کشورداری، روزنامهنگاری و پرسش از «غرق شدن مهاجران افغان در هریررود»
فاطمه کریمخان، روزنامهنگار، در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی ادعای افغنستان در ماجرای مرز هریرود نوشت:
زمانی که آصفی سخنگوی وزارت خارجه بود، بین روزنامهنگاران شوخی وجود داشت که میگفت آصفی قبل از سلام و علیک جلسه سخنگو اول یک دور «تکذیب میکند», بعد به سوالها جواب میدهد؛ سالها از آن دوران گذشته است؛ اما به نظر میرسد سیاست «سکوت و تکذیب» همچنان در مورد مسائل اساسی مربوط به سیاست خارجی حاکمیت دارد.
سیزده اردیبهشت ماه، چند حساب توییتری و به دنبال آنها چند کانال خبری، با استناد به چند تکه فیلم و عکس، خبر دادند که ظاهراً تعدادی مهاجر غیرقانونی در مرز ایران و افغانستان در آبهای هریررود غرق شدند. آنچه در اخبار رسانههای افغانستان و رسانههای فارسی زبان مستقر در اروپا و آمریکا گفته شده این است که «پلیس مرزی ایران عدهای مهاجر غیرقانونی را در مرز ایران بازداشت کرده، آنها را در کمپی مرزی به بیگاری گرفته و ازشان سواستفاده کرده، آنها را کتک زده و تحقیر کرده، و در نهایت در زمانی که آب هریررود در مرز ایران و افغانستان پر حجم و پر شتاب بوده آنها را مجبور کرده به آب بزنند و به سمت افغانستان شنا کنند، در این ماجرا تعدادی مهاجر غرق شدند که حداقل یکی از آنها زیر سن ۱۸ سالگی بوده است»
ایران در ساعات اولیه انتشار این خبر آن را تکذیب کرده، گفته که در مرزهای ایران و افغانستان کمپ وجود ندارد، در تاریخ مورد اشاره کسی به دلیل عبور غیرقانونی از مرز بازداشت یا رد مرز نشده، و حادثه آن طور که رسانهها ادعا میکنند در ایران رخ نداده است. پلیس مرزی، وزارت امور خارجه و شورای عالی امنیت ملی و اخیراً وزارت کشور مسأله را تکذیب کرده و بارها تاکید کردند آماده هستند با اعلام کمیته حقیقت یاب، مسأله دردناک درگذشت عدهای مهاجر غیر قانونی در مرز مشترک با ایران را بررسی کنند؛ دولت افغانستان با تأخیر، این درخواست را پذیرفته و بالاخره چند روز قبل از عید فطر هیات عالی رتبهای از ایران به افغانستان رفته تا مقامات در مورد موضوع مورد ادعا گفتوگو کنند.
قرار بود گفتوگوها در مورد این موضوع یک روزه باشد، اما آن طور که از گزارش بسیار خلاصه وزارت خارجه بر میآید، «گفتوگو ها به نتیجه مورد نظر نرسیده است» در این گزارش گفته نشده که منظور از نتیجه مورد نظر، نتیجه مورد نظر چه کسانی است، یا چه چیزی «نتیجه مورد نظر» خواهد بود.
این که وزارت خارجه، وزارت کشور و شورای عالی امنیت ملی قصد دارند زخم تازهای که به چهره ایران و حیثیت و اعتبار کشور زده شده است را چطور مدیریت و ترمیم کنند، مساله این یادداشت نیست؛ به نظر میرسد به غیر از کسانی که به صورت انتسابی و انتخابی مسوولیتی در این مورد دارند، کسانی دیگری هم هستند که از مسوولیت خود تخطی کردهاند و باید پاسخگو باشند، و این دسته دوم، رسانهها هستند.
از تهران تا هرات را میشود با هواپیما، اتوبوس و حتی تاکسی پیمود، مسیر سخت و خسته کنندهای است اما طی کردن آن ناممکن نیست، ضمن این که هرات امنترین شهر افغانستان است، لهجه فارسی مردمانش بیشترین نزدیکی را به فارسی ایرانیان دارد و مردمش میهمان نواز هستند، در مقایسه با کابل برای مسافران شهر ارزانتری به حساب میآید و سر و صدای جنگ بهاره طالبان هم کمتر در آن شنیده میشود؛ حتی با فرض این که روزنامه نگاران به دلیل نگرانی از شیوع بیماری کرونا، طولانی بودند روند صدور ویزای افغانستان در این روزهای خاص، و هر ترس موجه دیگری از احتمال اصابت ترکشهای نبرد بهاره به هرات گرفته تا نگرانی از سربازان عمارت خراسان و داعش که اخیراً در افغانستان خودی نشان داده است، نخواهند از مرز بگذرند و با مدعیان و شاهدان و خانواده افرادی که ادعا میشود در هریررود غرق شده یا گم شدهاند به صورت رو در رو صحبت کند، باز هم امکان پوشش مطبوعاتی مستقل این حادثه برای روزنامه نگاران ایرانی وجود داشته است. منطقه مرزی مورد ادعا در گزارشهای رسانههای فارسی زبان خارج از ایران و رسانههای افغانستان، در حوالی تایباد و تربت جام است، که هم از تهران و هم از مشهد با چند ایستگاه توقف و کمتر از یک روز جاده پیمایی میشود به آنها رسید، سهل است، روزنامه نگاران محلی اگر نه در خود این دو شهر کوچک مرزی، بلکه حتماً در شهرهای بزرگتری مثل نیشابور و مشهد هستند که می توانند با صرف زمانی بسیار کمتر، خودشان را به محل مورد ادعا برسانند، با ماموران مرزی و مردم حرف بزنند، با کسانی که تجربه عبور از رودخانه را دارند حرف بزنند، با مهاجران افغانستانی دیگری که غیرقانونی وارد ایران شدند حرف بزنند و از آن ها در مورد این که فکر میکنند واقعا چه اتفاقی افتاده است، نظر خواهی کنند. پیدا کردن «آدم بر» های ایرانی و افغانی در منطقه ای که قاچاق انسان یک امر روزمره محسوب می شود کار سختی نیست، همین طور پیدا کردن کسانی که خانواده برخی افراد غرق شده یا گم شده در رود را بشناسند، اگر روی زمین و در محدوده ای نزدیک به محل وقوع حادثه باشید، ناممکن نیست، با این وجود، در رسانه های فارسی داخل ایران، چنین گزارش هایی تهیه و منتشر نمی شود، چرا؟
یکی از دلایل آن می تواند ضعف نیروی حرفه ای باشد، روند تهیه گزارشی در مورد حادثه مورد ادعا، هر چند در چند خط در پاراگراف قبلی توضیح داده شده، دقیقا مصداق «آبش را بکشیم، چلو می شود» نیست، همه خبرنگاران و روزنامه نگارانی که وابسته به موتور جستجوی گوگل و چک کردن اخبار با روابط عمومی حوزه های خبری هستند نمی توانند روی زمین چنان ارتباطاتی را بسازند و چنان اطلاعاتی را به دست بیاورند، اما ماجرا فقط ضعف حرفه ای خبرنگاران نیست، برخی مدیران رسانه ای در مواجهه با چنین حوادثی دچار نگرانی می شوند، «اگر طرف افغانی راست گفته باشد چی؟»، «اگر فلان دستگاه و فلان نهاد از گزارش ما استقبال نکند چی؟»، «اگر خبرنگار من تحت تاثیر روایت های منتشر شده و بی اعتمادی کلی به سیاست مداران ایرانی باشد و گزارشش تکرار گزاره های بی بی سی فارسی و نوشخوار حرف های پوپئو در مورد این حادثه باشد چی؟» و غیر از اینها، «اگر حادثه ای جاده ای برای خبرنگارم رخ بدهد چی؟»، «اگر خبرنگارم را در افغانستان یا حتی در همین مرز ایران گروگان بگیرند چی؟»، «اگر خبرنگارم مورد بی حرمتی و توهین قرار بگیرد چی؟»، «اگر یکی از این همه نهاد های امنیتی از حضور خبرنگارم در محل خوشش نیاید و بازداششش کند چی؟»
فهرست این نگرانی ها را می شود با سوال های بی شمار دیگری ادامه داد، ماجرا اغلب به سادگی «خبر مهم نبود»، «خبرنگار حرفه ای نداشتیم»، «رسانه درگیر سانسور بود» نیست؛ همه این جملات معترضه، همان چیزهایی است که فرصت اسکی کردن امثال پومپئو روی گزارشی که صحت آن مورد تردید را فراهم می کند، و باعث شود دولتی که علنا در مرزهای خود کمپ درست کرده و کودکان را در قفس های آهنی زندانی و شکنجه می کند و خانواده های آنها را به بهانه مهاجرت غیرقانونی از مکزیک به آمریکا از فرزندانشان جدا می کند، حالا علیه ایران که در بیش از 40 سال گذشته هموراه مرزهای خود را به روی مهاجران، از زن و کودک و خانواده های پرجمعیت گرفته تا گروه هایی که در بین آنها وابستگان گروه های ترور و قاچاق چیان مواد مخدر و … هم حضور داشته اند باز گذاشته و با آغوش باز مردمی که از جنگ فرار کرده اند را به صورت مهاجران قانونی و غیر قانونی پذیرفته، ادعای حقوق بشری مطرح کند و از آب گل آلود ماهی خودش را بگیرد. ما هم با در نظر گرفتن جمیع امکانات موجود، چاره ای نداریم غیر از این که به همین «تکذیب می شود»ها و گزارش های بدون نام کارمندان وزارت خارجه در رسانه هایی که تاثیرشان از یک روابط عمومی ناتوان بیشتر نیست، قناعت کنیم.
انتهای پیام
انتسابی و عمارت غلط املایی هستند . درست بکنید.
سپاس
از کشورهایی که نماینده مجلسشان را به صرف اظهار نظر و انتقاد رد صلاحیت می کنند و مردم تهیدستشان را که هراسان از تورم سرسام آورند با گلوله جنگی و نه پلاستیکی به رگبار می بندد هیچ چیز بعید نیست .
وقتی از اول تکذیب میشه ، مسئله خط قرمز و امنیتی میشه و ورود خبرنگار و محقق مستقل ممنوع و همان میشه که بر سر محیط زیستی و ختنه دختران و کودک همسری و دهها و صدها پژوهشگر مستقل دیگر رفت ، اینجا ایرانه و گرفتن مجوز برای این تحقیقات بیطرفانه خبرنگاری محال و کسی هم تاب تحمل پرداخت هزینه برای تهیه این قبیل گزارشات را ندارد .