ترجمهی نادرست و ادعایی عجیب در «کیفرشناسی»
رضا اسکندرزاده، کارشناس حقوقی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
ترجمه که به غلط در فارسی به آن «برگردان» گفته میشود دارای دو پایه اساسی است؛ یک محیط بودن در بر زبان مبدا دو احاطه بر زبان مقصد. اما سزاوار است قبل از ورود به جرح و تعدیل؛ بگوییم سهل و ممتنع مینماید و کار بدین پایه آسان نیست!!!!
تاملی درباره کلمه «برگردان» داشته باشیم: برگردان اصالتا به معنای ترجمه نیست درست مثل «دانش آموخته» که به استدلال مرحوم فرشیدورد به معنی «فارغ التحصیل» نیست:
چراکه دانش = تحصیل است؛ اما آموخته معادل فارغ در لغت نیست. به تعبیر مرحوم فرشیدورد واضعان چنین مجعولاتی، نه از ادب و لغت عرب بهره دارند، نه تخصصی در ادب پارسی؛ چه مدعی زبانشناسی هستند؛ در حالیکه این ترکیبات کاملا بر «علیه» زبانشناسی است.
بگذریم. لغت به تعبیر مرحوم فرشیدورد(از تلامیذ مشهور فروزانفر) باید “زنده” باشد و به تعبیر مرحوم حسینقلی حسینی نژاد(یکی دیگر از شاگردان فروزانفر) همه-فهم و به عبارت خودشان “فارسی” باشد که از فارسی بودن، فرشیدورد به “زنده بودن” در آثارشان تعبیر کردند.
متاسفانه برخی اساتید تمامی رشته های حقوق تسلط بر زبان آرگو یا گویش خیابانی را حمل بر تسلط بر ترجمه کرده و صرف اقامت در فرنگ(به تعبیر مرحوم فرشیدورد، خارج فارسی نیست و صحیح فرنگ است) را دلیل بر زبانشناس بودن خود میدانند؛ بدون عنایت به این نکته که در ترجمه باید ادبیات و لغت شناسی در حد اعلی(دکتری) آن زبان را دانست.
یکی از مباحث زبان ابتدا دلالت (Signification) است یعنی اولا باید به ذات لفظ به تعبیر اصولیان و علمای بلاغت توجه شود و الا به تعبیر عبدالاقاهر جرجانی لفظ از معنایی که برای آن توسط واضع، وضع شده(چه به تعبیر صاحب کفایه؛ تَعییناً چه تَعیُناً) منحرف میشود. در واقع لفظ خادم معناست نه معنی، خادم لفظ. لفظ آیینه معناست: ان الفظ آله للحاظ افراد و مصادیقه = لفظ وسیله لحاظ افراد و مصادیق[معنا] تحت لفظ است [که لفظ بملاحظه معنی به تناسب لفظ، برای معنیِ موضوع وضع شده]
منتها الحق در باب دلالت لفظ بر معنی در اصول فقه مباحث الفاظ عمیق و ظریف ومفصل مطرح شده؛ لکن به این دقت، در مباحث علوم بلاغت سخن به میان نرفته؛ چه به حکم عقل و ملازمه عقلی باید مطرح میشد؛ چراکه نفس بلاغت یعنی ایصال معنی به موصول، و چه چیز مهمتر از وصول معنای مبدا به مقصد موصول.
پس از این مرحله باید به تناسب معانی موضوعه با جمله توجه شده تا به مقصد یعنی فارسی رسانده شود. صاحب کفایه، نه با این ادبیات بلکه به لسان اصول و به سنت متقدمان از علما، این تناسب را در چهار وجه ذکر میکنند که یکی به دو دلیل اجماع دیگری عقل ممکن نیست.
اما پایه اول ترجمه یعنی زبان مبدا بر این اساس است که مترجم باید به ادبیات زبان مبدا تسلط داشته باشد و همین قیاس به ادبیات زبان مقصد. بعنوان مثال فارغ از بحث عدم صحت الفاظ جدیدی مثل: خَفَن، دَمِت گرم، خیلی مَردی، ایوَل، خالی نَبَند، نه تنها در فارسی اصیل بیمعنی است، که هیچ معادل لاتینی ندارد. شاید شخصی که هیچ شناختی از مبانی ادبیات ندارد خیلی هم مصرانه و در تلاش باشد معادل بیابد.!!!!! آری در تهرانی قدیمی سِگِرمه هات تو همه یعنی عصبانی هستی و دماغت چاقه یعنی حالت خوب است(ر.ک.: مرحوم مرتضی احمدی فرهنگ گویش طهران قدیم)
آری در زبان فارسی مثلی داریم که: آواز دهل شنیدن از دور خوش است معادل عربی آن “ان تسمع بالمعیدی خیر من ان تری” که جناب سیوطی صاحب بهجه المرضیه و تفسیر نفیس جلالین هم در ابتدای شرح الفیه بدان اشاره کرده اند و یا آیه وفی القصاص حیاه یا اولی الالباب یعنی در حکم قصاص حیات موجود است ای اندیشمندان؛ با وجود اینکه یک حکم شرعی است لکن در ادبیات عربی(جواهر الادب نوشته احمد هاشمی امثله قرآنی، چاپ بیروت) به آن ضرب المثل قرآنی می گویند که احمد هاشمی در جواهر الادب بدان پرداخته.
نتیجه اینکه برای ترجمه نیاز به معادل یابی است و معادل یابی امری وضع کردنی نیست: اگر بخواهیم دَمَت گرم یا اویل الله(اصطلاحی قاهری) را معادل سازی کنیم. یا در زبان استانبولی چهار نوع عذر خواهی است که ما معادل فارسی نداریم و فقط منحصر در استانبولی هست و زبان عربی هم با همه غنایت لغوی چنین تفکیکی ندارد.
جناب آقای علی صفاری در کتاب کیفر شناسی ادعای عجیبی کرده اند که بحث ما بر سر این ادعا و استدلال بر سقم آن است.
عبارت ایشان درباره کلمه مرکب Self-help است و متهورانه آنرا خودیاری ترجمه کرده و خود را یکه تاز عرصه ورود این ادبیات فرنگی به حقوق جزا دانسته اند. یقینا مبدع کسی نیست «جز واضع نه مترجم»؟!
روی سخن میدان سباق اول شخص نیست که در مقام توصیف برهه ای تاریخ کیفری حقوق است بلکه چنانکه گذشت غرض انتقال معنایی است که این لفظ حامل آن است و واضع آن را برای انتقال یک یا چند معنا وضع کرده؛ همین نادرستی ترجمه موجب کج فهمی خواننده و بیراهه وی میشود.
اصل متن:
For offences such as homicide, wounding, rape, theft, etc. the only remedy in primitive law was self-help . As society developed, self-help was replaced by a system of enforced payment of composition.
در جرایمی مثل قتل، ضرب و جرح، تجاوز، سرقت و … تنها راه جبران خسارت در دوره دادگستری خصوصی انتقام خصوصی بود. چنانکه در جوامع توسعه یافته، نظام انتقام خصوصی متعلق به دوران دادگستری شخصی، جایگزین نظام دادن نقدیه برای جبران خسارت شد.
آقای صفاری دانشیار دانشکده حقوق شهید بهشتی فارغ التحصیل دکتری دانشگاه وستبرن انگلستان؛ دوره دادگستری خصوصی را به دوره «حقوق ابتدایی» ترجمه و انتقام خصوصی (نظام قضایی دوران دادگستری شخصی) را به «خودیاری» ترجمه کرده اند.
حالا اگر همین خودیاری یا حقوق ابتدایی چطور باید به انگلیسی ترجمه شود!! و اگر ترجمه شود برای یک حقوقدان انگلیسی قابل فهم است؟
حقوق ابتدایی میشود:
Preliminary rights
برای خود یاری هم هیچ معادل انگلیسی موجود نیست.
نتیجه: ترجمه فارسی غلط است.
نتیجه: ترجمه فارسی باید طوری باشد که اگه دوباره به زبان مبدا برگردد برای اهل زبان قابل فهم باشد. نه با جعل لغت از ترجمه شانه خالی شود.
انتهای پیام
ابتدائا…این متن متن بسیار مغلق وسنگینی است…لطفا مراعات مخاطبان کنید….اساسا ترجمه ویا معادل سازی سالهاست در مراجع علمی واکادمیک اعتبارش را از دست داده است(منظور نه ترجمه به مفهوم عام بلکه معادل سازی برای اصطلاحات علمی اعم از کشفیات ویا ابداعات جدید است)چه…برای کشف وجستن مفاهیم مربوطه باید به محیط وفرهنگ وعرف جفرافیایی ان مبدع ویا مکتشف پرداخت…..حدود اوایل دهه 50 گروهی شروع به معادل سازی اینچنینی پرداختند…اول از ریاضیات شروع کردند….خطی بر دائره ای مماس است…چنین معادل اوردند…سیخکی بر گردکی مالید…منتقدان براین معادل سازی اشکال وایراد واردکردند…..ممکن است به مرورزمان حالت خاص این ترجمه برطرف شود ولی…..مالیدن بر گذر دلالت میکندنه براستقرار…..