«جمهوری اسلامی از قضیه مک فارلین نفع برد»
بهکوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:
*در مراسم ۱۳ آبان ۱۳۶۵، آیت الله هاشمی رفسنجانی طی سخنانی پرده از سفر مخفی مک فارلین به ایران برداشت. شما در این قضیه نقش داشتید؟
محسن رفیق دوست: من در مذاکرات دخالتی نداشتم. فقط موشک های تاو را تحویل گرفتم.
*کجا؟
وقتی به من گفتند این محموله تاو را تحویل بگیرم، به بندرعباس رفتم و فرودگاه آنجا را آماده کردم.
*چرا بندرعباس؟
خواستم زیاد در خاک ایران نیایند. هواپیما آمد و نشست. محموله ها را پیاده کردیم و گفتیم سریع برگردد. در ادامه هم باز من، دخالت نکردم.
*هواپیما چه بود؟
سی ۱۳۰ نظامی.
*چه تعداد موشک تاو بود؟
پانصدتا و مقداری هم قطعه یدکی و …
*شما می گویید که دخالتی در قضیه مک فارلین نداشتید. در مطبوعات خارجی خواندم یک هفته قبل از فاش شدن این موضوع، شما همراه آقایی به نام مهدی نژاد به دنبال آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان به ازای گرفتن نیازهای تسلیحاتی ایران بوده اید؟
بله، مناسب این بود که ما با آزاد کردن آنها چیزهایی را که می خواهیم بگیریم. من و فریدون مهدی نژاد یا وردینژاد، با آقای هاشمی بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم که از این طریق کاری بکنیم و من کاری نکردم. در قضیه مک فارلین کسی که موثر بود و مذاکره می کرد فریدون وردی نژاد بود.
*از قول همان منابع گفته می شد که سپاه برای آزادی شخصی به نام “کری ویت” از دست گروگان گیرها کمک کرده است. همین طور بود؟
کری ویت یک آمریکایی بود که لبنانی ها او را به گروگان گرفته بودند و آمریکایی ها می خواستند ما برای آزادی او کمک بکنیم و در مقابل امکاناتی بدهند. ظاهرا همین کار را کردیم.
- چه امکاناتی گرفتید؟
حقیقتا یادم نیست چه معامله ای کردیم. من بیشتر به دنبال تدارک نیروهای خودمان در لبنان بودم. فریدون خیلی شیطون بود و در این طور معاملات، ید طولایی داشت.
- به نظر شما جمهوری اسلامی از قضیه مک فارلین نفع برد؟
بله. بالاخره مقداری اسلحه و مهمات و قطعات یدکی گیرمان آمد. پیشنهاد خود آمریکایی ها هم بود. کیک و کلید واشنگتن را هم فرستاده بودند.
*نظام نمی توانست از ماجرای مک فارلین بهره بیشتری ببرد؟ مثلا به توافقی برای تغییر موازنه در سطح بین المللی؟
ما ساده اندیش نبودیم. آمریکا در هیچ شرایطی نمی خواست که صدام به دست ما ساقط شود. یعنی باید همان طور جنگ تمام می شد؛ نه بهتر از آن. برای اینکه ایران پیروز برای آمریکا، خطرناک بود؛ یعنی برای آمریکا “نبُرد- نبُرد” مهم بود.
*در تایید نظر شما بعد از مدتی معلوم شد آن موشک های تاو، قدیمی و معیوب بود.
بله. بیشتر آنها کار نمی کرد. دست پخت من هم نبود. پیاده کردن و حمل آن با من بود. معامله اش به من ربطی نداشت.
منبع: بیست و پنج سال در ایران چه گذشت، به کوشش: داود علی بابایی، جلد دوازدهم
انتهای پیام