خرید تور نوروزی

رمان‌نویسی که، کمی قبل از کرونا، همه‌چیز را پیشگویی کرد

ترجمه‌ی مقاله‌ی آدریان هورتون در گاردین که با عنوان «رمان‌نویسی که، کمی قبل از کرونا، همه‌چیز را پیشگویی کرد» در وبسایت ترجمان منتشر شده را می‌خوانید:

این ویروس جدید ابتدا در شرق آسیا دیده شد. پیش پای بهار، یک بیماری همه‌گیر سراسر جهان را گرفت. در آمریکا، کسب‌وکارها تعطیل شدند، فرودگاه‌ها خالی شدند، اطلاعات نادرست فراگیر شدند. رئیس‌جمهور، که شخصی تفرقه‌انداز و مشغول تخت برنزه‌کننده‌اش در کاخ سفید است، مدام بی‌پایه اطمینان خاطر می‌دهد و از معاون خشکه‌مقدس دروغ‌گویش می‌خواهد این همه‌گیری را مدیریت کند. این می‌تواند خلاصه‌ای از اتفاقات دو ماه گذشته باشد، اما پیرنگ آخر اکتبر، رمان جدید لارنس رایت، که با هیجان بسیار دست‌به‌دست می‌شود، شباهت غریبی به واقعیت دارد: شیوع جهانی یک بیماری مهلک، بی هیچ درمان شناخته‌شده‌ای، در میان سیل اطلاعات در اواخر دهۀ ۲۰۱۰.

«ترسناک است». این جملۀ رایت، نویسندۀ نیویورکر و روزنامه‌نگار برندۀ جایزۀ پولیتزر، است که در مصاحبه‌اش با گاردین دربارۀ آیندۀ سورئال انتشار رمان خود گفت که موضوعش همه‌گیری جهانی است، آن هم دقیقاً همزمان با همه‌گیری در جهان واقعی. «قرار بود این رمان تنها یک هشدار باشد و هنوز این خبرهای هولناک را نشنیده بودیم. هر گاه که روزنامه را باز می‌کنم انگار لای کتاب خودم را باز کرده‌ام. عجیب است». لارنس نگارش رمان را در ۲۰۱۷ آغاز کرد (متن نهایی خود را در تابستان ۲۰۱۹ تحویل داد). آخر اکتبر پیرنگی تحقیق‌شده و دقیق دارد: جهان با بیماری مهلکی -که زیرمجموعۀ آنفولانزای اسپانیایی ۱۹۱۸ است- مواجه می‌شود، داستانی که با نثری بی‌رحمانه و تندوتیز بیان می‌شود. مهارت و تخصص نقاط قوت داستان‌اند؛ قهرمان آمریکایی رایت، دکتر هنری پارسونز، ویروس‌شناسی زیرک است که با احساساتی قوی درگیر کار مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری شده است. او، در گذشته‌ای مشکوک، از یک آزمایشگاه سری در فورت دتریک مریلند جدا شده است.

هنری، که مرگ‌ومیر گسترده‌ای در یک اردوگاه کار اجباری مردان همجنس‌گرا در اندونزی نظرش را جلب کرده، به جاکارتا می‌رود و در آنجا «ویروس کنگولی» را کشف می‌کند که نام اردوگاه را بر خود دارد و نوع جدید و هولناکی از ویروس همراه با خونرویِ۱ آنفولانزاست. شیوۀ نگارش رایت علمی و خنثاست؛ خواننده به حفره‌های سینه، ریه‌های پر از مایع، بدن‌های کبود بر اثر سیانوز یا کمبود اکسیژن نگاه می‌کند. اردوگاه کنگولی قرنطینه می‌شود و نهادهای بهداشتی مختلف موج‌موج نیرو می‌فرستند، افرادی که مثل هنری، پزشکان همه‌گیری ابولا در ۲۰۱۴ در آفریقای غربی هستند. اما وقتی یک رانندۀ تاکسی، که نادانسته مبتلا بود در کنار سه میلیون فرد دیگر به حج می‌رود، تمام تلاش‌ها برای جلوگیری از شیوع بیماری با شکست مواجه می‌شود. طی چند روز افراد دسته دسته در سراسر جهان می‌میرند.

ایدۀ داستانیْ دربارۀ یک همه‌گیری مدرن در ۲۰۱۰ آغاز شد، زمانی که فیلم‌سازی به نام ریدلی اسکات رایت را تشویق کرد فیلم‌نامه‌ای دربارۀ پایان تمدن بنویسد. رایت، که همواره در نقش یک روزنامه‌نگار همه‌گیر‌شناس‌ها، میکروب‌شناس‌ها و ویروس‌شناس‌های «حقیقتاً خلاق و باهوش» را تحسین می‌کرد، گفت: «در ذهن من، احتمال اینکه یک همه‌گیری تمدن را به پایان برساند از هر چیز دیگر بالاتر بود». آن‌ها هرگز چنین فیلمی نساختند، اما او بیان کرد «همیشه دوست داشتم این کار را بکنم و فکر می‌کنم داستان خوبی هم می‌شد. به این نتیجه رسیدم که اگر بنا باشد دست به قلم شوم، اول باید تحقیق کنم، تحقیقاتی که نتوانسته بودم متن آن‌ها را برای نوشتن تکمیل کنم».

رایت، که به‌خاطر تحقیقات کامل و باورنکردنی خود در آثار غیرداستانی‌اش شهرت دارد، در تحقیقات برای رمان، رویکردی روزنامه‌نگارانه داشت. تا آنجا که توانست مطالعه کرد و با متخصصان ارتباط گرفت (در بخش تقدیر و تشکر کتاب از متخصصانی از مؤسسات ملی بهداشت، کلمبیا و فایزر نیز تشکر شده بود). منابع او «همان افرادی بودند که در حال ساخت واکسن هستند؛ آن‌ها ذهن‌های برتر جهان‌اند». آن‌ها به رایت کمک کردند راه خود را در هزارتوی پزشکی‌ای پیدا کند که در نیمۀ دوم رمان به آن می‌پردازد، یعنی زمانی که هنری پس از مدت‌ها قرنطینه می‌کوشد نزد خانواده‌اش در آتلانتا باز گردد. همچنین، رمان را با جزئیات علمی قابل دسترس و غنی دربارۀ ویروس‌ها، سلاح‌های بیولوژیک و همه‌گیری‌های گذشته می‌آرایند.

رایت ابتدا ویروس کنگولی را ادامۀ آنفولانزای اسپانیایی ۱۹۱۸ می‌دانست که بهار به ایالات متحده هم رسید، در تابستان فروکش کرد و در پاییز با موجی کشنده‌تر بازگشت. عنوان آخر اکتبر به بزرگداشت مرگ‌بارترین ماه در تاریخ آمریکا می‌پردازد که طی آن ۱۹۵۰۰۰ نفر جان باختند. «سؤالی که من از متخصصان می‌پرسیدم این بود: اگر چیزی شبیه آنفولانزای ۱۹۱۸ در تمدن امروز ما سر برآورد، چه می‌شود؟ آیا آمادگی ما برای مقابله با آن بهتر از اجدادمان است؟ معلوم نیست پاسخ این سوال چه باشد».

البته ویروس خیالی کنگولی بسیار کشنده‌تر از کووید ۱۹ است و نرخ مرگ و میر آن به سارس (۱۵%) و مرس (حدود ۳۵%) نزدیک‌تر است. آخر اکتبر از بحران نسبیِ کنونی فراتر می‌رود و به سقوط کامل اجتماعی می‌رسد: دولتِ خزیده در پناهگاه، مدرسه‌های غارت‌شده، خودپردازهایی که هیچ یک وجه نقد ندارند. میلیون‌ها تن ازجمله سلبریتی‌هایی چون تیلور سویفت در ایالات متحده می‌میرند. در برنامـۀ تلویزیون ملی از چشم رئیس‌جمهور خون می‌چکد؛ یکی از شخصیت‌ها امواج رادیو را بالا و پایین می‌کند و تنها الکس جونز، نظریه‌پرداز توطئه، را پیدا می‌کند.

رایت در نوشتن نتیجۀ ژئوپلیتیک خود به پشتوانۀ تخصصی عمل کرده است که از نوشتن کتاب‌های غیرداستانی قبلی‌اش پیدا کرده. کتاب‌هایی دربارۀ درگیری در خاورمیانه (سیزده روز در سپتامبر۲)، تعصب مذهبی (روشن شدن۳، گزارشی دربارۀ علم‌زدگی، که به یک مستند اچ‌بی‌او در ۲۰۱۵ تبدیل شد) و جنگ بر سر ترور (بلندای برج۴، دربارۀ ارتباط القاعده با یازده سپتامبر که سبب شد در ۲۰۰۷ جایزۀ پولیتزر را از آن خود کند). خود او بیان کرد: «به دشمنی‌ها نگاه کردم، به رقابت‌ها، و تصور کردم چه می‌شد اگر استرس را هم به این فضا اضافه می‌کردیم؛ یک همه‌گیری جهانی را. آن وقت چه می‌شد؟ خیلی ناراحت‌کننده است که این بازی اتهام‌زنی را همین الآن هم تماشا کنیم و ببینیم که دولت‌ها تقریباً همان‌طور عمل می‌کنند که انتظار داشتیم».

هرچند تا کنون کتاب رایت، بیش از آنکه به اکنون مربوط باشد، حال و هوایی آخرالزمانی داشته، اما می‌تواند در پیش‌بینی عناصر متعدد همه‌گیری جهانی کووید ما را کمک کند: جرائم نفرت علیه گروه‌های اقلیتی که به‌خاطر شیوع ویروس متهم هستند (در این رمان، مسلمان‌ها)، کمبود دستگاه تنفس، اطمینان‌بخشی‌های بی‌مایه و ناموفق از سوی مدیران. اما او هم مانند بسیاری دیگر از متخصصان بهداشت عمومی شکست در آزمایش گرفتن را پیش‌بینی نمی‌کرد. رایت دربارۀ افتضاح آزمایش گرفتن گفت: «من ترسیده بودم و غمگین بودم، زیرا در تجربۀ من مراکز کنترل و پیشگیری بیماری همواره یکی از مزایای برجستۀ دولت آمریکا بوده‌اند، چیزی که همیشه می‌شد رویش حساب کرد، تخصصشان، صبرشان و اعتبارشان. و اینکه آدم ببیند این‌طور درمانده‌اند، واقعاً ناراحت‌کننده است».

او همچنین یکی از پیشرفت‌های امیدبخش این همه‌گیری جهانی را پیش‌بینی نکرده بود: «اتحاد شهروندان برای رعایت فاصله‌گذاری علی‌رغم هزینه‌های فردی، اجتماعی، روحی و مالی بسیاری که همراه داشت».

نوعی هیجان وسواسی وجود دارد در خواندن کتابی که سرانگشتی به آتش واقعیت می‌زند و سریع دست پس می‌کشد، واقعیتی که روز‌به‌روز ناملموس‌تر می‌شود اما رایت مراقب است با پیشگویی مشتری جلب نکند. او گفت: «از سر خوش‌شانسی حدس‌هایی زدم، اما عمده آن است که آنچه مردم به‌عنوان پیشگویی می‌خوانند همان چیزهایی است که متخصصان پیش‌بینی می‌کردند و به من گفتند». تخصص، کتاب‌های خلاصه‌نویسی، تمرینات فیلم‌نامه‌نویسی، «تمام این‌ها در دست بودند. هر کسی که علاقه‌مند بود می‌توانست از این اطلاعات استفاده کند و من علاقه‌مند بودم».

اما دربارۀ اینکه وضعیت عادیِ جدید را چطور تصور می‌کند، گفت: «فکر می‌کنم بر سر یک چندراهی هستیم. جنگ یا رکود یا همه‌گیری جهانی نوعی عکس رادیولوژی هستند تا ببینید زیر پوست جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید چه می‌گذرد و واقعیت آن را ببینید، کاستی‌ها و توانمندی‌هایش را. فکر می‌کنم کاستی‌ها به‌وضوح آشکارند: تعصب، دشمنی‌های بین‌المللی غیرضروری، عدم آمادگی، بی‌احترامی به دانش، همۀ این‌ها ویرانی‌ای را به بار آورده‌اند که نباید با آن مواجه می‌شدیم».

و رایت که می‌داند ممکن است افراد از خواندن دربارۀ همه‌گیری جهانی فرسوده شده باشند، تصدیق می‌کند «بسیاری از افراد از نظر احساسی آمادگی خواندن این کتاب را ندارند» و امیدوار است افراد در حالی آخر اکتبر را به پایان ببرند که به «درک بهتری از بیماری، شیوع و خطرات همه‌گیری‌های جهانی رسیده‌اند و همچنین، مانند من، تحت تأثیر شجاعت و نبوغ کسانی قرار گرفته‌اند که با این بیماری مبارزه می‌کنند. به همین دلیل، کتاب به این افراد تقدیم شده است».

اطلاعات کتاب‌شناختی:

Wright, Lawrence. The End of October. Knopf, 2020

پی‌نوشت‌ها:

• این مطلب را آدریان هورتون نوشته است و در تاریخ ۶ مۀ ۲۰۲۰ با عنوان «’It’s unnerving’: Lawrence Wright on the eerie prescience of his pandemic novel» در وب‌سایت گاردین منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۹۹ با عنوان «رمان‌نویسی که، کمی قبل از کرونا، همه‌چیز را پیشگویی کرد» و ترجمۀ نجمه رمضانی منتشر کرده است.
•• آدریان هورتون (Adrian Horton) منتقد هنری و نویسندۀ گاردین است.

[۱] hemorrhagic
[۲] Thirteen Days in September
[۳] Going Clear
[۴] The Looming Tower

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا