خرید تور تابستان

مهم‌تر از سیلی!

روزنامه «فرهیختگان» نوشت: چند وقت پیش برای ساخت یک گزارش تصویری درباره سربازی و مشکلاتی که سربازان دارند برای یک برنامه تلویزیونی، بین سربازان رفتم و درددل‌هایی را که داشتند، شنیدم. از انواع و اقسام مشکلاتی که فکرش را کنید به زبان آوردند و از مصائبی که گرفتارش شده‌اند، برای من لیست کردند و گفتند. البته همه ما، از این مشکلات آگاهیم و سربازی هم ماجرای جدیدی نیست که بخواهیم به یک‌باره درباره آن صحبت کنیم. منتها عمده مشکلاتی که بود، مساله حقوق و عدم‌بهره‌گیری و استفاده از تخصص‌ها بود.

یک سرباز با مدرک عالی تحصیلی، دو سال از عمر و زندگی‌اش را می‌گذاشت برای کاری که هیچ ارتباطی به تخصص و علم و دانشش نداشت. تعداد زیادی از آنها متاهل بودند و با دریافتی ماهیانه ۴۰۰-۳۰۰ هزار تومان حتی نمی‌توانستند کرایه رفت‌وآمد به شهر خود را تامین کنند. مشکلات روانی، فرهنگی و اجتماعی زیادی را از سر می‌گذراندند و سرآخر هم کارتی را می‌گرفتند که به قول خودشان تا قبل از سربازی عدم‌ وجود آن حسابی اذیت می‌کرد و بعد از آن خیلی فایده‌ای نداشت و برعکس با هربار دیدنش خاطرات بدی در ذهنشان مرور می‌شد. قصد سیاه‌نمایی ندارم، صرفا چیزهایی را که شنیدم مکتوب می‌کنم و البته بودند کسانی که به این سیاهی هم از سربازی یاد نکنند اما آنها هم در کلان‌مشکلاتی که همه سربازان با آن دست به گریبان بودند، اشتراک‌نظر داشتند.

قصد این گزارش اما اینها نیست. نمی‌خواهم با این مشکلات و آنچه شنیدم صفحه را پر کنم؛ چراکه اگر قرار بر این باشد، با یک صفحه و یک شماره روزنامه نمی‌توان به همه‌چیز پرداخت و همه‌چیز را نوشت. فقط می‌خواستم با یک پیش‌فرض ابتدایی از جایی که سربازان قرار دارند، عمری که می‌گذارند و عایدی‌ای که ندارند، وارد گزارش شویم و از اتفاقاتی بنویسم که حتی بدبین‌ترین آن سربازانی که با آنها صحبت کرده بودم، چنین چیزهایی را به زبان نمی‌آوردند و حتی فکرش را هم نمی‌کردند. اینکه یک سربازی را کتک بزنند، آن هم حین انجام وظیفه و اجرای قانون! با این مقدمه شروع کنیم و ببینیم دقیقا در کشور چه می‌گذرد که حرمت عده‌ای، در لباس نظام، برای اجرای قانون اینطور شکسته و لگدمال می‌شود.

پرده اول؛ سرباز بابلی

اواسط آذرماه بود که یک خبر عجیب در ارتباط با کتک‌خوردن یک سرباز حین انجام وظیفه در شهرستان بابل به سرعت دست به دست می‌شد. ماجرا از این قرار بود که یکی از بازپرس‌های دادگستری بابل هنگام ورود به محل کار، از در ورودی ارباب‌رجوع قصد واردشدن داشته است که سرباز وظیفه‌شناس بابلی به خاطر اینکه ماسک روی صورت بازپرس بوده و او را نشناخته است از ورود او ممانعت می‌کند. به همین خاطر، آن بازپرس به‌ صورت سرباز سیلی می‌زند و همین اتفاق سرآغازی می‌شود برای آغاز حاشیه‌های پس از حادثه. البته اقوال گوناگون دیگری هم وجود داشت و اینکه بازپرس سرباز را به اتاق خود برد و مورد ضرب‌وشتم قرار داد و از این مدل روایت‌ها اما به هرشکل، روایت اصلی همان بود که نوشتم و چون در ورود قضات، کارشناسان و وکلای دادگستری بابل جدا از محل ورود ارباب‌رجوع است، به همین دلیل هم سرباز بابلی این بازپرس را نشناخته و بر بازرسی بدنی بازپرس اصرار می‌کند. بازپرس وقتی با سماجت و اصرار سرباز برای تفتیش مواجه می‌شود، سیلی به صورتش می‌زند؛ اقدامی که با اعتراض سرباز و خانواده‌اش همراه می‌شود و جریان رسانه‌ای نیز در حمایت از سرباز به راه می‌افتد. منتها این اتفاق با تمام حواشی بعد از آن به سرعت فروکش می‌کند و ماجرا با یک عذرخواهی و چند تایید و تکذیب فیصله پیدا می‌کند. به‌طوری که بلافاصله روابط‌عمومی دادگستری مازندران اعلام کرد: «کمیته ویژه هیات نظارت بر حقوق شهروندی استان مامور رسیدگی و بررسی موضوعات مطرح‌شده درمورد سرباز و بازپرس مازندرانی با حضور رئیس کل دادگستری و مسئول بازرسی نیروی انتظامی استان با تشکیل جلسه سه‌ساعته پس از استماع شکایت سربازوظیفه که به اتفاق پدرش در جلسه حاضر شده بود و بررسی اوضاع و احوال به اظهارات مطلعان و استماع توضیحات قاضی با عذرخواهی بازپرس و دلجویی مقامات قضایی از سربازوظیفه نهایتا نامبرده از شکایت خویش صرف‌نظر و اعلام گذشت کرده است.»

امیر دریادار دوم غلامرضا رحیمی‌پور، رئیس اداره سرباز سرمایه انسانی ستادکل نیروهای مسلح هم در ادامه آن ماجرا گفت: «ستادکل نیروهای مسلح براساس وظیفه ذاتی خود که همان صیانت و پاسداری از حقوق سربازان است، این موضوع را به جد پیگیر شده است. موضوع مذکور را با همکاری قوه قضائیه بررسی کردیم و بدرفتاری با سرباز بابلی تایید شده و صیانت از وی انجام شد.» البته قول‌هایی هم داده شده بود که مساله در سطوح بالاتر و به صورت جدی‌تر پیگیری شود، اما هیچ خبر دیگری از ماجرا مخابره نشد تا اینکه …

پرده دوم؛ سرباز راهور

وقتی شروع به نوشتن این گزارش کردم، مدام به این فکر می‌کردم که اگر ماجرای سرباز بابلی به آن سستی و سرعت حل‌وفصل نمی‌شد و به جای دلجویی و عذرخواهی، آن بازپرس عصبانی و خشن به‌سزای عمل زشتی که با آن سرباز کرده بود، مواخذه می‌شد و برخورد درخوری با آن صورت می‌گرفت، دوباره امروز مجبور به نوشتن از یک کتک‌کاری دیگر و یک توهین و تعرض دیگر به یک سرباز نبودیم؛ اما چه می‌شود کرد وقتی عادت به گزیده‌شدن‌های چندباره از یک سوراخ کرده‌ایم؟

پیرو همین مساله، دو روز پیش، دوباره یک خبر دیگر با مختصاتی شبیه آنچه در بابل رخ داده بود، به سرعت دست به دست و حاشیه‌ساز شد. سرباز راهور، عابد اکبری، حوالی متروی دروازه دولت تهران، از ورود یک خودروی دنا (همان دناهایی که چند وقت پیش بر سر خواستنش توسط نمایندگان مجلس دعوا بود) به خط ویژه اتوبوس ممانعت می‌کند. منتها راننده و شخصی که داخل دنا بوده (علی‌اصغر عنابستانی نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی) اصرار به عبور از خط ویژه می‌کند. از آنجایی که این نماینده مجلس مجوز تردد در خطوط ویژه را نداشته است، سرباز این اجازه را به آنها نمی‌دهد و سرآخر مشاجره‌ای شکل می‌گیرد و بعد از توهین به سرباز، گویا نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی! با این سرباز وظیفه برخورد فیزیکی می‌کند. در فیلم منتشرشده، مردم و سرباز می‌گویند که عنابستانی کشیده‌ای به صورت سرباز زده است و خود نماینده آن را تکذیب می‌کند. اما به‌هرحال آنچه واضح است شهادت مردمی که در محل بوده‌اند و ادعای خود سرباز است و تمام حواشی‌ای که پس از آن اتفاق افتاده.

می‌بینید؟ به همین سادگی، یک سرباز، حتما با مدرک دانشگاهی، مسئول نظارت بر خط‌ویژه برای جلوگیری از ورود خودروهای بدون‌مجوز به این خطوط، حین انجام وظیفه، موردتعرض یک نماینده مردم و یک قانونگذار قرار می‌گیرد!

پرده سوم؛ صداوسیما فیلم لحظه درگیری را پخش کند

ماجرای سرباز راهور از چند منظر قابلیت بررسی دارد که تحلیل و تشریح وجوه مختلف آن را این چند روز دیده و شنیده‌اید. برای اولین مساله به نظر من باید به تناقض‌ها و تفاوت‌ها در روایت اصل ماجرا ورود کنیم. یعنی ابتدا به ساکن، یک نهادی، مثلا سازمان صداوسیما به مساله ورود کند و فیلم این اتفاق را از ابتدا تا انتها، از رسانه ملی پخش کند. حتما در آن منطقه همانطور که سرباز اذعان می‌کند، دوربین‌های شهری و ترافیکی وجود داشته‌اند و می‌توان به راحتی از جزئیات مساله آگاه شد. صداوسیما با این کار، هم به یک مساله‌ای که ذهن افکار عمومی را درگیر کرده است پاسخ می‌دهد، هم خودش را تا حد زیادی از زیر هجمه‌ها و فشارها خارج می‌کند و اعتباری برای خود می‌خرد و هم اینکه به روشن‌شدن مساله و تسریع در نوع برخورد و مواجهات بعدی کمک می‌کند. به‌ هرحال حق همه است که وقتی چنین مساله‌ای تبدیل به یک مشغولیت عمومی و مطالبه حداکثری شده است، به آن پاسخ داده شود و هیچ جایی هم بهتر از صداوسیما نمی‌تواند چنین مطالبه‌ای را پاسخ دهد.

این چندروایتی و ادعاهای متناقض از کم‌وکیف ماجرا و اتفاقاتی که آن جا افتاده است، امکان لاپوشانی و بسط روایت غیرواقع را به حد زیادی بالا می‌برد و حتما مساله‌ساز خواهد شد. خصوصا وقتی عده‌ای به‌دنبال ماهیگیری‌های سیاسی و جریانی هستند و بدشان نمی‌آید در این وضعیت به تسویه‌حساب‌های سیاسی‌شان بپردازند. البته، علی‌رغم رد ادعای ضرب‌وشتم توسط آن نماینده مجلس، سردار محمدحسین حمیدی رئیس‌پلیس راهور تهران درباره اخبار و فیلم منتشرشده مبنی‌ بر سیلی‌زدن یک نماینده مجلس شورای اسلامی به صورت سرباز راهور در خط ویژه گفت: «کار سرباز ما کاملا درست و برگرفته از قانون بود و سرباز نباید به خودرویی که فاقد مجوز بود اجازه تردد در خط ویژه می‌داد. مستنداتی مبنی‌بر برخورد فیزیکی نماینده با سرباز پلیس راهور داریم که کاملا کفایت می‌کند و باید ببینیم مرجع قضایی در این رابطه چه تصمیم‌گیری‌ای خواهد کرد. مستندات خود را نیز در این رابطه به مرجع قضایی ارسال کرده‌ایم.»

پرده چهارم؛ گام اول برخورد به‌خاطر بی‌قانونی

از تمام تناقضات و ادعاها و روایت‌های مختلف که عبور کنیم، اصل اینکه تخلفی رخ داده است قابل‌کتمان نیست.

به‌هرحال آن سرباز حتما پدرکشتگی یا مساله‌ای با نماینده مردم سبزوار در مجلس نداشته است که راه او را سد کند و بعد هم منجر به چنین حواشی‌ای شود. پس فارغ از اینکه چه کسی راست می‌گوید و چه کسی نه، علی‌اصغر عنابستانی، نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی به دلیل نقض قانون منع عبور و مرور از خط ویژه بدون اینکه مجوز تردد در خط ویژه را داشته باشد تخلف کرده است و باید برای همین موضوع تا روشن‌شدن باقی زوایای ماجرا مورد بازخواست قرار گیرد و پاسخ دهد.

البته این را باید در نظر داشته باشیم که او یک نماینده مجلس بوده است و عملا در صدد سوءاستفاده از جایگاه خود برآمده است و نباید نوع مجازاتی که متحمل می‌شود شبیه بقیه باشد. یعنی با یک جزای نقدی و در خوشبینانه‌ترین حالت یک عذرخواهی و … شبیه به آنچه در بابل و در ماجرای سرباز بابلی رخ داد نمی‌توان سر و ته اتفاق را جمع کرد و خود را به کوچه علی‌چپ زد!

پرده پنجم؛ خط‌ویژه زندگی عنابستانی‌ها را حذف کنید

اما فراتر از اصل فعل که بی‌قانونی آشکار با تأسی و سوءاستفاده از جایگاه و قدرت بوده است سبک زندگی و اپیدمی این مدل از رفتار، زندگی و کنشگری بین برخی مسئولان، خصوصا امثال عنابستانی‌هاست. اینجا می‌توان گفت سبک زندگی اشرافی، بهره‌مندی از انواع و اقسام رانت‌ها و امکانات بدون ذره‌ای نظارت و حتی توجیه در باب چرایی تعلق‌گیری آن به این افراد، اتمسفری را برای آنها ایجاد کرده است که تمام ابعاد زندگی آنها مدل خط ویژه‌ای است. کافی است نگاهی به توئیت‌ها، ادعاها و اظهارات همین نماینده مجلس و بسیاری دیگر از هم‌تیپ‌های او خصوصا در ماجرای اعطای حق مسکن و حواله خودروهای دنا بیندازید. با پافشاری‌هایی که برای دریافت این امکانات ویژه داشتند و ذره‌ای هم عقب ننشستند، اگر این تصویر اصلاح نشود این شائبه وجود دارد که این افراد عادت به تخته‌گاز رفتن در خطوط ویژه کرده‌اند و اگر خلاف عادتشان کسی هم جلویشان بایستد همین‌طور به او تعرض می‌کنند و نهیب می‌زنند. اصلا اگر جز این اتفاق می‌افتاد جای تعجب داشت. آنچنان از آرمان‌ها و ایدئولوژی‌های ابتدای انقلاب فاصله گرفته‌ایم و آیت‌ها و دیالمه‌ها را فراموش کرده‌ایم که عاقبت چنین افراد با چنین افعالی شده‌اند نماینده ما در مجلسی که حالا نام انقلابی را یدک می‌کشد. سال‌هاست داد می‌زنیم و مطالبه می‌کنیم که شفافیت باید در راس تمام افعال مسئولان، خصوصا نمایندگان مجلس و قانونگذاران باشد. بفهمیم چه دارند و با داشته‌هایشان چه می‌کنند، از چه چیزی دفاع می‌کنند و از چه حدودی عقب می‌نشینند. منتها جز چند شعار و چند ادعا، هیچ عایدی‌ای نصیب مردم و مطالبه‌گران نشده است و سرآخر هم با خیال آسوده‌ای که این بی‌نظارتی و مصونیت‌ها برای آنها ایجاد کرده‌اند، به صورت تک‌تک ما می‌زنند.

من قانونگذار نیستم. من مسئولیتی ندارم و جز نوشتن هم نمی‌دانم و ادعا هم نمی‌کنم اما این را می‌دانم، مادامی که پیکان انتقادات و جریان مطالبات به سمت تغییر این سبک زندگی و این مدل ویژه‌خواری‌ها نرود و برخورد قاطعی با آن صورت نگیرد، امثال اتفاقاتی که برای سرباز بابلی و سرباز راهور افتاد، تکثیر خواهد شد و چندتا درمیان هم این‌طوری سروصدایی می‌کنند و خون ملت را به جوش می‌آورند و بعد هم هیچی به هیچی!

پرده آخر؛ قدر مردم‌رسانه‌ها را بدانیم

راستش را بخواهید خیلی تعجب نمی‌کنم اگر همین چندروزه ورق به‌نفع نماینده مجلس برگردد و عنابستانی چهره مظلوم واقعه معرفی شود. تعجب نمی‌کنم اگر عابد اکبری را به معاندان و مخالفان نظام منسوب کنند یا در خوشبینانه‌ترین حالت با یک عذرخواهی و ماچ‌وبوسه سر و ته ماجرا را هم بیاورند. واقعا اگر اینستاگرام نبود، اگر آن مردم به سرعت با سرباز همراهی نمی‌کردند و این لحظات را ثبت و ضبط نمی‌کردند، دوربین صداوسیما کی به محل واقعه می‌رسید و چه روایتی از آن را به خورد مخاطب می‌داد؟ اصلا تا امروز چند نفر، چند سرباز چنین مواجهه‌ای را داشته‌اند و نتوانسته‌اند صدایشان را به جایی برسانند؟ پس بالاتر از تمام آنچه باید بشود و گفتیم و منتظرش هم هستیم، این فضای مطالبه‌گری، این فضای دغدغه‌مند و این کنشگری فعال از سوی مردم و شهروندان باید تشدید و تشویق شود تا صاحبان قدرت و سرمایه و البته رانت، احساس نکنند در حاشیه امن خودساخته‌شان مختار و مجاز به انجام هر فعلی هستند و کسی هم به این بچه‌خوشگل‌ها نخواهد گفت بالای چشمتان ابروست!

این ماجرا جریان‌سازی رسانه‌ای‌اش را مدیون شبکه‌های اجتماعی است و ظرفیت این شبکه‌ها هم در این مورد حالا به ته‌خطش رسیده و هشتگ‌سازی‌هایش را کرده است، ضمن تقویت و حمایت از این مدل مواجهه، الان نوبت نهادهای نظارتی، خصوصا خود مجلس است که هرچه زودتر برخورد قاطعی را با این نماینده صورت دهند تا هم درس عبرتی برای امثال او باشد و هم دامن مجلس را از شبهات و اتهامات، پاک کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا