تحلیل مطهری و ترکان از سخنان عجیب امام جمعه پردیسان قم
مطهری: نظر رهبری این نیست | ترکان: تصادفی نیست
معصومه رشیدیان، انصاف نیوز: علی مطهری و اکبر ترکان به تحلیل صحبتهای عجیب حجتالاسلام قوامی، امام جمعهی پردیسان قم که نشر آن در فضای مجازی واکنشهایی درپی داشت، پرداختند.
علی مطهری –نمایندهی مردم تهران و نایب رئیس مجلس دهم- با تاکید بر اینکه صحبتهای آقای قوامی از روی احساس و هیجان است و پایهی عقلی و شرعی ندارد، دربارهی اظهارات او مبنی بر اینکه رئیس جمهور نباید ایدئولوژی داشته باشد و تنها باید کارگزار و تحت فرمان رهبری باشد، میگوید که «اولاً مقام رهبری در جمهوری اسلامی مقام اجرایی نیست که رئیسجمهور به مثابه معاونش عمل کند، بلکه یک مقام ناظر است. مقام اجرایی اول کشور رئیسجمهور است. ثانیاً اینکه انسان فاقد ایدئولوژی و صرفاً ابزار دست دیگران باشد خلاف عقل و اسلام است.»
اکبر ترکان، مشاور عالی پیشین رئیس جمهور و از اعضای موسس حزب اعتدال و توسعه، نیز ضمن اینکه میگوید این تفکر در ذهن بسیاری از افراد هست و ایشان تنها لو داده است، تاکید میکند که اگر بخواهیم طبق نظر ایشان کشور را اداره کنیم باید یک قانون اساسی جدید طبق این نظرات نوشته شده و بعد به رفراندوم گذاشته شود. او همچنین این صحبتها را تصادفی نمیداند و میگوید بسیاری چنین اعتقادی دارند و جمهور و انتخاب مردم را تنها یک زینت میدانند و نه یکی از مبانی. او همچنین این شیوه تفکر را خلاف قانون اساسی و اندیشهی بنیانگذار جمهوری اسلامی و همچنین رهبری میداند.
حجتالاسلام قوامی در ویدئویی که از او منتشر شده است خطاب به شورای نگهبان میگوید: «هم رئیس جمهور اصولگرا و هم اصلاح طلب به ما ضربه زدهاند، شورای نگهبان باید یک فرد جوان و انقلابی را برای انتخابات 1400 شناسایی کند، انقلابیون هم کمک کنند. دونفر انقلابی بیایند کافی است بیایند. نیازی به آمدن 10 نفر نیست. نمی خواهیم لاریجانی و جهانگیری و جلیلی بیایند، در گام دوم انقلاب هستیم باید تعارفات را کنار بگذاریم، والا مردم شمارا نمی بخشند. رهبری نیز که شما را نصب کرده نخواهد بخشید.
شما فیلتر هستید و اینجا مردم سالاری دینی حاکم است نه دموکراسی غربی که همه بتوانند در انتخابات شرکت کنند؛ پس دین چه می شود. آنانی که با دین توافق ندارند و دین را لایق حکومت نمی دانند و ظرفیت دینی و متدینی و اسلامی را در دنیای مدرن لایق برای حکومت نمی دانند و مشکل مبنایی با این قضیه دارند و بعضی انقلابی نما هستند و بعضی غیرانقلابی هستد، چرا به اینها میدان می دهید. اکنون در گام و 40 سال دوم قرار داریم و منتظر عملکردتان هستیم. اینبار از شما تشکر کردیم. عده ای ممکن است مظلوم نمایی کنند و شما حق ندارید کسانی را که تجربه ی خود را پس دادن مجددا روی کار بیاورید.بگذارید فردی انقلابی بیاید که مشکل اقتصادیمان را حل کند. چرا که تا بیایم بگوییم نظر من مهمتر است یت فقیه مردم از گرسنگی خواهند مرد.
ما رئیس جمهوری را که خود ایدئولوژی دارد را نمی خواهیم؛ کارگزاری می خواهیم که تحت فرمان امام خامنه ای باشد.»
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با علی مطهری و اکبر ترکان را در ادامه بخوانید:
مطهری: مگر خود آقای قوامی رئیس جمهور شود…
انصاف نیوز: صحبتهای آقای قوامی خطاب به شورای نگهبان، چه به لحاظ قانون جمهوری اسلامی ایران و چه به لحاظ فقهی و دینی، مبنایی دارد؟
علی مطهری: خیر. از نظر قانون، هرکس که قانون اساسی را قبول دارد و فساد مالی یا اخلاقی نداشته و شرایط عمومی نمایندگی یا ریاست جمهوری را دارد میتواند کاندیدا شود، بقیهی کار با مردم است. از نظر شرعی هم ما حق محدود کردن حقوق اجتماعی مردم را نداریم.
تفاوتی که میان مردمسالاری دینی و دموکراسی غربی میگذارند، آیا صحیح است؟
بله، این دو یکسان نیست. مردمسالاری دینی ما قیود بیشتری دارد و محدود به احکام اسلام است اما دموکراسی غربی براساس میل اکثریت است هرچند به ضرر جامعه باشد و خلاصه فاقد ایدئولوژی است. در واقع ما قائل به یک مسیر درست تکامل انسان هستیم و معتقدیم باید در آن مسیر حرکت کرد ولی آنها میگویند مسیر را میل مردم تعیین میکند، مثلاً یک روز اکثریت مردم میگویند همجنسگرایی خوب است، قانون میشود، روز دیگر میگویند بد است، ممنوع میشود. و الاّ اصول اولیهای در کار نیست.
کشف افراد مناسب وظیفهی شورای نگهبان است، چون به چنین موضوعی نیز تاکید میکنند؟
خیر، بررسی صلاحیت افرادی که خود را عرضه میکنند وظیفه شورای نگهبان است نه کشف افراد مناسب.
باتوجه به اینکه شورای نگهبان در برخی انتخاباتها افراد زیادی را تایید صلاحیت کرده است، آیا طبق نظر آقای قوامی از وظایف خود تخطی کرده است؟
خیر، تخطی نکرده، فقط مخالف نظر آقای قوامی عمل کرده است. ایشان باید قبول کند که مردم باید انتخاب کنند نه شورای نگهبان.
ایشان همچنین این محدودیتها را مطابق خواست رهبری میدانند، تحلیل شما چیست؟
نه، نظر رهبری این طور نیست. ایشان همیشه طالب مشارکت بالا بودهاند در حالی که طبق نظر آقای قوامی مشارکت بیشتر از 20 درصد نخواهد بود.
اینکه به چهرههای جدید تاکید دارند و حتی آقای جلیلی را هم از افراد مناسب فاکتور میگیرند چه معنایی دارد؟
معنای آن چیزی غیر از دیکتاتوری و برقراری حکومت استبدادی و انهدام جمهوری اسلامی نیست.
بسیاری از روسای جمهوری سابق به تدارکاتچی بودن خود اشاره کردهاند، موضوعی که با واکنش منفی همین طیف مواجه شد، باتوجه به اینکه آقای قوامی خواستار این هستند که رئیس جمهوری آتی فاقد ایدئولوژی و تنها کارگزار و پیرو رهبری باشد در تناقض با آن مواضع قبلی نیست؟ در این صورت مسئولیت تصمیمات کلان با که خواهد بود؟
اولاً مقام رهبری در جمهوری اسلامی مقام اجرایی نیست که رئیسجمهور به مثابه معاونش عمل کند، بلکه یک مقام ناظر است. مقام اجرایی اول کشور رئیسجمهور است.
ثانیاً اینکه انسان فاقد ایدئولوژی و صرفاً ابزار دست دیگران باشد خلاف عقل و اسلام است. ما همواره گفتهایم که تشیع از آنجا پا گرفت که عدهای از اصحاب پیامبر(ص) بعد از رحلت ایشان گفتند ما تابع اصول هستیم نه شخصیتها. شخصیتها را با اصول میسنجیم نه اصول را با شخصیتها. رئیس جمهوری که از خود فکر و نظر نداشته باشد به درد نمیخورد. رهبری هم طالب چنین رئیسجمهوری نیست. با این نگاه آقای قوامی، جز اینکه خود آقای قوامی رئیس جمهور شود و مثل یک ماشین دستورات را اجرا کند راه دیگری نیست. قاعدتاً ایشان باید ایدئولوژی خودش را هم رها کند. این حرفهای آقای قوامی از روی احساس و هیجان است و پایهی عقلی و شرعی ندارد. نباید آنها را جدی گرفت. پیشنهاد میکنم ایشان کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» از شهید آیتالله مطهری را مطالعه کنند.
ایشان گفته یک نفر انقلابی جوان باید بیاید مشکل را حل کند.
صرف جوان انقلابی نمیتواند مشکل کشور را حل کند. نیاز به رئیسجمهور عاقل و آشنا به سیاست و اقتصاد جهانی داریم. تاکنون از اقدامات خام به نام انقلابیگری ضربههای زیادی خوردهایم، مثل قضیه اشغال سفارت آمریکا و انگلستان و عربستان یا نوع برخورد بعضی به اصطلاح انقلابیها با برجام که فرصتهای زیادی را از کشور گرفت و زمینهی خروج آقای ترامپ و بازگشت تحریمها را مهیا کرد. بنابراین نیاز به یک انقلابی عاقل و جهاندیده و نه احساسی و هیجانی داریم.
ترکان: خیلیها اینگونه فکر میکنند، ایشان لو داده
اکبر ترکان، مشاور پیشین رئیس جمهور در مورد صحبتهای اخیر امام جمعه چردیسان قم، به انصاف نیوز گفت: حرف اصلیشان این است، میگوید که دموکراسی یک پدیدهی غربی است، ما مردمسالاری دینی داریم؛ مردمسالاری دینی هم یعنی اینکه شورای نگهبان انتخاب کند و مردم بیایند رای تاییدیه به انتخاب شورای نگهبان دهند. این یک نگاه است که ایشان اسمش را مردمسالاری دینی گذاشته است؛ نگاه دیگر هم این است که ما میگوییم مردم باید انتخاب کنند، ایشان معتقد نیستند که مردم باید انتخاب کنند. یعنی آنچه که انتخابات مردمی است از نظر ایشان «دموکراسی غربی» است.
در ذهن بسیاری از همفکران ایشان همین دوکلمه حرف است؛ آن دوکلمه هم این است که میگوید مردمسالاری دینی با دموکراسی غربی فرق دارد. دموکراسی غربی اصلش بر انتخاب توسط مردم است و مردمسالاری دینی این است که شورای نگهبان انتخاب کند و مردم تاییدیه دهند.
او درمورد اینکه به گفتهی آقای قوامی رهبری هم از شیوهای که او «دموکراسی غربی» میخواند ناراحت خواهد شد، گفت: من نمیدانم ایشان نظر رهبری را از کجا میداند؛ آیا راجع به همین رهبری صحبت میکند که ما هم قبول داریم یا یک رهبری دیگری جای دیگری هست؟! اگر راجع به رهبری جمهوری اسلامی -یعنی حضرت آیت الله خامنهای- صحبت میکنند، ایدههای ایشان اینهایی که آقای قوامی میگوید نیست. این ایدهها، ایدههایی است که از صدر مشروطیت تابحال بوده است و اعتقادی به انتخاب مردم ندارد. یک ایدهای است و نمیخواهم بگویم بد است یا خوب، میخواهم بگویم این ایده، آنچیزی نیست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی وجود دارد.
او در مورد بیرون گذاشته شدن جلیلی هم از آن دایره و نبودن در چارچوبی که آقای قوامی ترسیم کرده است، گفت: آقای جلیلی ممکن است از نظر ایشان به انتخابات از سوی مردم معتقد باشد که اگر چنین باشد دیگر مورد تایید ایشان نیست. ایشان و همفکرانشان یک مکتب فکری هستند؛ این صحبتها تصادفی نیست و تصور نکنید که نتیجهی خوابنما شدن افراد است، این یک اندیشه است و این اندیشه میگوید که دموکراسی و انتخابات مردم زینت نظام است. همفکران ایشان فکر میکنند اصل در کشور ما این است که ولایت و اسلامیت برقرار باشد و فکر میکنند که جمهوریت تنها برای خوشآمد دنبا درست شد. نظر اینها این است که یا جمهوریت و یا اسلامیت.
اندیشهی آقای خامنهای و قانون اساسی این است که جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. جمهوریت و اسلامیت در این اندیشه از هم جدا نیستند؛ یعنی بدون جمهور، بدون مردم و رای آنها این اسلامیت را نمیشود تحلیل کرد و باید مردم باشند که رای دهند؛ این نظر امام بوده و نظر رهبری هم هست.
اما در سوی دیگر این اندیشه چنین نیست که جمهور و جمهوریت اصالت دارد و مبناست، نظرش این است که اسلامیت اصالت دارد؛ اسلامیت را هم اینگونه تعریف میکند که «آقایان شورای نگهبان! خودتان چند آدم خوب را انتخاب کنید تا مردم بیایند تاییدیه بدهند». این غیر از آن چیزی است که در قانون اساسی ما هست، این چیزی دیگر است. اگر بخواهیم فکر ایشان را دنبال کنیم باید برویم یک قانون اساسی براساس این فکر بنویسیم و به رفراندوم بگذاریم؛ بگوییم «مردم! تعریف جدید ما این است. در این تعریف جدید دیگر جمهوریت اصل نیست. بلکه شورای نگهبان انتخاب میکند مردم تنها میروند و تایید میکنند».
عدهای هم در شورای نگهبان همین اندیشه را قبول دارند. خیلیها اینگونه فکر میکنند و ایشان تنها لو داده است. بخشی از جامعهی مذهبی ما اندیشهشان همین است؛ صفر هم نیستند و عددی هستند. منتها باید ببینیم آیا در دنیای امروز این روش و مشی شدنی است؟ آیا در دنیای ارتباطات شدنی است؟ آیا در دنیایی که اطراف ما هست شدنی است؟ اگر میشود، برویم نظر ایشان را رفراندوم کنیم؛ اما اگر نمیشود باید بدانیم که دنیای امروز دیگر دنیای این نوع حاکمیت نیست. این گونهی حاکمیت از نظر ایشان حاکمیت خیرخواهانه است. یعنی یک عده خیرخواه جامعه هستند، آنها برای مردم خیرخواهی میکنند و نمایندگانی انتخاب میکنند و مدم تنها تایید میکنند. مردم انتخاب کننده نیستند و تایید کننده هستند.
باید خوشحال بود که این حرفها گفته میشود، چون پشت ذهن خیلیها هست. خیلی از جامعهی علمای ما اینگونه فکر میکنند و انتخاب مردم را اصل نمیدانند، جمهوریت را زینت نظام میدانند و نه رکن نظام.
یک نفر را پیدا کنید که در اثر انتخاب مردم بالا آمده باشد و مورد تایید این جماعت باشد. یک رئیس جمهور یا یک رئیس مجلس یا یک شخصیت سیاسی انتخابی نشان دهید که اینها قبول داشته باشند، اینها هیچ شخصیت انتخابی را قبول ندارند. اگر کسی انتخاب میشود معنایاش این است که عصارهی فکر مردم است و اگر کسی انتصاب میشود معنایش این است که عصارهی اندیشهی حاکمیت است. این آقا فرمودهاند که شما انتخاب کنید و ما مردم میآییم پای صندوق تاییدیه میدهیم و اسم این را گذاشته مردمسالاری دینی و میگوید آن شیوهای که مردم انتخاب میکنند دموکراسی غربی است. یک عدهای اینگونه فکر میکنند دیگر. منتها باید برایش قانون اساسی جدید نوشت و به رفراندوم گذاشت، ببینیم آقا موافق است. اگر رهبری موافق بود این نوع حکومت باید تغییر کند به حکومتی بر مبنای چنین اندیشههایی. این چیزی که در جمهوری اسلامی هست و امام پایهی آن را گذاشته و از ابتدای انقلاب مبنای ما بوده است، جمهوریت و اسلامیت هردو در آن رکن است.
سوال من از ایشان این است که مبنای قرانی این نظام حکومتی که شما مطرح میکنید چیست؟! مبنای اسلامی و دینیاش چیست؟ مبانی عقلیاش چیست اصلا؟ بنظرم این سوالات باید از ایشان پرسیده شود. چون اگر این گونه جکومت خوب بود که امام میگفت اینکار را بکنید!
امام جمعه: برای انتخابات بعدی لاریجانی، جلیلی و جهانگیری نمیخواهیم [+فیلم]
انتهای پیام
خب…چه اشکالی دارد ایشان مافی الضمیر کسری هم فکرانش را بیان کرده….ولی من می ترسم..همیشه بیاد فرمایش امام می افتم ..یکبار می بینید حجتیه همه جا…..کرده است…….
اتفاقا این همون چیزی ه که در باطن وجود داره و بهتره که صورت ظاهر هم شبیه باطن بشه و اون کسی که اختیارات داره بیاد و مسئولیت رو هم برعهده بگیره، نه اینکه اختیارات داشته باشه و هر جا هم خرابکاری بود بگه من اینجا غریبام.
نمی گویم آقای قوامی اندیشه های تمرکز قدرت و دیکتاتوری ندارد
اما امثال علی مطهری که اندیشه های متفاوت را به صورت مطلق و رادیکال و انگ زنی و … رد می کنند قعطا دیکتاتور اند. دیکتاتور ها همیشه در جناح قدرت نیستند بلکه گاهی در حسرت قدرت هستند.
اقای قوامی هرچند انسان فاضل شریف محترم بزرگوار و مفسر قران هستند ولی بسیار هیجانی و احساساتی هستند و گاهی در این هیجانات مطالبی خلاف قانون اساسی و حتی نظر امام خمینی و مقام رهبری می زنند لذا بهتر شد که از امامت جمعه استعفا دادند .
آقای قوامی بسیار آگاه و زمان شناس هستند
مبانی دینی را خوب می شناسند
مدیری باتجربه و ایده پرداز هستند
در میدان نیز خستگی ناپذیر عمل کرده اند
رک و صریح و شفاف سخن می گویند
اگر در کشور 100 نفر مثل ایشان داشتیم
هیچ مشکلی نداشتیم
کشور ما نیاز به منم منم ندارد که هر کسی بیاد و بگه نظر من نظر من
نظر در کشور اسلامی، تنها نظر اسلام است؛ اکثر مردم هم مسلمانند و آنان نیز پیرو اسلام و نظر اسلامند؛ مردم که حرفی مخالف اسلام ندارند؛ همه مطیع اسلام و ولایت فقیه هستند.