خرید تور تابستان

جدایی ورزش از سیاست؟ چرا زمان صدام پس عراق تحریم نشد؟

تسینم نوشت: رفتار دوگانه نهاد‌های بین‌المللی ورزشی در قبال یک ناهنجاری به‌نام جنگ، خود یک ناهنجاری ایجاد کرده است آن هم اینکه جنگ با جنگ و مظلوم با مظلوم از دید سرمایه‌داران ورزشی فرق می‌کند.

چند روزی است که شیپور جنگ در جغرافیایی‌ دیگر از زمین پهناور به صدا در آمده است، آتشی که بین روسیه و اوکراین رد و بدل می‌شود و منجر به کشته شدن و آوارگی هزاران غیرنظامی شده است. جنگ در اوراسیا به سرتیتر خبرهای منطقه و جهان تبدیل شده و روی اقتصاد و امنیت جهانی تأثیری بسزا گذاشته است. این روز‌ها جامعه جهانی آنچه را در مرز‌های دو کشور همسایه رقم می‌خوردمحکوم کرده‌ اما جنس این واکنش‌ها حداقل در جامعه ورزش سبک و سیاقی جدید به خود گرفته است.

کمیته بین‌المللی المپیک (IOC) با محکوم کردن حمله روس‌ها به همسایه غربی‌شان، دستور حذف سرود و پرچم روسیه در تمام صحنه‌های ورزشی و گرفته شدن میزبانی رویداد‌‌ها از این کشور‌ را می‌دهد و فیفا و یوفا نیز در بیانیه‌ای مشترک اعلام می‌کنند که تیم‌های ملی و باشگاهی فوتبال روسیه از تمامی تورنمنت‌های فوتبالی از جمله جام جهانی کنار گذاشته می‌شوند، حتی به کمربند مشکی افتخاری پوتین در تکواندو رحم نشده است و آن را هم از رئیس جمهور روسیه گرفته‌اند، برخورد‌های قاطع و ضربتی که تا پیش از آن در دفاع از حق مظلوم، نظیرش را ندیده‌ بودیم. جنگ در هر کجای دنیا، به‌هنگامی که پای پایمال شدن حق و حقوق مظلومی در میان باشد، محکومو پدیده‌ای مذموم است و در آن شکی نیست. بحث در این گزارش طرفداری از یک جناح یا اینکه بررسی کنیم که حق با کدام طرف است؛ نیست، بلکه رفتار دوگانه‌ای است که نهاد‌های بین‌المللی ورزشی با یک اتفاق تلخ به‌نام جنگ دارند.

طبق منشور المپیک و فیفا و سایر نهادهای ورزشی، جدایی سیاست از ورزش یک اصل غیرقابل انکار و لازم‌الاجرا است، با وجود این بند که رکن اصلی موجودیت روح ورزش در جهان به حساب می‌آید، سؤال اینجاست؛ چرا پای ورزش به این ماجرای سیاسی ـ امنیتی باز شده است؟ در آن سوی ماجرا ورزشکاران و مردم عادی کشور روسیه که در شعله‌ور شدن آتش این جنگ، هیچ نقشی نداشته‌اند چرا باید پاسوز تصمیمِ سیاسیِ ورزشی‌ها شوند؟ آیا حذف تیم‌های ملی روسیه از مسابقات بین‌المللی در تضاد با اصلِ «جدایی ورزش از سیاست» نیست؟

پاسخ دادن به این سؤال‌ها زمانی دشوار‌تر می‌شود که بدانیم همین نهاد‌های تحریم‌کننده ورزشی، رفتاری دوگانه‌ در قبال یک مسئله واحد دارند، عملیات ویژه، حمله، تجاوز، جنگ یا هر چیز دیگری که اسمش را بگذارید، امروز برای روسیه تحریم را در پی دارد ولی برای دیگر متجاوزان دنیا چنین تصمیمی گرفته نمی‌شود. انزوا و امتیاز دو واژه روبه‌روی همدیگر هستند که فیفا و IOC یکی را در زمان حال برای روسیه و دیگری را برای طرفین دیگر جنگ‌ها اعمال می‌کنند.

در مسئله فلسطین که سال‌هاست به‌دلیل تجاوز رژیم صهیونیستی، جنایت جنگی علیه غیرنظامیان و کودکان فلسطینی در حال انجام است، برای متجاوز تحریمی در نظر گرفته نشده و در عوض امتیازاتی نیز داده شده است یا داده خواهد شد، از جمله پیشنهاد کسب میزبانی جام جهانی 2030 فوتبال، آن هم در حالی که ظلمی که به مردم فلسطین می‌شود، به‌خلاف جنگ روسیه و اوکراین، سال‌هاست که صورت گرفته است و شدت و تلفاتش نیز اصلاً قابل قیاس نیست، از سوی دیگر در این مورد بار‌ها ورزشکاران نامی جهان و نهادهای مردمی و ورزشی صدای مردم مظلوم فلسطین شده‌اند ولی دریغ از یک حمایت خشک و خالی از سوی نهاد‌های پول‌دار و قدرتمند ورزشی بین‌المللی. چرا با وجود اعلام متعدد انزجار ملت‌های آزادی‌خواه دنیا از جنایات رژیم کودک‌کش و غاصب صهیونیستی تصمیمی برای تحریم ورزشی از سوی نهاد‌های جهانی گرفته نشده است و به‌عوض ورزشکارانی که از رویارویی با ورزشکاران این رژیم خودداری می‌کنند، محروم می‌شوند؟

در یمن که طبق آمار 377 هزار کشته نظامی و غیرنظامی داشته است و تا همین امروز نیز ادامه دارد، چرا کمیته بین‌المللی المپیک و فدراسیون‌های جهانی برای تحت فشار دادن و تحریم طرف مقابل این جنگ ورود نکرده‌اند؟ این شرایط را برای افغانستان، سوریه و ده‌ها کشور دیگر نیز که در همین تاریخ معاصر مورد تجاوز، حمله و ظلم کشور‌ یا کشور‌های دیگر قرار گرفته‌اند بررسی کنید.

انسان، همان انسان است و مرگ نیز همان مرگ، تنها تفاوت مردمِ فلسطین و یمن با مردم اوکراین شاید، رنگ چشم‌های‌شان  باشد ولی، آیا در منشور المپیک صحبتی از تفاوت رنگ‌ها شده است؟ مگر غیر از این است که نماد المپیک با 5 حلقه به‌رنگ‌های قرمز، سبز، سیاه، زرد و آبی برای مردم سراسر دنیا طراحی شده است؟ IOC، فیفا و سایر فدراسیون‌های جهانی که در بیانیه‌‌های امروزِ روزشان از اتحاد در فوتبال و ورزش به‌نفع مردم آسیب‌دیده حرف می‌زنند، آیا بوی خون‌ هزاران بی‌گناه دیگر به مشام‌شان نرسیده است؟ به‌راستی فیفا، فدراسیون‌های مختلف جهانی و IOC چه قدمی برای برقراری صلح در خاورمیانه برداشته‌اند؟ بوی خون بی‌گناهان در همه جای دنیا یکی است ولی انگار این تفاوت رنگ چشم‌‌های بی‌پناهان و سمت و سوی حاکمان‌شان است که برای نهاد‌های ورزشی ملاک و معیار برخورد است و نه بوی خونی که به‌ناحق ریخته می‌شود.

تیم ملی روسیه طبق قرعه‌کشی پلی‌آف جام جهانی 2022 قطر، باید به مصاف لهستان می‌رفت و در صورت پیروزی در این بازی، مقابل برنده دیدار سوئد و جمهوری چک صف‌آرایی می‌کرد که همه این کشورها اعلام کردند حاضر نیستند برابر روسیه به میدان بروند، آیا اگر این تصمیم از سوی چند کشور دیگر برای دفاع از حق مظلومی از متجاوز دیگری گرفته می‌شد،‌ باز هم فیفا با به یک بیانیه سفت و سخت از آن دفاع می‌کرد، یا اینکه کشور‌های تحریم‌کننده، با تهدید به تحریم و محرومیت روبه‌رو می‌شدند؟ کما اینکه اکنون نیز چنین چیزی وجود دارد و هر فردی که مقابل ورزشکار رژیم صهیونیستی قرار نمی‌گیرد نه‌تنها تشویق نمی‌شود بلکه سخت‌ترین تنبیهات را برایش در نظر می‌گیرند.

این‌که بتوان از ابزار ورزش، هنر یا هر مسئله اجتماعی و فرهنگی دیگری برای جلوگیری از جنگ و تحت فشار قرار دادن طرفین برای برقراری صلح و آتش‌بس استفاده کرد به خودی خود با ارزش است اما با رفتار دوگانه‌ای که در برخورد با یک ناهنجاری به‌نام «جنگ» وجود دارد، باید به اجرای صحیح اصلِ جدایی سیاست از ورزش شک کرد، مگر اینکه در ادامه این اصل، تبصره‌ای وجود دارد که ما از آن بی‌خبریم(!)، تبصره‌ای با عنوان «لزوم اجرای اصل جدایی سیاست از ورزش غیر از مواردی که به‌ضرر نظام سرمایه‌داری باشد».

رفتار متناقض نهاد‌های ورزشی در این چند روز صدای خیلی از اهالی ورزش را درآورده است. مشعلِ المپیک این روز‌ها به‌بهانه خاموش کردن آتش جنگ روسیه و اوکراین، در اجرای اصلی جدایی سیاست از ورزش سنت‌شکنی کرده و دست به تحریم ورزشی زده است، آن هم درست زمانی که کمی آن‌طرف‌تر سوریه و فلسطین سال‌هاست که حتی شب‌های‌شان نیز از آتش متجاوزان خارجی روشن است و همین می‌شود که این مشعل در مواجهه با یک پدیده، در هر زمان و مکانی سلیقه‌ای عمل می‌کند و در نقش آتش‌بیار معرکه  ظاهر می‌شود. زیتونِ صلح المپیک نیز این روز‌ها بیشتر از مرز‌های اروپا ریشه ندوانده است و تلاش برای برقراری صلح فقط در همان خطه خوش‌آب‌وهوای اروپا و دنیای غرب جواب می‌دهد؛ برای چشم‌آبی‌ها و موطلایی‌ها. سهم مظلومان دیگر نقاط دنیا از منشور المپیک، همان اصلِ قاطعِ جدایی سیاست از ورزش است؛ بدون تبصره، بدون ترحم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا