کدام اسلام؟
محمدحسین کریمیپور در یادداشتی تلگرامی با عنوان «کدام اسلام؟» نوشت:
آقای من که شما باشی، آن قدیمها بیش از هر کسی، حسرت حسین جوان را می خوردم! مرحوم پدرش، مالک چلوکباب معروف جوان در خیابان شهباز بود و حسین -لاکردار- توی مرغوبترین چنجه و برگ وجوجه عالم دست وپا میزد.
بعدها، وقتی هر کی هرکی شد، خیلیها اسم چلوکبابیشان را قربه الی الله، «جوان» گذاشتند. یک سقط فروشی هم که چلویی شده بود، داد بخط ممتاز جلی روی شیشه نوشتند : «چلوکباب جوان – شعبه اصلی» . گلاب بهروتان، سگپزی تمام عیاری بود. کارش نگرفت و ساندویچی شد. بعد هم برگشت به سقط فروشی تا روزی که بهجرم توزیع مواد مخدر، تعطیلش کردند. مغازه مزبله و لانه موش و حشرات شد. اما آن اسم جوان بر شیشه شکسته خرابه ماند که ماند. هنوز هم بپرسی سنگکی کجاست، اهل محل میگوید: چند قواره بعد از چلوکباب جوان!
رابطه بین اسم و موسوم ومسمی، رابطه بازیگوش وجالبیست.
می شود کلمه “فیزیکدان” را برای هر لیسانسه فیزیک و البته برای اینشتین بهکار برد. اینکه حظ اولی از مسمی، کمتر از دومیست، مانع از تسمیه نمیشود. اما کلمه «شیر» وضع دیگری دارد. هم نام اعلا مرتبه وحوش است، هم آن ماسماسک آویزان بر اسافل اعضای سماور را گویند. فرق، دیگر در غلظت شیریت نیست. چنان حالات و جوارح و آثارشان مباین است که عینیت در نام، وهم ارتباط در ماهیت را سبب نمیشود.
بهطریق مشابه، اسلام احمد مختار (ص) و علی مرتضی (ع) با اسلام رایج ما، دوتاست. یعنی این نه آن است. اگر بود، آثار و عوارض و حال و روزشان باید خیلی شبیهتر میبود.
ما اسلاممان را از سلسله جلیله روحانیت میگیریم. در اسلام ما قبیح است این انوار قدسیه برای امرار معاش مثل انبیاء و اولیاء، زارع و تاجر و نجار و چوپان باشند. حجج اسلام ما، دادگاه ویژه دارند که غیر دادگاه [باقی] است. اما امیرالمومنین (ع) در دعوای با شهروند یهودی، به محکمه عادی شکایت برد. آقایان در لباس و اطوار و محل جلوس، غالبا اصرار به تمایز از ما عوام، دارند. اما رسول الله (ص) وقتی در میان مسلمین مینشست، از بقیه نه به ظاهر و نه به محل جلوس، قابل تمیز نبود.
در اسلام نبوی، زینت مسجد و قبور از بدعتهای سوء آخرالزمان شمرده میشد. در حالی که حجت مسلمانی از دید ما در انبوهی اموالیست که صرف زینت مساجد و مشاهد میکنیم.
ایتام و فقرا، عیال حاکم اسلامی فرض میشدند. حالا فرق بین نان و خورشت و مدرسه و خانه و درمان کبار مذهب قدرت، با یتیم و فقیر، از ثری تا ثریاست. شیعیان متدین در زمان حیات ائمه (ع) اینقدر حسینیه و روضه و مداحی و تعطیل مذهبی و مراسم آیینی نداشتند اما راستگو، سختکوش، امین، حلالخور، یتیمنواز و خوشنام بودند. قسم نمیخوردند و بد دهنی وکمفروشی نمیکردند و از حضرت صادق ؟(ع)، طریقه بحث عالمانه و مدارای منصفانه را به ارث داشتند.
وقتی مدینه بر امویان شورید، مروان سفاک زن و فرزند خود را به امام علی بن الحسین (ع) سپرد. امروز دوست و دشمن چقدر روحانیون نامدار ما را امین و خلیق میدانند؟ اگر خطری همسر زیبا یا ثروت کلانت را تهدید کند و محتاج پناهی باشی، قبل از همه به فکر منزل آقایان جنتی، طائب، علم الهدی، آملی لاریجانی، امامجمعه و قاضی شرع شهر میافتی؟
امروز اگر گذرتان به دادگاه عدل اسلامی بیفتد، بنظرتان تلفن و توصیه امام جمعه کارسازتر است یا ده دلیل متقن و بینه قاطع؟ هیچ وقت شنیدهاید دادگاهی به شکایتی از نفر اول کشور رسیدگی کند؟ اگر طرف دعوایتان یک مقام قضایی یا روحانی حکومتی باشد، حالتان چگونه خواهد بود؟ در محکمه، وقتی قاضی به علی (ع)، احترامی بیشتر از طرف دعوا گذاشت، امام (ع) اعتراض کرد. شهروند یهودی در اسلام علوی باید در دعوای با شخص خلیفه هم، امنیت خاطر می داشت.
سرتان را درد نیاورم. فرق بین اسلام ما و اسلام محمد امین (ص)، آنقدر زیادست که فاصله بین سلطان جنگل و شیر سماور را به یاد میآورد. سال گذشته یکی از خطبای حکومتی گفت هدف از بعثت، کسب قدرت سیاسی بوده. او از منظر مذهب قدرت، راست گفته! محمد بن عبدالله (ص) هم راست گفته بود که مبعوث شده تا مکرمت های اخلاق بشری را به منتهی رساند. رمز کار اینجاست که این شیر، نه آن شیر است!
خیلی از واریته های رایج «اسلام»، آنقدر مخلوط شدهاند که اساسا ربط ماهوی با دین اولیه ندارند. اسلام احمدی و پیام پیامبر از مسلمین ربوده شده. اینکه در دعای ماثور از «فقد نبی (ص)» شکایت میشود، مبالغه نیست. اگر اسلام ناب، سلفی، ولائی، صوفی، هیاتی و… دیدید، هر یک را بهعنوان پدیدهای جدا، رسیدگی کنید. پدیده هایی که گاهی این همانیشان با اسلام نبوی، محدود به اسم و ظواهر و اوراد است. اگر دنبال اصل جنس هستید، کار دشواری پیش رو دارید.
انتهای پیام