برتری وراندازی بر براندازی
حامد آئینه وند در یادداشتی با عنوان «برتری وراندازی بر براندازی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است نوشت:
1- در گذشت اندیشمند فرزانه دکتر داود فیرحی که از جمله شاخه گلهای معدود موجود در برهوت حوزه های علمیه بود فقدانی سنگین است. تقریبا قاطبه کلیه دانش پژوهان علوم سیاسی که در آثارش تامل کرده اند می دانند دغدغه مند بود و تلاشهای نظری وسیعی داشت برای آنکه میان اسلام و سنت با دموکراسی، مدرنیته، آزادی و سکولاریسم پل بزند و اندیشه اسلامی به ویژه فقه شیعه را از چنبره کسانی که با استبداد، جهالت، بی خردی و افراطی گری توسعه کشور را گروگان گرفته اند آزاد کند. کاری به اینکه پروژه فکری او چقدر پیش رفت و چقدر احتمال موفقیت داشت و آیا با ایشان هم داستان بودم که نبودم ندارم اما جهد وسیع و تلاش خستگی ناپذیرش و دل بستگی عجیبش به آشتی دادن اسلام با آزادی و دموکراسی که نشات یافته از روح بلند و ضمیر پاکش به عنوانی مسلمانی مومن اما آزادی خواه بود قابل احترام بود.
2- فیرحی در پروژه فکری خود در بند رفتن راه مستقیم نبود و از پیش معین نساخته بود که به کتابهایی نگاه نکند، اندیشمندانی را نادیده بگیرد، صداهایی را نشنود، بلکه به عکس ذهنش همواره درگیر آن بود که بیشتر بخواند، تازه ها را بداند و بر خلاف اساتیدی که بیشتر افکار همفکران خود را دنبال می کنند تا تائیدی بر درستی راه خود با وام گیری از آنان در عرصه عمومی عرضه کنند آثار مخالفان را بیشتر می خواند و نقد آنان را می شنید تا به کمک آنان بر پروژه فکری خودش نور بتاباند. بیش از آنکه از تمجید همراهانش خوشحال باشد و صدایشان را بازتاب دهد از شلتاق نقد مخالفانش خشنود می شد چون به “خود نمایی” علاقه نداشت و خودش را در پروژه اش خلاصه کرده بود مانند برخی اساتید که دائم المصاحبه اند و از هر دری سخنی می گویند تا دیده شوند تمایلی به تبلیغات پیرامون خودش نداشت.
3- واقعیت این است که پروژه رو شنفکری دینی و اصلاحات سیاسی از مشروطه به این سو به ویژه طی دو دهه گذشته همواره از یکدیگر تغذیه کرده اند و پیش روی و عقب گرد و پیروزی و سر کوبی یکی طبعا دیگری را نیز متاثر کرده است. متاسفانه بسیاری از جوانان به دلیل شکست اصلاحات سیاسی و تلاش اصلاح طلبان برای دمو کراتیک کردن ساختار قدرت در ایران، چشم بر تلاش روحانیونی چون داود فیرحی می بندند و با گمان اشتباه اینکه با یک کاسه کردن همه روحانیت و خلاصه کردن همه آنان در برداشتی واحد و بسته از احکام فقهی به پیشبرد دموکراسی در کشور کمک می کنند بی آنکه حتی کوچکترین شناختی از ایشان داشته باشند تلاشهای این مرد ارجمند را در شبکه های اجتماعی ریشخند کردند و تلاش کردند بر جهره نورانی این معلم وارسته که هیچ گاه بر خلاف شمار بسیار به ظاهر منتقدان وضع موجود طمع به سفره چرب انقلاب نداشت خاک بپاشند. در حالی که تجربه تاریخی بسط دموکراسی در غرب نشانی می دهد که استقرار دموکراسی محصول ائتلافی از نیروهای خردمند و میانه رو اما استوار و خستگی ناپذیر است.
4- فیرحی با آنکه هیچ پست دولتی نداشت از اینکه جمهوری اسلامی در بهبود شرایط ایرانیان و توسعه هم جانبه کشور شکست خورده است غمگین و شرمنده بود و تا جایی که از دستش برمی آمد به برخوردهای امنیتی با دانشجویان اعتراض می کرد. شکی نیست که اگر نظام سیاسی مستقر در ایران، رویه اش را تغیر ندهد و رای و نظر مردم را در انتخاباتی آزاد و فارغ از نظارت استصوابی به رسمیت نشناسد و به اصلاحاتی بنیادی و توامان در ساختار حقوقی و حقیقی قدرت تن ندهد و با جامعه بین المللی از در صلح و آشتی درنیاید و در رفع تحریم های بین المللی که برای عده ای رانت خوار و حرام خوار نعمت و برای اکثر ملت نقمت است نکوشد، فرجامی جز فرو پاشی نخواهد داشت. همه کسانی که فیرحی را می شناسند می دانند که پس از رخداد های آبان گذشته، آشفته، غمگین، و کم حوصله شده بود. در میان روحانیت هنوز هم وجدان های بیدار پیدا می شود و من به این وجدان های بیدار و همتشان برای رهایی ایران از این وضعیت دشوار امیدوارم. بر اندازانی که در توئیتر به این مرد نازنین صرفا به خاطر آنکه لباس روحانیت به تن داشت در زمانی که دستش از دنیا کوتاه شد تاختند به من آموختند که ارزش وراندازی (چیزی یا کسی را به دقت نگریستن) هزاران بار بیشتر از براندازی است و بر اندازی بدون ور اندازی و آگاهی به احتمال زیاد ما را با فاجعه ای جدید در آینده رو به رو خواهد کرد.
انتهای پیام
جناب آئینه وند عزیز ، با تشکر از مطالب اکثراً خوب تان ، باید گفت با کمال تاسف طی چندین دهه یا بهتر بگویم چندین قرن گذشته آنچنان با طناب هم لباسان ایشان در چاه جهل و تعصب مذهبی فرو رفته ایم که اینک برکشیدن مان از این چاه ظلمانی با طناب کوتاه امثال فیرحی کاری دشوار و ناشدنی به نظر می رسد ، هرچند امثال ایشان همچون چراغی فراروی نسل جوانی که هنوز دل در گرو دین و رستگاری از طریق آن را دارند ، روشنی بخش ظلمات این چاه تاریک اند ولی تعصبات کور مذهبی و جهل مقدس چنان در عمق جان جوامع اسلامی چه شیعی و چه سنی مذهب ریشه دوانده و آنچنان گریز از اصل دین در بسیاری از نسل جوان فراگیر شده که به گمان بنده تک صداهایی همچون مرحوم فیرحی درمقابله با غوغا و هیاهویی که تریبون داران رسمی مذهب برپا کرده اند کارآیی چندانی ندارند و متاسفانه دین خداوند به جای آنکه مبشر رحمت ، آزادی و رستگاری انسان باشد توسط هم لباسان ایشان سوق دهنده جوانان به سمت و سوی اسلام رادیکال از سویی و اسلام هراسی از سوی دیگر شده است . موفق باشید.