وزیر فرهنگ کاملا سیاسی
علیرضا بهرامی، روزنامهنگار، در یادداشتی در نقد مواضع سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که آن را در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در این چهار سال، وزیری بر مسند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر سر کار بوده که از همان ابتدای معاونتش در همین وزارتخانه – در دور پیشین دولت فعلی – گفته بود، اهل مصاحبه با نمایندگان رسانههای گروهی، مخصوصا در حاشیهی برنامهها نیست. شاید از همین رو باشد که او نیز جزو دولتمردانی در جهان بوده است که بستر توییتر را برای ارتباط با مخاطبان انتخاب کردهاند.
گذشته از این نقد همیشگی که مسؤولان نظام چگونه از بستری استفاده میکنند که قانونا فیلتر است، مسالهی اساسیتر این است که ما در توییتر با وزیر فرهنگی مواجهیم که بیشتر به او میخورد یک وزیر سیاسی باشد تا مسؤول حوزهی فرهنگ و هنر کشور.
اگر توییتهای وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی را در حساب کاربریاش رصد کنید، از بالا تا پایین، دربارهی انتقام سخت ترور شهید سلیمانی، دربارهی شهادت سردار سلیمانی، سخنان سیدحسن نصرالله، ترامپ، باز هم سردار سلیمانی، افتتاح راهآهن خواف به هرات، سردار سلیمانی و شهید فخریزاده، تفاوت مابعد ترامپ با ترامپ، تحرکات تلآویو، رعایت پروتکلهای کرونایی و… سخن گفته شده است. تنها توییت فرهنگی هنری نیز یادآوری این نکته است که اهالی فرهنگ و هنر همواره از دیدار با مقام معظم رهبری، خاطرههای خوشی داشتهاند.
در کل میتوان گفت، سوای اینکه ترامپ، رژیم صهیونیستی و مسائلی از این دست، به علاوه دفاع از ربیس جمهور روحانی و مواضعش، پای ثابت توییتهای جناب وزیر هستند. موضوع هایی که به خودی خود، می توانند ارزشمند باشند اما مساله اینجاست که وزیر فرهنگ، وزیر سیاست نیست یا قرار نیست باشد، بلکه وفادارانهترین و مسوولانهترین اقدام او نسبت به مفاهیم یادشده، تنها در این خلاصه میشود که وزیر فرهنگ خوبی باشد و کار خود را در قبال جامعه و نظام، به خوبی و تخصصی به انجام برساند.
جالب است که آخرین توییت هنری او نیز به تسلیت فوت دو هنرمند حوزهی سینما برمیگردد؛ اما آنجا هم نکته در اینجاست که دو روز پس از آنکه وزیر، درگذشت دو چهرهی روحانی را در توییتی تسلیت گفت، انتقادهایی از او دربارهی بیتفاوتی نسبت به درگذشت انبوهی از هنرمندان در این ایام شد، که درنهایت، یک توییت هم برای تسلیت دو هنرمند از ایشان منتشر شد.
یک بررسی سادهی آماری و نهچندان تحلیل محتوایی در زمینهی حساب کاربری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در توییتر، گویای این واقعیت است که اگر نگوییم بالای 90 درصد، قطعا بالای 80 درصد آنها عمدتا سیاسی هستند یا دستکم به حوزهی فرهنگ و هنر، ربط مستقیمی ندارند.
هرچند برخی معتقدند، اساسا این پرسش مطرح است که آیا ما واقعا وزارت متولی فرهنگ و هنر در کشور داریم که حالا توقعِ داشتن وزیر حوزهی فرهنگ و هنر را هم داشته باشیم، اما به هر حال این وضعیت، بسیار پرسشبرانگیز شده است.
برای نمونه، چند روز پیش، جمع قابل توجهی از هنرمندان تئاتر در اعتراض به وضعیت بغرنج این شاخهی مهم از هنر و هنرمندانش، در مقابل مجلس شورای اسلامی در شهر تهران، تجمع کردند. تجمعی در نهایتِ رعایت اصول مدنی. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این رویداد تقریبا هیچ واکنشی نداشت. چند روز بعد، عدهای از معترضان به انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، در مقابل ساختمان کنگرهی این کشور در شهر واشنگتن تجمع و به آن تعرض هم کردند. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، بلافاصله به این موضوع واکنش نشان داد و نوشت، خون سردار ما پایمال شدنی نیست. گذشته از چگونگی ربط دادن این دو مقوله با یکدیگر، این پرسش اساسی مطرح است که وزیر فرهنگ ایران چگونه به اتفاقی در تهران و در حوزهی کاری خود، هیچ واکنشی نداشته اما در قبال اتفاقی در آنسوی دنیا که طبعا بیشتر به حوزهی کاری وزیر امور خارجه مربوط میشود، واکنش نشان میدهد؟
آیا اینکه تنها واکنش وزارت متبوع ایشان به تجمع اهالی تئاتر این بوده است که مدیرکل مرکز هنرهای نمایشی در یک مصاحبهی هماهنگ شده، اعلام میکند وضعیت هنرمندان تئاتر را درک میکنیم اما چه کنیم که منابع بودجهای ما محدود است، بدترین و نامسؤولانهترین واکنش نمیتواند تلقی شود؟
آیا این درجه از بیتوجهی به حوزههای فرهنگی – هنری و در عین حال توجه به حوزهی سیاست، نشات گرفته از گرایش سیاسی شخص وزیر است، گویای سیاستزدگی همهی حوزهها در کشور ماست یا حتا میتواند به آیندهی سیاسی شخص وزیر در دولتهای آتی مربوط باشد؟
حدود دو دهه پیش، پای فرزندان چند نفر از روحانیون برجسته به یک دادگاه مبارزه با مفاسد اقتصادی باز شد؛ ازجمله، فرزند یکی از وزیران اطلاعات پیشین. در آن زمان، وزیر اطلاعات پیشین، در اظهار نظری رسانهای، گفته بود که از فعالیتهای اقتصادی فرزندش اطلاعی نداشته است. همان موقع در مصاحبهای با مسعود دهنمکی، نظر او را در اینباره جویا شدم. بهصراحت گفت، وزیر اطلاعاتی که از داخل خانه و خانوادهی خود خبر نداشته، چگونه میتواند که امنیت مملکت را تامین کند؟!
این یادداشت دلسوزانه به نگارش درآمد، تا تاکید شود، اینکه وزیر دولت ما صدای هنرمندان حوزهی کاریاش را از شهر محل سکونتش نمیشنود اما صداهایی از ینگهی دنیا را میتواند بشنود و تحلیل کند، چشمانداز امیدبخشی را از روزگار پیش رو تصویر نمیکند و چه بسا بتوان گفت که نگرانکننده است.