سه سناریو درباره آینده افغانستان
شفقنا نوشت: یک استاد ژئوپلیتیک درباره تحولات اخیر افغانستان و چشم اندازهایی که این تحولات برابر منطقه و ایران می گذارد اظهار داشت: ما باید از همین فردا کار جدی دیپلماتیک منطقه ای را با افغانستان شروع کنیم و سفر هایی به کابل داشته باشیم و رفت و آمد ها آغاز شود و هیات هایی را از این کشور بپذیریم. باید راه حل و طرحی ارائه کنیم که هم مورد پسند طالبان و دولتی ها باشد و هم مجاهدین سابق آن را قبول داشته باشند. ایران باید افغانستان را قانع کند که وضعیت خطیری در پیش رو است و افغانستان در آستانه جنگ داخلی است ضمن اینکه دغدغه ها و نگرانی های خود را نیز در نظر داریم.
دکتر عبدالرضا فرجی راد اظهار داشت: بحث افغانستان در مقطع فعلی با پیچیدگی هایی که پیدا کرده است، بسیار مهم است. این کشور فارس زبان همسایه شرقی ایران در حقیقت بعد از دوره نسبتا قابل توجه ثبات که ظاهرخان و کودتای پسر عمویش داوودخان همزمان با انقلاب اسلامی تسلط کمونیست ها را با هدایت شوروی آن زمان دید، کمونیست ها کابل را به دست گرفتند و حکومت در کشوری مسلمان و سنتی به حکومت کمونیستی تبدیل شد. ابتدا تاملی شد و مردم نگاهی داشتند تا ببینند حکومت چگونه است ولی تندروی رهبران کمونیستی در ابتدای امر مردم را به این آگاهی رساند که آنها همان کمونیست هایی هستند که در سایر کشورها نیز تندروی هایی با مذهب و فرهنگ داشتند و سپس مخالفت مردم شروع می شود. چون شوروی پشت قضیه بود و این اتفاق در زمان جنگ سرد رخ داد، حساسیت بسیار بالایی را برانگیخت و هم رقیب شوروی ایالت متحده آمریکا و اروپا و هم کشورهای مسلمان به افغانستان توجه کردند و این آمادگی در مردم افغانستان بوجود آمد که با این قدرت جدید در کابل بجنگند و با پشتیبانی غرب و کشورهای ثروتمند عربی از جمله عربستان مقاومت ها آغاز شد که مدیریت آن نیز با پاکستان بود، پاکستان در زمان ضیاالحق به کشوری انباشته از پول و کالا و نیرو و اسلحه برای ارسال به افغانستان تبدیل شده بود و جنگی بین مردم تحت نام مجاهدین افغان و دولت کمونیستی کابل درگرفت. دولت چندین بار عوض شد و همین موجب تضعیف دولت های کمونیستی کابل شد و کار به جایی رسید که مجاهدین مرتبا پیشرفت هایی داشتند و شوروی متوجه خطر از دست دادن کابل شد و صد هزار نیرو وارد افغانستان کرد. ورود نیروها به افغانستان از نظر بین المللی به عنوان مساله حادی تعیین شد و کمک ها به مجاهدین افزایش یافت و از طرفی مردم افغانستان دیدند که نیرویی اشغالگر وارد خاکشان شده و سنگ تمام گذاشتند.
وی افزود: جنگ سال ها ادامه داشت و ظرفیت نیروهای شوروی بسیار پایین آمد. بسیاری از سربازان از جمهوری های مسلمان نشین شوروی بودند و رغبت چندانی به جنگ با برادران مسلمان خود نداشتند و چون از تاجیکستان و ازبکستان بودند مساله هم زبانی هم مطرح بود و این جنگ برایشان سخت بود. شوروی آمده بود تا کار بزرگی انجام بدهد و از طریق افغانستان به نحوی به آب های گرم اقیانوس هند برسد. یعنی بتواند در آینده اقداماتی بکند یا با پاکستان از سر دوستی در بیاید و یا مثل کاری که با افغانستان کرد تغییراتی در حکومت پاکستان ایجاد کند و در نهایت پیشرفتی استراتژیک داشته باشد. آخرین حکومت کمونیستی در افغانستان حکومت نجیب الله بود که او اعلام کرد دیگر سیاست های کمونیستی را دنبال نمی کنم و در سال های آخر گفت که حکومتی ملی است. اما مجاهدین دست برتر را داشتند و نظام بین الملل می خواست با شکست نیروهای شوروی شاهد تضعیف شوروی در جهان باشد که این اتفاق افتاد و حکومت نجیب الله تسلیم شد و مجاهدین وارد کابل شدند و نجیب الله را که در دفتر سازمان ملل پنهان شده بود بیرون آوردند و در حال انتقال به منطقه دیگری او را اعدام کردند و دفتر حکومت کمونیستی در شوروی بسته شد، در پایان حکومت نجیب الله، نیروهای روس از افغانستان خارج شده بود و به اینکه این کار اشتباه بود اقرار کرده بود.
به تدریج جنگ بین مجاهدین آغاز شد
وقتی طالبان شکل گرفت
وی تصریح کرد: بعد از اینکه مجاهدین کابل را گرفتند به تدریج اختلافاتی که از قبل وجود داشت ظاهر شد. در زمان ظاهرخان و داوودخان تعدادی دانشجو در دانشگاه با هم اختلاف داشتند؛ از جمله حکمت یار و احمدشاه مسعود و به این دلیل که هر کدام از آنها گروهی از مجاهدین را در زمان جنگ با کمونیست مدیریت می کردند، بر سر تقسیم قدرت کار به دعوا کشید و به تدریج جنگ بین مجاهدین آغاز شد. آقای حکمت یار پشتون بود و در جنوب مستقر بود و پاکستانی ها به او کمک می کردند، آقای احمدشاه مسعود با مدیریت و رهبری آقای ربانی که بعدها رییس جمهور شد و نهایتا کشته شد نیروهایی تاجیک بودند و در شمال افغانستان مستقر بودند و کابل را در اختیار داشتند. آقای حکمت یار می خواست کابل را بگیرد، آنها چند بار با هم توافق کردند ولی این توافقات به سرعت بهم خورد. یک بار قبول کردند آقای حکمت یار نخست وزیر آقای ربانی شود تا این جنگ خاتمه پیدا کند ولی نشد. نهایتا چندین سال جنگ مجاهدین ادامه پیدا کرد و گفته می شود میزان خسارت و کشتار در جنگ مجاهدین بسیار بیشتر از جنگی بود که مردم با نیروهای شوروی و کمونیست های کابل انجام دادند. این جنگ داخلی همه را خسته کرده بود، در این میان در داخل منطقه پشتون نشین افغانستان تعدادی مدرسه وجود داشت، همچنین در مدارس پشتون نشین پاکستان که گفته می شود حدود ۳۱ هزار مدرسه دینی وجود داشت حدودا ۸ هزار مدرسه قانونی و بقیه غیر قانونی بود ولی دولت پاکستان کاری با آنها نداشت و تمام بچه های افغان پشتون و پشتون های مهاجر در پاکستان و برخی از پاکستانی ها از ۵ تا ۱۷ سالگی در این مدارس درس می خواندند و زیر نظر مولوی های تعلیم دیده در عربستان با تفکری شبه وهابی و شبه سلفی آموزش های مذهبی می دیدند. نهایتا این پشتون ها که از کودکی تا نوجوانی آموزش دیده بودند پاکستان را به این نتیجه رساند که با کمک عرب ها و آمریکایی ها به لشگر جدیدی تحت عنوان طالبان شکل بدهند طالبان جمع طلبه ها است، کسانی که در آن مدارس آموزش های دینی و نظامی دیده بودند و اعلام کردند این گروه مسلمانانی هستند که دلشان برای کشورشان سوخته و از فسادی که مجاهدین به راه انداخته اند و جنگ و کشتار و غارت خسته اند و می خواهند افغانستان را نجات بدهند.
پاکستان با کمک انگلیس، آمریکا و عربستان پروژه ای به نام طالبان را شکل داد
طالبان در دوره اول تحت عنوان خلافت اسلامی با القاعده همکاری می کرد
با از بین رفتن احمدشاه مسعود طالبان و القاعده با خیال راحت خلافت اسلامی را از آن خود دانستند
فرجی راد با بیان اینکه خانم بوتو بعد از پیشروی طالبان مصاحبه ای در لندن دارد، اظهار داشت: از او سوال می شود طالبان چطور بوجود آمد؟ جواب می دهد ما با کمک انگلیس و آمریکا و عربستان پروژه ای را شکل دادیم، طرح از انگلیسی ها بود و مدیریت از آمریکا و کمک های مالی از عربستان بود و پاکستان اجرا کننده است. چون مردم خسته شده بودند این کار به سرعت در روستاهای افغانستان پیش رفت ضمن اینکه در برخی مناطق این کشور به انها پول می دادند و پول عربستان صرف خرید سرباز می شد و طالبان به سرعت پیشرفت کرد و هرات را گرفتند و به سمت شمال حرکت کردند یکبار مزار شریف را گرفتند و موجب قتل عام شدند و دوباره گرفتند و اینبار آنها تلافی کردند و به ویژه شیعیان را کشتند. قضیه کنسولگری ایران با ده نفر شهید در قسمت دوم تصرف مزار شریف رخ داد. کابل کمی مخالفت می کرد که نهایتا این شهر را نیز از احمدشاه مسعود گرفتند. احمدشاه مسعود به دره پنجشیر برگشت که منطقه ای مثل جاده چالوس است و اگر کسی به این دره آشنا نباشد جنگیدن برای غریبه ها در آن مسیر ها سخت است. طالبان برای گرفتن آن دره تلاش زیادی کرد و ۹۰ درصد خاک افغانستان را گرفتند و فقط این ۱۰ درصد مانده بود ولی احمد شاه مسعود مقاومت می کرد. طالبان در دوره اول تحت عنوان خلافت اسلامی با القاعده همکاری می کرد و آن زمان اوج قدرت القاعده بود و مثل امروز القاعده پیر و فرسوده نبود این گروه هر کسی را با توطئه و کلکی با بمب گذاری ها از بین می برد و دو خبرنگار آفریقای شمالی از مراکش را برای مصاحبه فرستاد و در منزل احمدشاه مسعود در دره پنجشیر با بمبی در ضبط صوت او را از میان برداشتند. با از بین رفتن احمدشاه مسعود طالبان و القاعده با خیال راحت خلافت اسلامی را از آن خود دانستند. هر چند که دره پنجشیر هرگز به تمامی در اختیار آنها قرار نگرفت.
طالبان دوران خلیفه گری خود را با کشتار مخالفین آغاز کرد
در یازده سپتامبر آمریکا متوجه اشتباه خود در حمایت از طالبان شد
با کمک همسایه ها از جمله ایران طالبان در کابل شکست خورد و فرار کردند
این استاد ژئوپلیتیک اظهار داشت: طالبان دوران خلیفه گری خود را با کشتار مخالفین آغاز کرد و با فرهنگ مردم مخالفت می کردند و مجسمه های بودا را در بامیان که بزرگترین مجسمه های باستانی جهان و افغانستان بود، منفجر کردند. چون طالبان با القاعده در هم آمیخته بودند و القاعده وجهه ای ضد آمریکایی داشت وقتی قدرت گرفتند و القاعده میدانی را در افغانستان به دست آورد بخصوص با حضور رهبر آنها بن لادن، می توانستند هر کاری را در آنجا انجام بدهند و شروع به دست اندازی به بیرون از مرزها کردند و بمب هایی را در شرق آفریقا منفجر کردند و سفارت خانه های آمریکا و بعد کشتی آمریکا را منفجر کردند تا اینکه کار به حادثه یازده سبتامبر رسید و آمریکا متوجه اشتباه خود در حمایت از طالبان شد. بوش تصمیم حمله به افغانستان را اجرا کرد و مدتی طول کشید چون طالبان در کابل مقاومت می کرد و بمباران آمریکاییها تاثیری نداشت. بوش پاکستان و پرویز مشرف را هم تهدید کرد که اگر تا ۲۴ ساعت کمک هایش را قطع نکند پاکستان را بمباران خواهد کرد و مشرف به سرعت ارتباط را قطع کرد. همه ترسیدند چون با وجود اینکه یازده سبتامبر از داخل افغانستان طراحی شده بود اما شهروندان عربستان و مصر و پاکستان نیز بین آنها بودند. با کمک همسایه ها از جمله ایران طالبان در کابل شکست خورد و فرار کردند و در مناطق کوهستانی شرق افغانستان و در غارهای توراگورا پنهان شدند و نیروهای آمریکایی خود را به آن مناطق رساندند. اعضای طالبان به دلیل فامیل بودن با قبایل ساکن در مرز افغانستان و پاکستان در آن مناطق و در ارتفاعات بلند پنهان شدند و پیدا کردن سریع و مستقیم آنها برای نیروهای آمریکایی سخت شد و در نهایت نتوانستند در دوره بوش، بن لادن را پیدا کنند. طالبان حکومت را از دست داد و تضعیف شد و حکومت موقتی براساس اجلاس بن شکل گرفت و ایران هم در شکل گیری این دولت نقشی اساسی داشت و سرپرستی آن به آقای کرزای واگذار شد. بعد از چند سال انتخابات برگزار شد و در دوره های بعد هم آقای کرزای در قدرت بود. کاندیدای بعدی اشرف غنی بود و با وجود اعتراضات عبداله عبداله در دو دوره با تمایل آمریکایی ها اشرف غنی بر قدرت ماند.
فسادی که به دلیل دلارهای ورودی ایجاد شد به جای هزینه شدن برای مردم توسط مقامات هدر می رفت
مردم به تدریج ناراضی شدند
وضعیت مرتبا به نفع طالبان پیش می رفت
وی ادامه داد: در زمانی که نیروهای ناتو در افغانستان حضور داشتند و بودجه را تامین می کردند تلاش هایی می شد و مردم خوشحال بودند و یکی دو سالی آرامشی نسبی برقرار بود و افغانستان به سمت رشد حرکت می کرد و ساخت و سازها شروع شد و حالت شهریت دوباره پیدا شد. دولت مستقر شد و وزارت خانه ها شکل گرفتند ولی به تدریج فسادی که به دلیل دلارهای ورودی ایجاد شد به جای هزینه شدن برای مردم توسط مقامات هدر می رفت. بسیاری از وزرا و دولتمردان مقیم افغانستان نبودند و در نهایت مردم به تدریج ناراضی شدند و از پول هایی که وارد افغانستان می شد سهمی نبردند. از طرفی حملات امریکایی ها به طالبان نیز موجب از بین رفتن مردم زیادی شد. جشن ها به مراسم عزا تبدیل می شد و آقای کرزای همیشه به آمریکایی ها اعتراض می کرد. همه این مسائل باعث ناراحتی مردم می شد و فرصت هایی را برای طالبان بوجود می آورد تا کم کم پیش بیایند. ترس پاکستان هم ریخت و کم کم فعال شدند و می شود گفت از دوره دوم آقای کرزای باز قدرت گرفتند و جنگ بین ناتو و طالبان شدید شد و ادامه داشت و وضعیت مرتبا به نفع طالبان پیش می رفت.
طالبان روزانه برنامه های انفجاری خود را در کابل و شهرهای مختلف انجام می داد
ناتو به این نتیجه رسید که در افغانستان چیزی به نام پیروزی بر طالبان وجود نخواهد داشت
ترامپ می خواست تمام نیروهای آمریکایی را از افغانستان و سوریه و عراق خارج کند
آمریکایی ها هیچوقت تجهیزات پیشرفته ای که باید در افغانستان می آوردند و طالبان را هدف قرار می دادند وارد نکردند
فرجی راد با بیان بر اینکه در سال های اخیر که اشرف غنی در قدرت بود بویژه بعد از انتخابات دو سال پیش، طالبان روزانه برنامه های انفجاری خود را در کابل و شهرهای مختلف انجام می داد گفت: آمریکایی ها متوجه شدند حریف افغانستان نمی شوند و افغانستان ویتنام شده و مرتبا پول و سرباز در این کشور از بین می رود. چون طالبان با مردم در هم آمیخته بودند و از مردم روستاها نیرو می گرفتند، ناتو به این نتیجه رسید که در افغانستان چیزی به نام پیروزی بر طالبان وجود نخواهد داشت. با آمدن ترامپ تصمیم گرفته شد نیروهای آمریکایی از افغانستان خارج شوند. البته تصمیم ترمپ این بود که نیروهای آمریکایی نه تنها از افغانستان بلکه از تمام مناطق دنیا خارج شوند. علت این بود که عقیده داشت ما نباید وارد جنگ بشویم و فقط باید به فکر تولید و تجارت و اشتغال زایی برای مردم آمریکا باشیم. شعار اول او آمریکا بود و می خواست تمام نیروهای آمریکایی را از افغانستان و سوریه و عراق خارج کند. ولی فرماندهان نظامی آمریکا سنتکام از او خواستند فعلا باشند چون چاه های نفت دیر الزور هزینه را می دهد. در واقع آمریکایی ها هیچوقت تجهیزات پیشرفته ای که باید میاوردند و طالبان را هدف قرار می دادند وارد افغانستان نکردند. در جنگ آذربایجان و ارمنستان پهبادهای مدرن ترکیه بسیار اثرگذار بودند و نیروهای ارمنی را فلج کردند و ارمنستان ظرف یک هفته شکست خورد. آمریکا اگر می خواست می توانست با آوردن تجهیزات طالبان را از بین ببرد. مساله دوم این است که زلمی خلیل زاد نمانیده آمریکا که خود افغانی الاصل و پشتون است با طالبان مذاکره می کرد و از دوستان رییس طالبان فعلی است. او اشرف غنی و رهبر فعلی طالبان در یک زمان از آمریکا بورسیه گرفته و به آمریکا رفته اند. او در مذاکرات همیشه تلاش می کرد به نفع طالبان جمع بندی داشته باشد. گفته می شد او به دنبال این بود که بعد از کرزای ریاست جمهوری افغانستان را بر عهده بگیرد.
مذاکرات آمریکا هم کاری از پیش نمی برد
امروز زمین افغانستان در مقابل پول در اختیار طالبان است
وی افزود: مساله دیگر فسادی بود که موجب شد طالبان این مساله را علم کند و روستاییانی که از تحولات سودی نبردند را به سمت طالبان گرایش بدهد. از طرفی ترس پاکستان هم ریخته بود و هر کمکی که می توانست به طالبان می کرد. مقامات افغان همیشه اعتراض داشتند و می گفتند پاکستان در حال کمک است و به آمریکا شکایت می کردند ولی مذاکرات آمریکا هم کاری از پیش نمی برد. در واقع امروز زمین افغانستان در مقابل پول در اختیار طالبان است و پول به سرباز می دهند و زمین می خرند. ویدئو هایی در مورد سربازان افغان منتشر شد و این ها همه عواملی بود که موجب پیشرفت طالبان شد. وقتی بیش از ۳۰۰ هزار نیروی تعلیم دیده افغان احساس کردند که نیروهای آمریکایی و ناتو در حال خروج از افغانستان هستند این احساس به آنها دست داد که پشت آنها خالی شده است. از آن طرف در مقابل احساس ضعف این نیروها طالبان احساس قدرت کرد. این ها باعث حرکت ها و برنامه ریزی هایی شد و این حرکت ها منجر به پیروزی طالبان در بسیاری شهرها شد. در مذاکره ای که در دوحه برگذار شد دولت افغانستان را به مذاکره راه ندادند، یکی از بند های توافق این بود که ۵ تا ۶ هزار نیروی طالبان که بسیاری از فرماندهان بودند از زندان ها آزاد شوند. دولت افغانستان ابتدا مقاومت می کرد ولی در نهایت با فشار، طالبان آزاد شدند آنها بعد از چند روز استراحت به لشگر طالبان پیوستند. همین ها باعث قدرتمند شدن طالبان شد و سربازانشان روحیه گرفتند و فرماندهی قوی شد. امروز طالبان اعلام می کند ۸۵% از خاک افغانستان را در اختیار دارد که من فکر می کنم دروغ است و می خواهند روحیه نیروهای افغان و مردم را بشکنند.
طالبان با چراغ سبز آمریکا قدرت گرفت و پیشروی کرد
آمریکا با اینکه نمی خواهد طالبان قدرت بگیرد اما نمی خواهد برای افغانستان خودکشی کند
وی با تاکید بر اینکه طالبان با چراغ سبز آمریکا قدرت گرفت و پیشروی کرد گفت: آمریکا در سفر اشرف غنی به واشنگتن هیچ قولی به کمک نظامی نداد. طبیعتا گزارش های آقای خلیل زاد بسیار مهم بود. آمریکا با اینکه نمی خواهد طالبان قدرت بگیرد اما نمی خواهد برای افغانستان خودکشی کند. آنها به این نتیجه رسیده اند که تنها کاری که می شود کرد این است که قدرتی نظامی در افغانستان بوجود بیاید که طالبان هم در این قدرت باشند و شاید در دولت دست برتر را داشته باشند.
پیش بینی سه سناریو درباره آینده افغانستان
فرجی راد ادامه داد: سه سنلاریو را پیش بینی می کنیم اول اینکه طالبان به همین صورت به پیشروی ادامه بدهند و کابل را نیز بگیرند و اینبار خیال آنها راحت است چون می دانند نیرو های بین المللی پشت دستشان را داغ کرده اند و هیچ کسی وارد افغانستان نمی شود. آنها با خیال راحت تری می توانند به حملات خود ادامه بدهند ولی من احتمال حمله و سقوط سریع و تشکیل سریع خلافت اسلامی را کم می بینم و زیر ۵۰% برای این احتمال در نظر گرفته ام. سناریوی دوم این است که آنها پیشروی هایی داشته باشند با توجه به اینکه مردم و مجاهدین و نیروهای افغان خود را مسلح می کنند. علاوه بر نیروهای دولتی مردم هم مقاومت هایی خواهند داشت، این مقاومت ها در شهرهای بزرگی مثل مزار شریف از هم اکنون شروع شده است. جنگ در این مرحله به بن بست می رسد. نیروهای شهرنشین کاملا از طالبان نفرت دارند، زندگی آنها زیر و رو شده و به هیچ وجه طالبان برای آنها قابل تحمل نیست. ولی نیروهای روستایی با شهری ها تفاوت زیادی دارند، این جنگ شاید سال ها تداوم داشته باشد. راه حل و سناریوی سومی وجود دارد که کشورهای مختلف به دو طرف فشار بیاورند و آنها پای مذاکره بنشینند و حکومت مشترک متزلزلی به نفع طالبان شکل بگیرد، چون امروز طالبان دست برتر را دارد و شاید وزارت های مهم را در اختیار بگیرند و وزارت هایی چون شرعیه را در اختیار داشته باشند تا جامعه را مطابق با تصورات فرهنگی و مذهبی خود اداره کنند.
امروز افغانستان وارد فاز جنگ و خونریزی شده و این وضعیت ادامه خواهد داشت
وظیفه ایران چیست؟
مرزهای شرقی بی ثبات شده است
هر چه دولت در افغانستان ضعیف تر شود این ناامنی برای ما هم خوب نخواهد بود
با مقاومت غرب گرفتاری مهاجرت ها برای ایران می ماند
در چنین اوضاع بهم ریخته ای گروه هایی نظیر داعش رشد می کنند
۳۰ تا ۴۰ هزار جنگجو که بسیاری به آسیای مرکزی تعلق دارند مایل هستند در افغانستان مستقر شوند
آینده بدی برای افغانستان پیش بینی می کنیم
حمایت احتمالی ایران از طالبان در این برهه هم بر روحیه مردم افغانستان اثر بدی دارد و هم در داخل کشور ایجاد مساله می کند
احتمال توطئه امارات، عربستان و اسرائیل علیه ایران به وسیله آشوب در افغانستان
وی بیان کرد: امروز افغانستان وارد فاز جنگ و خونریزی شده و این وضعیت ادامه خواهد داشت با توجه به این سه سناریو وظیفه ایران چیست چون افغانستان همسایه شرقی ما است و مرزهای شرقی بی ثبات شده است و هر چه دولت ضعیف تر شود این ناامنی برای ما هم خوب نخواهد بود و هم موجب می شود موج مهاجرین به سمت ایران حرکت کند و برخی می خواهند در ایران بمانند و برخی قصد دارند از طریق ایران و ترکیه به اروپا بروند و با مقاومت غرب گرفتاری این مهاجرت ها برای ایران می ماند یا اینکه کشورهایی در منطقه بخواهند از این بلبشو سود ببرند چون در چنین اوضاع بهم ریخته ای گروه هایی نظیر داعش رشد می کنند یا از ادلب سوریه و عراق و لیبی به این منطقه مهاجرت می کنند، چون ۳۰ تا ۴۰ هزار جنگجو که بسیاری به آسیای مرکزی تعلق دارند مایل هستند در افغانستان و در کنار مرزهای کشور خود ساکن شوند و چون فرمانده اند و می جنگند جنگجویانی تربیت کنند و به داخل کشورهای آسیای مرکزی رسوخ کنند و حکومتهای خود را ساقط کنند و این مساله را نوعی فرصت تلقی می کنند. با این اوصاف ما آینده بدی برای افغانستان پیش بینی می کنیم که هیچ روشن نیست. من یک نگرانی دارم که در کشور چندان به آن توجه نمی شود و آن حمایت ایران از طالبان در این برهه هم بر روحیه مردم افغانستان اثر بدی دارد و هم در داخل کشور ایجاد مساله می کند. مردم کشور ما تماما مخالف این وضعیت هستند و ادامه این روند شهرنشینان افغانستان و مردم ایران را ناراحت می کند و آزار خواهد داد. من نسبت به تحولات اخیر افغانستان احساس بدی دارم و این حس بد را متوجه ایران می دانم و فکر می کنم امکان دارد این توطئه ای برای ایران باشد. آمریکایی ها به سرعت از افغانستان خارج شدند و موضع بن سلمان به یکباره عوض شد. بن سلمان مذاکره می کرد و دیروز به اسرائیل نامه نوشته که با ایران برخورد کنید. از طرفی امارت وزیر خارجه اسرائیل را آورد و این حضور مساله ساده ای نیست و وزیر فقط برای افتتاح سفارت نیامده است. اماراتی ها با ما دشمن هستند و این ها در حال توطئه هستند. من نگران پروژه دوم هستم که جنگ داخلی و بی ثباتی در افغانستان را ایجاد می کند و بعد موشک ها را امارت و عربستان و اسرائیل به دست گروه های مختلف ستیزه جو در افغانستان برسانند و از این طریق ایران را مورد تهدید قرار بدهند.
نباید از توطئه هایی که در منطقه رخ می دهد غفلت کنیم
ایران باید دیپلماسی فعالی را دنبال کند
طالبان قدرت دارند ولی از آن طرف نباید اجازه داد طالبان تمام قدرت را بگیرد
باید دیپلماسی فعالی در داخل افغانستان داشته باشیم
نگران هستم طالبان آلت دست دشمنان ایران شود و تلافی یمن و غزه را با ایران صاف کنند
وی اظهار داشت: وقتی افغانستان بی نظم و بی ثبات شد می توانند سلاح هایی نظیر موشک در اختیارشان بگذارند و بعد گروه های مختلف قدرت بگیرند از جمله داعش و طالبان تندرو و شرق کشور ما و استان خراسان ما را تهدید کنند و به این طریق مثلا بالانس ایجاد کنند و بگویند اگر می خواهید تهدید نشوید یمنی ها هم موشک هایشان را تحویل بدهند و لبنان و غزه هم تحویل بدهند چون امروز اصرار زیادی برای مذاکرات موشکی با ایران وجود دارد و ایران مخالفت می کند. نباید از توطئه هایی که در منطقه رخ می دهد و توسط عربستان و امارات و اسرائیل اجرا می شود غفلت کنیم. به نظر من ایران باید دیپلماسی فعالی را دنبال کند؛ اولا طالبان باید قدرت داشته باشد و هیچ کسی نمی تواند طالبان را از قدرت گرفتن در کابل منع کند. طالبان قدرت دارند ولی از آن طرف نباید اجازه داد طالبان تمام قدرت را بگیرد. باید اجازه داد تا دولت قدرت داشته باشد و کسانی از مجاهدین و افغان ها و گروه آقای غنی هم در قدرت باشند و این مثل مدل اولیه افغانستان و زمان کرزای خواهد بود. یعنی وقتی یک دولت حتی دولتی ضعیف بر سر کار است مسئولیت پذیری دارد و اجازه نمی دهد این گروه ها ایران را تهدید کنند و باید کسی در کابل باشد ولی این فرد نباید صددرصد طالبان باشد. چون این احتمال می رود که طالبان گمراه شود یا با پول گول بخورد و در نتیجه امنیت کشور ایران به خطر می افتد. باید دیپلماسی فعالی در داخل افغانستان داشته باشیم و از طریق مذاکره با دولت و طالبان و مجاهدین و ازبک ها و تاجیکستان و روسیه و ازبکستان و قطر و حتی با آمریکایی ها داشته باشیم در وین می توان با آمریکایی ها مذاکراتی داشت و این دیپلماسی نباید از پا بنشیند تا زمانی که نتیجه بگیرد. من با توجه به تحرکات امارات و اسرائیل و عربستان نگران هستم که طالبان و سایر گروه هایی که در افغانستان جان خواهند گرفت آلت دست این دشمنان ایران شوند و تلافی یمن و غزه را به این صورت با ایران صاف کنند.
در برجام باید زودتر به نتیجه می رسیدیم
باید هر چه زودتر مذاکرات ما در وین به نتیجه برسد
نباید طالبان را دست کم بگیریم
عرب ها از طریق پاکستانی ها به طالبان کمک می کنند
باید دیپلماسی فعال ایران از امروز شروع شود
فرجی راد در ادامه با بیان اینکه مساله برجام در این بین مساله ای جدا است و ما نباید تاخیر می کردیم که تاخیر ما باعث طلبکاری آنها خواهد شد، گفت: باید زودتر به نتیجه می رسیدیم. دولت اسرائیل با آمریکا هماهنگ است بایدن با نتانیاهو خوب نبود ولی الان دولت آمریکا می خواهد کمی دولت اسرائیل را راضی کند و با هم هماهنگی دارند. در داخل آمریکا عرب ها فشار می آوردند. بنابراین باید هر چه زودتر مذاکرات ما در وین به نتیجه برسد. از این رو ما باید دیپلماسی فعالی داشته باشیم و باید آماده باش نظامی داشته باشیم. باید گروه هایی ورزیده و تعلیم دیده داشته باشیم و نباید طالبان را دست کم بگیریم. آنها سال ها جنگیده اند و توان دارند و هر نوع سلاحی که بخواهند عرب ها به آنها می دهند و پاکستان با آنها مرواده تسلیحاتی دارند و امروز پاکستان مدیریت تکنولوژیکی آنها را انجام می دهند. وزارت کشور پاکستان دیروز رسما اعلام کرد که زحمی های طالبان در پاکستان درمان می شوند این مساله خود معنی زیادی دارد. من نمی خواهم بگویم عمران خان و پاکستان دشمن ایران است ولی پاکستانی ها در افغانستان منافع خود را دنبال می کنند و به دلیل رقابت هایی که با هند دارند افغانستان را حیات خلوت و فضای حیاتی خود می دانند. آنها کار خود را می کنند و برخی کشورهای عرب منطقه از طریق پاکستانی ها به طالبان کمک می کنند چون کشوری نیازمند هستند و فقر وجود دارد. افغانستان خرج زیادی دارد و این لشگر ها پول می خواهند و خودشان نمی توانند هزینه های این جنگجویان را تامین کنند و باید پول به آنها برسد تا بقا داشته باشند و برخی کشورهای عرب منطقه عموما دشمن ایران هستند و پول می دهند و شرط می گذارند و طالبان باید در اختیار آنها باشد. از این رو دیپلماسی فعال و آمادگی نیروها ی ما و اجازه ندادن به اینکه طالبان قدرت کامل را درکابل و افغانستان در دست بگیرد باید استراتژی ایران باشد. من از سرعت عمل طالبان بوی توطئه را حس می کنم این سرعت عمل باید کم شود. باید با روس ها و چینی ها صحبت کرد. چین فکر می کند چون پاکستان پشت طالبان است و از طرفی بین چین و پاکستان رابطه استراتژیک نزدیکی وجود دارد شاید طالبان منطقه مسلمان نشین سینگ تیانگ چین را تهدید نکند و من فکر می کنم همانطور که طالبان در دوره اول با قدرت گرفتن تحریک کننده این منطقه بود اینبار هم باز مشکلی برای چین بوجود می آورد که در دراز مدت احساس خواهد شد. از این رو روس ها و چین هم باید نگران باشند چون مساله تنها طالبان نیست و گروه های افراطی دیگری در افغانستان مستقر می شوند و باید با ازبکستان که احزاب اسلامی متفاوتی دارد و دولت این کشور نگران است و همچنین با تاجیکستان و سایر کشور ها نیز گفتگو کرد. باید دیپلماسی فعال ایران از امروز شروع شود به ویژه کسانی که در دولت آینده مستقر خواهند شد و وزارت خارجه را اداره خواهند کرد باید به این مساله توجه کنند هر چند که به عقیده من چهل روز دیگر بسیار دیر است و دیپلماسی ما باید سریعتر فعال شود و این کار باید از حالا شروع شود.
تحولات افغانستان تهدید امنیتی برای ایران است
بخش های خصوصی بین ایران و افغانستان به راحتی با هم مبادله می کنند
ایران باید کار اقتصادی جدی تری با افغانستان داشته باشد
اگر روابط تجاری ما پررنگ بود می توانستیم در کابل و هرات و مزار شریف نفوذ سیاسی بیشتری داشته باشیم
ایران به حوزه اقتصادی اش با افغانستان نیاز دارد
افغانستان در آستانه جنگ داخلی است
این استاد ژئوپلیتیک با اشاره به اینکه جز اینکه تحولات افغانستان تهدید امنیتی برای ایران است در دو سه سال گذشته حدود سه میلیارد دلار صادرات به این کشور داشتیم تصریح کرد: این رقم برای ما بسیار اهمیت دارد. ایران کالاهایی به افغانستان صادر می کرد و پول آنها را به راحتی می گرفت در حالیکه در مورد عراق ایران سختی زیادی متحمل می شود تا از عراق پول بگیرد ولی بخش های خصوصی بین ایران و افغانستان به راحتی با هم مبادله می کنند و ایران پول فروش کالاهای خود را از افغانستان می گیرد. این مساله به اقتصاد ایران در دوره تحریم کمک بزرگی بود. سرنوشت مذاکرات وین امروز چندان خوب نیست و ناامیدی بر کشور غلبه کرده است. در روزهای اخیر اگر این روند ادامه پیدا کند اقتصاد ایران و افغانستان اهمیت پیدا می کند و تجارت با افغانستان باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرد. من در سال های اخیر به دفعات گفته ام که ایران باید کار اقتصادی جدی تری با افغانستان داشته باشد ولی همیشه به کشورهایی که در غرب ایران بودند توجه می شود و به کار با افغانستان و پاکستان که در شرق ایران هستند توجه زیادی نشده است. اگر توجه می شد روابط تجاری ما بسیار بیش از این بود و می توانستیم در کابل و هرات و مزار شریف نفوذ سیاسی بیشتری داشته باشیم. این ها غفلت هایی است که در ایران صورت گرفت و هر کسی بگوید مقصر دیگری است این قابل باور نخواهد بود. مقامات بالا هیچگاه نمی گویند با افغانستان و پاکستان مراودات کمتری داشته باشید ایران باید در این حوزه نیورهای توانمندی داشته باشد و رفت و آمد های متفاوت و گونانگون و صحبت های تجاری و پیگیری بالایی وجود داشته باشد باید کارهای فرهنگی و دانشگاهی بین دو کشور قدرت داشته باشد و در سطح گسترده ای تبادل دانشجو داشته باشیم ولی همه این فعالیت ها در سطح محدودی انجام گرفت. همه این ها موجب ضرر ایران در بخش اقتصادی بود. ایران به حوزه اقتصادی اش با افغانستان نیاز دارد و اگر وضعیت اقتصادی بین ایران و افغانستان به هم بریزد معلوم نیست ما باید با چه کسی معامله کنیم. کسانی که تاجر هستند و پول دارند با بهم ریختن اوضاع افغانستان از این کشور مهاجرت خواهند کرد چون این طیف جانش را به نانش ترجیح می دهد و این مشکلی است که برای ایران بوجود می آید. از طرفی مساله گروه های تروریستی و داعش مطرح است و ممکن است به داخل ایران نفوذ کنند و مشکلات امنیتی جدی برای کشور بوجود بیاورند. ما باید از همین فردا کار جدی دیپلماتیک منطقه ای را با افغانستان شروع کنیم و سفر هایی به کابل داشته باشیم و رفت و آمد ها آغاز شود و هیات هایی را از این کشور بپذیریم. باید راه حل و طرحی ارائه کنیم که هم مورد پسند طالبان و دولتی ها باشد و هم مجاهدین سابق آن را قبول داشته باشند. ایران باید افغانستان را قانع کند که وضعیت خطیری در پیش رو است و افغانستان در آستانه جنگ داخلی است ضمن اینکه دغدغه ها و نگرانی های خود را نیز در نظر داریم.
انتهای پیام