خرید تور نوروزی

باران کوثری: در 2 سال ممنوع‌الکاری، حامد بهداد خرجم را می‌داد

باران کوثری بازیگر زن سینمای ایران که امسال موفق شد به خاطر بازی در کوچه بی نام سیمرغ بلورین بهترین بازیگری زن را از آن خود کند در گفتگویی با سینماژورنال از دوره ی ممنوع الکاری خود گفت:

مسئول حراست گفت ممنوع الکاری اما من گفتم نامه اش را نشانم بده!

این بازیگر که چند سالی قبل دچار ممنوع الکاری شده بود در توصیف آن ماجرا روایت جالبی دارد. کوثری بیان می دارد: وسط اجرای نمایش هومن سیدی بودیم که من فهمیدم تهدید هایی وجود دارد. مثلا یکی دو تا از دوستان من که در حراست تئاتر شهر بودند بعد از پایان اجرا من را اسکورت می کردندبه پشت صحنه. گویا تهدید های شدیدی شده بود. تا اینکه از حراست مرکز هنرهای نمایش من را خواستند آقایی نشستند و گفتند من که شما را نمی شناسم . گفتم چه بد که شما مسئول جایی هستید که کسانی را که باید با آنها برخورد داشته باشید ، نمی شناسید. گفتند نامه ای آمده که شما نمی توانید روی صحنه بروید.گفتم می شود نامه را ببینم که گفتند من که به شما نامه نشان نمی دهم.من هم گفتم پس من هم می روم روی صحنه.

به من اصرار کردند که بازیگری دیگر را جایگزین کنم

کوثری می افزاید: نامه را هم هیچوقت ندیدم ولی از من خواستند که از گروه بخواهم که یک بازیگر جایگزین من کنند که گروه قبول نکردند باز من را صدا کردند و با لحن تهدید آمیز گفتند حتما راضی شان کنید ، که اجرا متوقف نشود و حاشیه ای پیش نیاید. که من هم گفتم کاری از دست من بر نمی آید. ماجرا از اینجا شروع شد.

سخت است واژه آقا را قبل از سجادپور استفاده کنم

باران کوثری درباره ممنوع الکاریش در سینما ادامه می دهد: در سینما می شنیدم که آدم ها می خواهند با من کار کنند ولی بعد زنگ می زدنند به من که به ما گفته اند نه. من هم زنگ میزدم آقای سجاد پور که سخت می توانم اسم آقا را قبل از اسم ایشان استفاده کنم و او می گفت : نه خانم این حرف ها چیست و کی گفته ولی باز یک کارگردان دیگر می گفت ما رفته ایم ارشاد و به ما گفته اند این کار را نکنید. بازی بدی با من راه انداختند…

در دو سال ممنوع الکاری، حامد بهداد خرجم را می داد

گویا کوثری در دو سالی که ممنوع الکار بوده وضعیت مالی نامساعی را هم تجربه کرده. خودش درباره آن دوره می گوید: دو سال سخت را به لحاظ اقتصادی پشت سر گذاشتیم . دیگر از دوستانم پول قرض می گرفتم. مثلا حامد بهداد تقریبا خرج مرا می داد و هی تماس می گرفتم که حامد من پول ندارم. سال ها بود که از پدر مادر پول نگرفته بودم و برایم سخت بود که دوباره استقلال مالی ام را از دست بدهم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا