ضرورت تفکیک بین «ناامیدان» و «ویرانیطلبان»
علی نصری در یادداشتی تلگرامی با عنوان «ضرورت تفکیک بین «ناامیدان» و «ویرانیطلبان»» نوشت:
ضروری است که تمام فعالان و جریانهای سیاسی و به ویژه نامزدهای انتخاباتی، در تحلیلها و رویکردهایشان، صف «ناامیدان» را از «ویرانیطلبان» جدا کنند و بین این دو گروه تفکیک بنیادین قائل شوند.
«ویرانیطلب» شهروند «ناامید»ی نیست که بر اثر فشار و استیصال یا تحقق نیافتن مطالبات و آرمانهایش، از هرگونه مشارکت سیاسی دست کشیده یا مواضعاش افراطی شده.
«ناامید» آن پیرمرد روستایی فقیر است که میگفت «خودتان میدانید و مملکتتان!» و آن کشاور خشکسالیزده که شعار میداد «دشمن ما همینجاست» و آن جوان مستأصل که بر روح «رضاشاه» درود میفرستاد.
«ویرانیطلب» اما آن «پیمانکار» دولتهای متخاصم خارجی و موسسات و اتاق فکرهای ضدایرانی و رسانههای جنگروانی است که در ازای افزایش رنج و فقر و ناامنی و ویرانی کشورش، کمیسیون میگیرد؛ هر چه رنج و ویرانی بیشتر، ثروت و شهرت و موقعیت او بالاتر.
«ناامید» را میتوان از طریق صادقانه گوش دادن به دغدغههایش و برآوردن بخشی از مطالباتش و ایجاد یک تحول مثبت محسوس در زندگیاش، دوباره انگیزه بخشید، شعارها و مواضعش را تعدیل کرد و او را بار دیگر وارد عرصه سیاسی و مشارکت اجتماعی نمود.
«ویرانیطلب» را اما نمیتوان با «گفتوگو» و پاسخگویی و عذرخواهی و دعوت به آشتی و همکاری، «جذب» کرد و از او یک نیروی سازنده و مفید برای جامعه ساخت.
«ناامید» شاید کسی است که زمانی به اصلاحات امیدوار بوده، در کمپینهای انتخاباتی نامزدان اصلاحطلب با شور و شوق فعالیت میکرده، برای تحقق شعارهایی مانند «جامعه مدنی» و «قانونگرایی» و «آزادی بیان» و «رواداری» در انجمنها و روزنامهها و مجلات و عرصههای هنری و فرهنگی کشورش با جان و دل کار میکرده.
و شاید هم یک شهروند انقلابی و عدالتخواهی است که زمانی به امید مبارزه با رانت و فساد و اختلاس و آقازادگی به جریان اصولگرا دل بسته بوده و برای ساختن مدرسه و بیمارستان و کمک به مناطق محروم، در موسسات خیره و مسجد و بسیج محلهاش با خلوص قلب داوطلبانه فعالیت میکرده.
اما امروز، فارغ از باورهای گذشتهاش، از فرط ناامیدی، صندوق رای را تحریم کرده یا از شدت استیصال شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» سر میدهد.
«ویرانیطلب» اما کسی است که تا صف جنگطلبان را دید که در دولت ترامپ جمع شدهاند، صلح را «کسلکننده» خواند. وقتی سیاست «فشار حداکثری» و جنگ اقتصادی آنها علیه مردم ایران را مشاهده کرد، به نقل از مردم کشورش از آنها تشکر کرد که «خدا را شکر، وضعمان خیلی خراب شده!»
در اوایل پاندمی مرگبار کرونا، زمانی که مردم کشورش حتی در تهیه ماسک و مواد شوینده عاجز بودند، برای نمایندگان کنگره آمریکا نامه نوشت که مبادا این شرایط باعث شود که تحریمها را – ولو موقتا – تعلیق کنید و اندکی از سیاست «فشار حداکثری» قدم پس کشید.
و وقتی هموطنانش در صف داروهای کمیاب و مرغ و پوشک به ستوه آمده بودند، برای نمک پاشیدن بر زخمشان، کمپین «زندگی نرمال» راه انداخت و از «سبد خرید»ش در آمریکای شمالی و اروپا برایشان عکس فرستاد.
«ناامید» به خبر تولید یک واکسن، خبر یک قدم نزدیک شدن به لغو تحریمها یا حتی یک پیروزی در مسابقات فوتبال، «دلخوش» میشود و آینده را به اندازه سر سوزنی روشنتر میبیند.
ویرانیطلب میکوشد که حتی این مقدار «دلخوشی» را از او بگیرد.
شرمنده، پاسخگو و خدمتگزار «ناامیدان» باشیم. اما دست رد محکمی بر سینه ویرانیطلبان بزنیم.
انتهای پیام