الزامهای به رسمیت شناختن طالبان | عبدالحمید نورزایی
عبدالحمید نورزایی، پژوهشگر افغان دریادداشتی با عنوان «الزامهای منطقهای و جهانی در به رسمیت شناختن امارت اسلامی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داد، دربارهی به رسمیت شناختن طالبان نوشت:
در یازده روز یک کشور را درنوردیدند و دولتی که امریکا و متحدانش بیست سال با چنگ و دندان نگه داشته بودند ازهم فروپاشید و رییس جمهور و کابینه با پروازهای چارتر به طرف کشورهای مختلف فرار کردند، اکنون جهان مات و مبهوت از اوضاع کنونی افغانستان است همراه با درماندگی درحال آنالیز عملکرد دولت امارت اسلامی است. دولتی روی کار آمده است که سابقه همکاری با القاعده و گروهای جهادی را در پرونده دارد و سیل تبریک وخشنودی گروهای مبارز جهادی از فلسطین و سوریه تا افریقا ادامه دارد، دولت امارت اسلامی افغانستان از نخستین روزهای قدرت گرفتن تا کنون اصرارداشته که خواهان روابط خوب و حسنه با جهان است و در دیدارهای دیپلماتیک در تکاپو است که از طرف کشورهای جهان به رسمیت شناخته شود و روابط دیپلماتیک و اقتصادی گستردهای با کشورها داشته باشد. نگارنده دراین یادداشت کوتاه قصد دارد تا به الزامات و بایدهای جهان در به رسمیت شناختن طالبان بپردازد و از یک دیدگاه رئالیستی به این ضرورت که دنیا نباید افغانستان را تنها رها کند ابعاد تازهای را واکاوی کند:
در بعد منطقهای:
ایران:
دولت ایران با وجود 930 کیلومتر مرز مشترک با افغانستان همواره به این کشور به چشم تهدید – فرصت نگاه میکند. وجود فقر در کرانه مرزی دو کشور و ترانزیت مواد مخدر و قاچاق انسان و کالا و مزید بر آن فعالیت گروهای شبهه نظامی بلوچ که ادعای تشکیل کشور بلوچستان بزرگ را در سر دارند خواب دولتمردان ایران را آشفته کرده است، همچنین موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلتیک افغانستان که فرصتهای بکر اقتصادی و سیاسی به همراه دارد از یکسو و از سویی دیگر بر سر کار آمدن دولتی قوی و متمرکز که نسبت به نگرانیهای امنیتی ایران دیدگاه روشنی داشته باشد تبدیل به فرصتی بی بدیل شده است که ایران نسبت به آن بی تفاوت نیست، به همین دلیل پارامترها و کدهای مشخصی را در ارتباط با دولت امارت اسلامی دنبال میکند. دولت ایران با یک دستورالعمل جامع و برخورداری ازیک دیدگاه رئالیستی پیش از هر زمان دیگری نسبت به دولت کنونی (امارت اسلامی) خوشبین است. برچیده شدن کشت و ترانزیت مواد مخدر از طرف امارت اسلامی باعث میشود که ملیاردها دلار به خزانه دولت ایران بازگردد وجامعه ایران از تبعات بسیار سنگین قاچاق مواد مخدر که از سمت مرزهای شرقی وارد کشور میشود رها گردد.
همچنین مخالفت صریح امارت اسلامی افغانستان با فعالیتهای گروههای تروریستی مانند داعش و دیگر گروههای مسلح خارجی در خاک افغانستان و دادن اطمینان به کشورهای همسایه از عدم تهدید منافع آن کشورها این نوید را به ایران میدهد که دیگر نبایستی نگران نفوذ گروههایی مانند جیشالعدل از طریق خاک افغانستان باشد و لازم به یادآوری است که عدم همراهی و همکاری ایران با دولت امارت اسلامی ممکن است سیل جمعیتی پناهجویان همراه با ناامنی ممتد در مرزهای شرقی به سوی ایران سرازیرگردد که با توجه با اقتصاد تحریمشده ایران تبعات منفی در پی خواهد داشت. همچنین سرمایهگذاری سنگین اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران در این چهل سال نیز از بین خواهد رفت و میلیاردها دلار صادرات به افغانستان با مشکل مواجه خواهد شد. همچنین تنها بندر اقیانوسی ایران از طرف امریکا تحریم خواهد شد و سرمایهگذاریهای سه جانبه هند، ایران، افغانستان در بندر چابهار ایران و احداث خطوط ریلی – انرژی ایران به افغانستان نیز ثمرهای در پی نخواهد داشت. این دست نگرانیها باعث شده است افغانستان هیچگاه ازخط نخست سیاستهای ایران کنار نرود. ایران به خوبی میداند در صورت عدم حمایت از دولت مرکزی و ایجاد بی ثباتی درافغانستان با لطمههای سنگین اقتصادی – سیاسی – امنیتی روبرو خواهد شد.
با توجه به اینکه نظام ایران در چند سال اخیر روابط خوبی با دفتر طالبان در قطر داشته و همراه با قدرتگیری امارت اسلامی صادرات انرژی به آن کشور را افزایش داده و اینکه ایران از نخستین کشورهایی بود که پروازهای خود را با افغانستان برقرار کرد و مقامات این کشور در توافقنامهای شانزده بندی با امارت اسلامی با احداث خط لوله گاز به غرب افغانستان موافقت کردند به نظر میرسد ایران در به رسمیت شناختن امارت اسلامی مشکلی نداشته باشد. فقط از این برحذر است که نخستین باشد در به رسمیت شناختن امارت اسلامی و بیشتر منتظر به رسمیت شناختن امارت اسلامی از طرف کشورهای دیگرمنطقه و اسلامی است.
پاکستان:
وجود 50 میلیون پشتون در پاکستان و ریشه مشترک قومی وقبیلهای انها با پشتونهای افغانستان و فعالیتهای احزاب و جنبشهای پشتونی – افغانی در دوسوی خط در هر دو کشورباعث شده است که همواره پاکستان ازجانب رهبران افغانستان وسیاستهای آنها احساس خطر کند. میزبانی رهبران افغانستان از رهبران پشتونهای پاکستان درکابل و حضور آنها درمراسمهای تحلیف و ملی افغانستان خواب را از چشم رهبران پاکستانی ربوده است و ارتباط مستحکم افغانستان با هند در این بیست سال اخیر باعث شده که دولت مستقر در کابل را به عنوان یک دولت غیر دوست شناسایی کند. همچنین برنامههای امنیتی اداره امنیت ملی دولت سابق افغانستان از یک سو و دخالتهای سازمان استخبارات ارتش پاکستان در عمق خاک افغانستان ازسویی دیگر موجب بی اعتمادی عمیق دو کشور نسبت به یکدیگر شده است. این بی اعتمادی باعث شده که دولت پاکستان تلاش کند تا دولتی دوست و همپیمان در افغانستان بر سر کار بیاید اما پیروزی طالبان افغانستان و تشکیل دولت در آن کشور باعث شد که روح تازهای در طالبان پاکستان دمیده شود و رهبران این گروه مقاومتها و حملات جدیدی را علیه ارتش پاکستان آغاز کردند و تلفات سنگینی در این یک ماه اخیر به ارتش پاکستان تحمیل کردند. حتی رهبران پاکستان از دولت نوپای امارت اسلامی افغانستان خواستهاند که میزبان مذاکرات صلح بین پاکستان و طالبان پاکستانی شود. همچنین استقرار والی قدرتمند و مقتدر طالبان (حاجی یوسف وفا) در قندهار و بستن مرز با پاکستان در جنوب و پایین کشیدن پرچم پاکستان در پایانه مرزی شرق (تورخم) پاکستان را از کنترل ایمن روابط با دولت امارت اسلامی نگران کرده است به همین دلیل نخستوزیر پاکستان، عمران خان با اصرار بسیار زیاد از جامعه جهانی میخواهد که طالبان را به رسمیت بشناسد. زیرا منزوی شدن امارت اسلامی باعث میشود که اقدامات مشخصی توسط پراکسیهای بسیار قدرتمند (اسلامی- قومی) علیه تمامیت ارضی پاکستان صورت بگیرد و این کشور را بهسمت تجزیه سوق دهد. به همین دلیل شریک استراتژیک پاکستان چین با توصیه و اصرار پاکستان با امارت اسلامی روابط برقرار کرده است وعدههایی بالغ بر سرمایهگذاری 15 میلیارد دلاری در افغانستان داده است.
همچنین پیروزی طالبان و تشکیل امارت اسلامی افغانستان باعث شده است تا پاکستان با حساسیت بسیار بالایی نسبت به حفظ کریدور اقتصادی جنوب به شمال آسیا اهتمام بورزد. پاکستان با کشانیدن پای چین به بندر گوادر و سرمایه گذاری 46 ملیارد دلاری چین در آن وهمچنین برنامه اقتصادی CPAK و مدرنیزاسیون پاکستان از یک سو وخط لوله گاز تاپی از سوی دیگر پاکستان را بیش از پیش نسبت به شناسایی دولت امارت اسلامی مصمم کرده است اما پاکستان منتظر چراغ سبز از سوی امریکا است زیرا پاکستان معتقد است شناسایی افغانستان این بار باید از طرف جامعه جهانی به صورت جمعی وکامل صورت گیرد.
ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان:
این کشورها از حضور اتباع خود که دارای تفکرات اسلامی هستند در افغانستان خبر میدهند و تلاش دارند که از جانب خاک افغانستان حکومت آنها مورد تهدید قرار نگیرد. حکومت ازبکستان پیشتاز رابطه با طالبان است و جزو اولین کشورهایی بود که دیدارهای دیپلماتیک با اعضای دفتر قطر ترتیب داد و بارها میزبان آنها بود. طالبان نیز با درک نگرانیهای دولت ازبکستان تلاش کرد تا حرکت اسلامی ازبکستان را رقیق کند و دامنه فعالیت آنها را در شمال افغانستان محدود کرد در نتیجه ستاد حرکت اسلامی از افغانستان به وزیرستان شمالی منتقل شد. همچنین نیروهای امارت اسلامی عملیاتهایی علیه سران و اعضای این گروه در شمال افغانستان پس ازبیعت عثمان قاضی و حافظ سعید با داعش راه اندازی کردند. همچنین روابط حسنه ازبکستان با دولت امارت اسلامی در قالب سیاسی – اقتصادی و کمکهای بشردوستانه باعث شده است تا فصل نوینی از روابط بین دو کشور آغاز شود.
در مورد ترکمنستان انگیزههای اقتصادی بسیار پررنگتر از انگیزههای سیاسی و امنیتی است. خط انتقال گاز تاپی که تا مرز ترکمنستان و افغانستان پیش رفته است، حمایت کامل امارت اسلامی را دارد همچنین خطوط انتقال خط آهن و فیبر نوری و برق و محصولات پتروشیمی از زمینههای فعالیتهای اقتصادی دو کشور است. ترکمنستان و ازبکستان توانستهاند صدها میلیون دلار سرمایه تاجران افغان را جذب کشورهای خود کنند. در بین سه کشورازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان وضعیت روابط کشور تاجیکستان به علت اشتراکات عمیق ان کشور با مخالفین امارت اسلامی درحالت بحرانی است نیروهای تاجیکستان در مرز با افغانستان بهشدت تقویت شدند و در طرف افغانی نیز نیروهای ویژه لشکر منصوری در فرودگاه قندوز مستقر شدند و هزاران نفر دیگر نیز در ولایت بدخشان افغانستان در آمادهباش کامل قرار دارند. همچنین برخی رسانهها گزارش دادند که گروه انصارالله تاجیکستان که تحت پرچم امارت اسلامی هستند نیز در برخی از نقاط مرزی مستقر شدند. نظام تک حزبی تاجیکستان و مقابله ممتد آن با مخالفین خود از جمله نهضت اسلامی تاجیکستان زمینه آسیبپذیری آن را فراهم کرده است. با توجه به استیلای امارت اسلامی بر کل کشور و همکاری کشورهای منطقهای با طالبان و موضع دو پهلوی روسیه، برای کشور تاجیکستان همآوردی با امارت اسلامی که مجهز به تسلیحات امریکایی است بسیارمشکل مینماید. افغانستان دیگر افغانستان دهه نود نیست که تاجیکستان و کشورهای منطقهای اهرمهای فشار (جنگسالاران) در داخل افغانستان داشته باشند.
چین:
برای این کشور افغانستان یک کیک کامل و بسیار خوشمزه است. افغانستان تنوعی خاص از معادن را داراست، بهخصوص لیتیم که نقش اساسی در باتریها و نیمهرساناها دارد، همچنین شرکت ملی سرمایهگذاری چین MCC در دومین معدن مس جهان که در افغانستان قرار دارد سرمایهگذاری کرده است و طبق قرارداد قرار است نیروگاه برق و خطوط قطار نیز راهاندازی کند و پاکستان – افغانستان – تاجیکستان را به هم متصل کند همچنین معدن سنگلهن حاجیگک بامیان پس از انصراف هند که یکی از بزرگترین ذخایر دست نخورده آهن درجهان است میتواند اشتهای اژدهای چینی را به خود جلب کند. همچنین با توجه به سرمایه گذاری استراتژیک 46 میلیاردی چین در گوادر به نظر میرسد که چین اهتمام ویژهای نسبت به گسترش همکاریهای سیاسی و اقتصادی با طالبان دارد. در ابعاد امنیتی نیز امارت اسلامی به چین اطمینان داده است که از خاک افغانستان علیه چین عملیاتی انجام نشود و اویغورهای مستقر در افغانستان اخیرا به فکر رفتن به ترکیه هستند سفیر چین با اعضای ارشد امارت اسلامی افغانستان از جمله با خلیل حقانی ملاقاتهای منظمی دارد و کمکهای بشردوستانه به این کشور فرستاده است و همواره وزارت خارجه چین از جنایات امریکا در افغانستان انتقاد میکند. چنین به نظر میرسد فارغ از اقدامات حقوق بشری امارت اسلامی چین از اولین کشورهایی باشد که دولت افغانستان را به رسمیت میشناسد؛ فقط منتظر زمان است.
عربستان و امارات متحده عربی:
بر ای این دو کشورحضور و گسترش القاعده یک تهدید محسوب میگردد و تاکنون رایزنیهای روشن با امارت اسلامی نداشتند و اگر دیداری بوده تلاش شده که از رسانهها دور نگه داشته شود و در سطوح امنیتی بوده احتمالا، همچنین نفوذ ایران درافغانستان این دو کشور را نگران میکند بهخصوص عربستان سعودی که با هزینههای بسیار هنگفت در بیست سال قبل تلاش کرده بود که جای پایی درافغانستان باز کند و ازطرف دیگر حضور بسیار پررنگ قطر حساسیتهای عربستان و امارات متحده عربی را برانگیخته است. در مورد به رسمیت شناختن دولت امارت اسلامی افغانستان نیز این کشورها حقوق بشر را بهانه قرار دادند و تنها پس از چراغ سبز امریکا امکان دارد تا طالبان را به رسمیت بشناسند.
در بعد جهانی:
امریکا:
امریکا به عنوان بزرگترین قدرت تاریخ بشر به همراه ائتلافی از 47 کشور پس از بیست سال از طالبان شکست خورد و شبانه این کشور را ترک کرد و طالبان نیز بهسرعت حکومت تشکیل دادند اما آینده روابط این حکومت و ایالات متحده امریکا در ابعاد امنیتی، اقتصادی، سیاسی و حقوق بشری چگونه خواهد بود و چه خواهد شد؟ آیا این دو دولت از مبداء افغانستان یا امریکا حملاتی علیه یکدیگر انجام خواهند داد؟
از نظر نگارنده امریکا بسیار تمایل داشت که درافغانستان سفارت داشته باشد و ارتباطهای عمیق امنیتی، سیاسی، اقتصادی با امارت اسلامی داشته باشد، حتی ترامپ نیز در این اواخر در مصاحبهای گفته بود که امریکا حتی قرار بود پس از خروج خودسفارت و مقدار محدودی از نیروهای خود را حفظ کند اما احتمالا دخالت دو قدرت خارجی و سرعت خروج و سرعت طالبان در تسخیر 11 روزه کشور، قدرت آنالیز عقلانی و دقیق را ازدحکومت امریکا گرفت و اوج این فلج عقلانی را آنجایی شاهد هستیم که 13 سرباز امریکایی در اخرین لحظات ترک افغانستان کشته شدند و دهها نفر دیگر زخمی شدند. این حمله باعث شد که هیچگونه تمایلی در دستگاه دولت امریکا برای ادامه حضور در افغانستان نباشد.
اگر دولت کابل با طالبان مصالحه میکرد و یا حداقل ریسجمهور و کابینه فرار نمیکردند و ورود طالبان به قدرت به صورت کنترل شده و به مرور زمان انجام میشد شاید همه چیز به گونه دیگری رقم میخورد اما اگر بخواهیم روابط آینده امارت اسلامی را با امریکا بررسی کنیم اینچنین به نظر میرسد که امریکا ارتباطهای امنیتی مستحکمی با حکومت امارت اسلامی ایجاد کرده است و بر اساس گزارش رسانهها رئیس سازمان سیا با رهبران امارت اسلامی در کابل دیدار داشته است.
همچنین دیدارها وگفتوگوهای منظمی از طریق دفتر قطر انجام شده است. همچنین امریکا پس از خروج کامل تاکنون عملیات پهپادی علیه خاک افغانستان انجام نداده است اما مسائل حقوق بشری مانند حقوق زنان و آزادیهای مدنی هنوز از پیش شرطهای مهم روابط دو کشور است. طالبان با احترام به حق تظاهرات مسالمتآمیز زنان و اجازه تحصیل به دانشجویان خانم به صورت آرامی دارد بهسوی رعایت حقوق زنان حرکت میکند، همچنین عذرخواهی رسمی ودستگیری نیروهای خاطی که خبرنگاران روزنامه اطلاعات روز را شکنجه کردند نیز نشان از پذیرش حداقلهای حقوق مدنی وسیاسی را دارد.
مسائل حقوق بشری مهمترین گرهی است که درارتباط امریکا با امارت اسلامی وجود دارد که اگر حل گردد به نظر میرسد مابقی موارد بر اساس منافع ملی دو کشور قابل حل باشد. همچنین نقش کشورهای ثالثی مانند قطر، پاکستان و ترکیه در ترمیم روابط بین دو کشور بسیار حیاتی است.
روسیه:
مهمترین عاملی که برای روسیه در ارتباط با امارت اسلامی اهمیت حیاتی دارد رشد افراطیگرایی در آسیای مرکزی و تهدید اقمار این کشور است. حضور داعش در افغانستان همواره موجب نگرانی شدید این قدرت بوده است. همچنین قاچاق مواد مخدر به روسیه از دیگر نگرانیهای این کشور محسوب میشود که با حضور امارت اسلامی مانند سال 2000 کشت و تولید و قاچاق این مواد احتمالا به صفر نزدیک شود. روسیه اکنون سفارت فعال در کابل دارد و نماینده تامالاختیار آن کشور آقای ضمیر کابلوف روابط نزدیکی با رهبران امارت اسلامی دارد ومیزبان آنها در مسکو بوده است و قرار است در روزهای آینده نیز میزبان رهبران امارت اسلامی، چین، پاکستان و امریکا باشد. همچنین روسیه حساسیت کمتری نسبت به اروپا و امریکا در مورد مسائل حقوق بشری دارد، احتمالا این کشور و چین دارای هماهنگی در ارتباط با به رسمیت شناختن امارت اسلامی داشته باشند.
اروپا:
قدرتهای اتحادیه اروپا به رهبری آلمان و فرانسه سه نگرانی مهم در ارتباط با افغانستان وحکومت امارت اسلامی دارند.
1- تروریسم؛ اتحادیه اروپا حملات دردناک داعش به خاک خود را فراموش نکرده است و امریکا از امارت اسلامی تضمینهای لازمه را درتوافقنامه دوحه اخذ کرده که از خاک افغانستان تهدیدی متوجه این کشورها نشود.
2- نگرانی دیگر این کشورها بحث هجوم پناهجویان افغان است. اروپا نگران است که اگر بی ثباتی و جنگ داخلی بر افغانستان حاکم شود سیل پناهجویان این اتحادیه را درنوردد.
3- نگرانی سوم اتحادیه اروپا که ارتباط مستقیمی با روابط دیپلماتیک این اتحادیه با امارت اسلامی خواهد داشت مسائل حقوق بشری است. به نظر میرسد که دیدارهای جوزپ بورل نماینده آلمان درامور افغانستان با طالبان در راستای انتقال این نگرانیها بوده است.
به رسمیت شناختن طالبان از طرف اتحادیه اروپا به مانند امریکا ارتباط مستقیمی با مسائل حقوق بشری خواهد داشت در این زمینه نیاز به زمان هست تا امارت اسلامی به صورت آهسته و پیوسته این مسائل را با فقه حنفی تطبیق دهد یا راه حل سومی برای آن جستجو کند. باید به این حکومت نوپا زمان داد اما در مشقت انداختن و رها کردن مردم افغانستان ازطرف جامعه جهانی نیز از نظر اخلاقی کار شنیعی است؛ میبایست مکانیزمی طراحی گردد تا آن 300 ملیون دلاری که روزانه هزینه جنگ افغانستان میشد از طریق سازمان ملل به جامعه افغانستان سرازیر گردد تا جلوی گسترش فقر گرفته شود و این کشور پس از چهل سال در مسیر توسعه قرار گیرد امارت اسلامی نیز باید به نگرانیهای جامعه جهانی اهمیت دهد و به دنبال گفتمان و هنجارهای مشترکی باشد رها کردن کشوری با ده ملیون نفر زیر خط فقر پس از بیست سال جنگ به بهانه تروریسم آیندهای خطرناک برای جهان را نوید میدهد.
انتهای پیام
شرافت اقتضا می کنه با تروریست جماعت رابطه نداشته باشیم
واما بلوچستان بزرگ رویایی است که نویسنده با تواماتش وارد این نوشته میکند . واگر کشوری مشکل داشته باشد خود افغانستان و پاکستا ن میباشد .
وشما که اینقدر با اب وتاب از 11 روز اینقدر عالی توصیف میکنید دقیقا عمکرد این مرتجعین را در سالهای گذشته دیده اید ومیدانید اعتماد به اینها فقط اتلاف وقت وانرژیست .
تنها دستاورد این ها فقط بی بر نامگی وخود راییست .که در همین شروع کار مثلا دولت هنوز دیگر اقوام را هم بحساب نمیاورند .