَلِ آن وعده‌ها اعتبارات و بودجه‌ها گرفتند و خوردند و بردند. حقیقت این است که چندسالی ست مراسم روز سوم خرداد هم دیگر چندان چنگی به دل نمی‌زند و شاید هم جهت رفع تکلیف باشد. حقیقت این است که دیگر خودِ خرمشهری‌ها هم از این ناله‌ها و فریادها و مطالبه گری های کم حاصل خسته شده‌اند، عطای توجه را به لقایش بخشیده‌اند و بادردهایش خو گرفته‌اند.

حقیقت این است که خرمشهر همیشه خورده است، با این تفاوت که در جنگ می‌دانست از کی ولی بعد از جنگ تا امروز نمی‌داند. ۵۷۶ روز در دست بعثی‌ها اسیر بود و ۳۸ سال است که در موطن خود غریب است و در دست ریز تا درشت مسولانش اسیر. خرمشهری که دیده نشد جز در سالروز آزادیش، ستایش نشد مگر برای مقاومتش، قدر ندید مگر با چند نورافشانی و سخنرانی و جشن ملی، حمایت نشد مگر روی کاغذ و پشت تریبون و بهانه نشد جز برای نردبان شدن.

سوم خرداد عجیبی ست امسال. مراسمی که به علت کرونا مجازی برگزار می‌شود، شهری که در ابتلا به کرونا در استان پیشرو بوده است و عید فطری که پیامکی تبریک گفته می‌شود. عالی‌ترین مقامات دولت در منطقه و استان به تخلف مالی متهم‌اند، و شهردار و شورای شهر همدیگر را به پرحاشیه ترین جرائم مالی متهم می‌کند. سوم خرداد عجیلی ست امسال وقتی پرویز پرستویی و رسول خادم از تهران باید برای نیازمندان خرمشهر بسته‌ی معیشتی بیاورند. سوم خرداد عجیبی ست امسال، خرمشهر چون پدری پیر و غمین گوشه‌ی خانه نشسته و دعوا و اختلافات و تخلفات فرزندان خود و همسایه‌ها را نظاره می‌کند در حالی می‌داند کاری از دستش برنمی آید. سوم خرداد عجیبی ست امسال، وقتی پدر بفهمد که حتی فرزندانش هم دردش را نمی‌فهمند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. مگر نخواندید؟؟؟؟خرمشهرازاد شد..جمعیت 36000000…..زمان را بپردازیدو……بدیده خونین نوشته صورتحال………از ان مسئولان بعضی نقاب درخاکندودیگرانی درحصرو…..ودیگرانی بر اجسادمطهر ان شهیدان کاسبی وبازار دغل ودروغ میگردانند…..

  2. ابنیه ها غلط است . چون خود واژه ابنیه جمع است . جمع واژه بنا . این نوع جمع ، جمع مکسّر است که متعلّق به زبان عربی است و در زبان فارسی هم به کار می رود . رعایت نکردن این قاعده زبانی از یک روزنامه نگار بعید است . آن هم عزیز بزرگوار و دلسوزی که این متن درست و خوب را از خوزستان می فرستد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا