مقصودتان از ناامنی برای بی حجابها چیست؟
حجتالاسلام هادی سروش، استاد حوزه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مقصودتان از ناامنی برای بی حجابها چیست؟» نوشت:
در روزهای اخیر از بعضی چهرههای شناخته شده مطلبی شنیده شده که مورد سؤالات زیادی از سوی جوانان و رسانهها قرار گرفتهایم.
آن سخن این است که گفته اند:
“باید فضای جامعه را برای بی حجاب ها ، ناامن کرد”!
من دو سؤال از گویندگان محترم این مطلب دارم.
سؤال اول بنده این است که ناامنی که می فرمایید به چه معنایی است؟
سؤال دوم این است که ناامنی که برای بی حجابها توصیه میکنید، مستند به چه دلیلی است؟
پاسخ به این دو سؤال مسأله را روشن خواهد کرد. اگر پاسخ کافی و وافی به این دو سؤال ارائه نشود، ما در مخاطرات احتمالی جدی قرار خواهیم گرفت.
اما در رابطه با سؤال اول که مقصودتان از ناامنی چیست؟
سه ناامنی در ذهن بنده شکل گرفته که میتوانم عرض کنم:
آیا مقصود “نا امنی فیزیکی” است؟ و یا “نا امنی قضایی” است؟ و یا “نا امنی اخلاقی” میباشد؟
اگر مقصود “ناامنی اخلاقی” است، یعنی اگر کسی رفتار غیر اخلاقی داشت ما هم با او رفتار غیر اخلاقی داشته باشیم.
این را می دانیم که از دیدگاه شرع محترم و عقل؛ هیچ گونه اجازهای به ما داده نشده که در مقابل بی اخلاقیها، ما هم بی اخلاقی کنیم.
آیا میشود در برابر کسی که بی حجاب است و یا رفتار دیگر غیر شرعی از خودش نشان میدهد همان رفتار را نشان دهیم؟! مثلا اگر دروغ میگوید ما هم دروغ بگوییم؟! کسی که معصیت نگاه به نامحرم و ناموس ما دارد، ما هم نگاه به ناموس او کنیم؟! در هیچ جای دین چنین اجازهای به ما داده نشده است.
بلکه قرآن، روایات معصومین(ع) و حکم عقل مبنی بر این است که؛ با بد اخلاقیها ، رفتاراخلاقی داشته باشیم تا آن شخص را به اخلاق وادار کنیم.
درنتیجه اگر مقصود از ناامنی، نا امنی اخلاقی است، به علت عدم دلیل شرعی یا عقلی، مردود است.
اما اگر مقصود از ناامنی، “ناامنی قضایی” برای افراد هنجارشکن باشد، خیلی مسأله روشنی است.
برای اینکه هر گونه ایجاد ناامنی قضایی برای مجرمان قطعی، به عُهده قانون و اقدامات حکومتی است.
طبیعتا در جایی که قانون و اقدامات کاملا منطبق بر قانون وجود داشته باشد هیچ گونه اعتراضی بر کسی نیست.
اما مستحضرید که اقدامات یا ناامنیهای قضایی باید متکی به حکم حاکم شرع و قاضی باشد و هر فردی در جامعه نمیتواند به صورت خود مختار رفتار کند و بگوید من میخواهم حدی جاری کنم و یا میخواهم تعزیر کنم. اینها در فقه ما مردود شمرده شده است.
مهم در معنای ناامنی، معنای سوم آن است که مقصود “ناامنی فیزیکی” برای بی حجابها باشد.
ناامنی فیزیکی، یعنی؛ رفتاری که از ایجاد مزاحمت در انظار عمومی شروع میشود تا ضرب و شتم و سر انجام به “اسیدپاشی” منتهی میشود!
آیا ما در کل فقه، یک دلیل داریم که چنین “ناامنی فیزیکی” را برای عموم شهروندان به شکل خودسرانه و یا حتی دستوری، اجازه دهد؟
قطعا بدانید که یک دلیل هم نداریم.
اجازه بدهید چند آیه از قرآن کریم را اشاره کنم که خداوند متعال چقدر نسبت به کسانی که از حدود و مبانی تعریف شده تعدی میکنند، دارای شدت عمل میباشد.
آیه نخست از سوره مبارکه بقره آیه ۲۲۹ است؛ خداوند میفرماید : «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ». این آیه کسانی را که از حدود الهی تعدی می کنند، به عنوان “ظالم” معرفی کرده است.
در آیه اول سوره طلاق هم مسأله «ظلم» مطرح است: «تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ». این هم از کسانی شکایت میکند که از حدود الهی تعدی کنند و میفرماید به خودشان ظلم کردهاند. آیه سوره طلاق ظلم به خود و آیه سوره بقره ظلم را به طور مطلق مطرح میکند. یعنی هم ظلم به خود انسان و هم ظلم به دیگران و جامعه مطرح است؛ در صورتی که از حدود الهی تعدی شود و مرزها شکسته شود.
آیه سوم در این رابطه؛ آیه ۱۴ سوره مبارکه نساء است که سخن “خلود و جاودانگی درجهنم” است، که خود سختترین مجازات اُخروی افرادی است که بدون استناد به دلیل معتبر شرعی اقدام میکنند و یا مجازاتی را از حد شرعی آن میگذرانند؛ فرمود: «وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ ناراً خالِداً فِیها».
خلاصه تعدیکنندگان به حدود الهی؛ چه اخلاقی باشد و چه قضایی و چه فیزیکی و خودسرانه، دارای عاقبت پر خطری است که عذاب طولانی و یا غیر منقطعِ الهی میباشد!
اضافه بر آیاتی که تقدیم شد، روایات متعدی در زمینهی کسانی که در مقابل رفتارهای غیر دینی میخواهند “رفتارهای چالشی” خود را با نام دین انجام دهند، داریم.
از انبوه روایاتی که در این باب داریم من یک روایت را اشاره کنم؛
امام صادق(ع) فرمود: «خداوند متعال هیچ حلال و حرامی را قرار نداده مگر اینکه حدود آن را مانند حدود و ابعاد خانه شخصی، کاملا مشخص کرده است».(کافی۵۹/۱)
اینکه امام صادق(ع)؛ “حدود الهی” را به مرز و حدود خانه شخصی تشبیه نمودند که کمترین تجاوز از حدود معین یک مِلک، باعث ورود در مِلک و یا راه عمومی میشود، دارای اهمیت و ظرافت گویا و مهمی است.
نتیجه میگیریم؛ کوچکترین و کمترین تجاوز از حدود الهی، بیرون از دین بوده و خودخواهی خود آن فرد متعدی باز میگردد.
استاد مطهری جملهای در این زمینه دارد که بسیارمهم است. ایشان میفرماید: «هیچ گاه نمیشود که با دین بی دینی کرد». یعنی؛ امکان ندارد کسی بتواند با نام دین رفتار غیر منطبق با مبانی دینی را از خودش نشان دهد.
واقعیت این است برخورد مستقیم و خارج از حدود شرعی و قانونی، آن هم به شکل خودسرانه هزینههای زیادی را ایجاد میکند که برخی از آن عبارت است از این امور:
اولا؛ اگر راه چنین برخوردهایی باز شود، از کجا معلوم که این برخوردها به برخوردهای شخصی، قبیلهای، خانوادگی و حتی جناحی و سیاسی کشیده نشود؟! آن موقع است که کسی نمیتواند جلودار رفتارهایی باشد که به نام دین انجام میشود.
ثانیا؛ وقتی برخوردها به اسم و توجیه “نا امن” کردن شکل بگیرد منتهی به جنایت خواهد شد.
استاد مطهری بر این باوراست: “برخی به اسم نهی از منکر، جنایت میکنند!”
در این صورت، خدای ناخواسته میتواند منتهی به جنایاتی شود که عواقب بسیار تلخی برای کل نظام خواهد داشت.
و ثالثا؛ تعدی از حدود الهی؛ ما و جامعه ما را به نقطهای منتهی میکند که مصداق بیان امیرالمؤمنین(ع) میشود!
ایشان درنهج البلاغه نسبت به کسانی که تندروی میکنند، فرمود: “ای بسا شمشیر شما در گردن کسانی قرار بگیرد که معصیتی کردهاند و یا معصیتی نکردهاند.”(خطبه ۱۲۷)
ضروری است که ناامنیهای قضایی، فیزیکی و اخلاقی که بوسیله افراد هنجارشکن ایجاد میشود، باید به فراخور جرم و توسط افراد مسئول و به شکلهایی که دین و قانون اجازه داده بررسی شود و اِعمال قانون شود؛ وگرنه ممکن است که افراد بی گناه آسیب ببینند و یا افراد مجرم مورد ظلمهای متجاوزانه قرار گیرند!
در اینجاست که مقابله با آن عکس العملهایی که به بهانه “توقف جرم” صورت گرفته، بسیار مشکل، و نیز برای حکومت پرهزینه خواهد بود.
دین ما بسیار روشن، زیبا و دارای حدود خاص است و البته با هر ناهنجاری هم مقابله کرده است.
درنهج البلاغه آمده که پیامبر(ص) بر کسانی که باید حدشرعی جاری میشد چون جرم بزرگی را مرتکب شده بودند! حد را جاری میکرد، اما خود پیامبر (ص) بر پیکر آنها نماز میخواند. (خطبه ۱۲۷)
این نشان میدهد که دین ما کاملا منطبق با یک سری حدود مشخص و معینی است و ما نمیتوانیم از آن حدود تعدی کنیم.
انتهای پیام