فهم تجدد و پیر شدن جمعیت ایران
رضا صادقیان، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «فهم تجدد و پیر شدن جمعیت ایران» دربارهی موضوع پیر شدن جمعیت در ایران نوشت:
براساس آمار سازمان ثبت احوال کشور طی سالهای 94 تا 98 و سال جاری نرخ رشد موالید منفی بوده است. با توجه به آمارهای منتشر شده طی دو دهه آینده جمعیت کشور پیر و هرم سنی جمعیت ایران پس از سالهای 1410 تغییر چشمگیر خواهد داشت.
سادهترین روش برای تحلیل کاهش نرخ موالید و پیر شدن جمعیت طی دو و سه دهه آینده یافتن مقصر است. فرد، جریان، دولت و نیروی سیاسی و یا مدیران ارشد یک وزارتخانه را میتوان به بهانههای مشخص و نامشخص در این امر دخیل شمارد. چه آنان که شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» را سرلوحهی کار خویش قرار دادند و با ارایه درس «تنظیم خانواده» به عنوان درس اجباری در دانشگاهها زمینهی بیتوجهی و دور شدن از فرزندآوری را در میان نسل جوان تبلیغ کردند و یا کارگردانهایی که با آگاهی تمام و حذف فرزند در نهاد خانواده شهروندان را تشویق به زندگی بدون فرزند کردند. کشف مقصر اصلی را حتی میتوان به رییس دولتهایی که در حرف چیزی را و در عمل راهی دیگر را طی کردند جستجو کرد. تمام این سخنان به جای پرداختن و بازخوانی واقعیتهای دنیای امروز تلاش میکنند با کشف مقصر و تقصیرکاران پیدا و پنهان کلیت وضعیت حال را به حاشیه رانده و به آسانی پاسخ سوال را بیابند. پاسخی که به جای ارایه راه حل و راهکار، تنها به منکوب کردن دیگران میپردازد. نمونههای پرشمار چنین روشی را میتوان در میان صدها گزارش و خبر منتشر شده از سوی رسانههای به وضوح نگریست.
اما، جهان امروز، بدون پیش داوری کردن درباره درستی و نادرستی آن، دنیای دوران مدرن است. دنیایی که تجدد و تعقلورزی بن مایه آن به شمار میرود. در تعریف «تجدد» (Modernity) میتوان گفت: تجددگرایی عبارت است از یک جریان و روند فرهنگی در زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، علمی که با محوریت انسان و تکیه بر آزادی همه جانبه او و نیز اعتماد به عقل بشری و اصالت دادن به فرد، درصدد تحلیل همه اشیاء اعم از طبیعت، ماوراء طبیعت و ارزشها برآمده است و درصدد تغییر و نو کردن دایمی و همه جانبه حیات انسانی میباشد. بازخوانی این تجدد که به زیست روزمره شهروندان نیز ورود یافته است را میتوان به ریشههای بومی و غیر بومی آن مرتبط دانست، ولی آنچه مهم است نه تنها در دوره تجدد زیست افراد تغیر مییابد، بلکه نگاه و نگرش آدمی به امور گذشته و حال به محک سنجش عقل در میآمیزد. در زمانهی حال ما با شهروندانی روبرو هستیم که بیش از آنکه گوش به سخن و انتخاب راههای گذشته توسط والدین و بزرگان داشته باشند خود تلاش میکنند براساس فهم و نگرش جدید مسیری دیگر را برای زیستن انتخاب کنند. بخشی از شکاف بین نسلها و دور شدن از سبک زندگی خانواده گسترده و امروزی را نیز میتوان براساس گسترده تجدد در فرهنگ امروزین ایرانیان ترسیم کرد.
حیات امروز شهروندان ایرانی را نمیتوان خارج از تجدد فهم کرد؛ فهمی که جهان امروز را از دریچهای دیگر مینگرد و لاجرم به نتیجه و نتایج جدیدی که متفاوت با ارزشهای سابق است رسیده است. نعمتالله فاضلی در کتاب «تجربه تجدد» به این مهم پرداخته و فهم فرهنگی از تغییرات پیوستهی سالهای اخیر در کشور را به خوانندهی کتاب ارایه میکند. تغییراتی که در برگزاری مراسمها شکل گرفته، تغییر در سبک خانهسازی، تغییر در رجوع به مکانهای مذهبی، تفریح، عید نوروز و چهارشنبهسوری، شیوه غذا خوردن، تغییر نهاد خانواده از گسترده به متمرکز و… نویسنده کتاب باور دارد تغییرات صورت گرفته در فرهنگ شهروندن ایرانی نه به فرهنگ دیگر که متعلق به ایرانیان و به صورت یک تجربه از تجدد در حال شکلگیری است، هر چند در این تغییر میتوان به رگههای فربه فهم شهروندان ایرانی به زیست روزمره آمیخته با تجدد رسید. فهمی که فرزندآوری، فرزند کمتر، فرزند بیشتر و حتی تبلیغات انجام شده در فضای شهری را به محک تعقل میسپارد و در نهایت امر و با در نظر داشتن وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به این نتیجه میرسد که نه تنها فرزند جدید راهی برای آسایش نمیگشاید که دقیقا بخش گستردهای از آزادیها و فردیت وی را میستاند.
مقاله «دلایل تمایل و عدم تمایل به فرزندآوري در میان مردم شهري و روستایی ایران: یک مطالعه ملی» براساس اطلاعات منتشر شده از سوی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران و در سال 93 صورت گرفته نشان میدهد بیش از 68 درصد از پاسخ دهندگان تمایلی به فرزندآوری ندارند؛ تفاوت مهم و اساسی مقاله پژوهشی در این نکته نهفته است که براساس آخرین آمارها در این مورد به نگارش درآمده و نویسندگان تنها به دادههای تئوری بسنده نکردهاند. با این وجود پژوهشگران در بخش نتیجهگیری همین مقاله به عنوان نظر نهایی و برون رفت از معضل کاهش فرزند آوری طی سالهای مورد بحث نوشتهاند: به نظر ميرسد مرتفع کردن مشکلات اقتصادي (اشتغال و رکود اقتصادي) به عنوان مهمترين دليل عدم تمايل به فرزندآوری، حتي بدون تصويب سياستهای تشويقی، منجر به ازدياد فرزندآوری شود. اين پژوهش به ما میآموزد که براي افزايش فرزندآوری، ترويج و تبليغ لذت پدر و مادر شدن میتواند مفيد واقع شود. نویسندگان تصویب سیاستهای تشویقی را به حاشیه رانده و برای فرزندآوری انگشت تاکید را روی تبلیغ لذت پدر و مادر گذاشتهاند، تجربه سالهای اخیر از نصب بیلبوردهای شهری، تبلیغات رادیو و تلویزیون و همچنین پخش مصاحبههای مفصل با کارشناسان صداوسیما و دعوت از خانوادههای نسبتا پرجمعیت در برخی از رسانهها نشان داده اینگونه پیشنهادات نه تنها منجر به فرزندآوری و افزایش موالید نشده است، بلکه با منفی شدن نرخ فرزندآوری روبرو شدهایم.
مسئله آنکه؛ تاکید داشتن به بهبود یافتن وضعیت و خروج از رکود اقتصادی براساس نگرش پر رنگ شدن نقش تجدد در زیست و زمانهی ایرانیان کمتر جایی خواهد یافت. در واقع انسان امروزی حتی اگر از منظر کسب درآمد و ارتقاء شانیت اجتماعی طی سالهایی که نهاد خانواده را شکل داده است، ترقی حاصل کند، همچنان دل در گرو حفظ فردیت و پرداختن به خواستههایی دارد به محک سنجش عقل پیوند بخورد.
انتهای پیام