خرید تور نوروزی

«مان»؛ محمود احمدی نژاد!

محمد فاضلی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «مان» نوشت:

مان مخفف «محمود احمدی‌نژاد» است، اما معنایش خیلی فراتر از این آدم است، ولی قبل از شرح آن باید یک داستان تاریخی بگویم که نتیجه‌اش برای تاریخ ایران مهم است. 

داستانی از تاریخ انگلستان

در سال 1724 میلادی، دادگاهی در انگلستان تشکیل شد برای رسیدگی شکایت یکی از رابرت والپول – وزیر کشور و بعداً نخست‌وزیر انگلستان – علیه یک شهروند عادی به نام جان هانتریج. هیئت منصفه – که طبیعتاً به جایگاه طبقاتی والپول بیشتر نزدیک بودند تا هانتریج – علیرغم آن‌که والپول قدرتمند بود، با رعایت قانون، به نفع هانتریج رأی دادند. چرا قدرتمندان پذیرفتند که از قدرت خود علیه هانتریج استفاده نکنند و مطیع قانون باشند؟

عجم‌اوغلو و رابینسون در کنار علل و دلایل دیگر معتقدند حاکمیت قانون یک کالای عمومی است و مثل هر کالای عمومی دیگری «برای همه هست یا برای هیچ کس نیست.» حاکمیت قانون مثل امنیت یا هوای پاک شهر می‌ماند که اگر باشد برای همه هست و اگر نباشد برای هیچ کس نیست. حاکمیت قانون هم یک موازنه بین گروه‌ها برای رفتار و نظارت شدن تحت قواعد خاصی به نام قانون است و «توانایی یکی از گروه‌ها برای تحمیل نامحدود اراده خود بر دیگران، حتی اگر دیگران شهروندان عادی هم‌چون هانتریج باشند، اساس این موازنه را به خطر می‌اندازد.» (ص. 416) 

نتیجه‌گیری مهم عجم‌اوغلو و رابینسون این است: «اگر برابری و عدالت می‌توانست به هنگام اعتراض کشاورزان نسبت به تجاوز فرادستان به اراضی مشاع‌شان موقتاً به حالت تعلیق درآید، چه تضمینی وجود داشت که این تعلیق باز هم تکرار نشود؟ … نظام سیاسی چنین خطری را نمی‌پذیرفت.» (صص. 417-416) اگر حاکمیت قانون حتی یک بار برای همه نباشد، هیچ تضمینی نیست که بار دیگر نقض نشود. 

برگردیم به مان

یک. #مان، تجلی ناب ستیز سنت‌گرایان (آن‌چه اصول‌گرایان خوانده می‌شود) و بالاخص تندروهای‌شان با همه آرمان‌های مدرن‌ مطلوب اکثریت و بالاخص طبقه متوسط ایران بود (و هست). آرمان‌هایی از جمله نظام اداری عقلانی، دموکراسی، توسعه عقل‌گرا، تعامل عقلانی با جهان، خردگرایی و احترام گذاشتن به تکثر اندیشه، سبک زندگی و تنوع اجتماعی و فرهنگی جامعه ایران. 

دو. #مان نماد و بروز عینی شکاف ساختن در جامعه ایرانی بود و هست. او با حمایت کامل سنت‌گرایان، طبقات پایین را نه فقط علیه بخشی از نخبگان حاکم (که نمادش را اکبر هاشمی رفسنجانی معرفی می‌کرد) بلکه علیه طبقه متوسط و هر گونه اندیشه و گروه اجتماعی خواهان آرمان‌های مدرن، بسیج کرد و جامعه‌ای شقه شقه ساخت. 

سه. #مان هشت سال خسروی بود که هر چه می‌پسندید شیرین بود. بوروکراسی را به تعلیق درآورد، قواعد نیم‌بند مملکتی را دور زد، سیاست خارجی را به خسارت محض شش قطعنامه و تحریم فاجعه‌بار تبدیل کرد، نظام اداری را از صدها هزار نفر انباشت و هزینه جاری دولت را افزود، قریب چهارصد هزار طرح نیمه‌تمام روی دست کشور گذاشت، طبقه متوسط را با سخن و رفتار از کینه پر کرد، استادان دانشگاه‌ها اخراج شدند، دانشجویان ستاره‌دار شدند و جامعه‌ای انباشته از کینه و نفرت، کشوری در میانه کارزار تحریم، رو در روی لابی‌های قدرتمند صهیونیستی (بر اثر انکار هولوکاست) و … به یادگار گذاشت. 

مان هر تهمتی زد، هر قانونی را که دور زد، هر نیروی انسانی که افزود، هر ساختاری را که به هم ریخت، هر تابویی را که شکست، هر قانون و قاعده‌ای را که بی‌سیرت کرد، به هر قشری که توهین کرد، هر سخن ناروا که گفت، هر لودگی که کرد، هر قاعده بین‌المللی مؤثر بر آب و نان ملت ایران را که به سخره گرفت، هر سازوکار نابخردانه ارزپاشی و بودجه‌ریزی که در پیش گرفت، جز حلوا حلوا شدن، تقدیر، معجزه هزاره خوانده شدن، پاداش و حمایت چیزی ندید؛ و منتقدان و مخالفانش جز شکایت بردن به خداوند چاره‌ای نداشتند. 

آن‌چه نظام سیاسی انگلستان در سال 1724 فهمید، این‌که حاکمیت قانون کالای عمومی است، برای همه هست یا برای هیچ کس نیست؛ و قانونی حتی نیم‌بند که یک بار شکسته شود، هیچ تضمینی برای شکستن متعدد آن نیست، سنت‌گرایان اصول‌گرای ایرانی در قرن بیست‌ویکم نفهمیدند. 

مان، ابزار سنت‌گرایان بود برای لِه کردن اکثریت جامعه‌ای که در فردای تجربه یک «شبه‌دموکراسی» (1384-1376) نیم‌بند، به تحقق بیشتر آرمان‌های مدرن‌سازی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران، یکصد سال پس از مشروطه امید بسته بودند. امید به اقتصادی که مدرن‌تر و عادلانه‌تر باشد، سیاستی با نهادهای فراگیر عادلانه‌تر، و زیستنی مسالمت‌آمیزتر در جهانی که شتاب‌ناک توسعه می‌یافت.

 مان به پشتوانه حمایت سنت‌گرایان اصول‌گرا بزرگ شد، از هر پاسخ‌گویی در امان ماند، تکریم شد و تنها به خاطر برخی بدقلقی‌هایش دو بار از صحنه انتخابات کنار گذاشته شد. اما #مان حالا فراتر از نقش ابزاری شانزده سال پیش خودش، حتی همان قانون و نهادهایی را که از نردبان‌شان بالا رفت هم به رسمیت نمی‌شناسد.

 مان حالا سوار بر کشتی‌ای شده است که شانزده سال پیش از چوب درختان کینه‌ای که در شکاف فقیر و غنی کاشت، و فقری که با سیاست‌های خانمان‌سوزش به ارمغان آورد ساخته است. پوپولیسم و لودگی‌های همه شانزده سال گذشته در سایه حصار امنی که سنت‌گرایان برایش فراهم کردند، امروز میوه داده است. 

سنت‌گرایان هم‌راستا با خصومت کینه‌توزانه‌شان با سویه‌های مدرن جامعه ایرانی، هر چه در توان داشتند برای به لجن کشیدن هر کردار درست و نادرست دولت جانشین #مان انجام دادند تا در برابر شوره‌زاری که از دوران #مان باقی مانده بود، هیچ تک‌درختی به چشم نیاید؛ و اشتباهات سیاستی، کرداری و ارتباطی دولت؛ و بختی نامیمون در سیاست خارجی و برآمدن ترامپ نیز مزید بر علت شد تا #مان هنوز بتواند کشتی پوپولیسم و لودگی را بر دریای طوفان‌زاده سیاست ایرانی براند و حافظه جمعی انبوهی از ایرانیان هیچ خاطره‌ای الا پول‌پاشی خردستیز و پوپولیسم عقل‌گریز #مان به یاد نداشته باشد. 

و حالا

مان اگرچه مخفف «محمود احمدی‌نژاد» است، اما بیش از آن #مان مخفف «معنای اصول‌گرایی ناب» است. #مان یعنی شکلی از حکمرانی که سنت‌گرایان می‌پسندند و در آن حاکمیت قانون کالای عمومی درک نشده و استثنابردار است، آرمان‌های مدرن حتی اگر خواسته اکثریت قاطع ایرانیان باشد برای‌شان منفور است.

مان مخفف و تجلی «مشروطه ایرانی ناکام» است؛ تجلی این‌که حاکمیت قانون برای قبیله خودی استثنا دارد؛ و برای لِه کردن آرزوهای مدرن اکثریت جامعه ایران، دست زدن به هر کار و سخنی که کسی از جنس #مان انجام دهد، مجاز است. 

مان فراتر از یک آدم است که از دیوار وزارت کشور بالا می‌رود، روشنفکران را به سخره می‌گیرد، علم اقتصاد را لگدکوب امیالش می‌کند، به سازمان‌دهی و بوروکراسی باور ندارد؛ روابط بین‌الملل و رخدادهای تاریخی را هیچ می‌شمارد و در دوربین زل می‌زند و هر چه دلش می‌خواهد به زبان می‌آورد. #مان یک جریان، یک اندیشه، یک ساختار منافع و فراتر از یک استثناست. #مان در محمود احمدی‌نژاد حلول کرده و ابزار از او ساخته است. این ابزار حالا طغیان کرده است. این فقط طغیانی علیه ابزارسازان، سنت‌گرایان حامی پیشین او نیست، #مان کماکان همان مدرن‌ستیز، عقل‌کوب، اندیشه‌کش، سازمان‌برانداز و شکاف‌ساز در جامعه ایرانی است. 

مان، ابزار و تجلی بیش از یکصد سال خون به جگر شدن مشروطه‌خواهی ایرانی است. #مان نماد سکته در ساختن دولت باظرفیت مدرن، حاکمیت قانون و پاسخ‌گویی دموکراتیک است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام به آقای نویسنده،می توانم بپرسم روشنفکران شما آیا همان سوگلی ها و آقازاده ها وآخوندزاده های جمهوری اسلامی مثل سیدمحمدخاتمی نیستند؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا