خرید تور تابستان

«غرور ملی» ما را در چین نجات می‌دهد؟

ارکستر سمفونیک تهران 27 اردیبهشت‌ماه عازم شانگهای چین می‌شود تا قطعاتی از موسیقی ملی ایران و یک قطعه‌ی غربی را در حضور مخاطبانش اجرا کنند؛ اما اکنون این پرسش نیز مطرح می‌شود که نوازندگان ارکستر آمادگی لازم را برای این اجرا دارند؟

به گزارش خبرنگار سرویس موسیقی ایسنا، نصیر حیدریان و فرهاد فخرالدینی دو روز است که تمرین سخت و فشرده‌ای را در تالار رودکی با نوازندگان آغاز کرده‌اند. ارکستری که به کنسرت‌مایستری ارسلان کامکار خودش را آماده می‌کند تا اجرای قابل قبولی ارائه دهد. نوازندگان با فرهاد فخرالدینی آشنایی لازم را دارند، اما نصیر حیدریان که ساکن وین است، تا کنون فقط یک اجرا با نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران داشته که همان اجرای «اپرای عاشورا» است. نصیر حیدریان در اتریش زندگی می‌کند و شغلش تدریس و رهبری ارکستر‌های دانشگاهی است. کار او در اتریش این است که نوازندگان حرفه‌ای را برای ساز زدن در ارکسترهای مختلف تربیت کند و آموزش‌های لازم را به آن‌ها بدهد. با وجود تجربه‌ی حیدریان، شاید حضور او در ایران یک فرصت برای نوازندگان تلقی شود. او سمفونی 9 دووژاک را برای اجرا توسط ارکستر سمفونیک تهران در شانگهای انتخاب کرده است. این هنرمند پیشکسوت پیش از سفرش به چین با خبرنگار سرویس موسیقی ایسنا گفت‌وگو کرد.

شما اولین‌بار توسط علی رهبری به ایران دعوت شدید و «اپرای عاشورا» را اجرا کردید. چه شد که شما را برای رهبری ارکستر در کشور چین انتخاب کردند؟

از طرف بنیاد رودکی با من تماس گرفتند و گفتند، ارکستر سمفونیک تهران قصد دارد به چین سفر کند و کنسرت بدهد و گفتند که ارکستر، رهبر ندارد. من هم در اتریش در دانشگاه تدریس می‌کنم. از مسؤولان خواستم که برایم دعوتنامه بفرستند تا بتوانم از رییس دانشگاه مرخصی بگیرم. این روند طی شد و من به ایران آمدم. به هر حال، این اجرا کار خیلی سختی است؛ اما انجام شدن آن از انجام نشدنش بهتر است.

در اجرای شانگهای، رهبری بخشی از اجرا با شما و بخشی دیگر با آقای فخر‌الدینی است. ارکستر دقیقا قرار است با چه ساختاری روی صحنه برود؟

یک ارکستر جمع کرده‌ایم که هم موسیقی ملی و هم موسیقی غربی را اجرا کند. فقط در بخش اجرای موسیقی ملی، سازهای بادی و برنجی کنار می‌روند و ارکستر کوچک‌تر می‌شود.

قرار نیست در بخش موسیقی ملی از ساز ایرانی استفاده شود؟

نه، قرار نیست ساز ایرانی داشته باشیم.

قطعات اجرایی و رپرتوار را بر چه مبنایی انتخاب کرده‌اید؟

سمفونی 9 دووژاک برای این اجرا انتخاب شده است. دفعه‌ی پیش که به ایران آمدم، قطعه‌ی «اپرای عاشورا» را رهبری کردم که یک قطعه‌ی ایرانی است. برای همین نمی‌توانستم ارکستر را از نظر اجرای قطعات کلاسیک ارزیابی کنم. از خودشان پرسیدم که در چه قطعه‌ای قوی هستید؟ به هر حال تعداد تمرین‌های ما خیلی کم است و فقط حدود چهار جلسه تمرین کوتاه داشتیم. از بچه‌ها خواستم، قطعه‌ای برای اجرا انتخاب شود که در این زمان کوتاه، اجرایش خوب از آب درآید و بتوانند خودشان را در چین نشان دهند.

با توجه به این‌که این اجرا در یک کشور خارجی روی صحنه می‌رود، نباید در رپرتوار به سلیقه‌ی مخاطبان آن کشور توجه شود؟ وقتی نوازندگان چینی برای اجرا به ایران آمدند، قطعاتی را در فضای شرقی اجرا کردند. لازم است ما هم به این موضوع توجه کنیم؟

یک فلسفه‌ی کلی وجود دارد و باید براساس آن شنونده را بشناسیم؛ اما به طور کلی، رهبران ارکستر یا مدیران هنری خودشان تصمیم می‌گیرند که چه قطعه‌ای اجرا شود؛ اما آنچه خیلی مهم است، کیفیت است. اگر قطعه‌ی زیبایی انتخاب شود، اما اجرای درستی نداشته باشد، هیچ فایده‌ای ندارد.

در حال حاضر جایگاه کشور چین در موسیقی کلاسیک دنیا چگونه است؟

در دانشگاهی که در اتریش در آن تدریس می‌کنم، شاگرد چینی هم دارم. چینی‌ها حدود 40 سال است که دارند، روی تکنیک‌های نوازندگی‌شان کار می‌کنند. نوازندگان‌شان را به خارج از کشور می‌فرستند که آموزش ببینند. حتی دیده‌ام استادان اتریشی هر دوماه یک‌بار به چین دعوت می‌شوند که به نوازندگان‌شان آموزش دهند. چین، کره و ژاپن از نظر تکنیک با کشورهای اروپایی برابری می‌کنند؛ اما از نظر موسیقایی هنوز زمان می‌خواهند. شما از بهترین نوازنده‌ی ویلن دنیا هم بخواهید یک قطعه‌ی ایرانی بزند، مدت‌ها طول می‌کشد که حس قطعه را درآورد، یعنی باید آنقدر تمرین کند تا بطن و حس اثر را درک کند. تکنیک را سریع می‌شود یاد گرفت، ولی سال‌ها طول می‌کشد تا نوازنده حس موسیقایی را یاد بگیرد.

در اروپا، موسیقی کلاسیک 400 سال قدمت دارد و چینی‌ها با 40 سال تلاش به آن رسیده‌اند. شما در فینال مسابقات جهانی حداقل یک نوازنده‌ی چینی را می‌بینید. خیلی وقت‌ها هم در مسابقات مهم برنده می‌شوند؛ اما یک اتریشی که در مهد موسیقی دنیا متولد شده، قطعه‌ی «موتسارت» در خونش است اما نوازنده‌ی خارجی مدت‌ها طول می‌کشد، حس قطعه را یاد بگیرد.

 

ارکستر تهران همیشه بالا و پایین داشته و پر از فراز و نشیب بوده است. با توجه به شرایط ارکستر، آیا حضور نوازندگان ما در چین کار درستی است؟ آیا نوازندگان ایرانی در شرایطی هستند که خودشان را به دنیا نشان دهند؟

پاسخ دادن به این سوال خیلی سخت است؛ یادم می‌آید، یک‌بار در ونزوئلا ارکستری را رهبری کردم. آن‌ها سرتمرین‌ها خیلی ضعیف بودند، اما روز اجرا، غرور ملی آن‌ها را گرفت و در کمال ناباوری خوب ساز زدند. این غرور ملی در همه هست. نمی‌توانم الان اجرای ارکستر را در چین پیش‌بینی کنم. می‌تواند خوب باشد، می‌تواند هم خوب نباشد.

الان سطح کیفی نوازندگان در تمرین‌ها چگونه است؟ طبیعی است که آن‌ها در شرایط روحی خوبی نباشند، چون رهبرشان رفته است.

درست است؛ سر تمرین‌ها بارها به آن‌ها گفته‌ام، آرامش‌تان را حفظ کنید. باری که روی شانه‌شان هست را حس می‌کنم. همیشه حس‌شان را می‌پرسم. حتی یک‌بار از آن‌ها پرسیدم، با این شرایط می‌توانید در چین ساز بزنید؟ همین غرور ملی آن‌ها را گرفت و جواب دادند که حتما می‌توانیم. البته من روی این غرور ملی حساب باز نمی‌کنم. این یک کار عملی است.

به هر حال، این نوازندگان خیلی تجربه‌ی حضور در تور کنسرت، آن هم در خارج از کشور را ندارند.

بله؛ آن‌ها مثل اروپایی‌ها دائم در تور نیستند. نمی‌دانم چندمین بار است که به خارج می‌روند، چون ایران نبوده‌ام.

فکر کنم مخاطب خارجی هم خیلی تفاوت دارد؛ مخاطب خارجی مثل مخاطب ایرانی تعارف ندارد و باید خیلی مواظب سلیقه‌ی این مخاطب بود.

دقیقا؛ این موضوع در اروپا وجود دارد. مردم اروپا برای‌شان فرقی ندارد با ارکستر چه کشوری قرار است، مواجه شوند. آن‌ها بلیت خریده‌اند تا موسیقی خوب بشنوند. می‌خواهند نوازنده کارش را خوب انجام دهد و اگر این‌طور نباشد، نشان می‌دهند که از اجرا خوش‌شان نیامده است؛ ولی درباره‌ی چین دقیق نمی‌دانم. اگر به سطح اروپایی‌ها رسیده باشند، خیلی سختگیرند، اما در ایران اصلا این‌طور نیست. جالب است، هر قطعه‌ای در ایران اجرا کنید، برایت دست می‌زنند و تحسین‌تان می‌کنند. مثلا بارها دیده‌ام که مخاطبان از روی صندلی بلند می‌شوند و با صدای بلند می‌گویند «برآوو» … اما در اروپا برای فیلامونیک برلین هم این کار را نمی‌کنند. گویا مردم ایران خیلی هنرمندان را دوست دارند.

آقایی حیدریان به نظر شما حضور دو رهبر ایرانی با یک ارکستر در چین، کاری حرفه‌ای است؟

بعضی چیزها برای اولین‌بار بودن‌شان می‌تواند جالب باشد. این یک تجربه‌ی نو است و باید نتیجه‌اش را بعد از اجرا دید. من هیچ‌وقت در زندگی راهی را نمی‌بندم. می‌خواهم راه باز باشد و آدم تجربه کند. خودم هم دوست دارم، نتیجه‌ی این تجربه را ببینم.

شما هنوز نظر صریحی درباره‌ی ارکستر سمفونیک تهران به من ندادید.

شما میوه را چه زمانی از درخت می‌چینید؟

وقتی برسد.

پس بگذارید بهار برسد. ببینیم درخت گل می‌دهد یا نه، بگذارید بعد از اجرای چین جواب این سوال را بدهم.

بنابراین چشم‌انداز واضحی از این اجرا ندارید؟

من فقط حال را می‌بینم. گفتم که نمی‌خواهم راه را ببندم. تلاش من این است با زمان کمی که داریم،‌ اجرای خوبی را رهبری کنم.

 

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا