وزیر ارشاد احمدینژاد چه میگوید؛ از «سیمین» تا «مریم»!
مهرداد خدیر در عصر ایران نوشت: «جریان اصلاحات و حامی دولت، زودتر رنگ تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری خود را مشخص کنند. سرکردۀ آلبانینشینان میخواهد سفارش دوخت لباس بدهد!»
این توییت، همراه با دو تصویر از مریم رجوی، رییس فرقۀ مجاهدین خلق (منافقین) با دو پوشش به رنگهای سبز و بنفش شاهکار تازهای است از آقای سیدمحمد حسینی رفسنجانی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دوم محمود احمدینژاد که خواسته بگوید این سازمان، صحنهگردان اتفاقات سال ۱۳۸۸ و خرسند از انتخاب حسن روحانی بوده و مترصد انتخابات پیش روست؛ حال آن که میدانیم توصیۀ همۀ براندازان تحریم است نه مشارکت.
همچنین در حالی است که هر بار که روابط ایران با جامعۀ جهانی بهبود یافته، اولین گروهی که عَلَم مخالفت برداشته و سنگ انداخته همین سازمان بوده است و اصلا ماجرای هستهای در سال ۱۳۸۱ و در دولت خاتمی و به قصد تحریک جورج بوش به حمله به ایران به جای عراق را همینها کلید زدند و یک دهه بعد هم از روحانی و برجام ناراضی بودند و وقتی ترامپ از برجام خارج شد همینها بیش و پیش از دیگران ذوق کردند.
با منطق آقای سیدمحمد حسینی میتوان ادعا کرد اتفاقا او رنگ لباس خود را با مخالفان برجام سِت میکند و از نابرجامیان باید پرسید رنگ لباستان چیست؟ همچنین او که وزیر احمدینژاد بوده، بهتر از دیگران باید بداند که اسراییل تا چه حد از آن دوره بهره برد؛ تا جایی که جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، معتقد است ناخواسته به آنها خدمت شد.
دربارۀ توییتگذار محترم بد نیست بدانیم یکی از امضاکنندگان استیضاح عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت اصلاحات در ۲۲ سال پیش در همین روزها و در اردیبهشت ۱۳۷۸ بود و یکی از دلایلی که مهاجرانی ابقا شد و از کمند استیضاح جست، سوتیهای همین جناب حسینی در مجلس پنجم بود که به عنوان نمایندۀ شهرستان رفسنجان راه یافته بود. برادران بزرگتر البته به هاشمی رفسنجانی گرایش دارند و به سبب همین انتساب از رفسنجان به مجلس پنجم راه یافت اما پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ گرایش های سیاسی خود را آشکارتر کرد و برای رأینیاوردن مهاجرانی و بعد استیضاح او بسیار کوشید.
شاهکار او این بود که طرح استیضاح وزیر وقت ارشاد را به خاطر اعطای جایزه به «سیمین بهبهانی» در مراسم تجلیل از رُماننویسان امضا کرد و توضیح این بند را بر عهده گرفت اما مهاجرانی پاسخ داد: آقای حسینی! اولا آن خانم سیمین دانشور بود نه سیمین بهبهانی. دکتر سیمین دانشور رُماننویس است و خالق «سووشون» و همسر جلال آل احمد حال آن که سیمین بهبهانی شاعر و غزلسراست و ثانیا اگر به سیمین بهبهانی هم به خاطر غزلهای او جایزه میدادیم خطا نبود اما ربطی به رُمان ندارد.
آقای احمدینژاد در سال ۸۸ جناب حسینی را برای وزارت ارشاد در نظر گرفت اما اختیار نصب معاون مطبوعاتی و سینمایی را از او گرفت و هر دو را خود نصب کرد: محمدعلی رامین و جواد شمقدری. جناب حسینی هم البته تمکین میکرد و بعد هم که رامین صدای همه را درآورد و کنار گذاشته شد، معاون بعدی را که البته عملکرد منفی نداشت، او نیاورد و از دفتر معاون اول آمد.
انتساب حامیان آخرین نخستوزیر ایران و معترضان ۸۸ و رأیدهندگان به رییسجمهوری کنونی ایران به سازمانی که بقایای فرسودهشدۀ خود را در آلبانی گرد آورده و براندازترین تفکرات را دارد، تبلیغ و به سود آنهاست یا به زیان آنها؟ اگر به سود آنهاست رفتار سیدمحمد حسینی رفسنجانی را چگونه میتوان توجیه کرد و اگر به زیان آنان است، چگونه از پیوندخوردن به جریانات داخلی متضرر میشوند؟
نکتۀ مهمتر این است که جناب سیدمحمد حسینی که با این دقت یکسانیِ رنگ لباس مریم رجوی و رنگ ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی در سال ۸۸ و حسن روحانی در سال ۹۲ را رصد میکند، چگونه است که عملکرد سالهای اخیر رییس خود در دوران وزارت را رصد نمیکند؟ راستی گفتار و رفتار آقای احمدی نژاد چه رنگی است؟ این که دیگر نه سیمین دانشورِ نویسنده است و نه سیمین بهبهانیِ شاعر که نشناسد. رییس و مراد خودش بوده است!»
انتهای پیام