در باب مفهوم سیاسیِ «زاویه داشتن»
سعید زیباکلام، استاد اصولگرای دانشگاه تهران در یادداشتی تلگرامی با عنوان «در باب مفهوم سیاسیِ ”زاویهداشتن“» نوشت:
- مفهوم ”زاویهداشتن“ یا ”زاویهپیداکردن“ از جمله مفاهیمی است که در چهل سال گذشته تدریجا در فرهنگ سیاسی رسمیتر ما تقویم و ترویج شده است. منظورم از «رسمیتر» هم اینست که هر قدر شما به عرصه حکومتیِ سیاست نزدیکتر شوید این مفهوم نقش جدّی و حساستری پیدا میکند و بالعکس هر قدر خود را در عرصه سیاست دورتر از نظام ببینید و بیاندیشید این مفهوم کمتر موضوعیت پیدا میکند.
- از خود سوال کنیم: وقتی گفته میشود زید زاویه پیدا کرده، دقیقا منظور چیست؟ منظور اینست که زید نسبت به معیار و میزان ”درستی“(درستبودن) فاصلهای کم یا زیاد پیدا کرده.
- بدین ترتیب باید از میزان ”درستی“ سوال کرد. برخلاف عرصه بسیار ساده علوم طبیعی که در آن میزان و شاخصهایی را ما انسانها میتوانیم بطور جهانشمولی مورد اجماعی البته تجدیدنظرپذیر و جرحونقدپذیر قرار دهیم در عرصه فوقالعاده پیچیده و متلاطم و بیقرار سیاست، نه فیلسوفان سیاست و نه عالمان سیاستشناس و نه فعالان عرصه سیاست هیچگاه نتوانستهاند و، به اعتقاد بنده، هیچگاه نخواهند توانست میزان ”درستیِ“ جهانشمولی را مورد اجماعی حتی موقت قرار دهند.
- با این وصف، تکلیف میزان ”درستی“ که زید نسبت به آن زاویه یافته چه میشود؟ چنانچه بخواهیم تلقّیات، تصمیمات، و سیاستهایی را بدون کمترین مباحثه و مناقشه و تضاربی در عرصة سیاست، ”درست“ بدانیم و بخوانیم، و نتیجتا آنها را با اقتدار تمام بر مسند مشروعیت و حاکمیت بنشانیم یک راه حلّ ظاهرا آبرومندانه اینست که فرد یا گروهی را میزان ”درستی“ قرار داده تمام تلقّیات، تصمیمات، و سیاستهای ماخوذ آن فرد یا گروه را ”درست“ بدانیم. واضح است که زان پس هر فرد و گروه و جماعتی کمترین فاصله یا اختلافی با آن تلقّیات و تصمیمات داشته باشد بطور خودکار و سرراست متهم و محکوم به ”زاویهداری“ یا ”انحراف“ و نظایر آن شده بسهولت از عرصه سیاست رسمی طرد خواهد شد.
- امیدوارم نیازی به تحلیل و تفصیل نباشد که این اقدام ظاهرا بسیار ساده و ابتداییِ پیشفرضکردن میزان ”درستی“، راهبردی است فوقالعاده تعیینکننده و سرنوشتساز برای تقویم ساختار سیاست و سیاستگذاری و حکمرانی! ساختاری که بنیانا تحمّلی برای مناقشه و تضارب آراء، تحزّب، رسانههای آزاد و مستقل، و نهادهای نظارتی متقابلا ناظر یکدیگر ندارد. ساختاری که در آن هیچیک از نهادهای تصمیمسازی و سیاستگذاری، رسانهای، و افکار عمومی علیالمبنا نه هیچیک بالاصاله موضوعیتی دارند و نه طریقیتی برای کشف راه و رسم درست سیاستورزی و سیاستگذاری. و روشن است چرا. زیرا تمام آن نهادها و ابزارها برای حصول تصمیمات و سیاستهای درست است که اینک به برکت آن اقدام معجزهآسا بیکباره تحصیل حاصل شده است.
- اگر تا اینجا بحث بدرستی بیان و بدرستی فهم شده باشد نکته بعدی مستقیما نتیجه میشود: در چنین ساختاری، تمام آن نهادها و ابزارها بواقع چیزی جز زینتالمجالس برای رنگکردن خلایق و یا برای لهو و لعب سیاسی مردم نخواهد بود.
“ذرهم یأکلوا و یلههم الامل فسوف یعلمون”(مبارکه حجر: ۳؛ بگذارشان بخورند و آرزوهاشان آنها را سرگرم کند، پس بزودی خواهند دانست)
انتهای پیام