هاشمی درباره انتخابات ۸۴ چه گفت؟

به کوشش ناصرغضنفری، انصاف نیوز:

در آستانه دور دوم انتخابات خبرنگاری از هاشمی پرسید: اجماع خوبی در مرحله دوم در حمایت از شما ایجاد شده دلیلش را چه می‌دانید؟

هاشمی گفت: به این نتیجه رسیدند که چاره دیگری نیست و باید همین کار را بکنند.

اما نتیجه آرا به نفع هاشمی رفسنجانی نبود. احمدی نژاد ۱۷ میلیون و هاشمی رفسنجانی بیش از ۱۰ میلیون رای آورد.

هاشمی: می‌دانستم برنامه‌ریزی برای تاثیرگذاری روی انتخابات صورت گرفته است چون با خیلی از جاها آشنا هستم ولی فکر نمی کردم در برابر من چنین وضعیتی پیش بیاید.

آیت الله هاشمی شکست در انتخابات ۸۴ را قبول ندارد و می‌گوید: “با وجود تخریب‌ها هنوز نظر سنجی ها نشان می دهد فاصله او با رقبا زیاد است. به نظرم موقع انتخابات، تخلفات به گونه‌ای بود که انتخابات متوقف و دوباره انجام شود. چون قانون می‌گوید نمی‌توان از نقاط ضعف گفت و باید چیزهای مثبت خودشان را بیان کنند و اینگونه نبود و برنامه‌ای نداشتند می‌گفتند ما می‌آییم تا منفی ها را درست کنیم. تبلیغات انتخابات به شدت خلاف قانون بود که جای بحثی نیست. قوه قضاییه، شورای نگهبان و وزارت کشور می‌توانستند جلوی آن را بگیرند و مقاومت کنند که نکردند و من هم در فکر توقف انتخابات نبودم. اما چیزی که در جریان رای گیری اتفاق افتاد خیلی افتضاح است و صلاح نمی‌دانم در این شرایط که دشمنان ایران تلاش می‌کنند حاکمیت و مسئوولین ایران را نامشروع جلوه دهند برگی به آن اضافه کنم. چون اگر آنچه می‌دانم مطرح کنم آنها بیشتر سوء استفاده می‌کنند. البته مطمئن بودم که اگر شکایت کنم نتیجه درستی از آن به دست نمی‌آید. من نمی‌خواهم انقلاب آسیب برسد. من آمده بودم به انقلاب آسیب نرسد. اگر الان بخواهم مسائل انتخابات اشاره می‌کنم درست بر ضد هدفی که وارد انتخابات شدم نتیجه می‌گیرم. آنها هم می‌دانستند که من این کار را نمی‌کنم. همان گونه که می شد در همان بیانیه که خواندید و شنیدید گفتم که دخالت سازماندهی شده بود و چقدر رای جابجا شد.”

آیت‌الله هاشمی معتقد است به آرای او خیانت کرده و می‌گوید برای حرفش ادله ای بسیار جدی دارد اما نمی‌خواهد در جامعه مطرح کند.

تنها در یک دیدار خصوصی گفت: ” دو سه نمونه را به شما می‌گویم. خیلی به من اطلاعات می‌رسد. کسانی هستند که پشیمان می‌شوند و توبه می‌کنند و از من عفو می‌خواهند. چیزهایی می گویند اگر اینها را جمع کنم و بگویم مصیبت می شود. مثلاً گروهی آمدند گفتند بچه‌های بسیج تصمیم گرفتند ماده و مرکبی پیدا کنند تا مهر انتخابات را پاک کند. این ها از صبح تا شب بارها رفتند و رای دادند و مهرش را پاک کردند و رفتند جای دیگر رای دادند. اگر در تهران ۱۰۰ نفر باشد مهم نیست ولی اگر تصمیم سازمانی باشد و بخواهند در سراسر کشور این کار را بکنند رقم عجیبی است. یا رقمی از شناسنامه های المثنی گفتند که تاسف‌بار است. از مدت‌ها پیش بنا به بهانه‌های مختلف، شناسنامه های المثنی درست کردند که متمرکز بود. در یک موقعیت تصمیم گرفتند از آنها استفاده کنند. یا تقلب های فراوانی که در خواندن آرا شد که اسناد فراوانی موجود است. این حرف خیلی روشن است. اگر اینها را به جامعه بگویم انقلاب می شکند. لذا بعد از انتخابات تصمیم گرفتم نگویم و گفتم حرف نخواهم زد… یکی از این شخصیت ها از اعضای موثر نیروهای مسلح مازندران بود. داستان از روستاهای مازندران برایم نقل می‌کرد که واقعاً عجیب است. شغلش با آنها ارتباط دارد. در مرحله اول در سه استان قم، اصفهان و یزد تجربه کردند و موفق بود. خوب جواب داد همین تجربه را در مرحله دوم به همه جا سرایت دادند.”

منبع: روایتی از زندگی و زمانه آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی، جعفر شیرعلی نیا. انتشارات سایان

انتهای پیام