مواجهه یاسمنگولایی!
ایسنا نوشت: «یاسمنگولا پاش لای در گیر کرده بود / سگه واسه گرفتنش تیر کرده بود».
این فقط یکی از سرودههای «مهتاب» سریال پاورچین بود که «سحر زکریا» نقش آن را به عنوان همسر مهران مدیری بازی میکرد و شخصیت اصلی شعرهایش، «یاسمنگولا» بود؛ تا آنجا که خیلیها هنوز هم زکریا را با عنوان یاسمنگولا میشناسند.
زکریا که تا چند سال قبل از بازیگران ثابت سریالهای طنز مهران مدیری بود و در حالی که چندی پیش نیز بابت انتقاداتش از مهران مدیری بخاطر فراموشکردن او خبرساز شده بود، چند روز پیش در یک لایو اینستاگرامی با وضعیتی نزدیک به یک فروپاشی روانی با جیغ و اشک و بههمریختگی و زبانی که در نظر بسیاری تند به نظر میرسد درخواست ورود واکسن کرونا به کشور را میکند و … .
ماجرا البته از اینجا شروع نشده است. پیش از بیانات مقام معظم رهبری درباره ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی کرونا به کشور، هشتگ #واکسن_بخرید در شبکههای اجتماعی بخصوص توییتر و تلگرام برای چند روز داغ و پراستفاده بود. آن روزها خیلی از فعالان معقولتر شبکههای اجتماعی در واکنش به موجی که به راه افتاده بود میپرسیدند آیا کسی جایی گفته است که ایران قرار است از خریدن واکسن خودداری کند و تمام واکسن مورد نیاز کشور را از طریق تولید داخلی فراهم کند که عدهای به راه افتادهاند و در شبکههای مجازی در خواست خرید واکنس میکنند یا ماجرا چیز دیگری است؟ این سوالات البته بازی احساسی با مساله واکسن را متوقف نکرد و حتی توضیحات وزارت بهداشت درباره برنامههای خرید واکسن برای کشور هم در این مورد کارگر نیفتاد.
اینکه در وزارت بهداشت درباره خرید و مراجع تهیه واکسن کرونای مورد نیاز کشور در ماهها و هفتههای اخیر بحث و چنددستگی وجود داشته، اظهر من الشمس است و البته نه غیرطبیعی و نه نشانهای موجب نگرانی است زیرا هر جایی که مجمعی از صاحبنظران وجود داشته باشد بروز اختلاف نظر هم طبیعی است و جای تعجب ندارد اما در همان روزهای اول داغشدن #واکسن_بخرید، علاوه بر جماعتی که موج تازه را منطقی نقد میکردند و با اشاره به تجربههای قبلی وزارت بهداشت مردم را به آرامش و اعتماد به تصمیمگیران دعوت میکردند، گروه دیگری هم بودند که پشت هشتگ #واکسن_بخرید رد پای دشمن و توطئه و خرابکاری میدیدند. با بیانات رسمی رهبر انقلاب درباره تهیه واکسن، به نظر میآمد یکی از جریانهای موجود در وزارت بهداشت بر جریان دیگر توفیق پیدا کرده است اما بحث و فشار حاصل از داغشدن هشتگ #واکسن_بخرید به این سادگی فراموش یا خاموش نمیشود.
در هفتههای گذشته به نظر میآمد با کاهش شمار درگذشتگان ثبتشده بر اثر کرونا مردم به سمت سهلانگاری بیشتر میروند اما با از دسترفتن دو چهره مشهور یعنی مهرداد میناوند و علی انصاریان، یکباره بحث واکسن دوباره بالا گرفت. جدا از کمپینهای ضداطلاعاتی که شبکههایی مانند «اینتل» (ایران اینترنشال) و «منوتو» به راه انداختهاند تا تصویری از جهان ارائه دهند که گویی در تمام کشورهای جهان نیمی از جمعیت فعال واکسینه شدهاند و در ایران مشتی جنایتکار به دنبال افزایش آمار مرگ مردم هستند و از شروع واکسیناسیون خودداری میکنند، برخی چهرههای مشهور هنری هم یک بار دیگر روی موج #واکسن_بخرید سوار شدهاند و مقداری مطالب احساساتی تولید کردهاند.
اما واکنش به این پستها در صفحات منتسب به مهران مدیری یا افراد کمترشناختهشدهای مثل سحر زکریا، بسرعت تبدیل به موج تخریبی علیه دولت شد. کاربران شناختهشده یک جریان رسانهای خاص، به همراه چهرههایی مانند برخی مداحان، با واکنش گسترده به حرفهای احساساتی برخی سلبریتیها، آنان را به دلیل دعوت به شرکت در انتخابات ۹۲ و ۹۶ شریک وضعیت موجود میدانند و با الفاظ رکیک از آنان میخواهند که سکوت کنند؛ چرا؟ چون در دو انتخابات گذشته از مردم دعوت کردهاند که به یکی از کاندیداهای مورد تایید شورای نگهبان رای بدهند و با حضور پای صندوقهای رای، جمهوریت نظام را به رخ دنیا بکشند.
موج اخیر علیه سلبریتیها تا آنجا که آنان را در مورد موضع نادقیق و احساساتیشان درباره واکسن کرونا به چالش میکشد منطقی است اما استفاده سیاسی از ابراز احساسات در این سطح در حالیکه واکنش سلبریتیها نه موجسازی بلکه موجسواری روی خواستهای عمومی است، هزینههایی بیشتر از فایده مقطعی و سیاسی آن به همراه خواهد داشت.
این تنها سلبریتیها نیستند که این روزها مجموعه کشور را متهم به بیکفایتی در مورد تدبیر علیه ویروس کرونا و خرید واکسن میکنند. علت آن هم خلاف آنچه یک جریان خاص رسانهای مایل است بازنمایی کند، نه موضع غلط سلبریتیها بلکه خروج مرجعیت رسانهای از داخل کشور و گردش آن به سمت شبهرسانههایی مانند «منوتو» و «اینتل» است. پروندهسازی و تخریب سلبریتیها و به خفقانکشیدن و ساکتکردن آنان، چالش اصلی درباره مرجعیت رسانهای در نظر عموم مردم را برطرف نمیکند و حتی موجهای احساساتی مانند #واکسن_بخرید را هم کنترل یا متوقف نمیکند. به فرض که این حملهها منجر به سکوت سلبریتیها در انتخابات آینده شود، نباید در مورد نقش این گروههای اجتماعی در تحولات سیاسی کشور بزرگنمایی کرد و به خطا افتاد. سهل است، باید در نظر گرفت که حفظ این سرمایههای اجتماعی برای بهرهگیری از الگوی جریان دومرحلهای ارتباطات در مقاطعی میتواند ضروری باشد.
تخریبکردن، شاید عواید کوتاهمدتی به همراه داشته باشد اما در بلندمدت، هزینه چندبرابرشده آن دوباره به کلیت سیستم تحمیل خواهد شد و این همان مواجهه یاسمنگولایی با یاسمنگولاهاست.
به قول عزالدین محمود کاشانی «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است».
انتهای پیام