روحانی؛«برگ برنده» جامعه روحانیت در انتخابات سال 96 میشود؟
از میان هفت رئیس جمهور ایران سه نفر عضو جامعه روحانیت مبارز بودهاند، این معنا نشان میدهد که این تشکل روحانی از مهمترین نهادهای رییس جمهور ساز در ایران است.
اشکان کاظمی در خبرآنلاین نوشت: سال 1356 بود، هشت روحانی سرشناس آن روزهای قبل از انقلاب، آیات خامنهای، بهشتی، مطهری، مفتح، باهنر، هاشمی، مهدوی کنی و موسوی اردبیلی گرد هم نشستند تا اولین تشکل روحانی را بنا کنند تا یک نهاد برخواسته از روحانیت عهدهدار تحرکات انقلابی و ضدپهلوی شود. با تاسیس نظام جمهوری اسلامی همان تشکل روحانی دوران انقلاب تبدیل به یکی از بانفوذترین تشکلها در تحرکات سیاسی کشور شد.
از میان موسسین نهادی که آن زمان پایهگذاری شد، امروز تنها هاشمی رفسنجانی است که برچسب عضویت در این جامعه را حتی بدون حضور در جلسات آن یدک میکشد.
گره خوردن نام جامعه روحانیت با انتخابات
جامعه روحانیت مبارز اما از ابتدای تشکیل تا به امروز در قامت یک تشکل محوری در مناسبات سیاسی ایفای نقش کرده است، چه آن زمان که هنوز دچار انشعاب نشده بود چه حتی بعد از آنکه طیفی از روحانیون از آن شدند و تشکلی منحصر در جریان راست شد. در همین راستا هم بوده است که در هر انتخابات و تحرک سیاسی که مطرح می شود نام جامعه روحانیت مبارز به عنوان یک نهاد تصمیم ساز و نقش آفرین در تصمیم گیری مطرح است.
جامعه روحانیت و علامت سوالی به نام «حسن روحانی»
جامعه روحانیت اما این روزها با یک «علامت سوال» بزرگ روبرو شده است، روزهایی که از قضا حسن روحانی عضوی از این تشکل بر صندلی ریاست جمهوری یازدهم تکیه زده است اما این تکیه زدن ماحصل حمایت جامعه روحانیت نبوده است. راهیابی شیخ در سال 92 از مسیری عبور کرد که در دو سوی آن مسیر اصلاح طلبان و اعتدالیون ایستاده بودند و خبری از جامعه روحانیتی ها نبود.
سه سال پیش که روحانی نامزد انتخابات ریاست جمهور یازدهم شده بود اعضای این نهاد «سیاسی- مذهبی» تصمیم گرفتند از او حمایت نکنند تا عضو ارشد جامعه روحانیت مبارز که 5 دوره با تابلو جامعه روحانیت به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرده بود در کمال تعجب با حمایت اصلاح طلبان و حتی مجمع روحانیون قدم به پاستور بگذارد. هرچند در این میان بودند روحانیونی از درون جامعه روحانیت مبارز که شخصا از روحانی حمایت کردند اما کلیت این تشکل روحانی حاضر به قرار گرفتن پشت روحانی نشد.
این امر اما مانع از آن نشد که اعضای این تشکل روحانی به طور کلی از روحانی اعلام برائت کنند، چنانچه در سه سال گذشته اعضای این تشکل بارها و بارها حسن روحانی را یک اصولگرای برخواسته از جامعه روحانیت مبارز تعریف کرده اند و حاضر به واسپاری او به طیف رقیب نشده اند.
حال بعد از گذشت سه سال از انتخابات ریاست جمهوری 92 و در استانه ورود به انتخاباتی دیگر، بازهم همان زمزمهها و همان علامت سوال بزرگ میان جامعه روحانیت ایجاد شده است، ناظران سیاسی این سوال را مطرح میکنند که با توجه به شرایط اصولگرایان که کاندیدای شاخص رای آوری در حال حاضر ندارند آیا این احتمال وجود دارد که روحانی نامزد جامعه روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 باشد؟
جرقه این سوال را هم عضو شاخص جامعه روحانیت یعنی مصباحی مقدم زد. او گفته بود« «اگر گزینه بهتری نداشته باشیم برای انتخابات ریاستجمهوری سال بعد حتما با حسن روحانی وارد گفتوگو خواهیم شد. اینطور نیست که شرایط آقای روحانی طوری باشد که مورد اقبال اصولگرایان قرار نگیرد. اگر شرایط اقتضا کند و کسی به میدان رقابت با آقای روحانی بیاید، حتما باید بهگونهای باشد که همه اصولگرایان پشت او باشند که اگر این اتفاق بیفتد برنده انتخابات خواهیم بود»
البته این سخنان سریع از سوی دیگر اعضای این جامعه تکذیب شد تا مشخص شود برای وصل دوباره روحانی و جامعه روحانیت راه درازی در پیش است. آیتالله مجتهدی شبستری در مورد سخنان مصباحی مقدم میگوید:« ممکن است مصباحی مقدم بر اساس احتمالات و سلایق شخصی خود این موضوع را مطرح کرده باشد. بعید میدانم حمایت از روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 تصمیم قطعی جامعه روحانیت مبارز باشد.»
آیتالله تسخیری دیگر عضو این نهاد میگوید:« «ما فعلا در جامعه روحانیت هیچ بحثی درباره انتخابات ٩٦ نداشتهایم و شاید ایشان (مصباحیمقدم) نظر شخصی خود را گفته، اما بنده فعلا نظر شخصی دراینباره ندارم».
شدیدترین موضع را اما شاید عضو جنجالی جامعه روحانیت یعنی شیخ جعفر شجونی گرفت که در واکنش به اظهارات مصباحی مقدم گفت:« «قحطالرجال نیست که با این همه اتفاقهایی که آقای حسن روحانی ایجاد کرده است، از ایشان حمایت کنیم. این همه انسان لایق در این مملکت هست؛ از آقای حدادعادل گرفته تا قالیباف و جلیلی که هیچ حاشیهای هم ندارند و میتوانند بیایند و رئیسجمهور باشند و به مردم خدمت کنند»
با وجود این مخالفت ها و زمزمه های تخریبی علیه روحانی، به نظر میرسد مصباحی مقدم در جامعه روحانیت تنها نباشد و چهرههای شاخصی همچون امامی کاشانی، مصطفی پورمحمدی، سید مهدی طباطبایی، سید رضا اکرمی و برخی دیگر حامیان حسن روحانی در جامعه روحانیت هستند و قطعا تلاش خواهند کرد نام «شیخ دیپلمات» به عنوان نامزد نهایی جامعه روحانیت از جلسات این نهاد بیرون بیاید.
چه آنکه به زعم این طیف از اعضای جامعه روحانیت، حمایت جامعه از روحانی نه فقط اعتباری برای شخص رییس جمهور فعلی است که میتواند «برگ برنده» این تشکل هم باشد، آنهم در زمانی که برخی تندروهای اصولگرا طی چند انتخابات اخیر تلاش گسترده ای را برای زیر سوال بودن جایگاه محوری و ریش سفیدی این نهاد مهم روحانیت داشتند. در چنین شرایطی حمایت جامعه روحانیت از حسن روحانی می تواند همان کورسوی امیدی باشد که جایگاه مهم این نهاد را نه فقط در بین اصولگرایان که در فضای سیاسی فعلی به اثبات برساند. بدون شک حرکت کردن جامعه روحانیت مبارز در این مسیر فضا را فراهم خواهد کرد تا تشکل های اعتدالی جریان راست هم بدون دغدغه پشت سر روحانی قرار گیرند.
این امر آنجا اهمیت بیشتری پیدا می کند که ببینیم جریان رقیب اصولگرا با تکیه بر یارگیری که در سال 92 از قلب جامعه روحانیت کرد این روزها پیروزمندانه در فضای سیاسی کشور روحانی را یک رییس جمهور منتسب به خود می داند و ابایی ندارد که در سال 96 هم بار دیگر تجربه سال 92 را تکرار کند. در چنین فضایی به نظر می رسد رجعت دوباره اصولگرایان و در راس آن جامعه روحانیت مبارز به چهره های کلیدی اش پاتک محکمی به رقیب اصلاح طلب باشد.
شاید مروری بر نوع موضع گیری و تصمیمات جامعه روحانیت مبارز در ادوار مختلف انتخابات ریاست جمهوری بتواند تجربه مفیدی برای انتخابات پیش رو باشد،دورانی که این تشکل روحانی هنوز محوریت تام و کاملی در بین طیف سیاسی راست داشت و هر تابلویی که بالا می برد جتی اگر رگه هایی از اختلاف بود اما دیگر اصولگرایان باز هم همان تابلو را بالا می برند. رویه ای که طی چند انتخابات اخیر با برخی تک روی ها به حاشیه رفته است اما احیای آن جایگاه محوری دور از انتظار نیست.
حمایت از بنی صدر؛ رودرویی روحانیت با حزب جمهوری اسلامی
نامزد مشترک حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت به عنوان دو نهاد تاثیرگذار در ابتدای انقلاب اسلامی،در اولین دوره از انتخابات ریاست جمهوری آیتالله بهشتی بود اما مخالفت امام با نامزدی این چهره انقلابی شناخته شده باعث شد تا بین این دو نهاد انقلابی در معرفی نامزد برای اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری اختلاف ایجاد شود. حزب جمهوری اسلامی حسن حبیبی را به عنوان نامزد معرفی کرد و جامعه روحانیت ابوالحسن بنی صدر را.
شهید محلاتی فضای روز رای گیری برای انتخاب بنی صدر به عنوان نامزد نهایی جامعه روحانیت را اینگونه روایت میکند:« در خود شورای مرکزی که رای گیری کردیم بیست و سه نفر بودند، خود مرحوم بهشتی هم بود. یک رای جلال الدین فارسی آورد که آقای بهشتی داده بود، و سه تا رای حبیبی آورد. بقیه آرا یعنی نوزده رای برای بنی صدر بود که انتخاب شد. در این موقع برادرانی که با او کار کرده بود مثل شهید بهشتی، آقای خامنه ای و آقای هاشمی به طور کلی مخالف بودند.»
جامعه روحانیت اما در سه انتخابات ریاست جمهوری بعد از بنی صدر، از نامزدهایی حمایت کرد که تقریبا تمام جامعه بر روی آنها اتفاق نظر داشتند. شهید رجایی مورد قبول حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت بود، آیات خامنهای و هاشمی نیز که عضو جامعه روحانیت بودند و رسما نامزد این جریان برای انتخابات ریاست جمهوری شدند.
رویارویی انتخاباتی جامعه روحانیت و مجمع روحانیون
ناطق نوری سه ماه قبل ازانتخابات ریاست جمهوری سال 68 در مورد نامزد هاشمی رفسنجانی گفت:«کلیه اعضای جامعه روحانیت در جلسه اخیر خود به اتفاق آرا هاشمی رفسنجانی را برای انتخابات آتی ریاست جمهوری کاندید کردند.»
اما روزهای بی حاشیه جامعه روحانیت در همان دهه 60 به پایان رسید و تیغ انشعاب بر پیکر این جریان افتاد. آنجا که برخی از روحانیون که طرفدار نخست وزیر موسوی بودند و از نظر تفکر سیاسی با برخی از اعضای جامعه به ویژه دبیرکل آن یعنی آیتالله مهدوی کنی اختلاف داشتند، با جلب نظر امام، راه خود را از این نهاد جدا کردند و مجمع روحانیون را تشکیل دادند. کروبی، موسوی خوئینیها، خاتمی و محتشمی پور از جمله روحانیون شناخته شدهای بودند که مجمع روحانیون را تشکیل دادند.
جامعه روحانیت بعد از آن دیگر یک رقیب جدی سیاسی و مذهبی در تهران و کشور داشت، آنهم «مجمع روحانیون مبارز». آنچنان که مثلا در انتخابات مجلس سوم جامعه روحانیت صحنه را به رقیب واگذار کرد اما در دو انتخابات مجلس چهارم و پنجم توانست اکثریت کرسیهای پارلمان را به خود اختصاص دهد. اوج رقابت این دو نهاد اما در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 بود. ناطق نوری نامزد جامعه روحانیت بود و سید محمد خاتمی نامزد مجمع روحانیون.
اولین شکست کاندیدای جامعه روحانیت در انتخابات ریاست جمهوری
در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 76، جامعه روحانیت تمام قد وارد صحنه شد و از ناطق نوری حمایت کرد. حتی دبیرکل جامعه روحانیت یعنی آیتالله مهدوی کنی در جملهای که روزنامه ابرار روز چهارشنبه 31 اردیبهشت 1376 تمام نیم صفحه بالای خود را با تیتر درشت به آن اختصاص داد گفت: “حدس می زنم نظر مقام معظم رهبری آقای ناطق نوری است”
با خواندن خاطرات ناطق نوری،نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 76، وی به نکتهای اشاره میکند که نشان میدهد حمایت از او چندان نیز بدون دردسر نبوده است. رئیس مجلس به شایعههای مطرح شده در مورد عدم رضایت آیتالله مهدوکی کنی از نامزدی او اشاره و میگوید:«ایشان اینقدر شجاعت در اظهار عقیده دارد که اعلام کند اکثریت جامعه به ناطق نوری رای نداده است . اگر چنین آدمی نظرشان جز شخص من بود، حتما ابراز میکرد.»
نظرها مساعد بود یا نبود در نهایت این سیدمحمد خاتمی بود که رای 20 میلیونی به ساختمان سفید پاستور رفت و ناطق نوری تنها 7 میلیون رای را به خود اختصاص دهد تا جامعه روحانیت برای اولین بار طعم تلخ شکست را در انتخابات ریاست جمهوری بچشد.
این شکست آغازی بر شکستهای سیاسی این نهاد سیاسی ومذهبی بود. آنها به فاصله ای کوتاه حتی در انتخابات مجلس ششم با تمام چهرههای شاخص خود یعنی هاشمی، روحانی، موحدی کرمانی، مجتهدی شبستری و … رقابت را به طرفداران خاتمی و مجمع روحانیون واگذار کردند.
دهه 80 و بازگشت به هاشمی
سال 84 که رسیدجنب و جوش بر سرانتخابات بالا گرفت، اصولگرایان که 8 سال زیر لوای دولت اصلاح طلبان طی روزگار کرده بودند تکاپوی زیادی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری داشتند. جامعه روحانیت نیز در مرکز تحرکات سیاسی انتخاباتی آن سال بود. ناطق نوری چهره شاخص این تشکل با تشکیل جلسات شورای هماهنگی اصولگرایان مرد کلیدی آن انتخابات بود. جایی که علی لاریجانی در نهایت خروجی اصولگرایان برای انتخابات آن سال شد.
اما حضور یکباره هاشمی رفسنجانی در این انتخابات باعث شد تا تمام معادلات برهم بریزد. جامعه روحانیت در انتخابات سال 84 بنا بر روایت حسین ابراهیمی (از اعضای ارشد جامعه روحانیت ) از هاشمی رفسنجانی حمایت کرد و حاضر به حمایت از یک کاندیدای مکلا نشد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 اما داستان برای جامعه روحانیت به گونهای دیگر رقم خورد. عملکرد 4 ساله احمدی نژاد فضا را در جامعه روحانیت هم چنددسته کرده بود. برخی از اعضای شناخته شده جامعه روحانیت مانند هاشمی، روحانی، ناطق نوری و اکرمی از میرحسین موسوی حمایت کردند ولی برخی دیگر از اعضای جامعه به زعامت آیتالله مهدوی کنی از احمدی نژاد. حسین ابراهیمی در مورد تصمیم آن روزهای جامعه روحانیت میگوید:« «در انتخابات ریاستجمهوری دهم در سال 88، شرایطی پیش آمد که آیتالله مهدوی کنی فرمودند بین «فاسد» و «افسد» و «بد» و «بدتر»، ما به احمدینژاد رأی میدهیم. یعنی در مقابل آن میرحسین موسوی بود که آقایان، وی را قبول نداشتند و بعدا ثابت شد که تشخیصشان درست بوده است»
در همان سال و در جریان مناظره انتخابات ریاست جمهوری، محمود احمدی نژاد شدیدترین انتقادات خود را علیه هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری دو عضو ارشد جامعه روحانیت مطرح کرد؛ سخنانی که باعث شد این دو انتظار داشته باشند جامعه روحانیت علیه وی موضع گیری کند و از اعضای خود در برابر اتهامات مطرح شده دفاع کند اما اینگونه نشد.
مصباحی مقدم سخنگوی جامعه روحانیت در این مورد میگوید: «اینکه آن زمان موضعگیری نشد، هم نسبت به حمایت از آقای هاشمی و هم نسبت به حمایت از آقای ناطق نوری، مسئله از این قرار بود که دادن بیانیه و موضعگیریکردن میتوانست اثر مهمی روی انتخابات بگذارد. گرچه مرحوم آیتالله مهدوی کنی علاقهمند بودند که موضعگیری کنند ولی این را هیچوقت علنی نکردند.خاطرم هست در نشستی که در حرم امام بعد از آن مناظره رخ داد، ایشان بهشدت با آقای احمدینژاد برخورد و نسبت به آن رفتار، گلایه کرده بود. این نشان میدهد که او میخواست موضعگیری کند اما نمیخواست این موضعگیری روی انتخابات اثری بگذارد. بعد از سال 88 هم که دیگر آبها از آسیاب افتاده بود و موضعگیری فایدهای نداشت»
سیدرضا اکرمی دیگر عضو جامعه روحانیت در این مورد میگوید:« من آغاز گر فتنه 88 را احمدی نژاد و کلید آن را نیز مناظره معروف بین ایشان و میرحسین موسوی میدانم. ایشان بدون هیچ دلیلی و سندی، نام آیتالله هاشمی و خانواده ایشان را برد. نام آقای ناطق و پسرش را برد. صداوسیما نیز اجازه نداد تا این آقایان به این سخنان پاسخ بدهند و جامعه روحانیت نیز حاضر نشد از این دو بزرگوار که عضو موسس جامعه بودند دفاع کند.البته باید بگویم که شخص مرحوم آیتالله مهدوی کنی شخصا و به احمدی نژاد تذکر داد و از رفتار او انتقاد کرد و به ایشان گفت چرا اسم افراد را بدون سند و مدرک بردید اما جامعه حاضر نشد در بیانیهای جداگانه این حرکت را محوم کند. آقای ناطق نیز توقع داشت این سخنان محکوم شود. او میگفت من عضو موسس هستم و شما هم میدانید این سخنان خلاف است چرا نیامدید آن را محکوم کنید و به مردم بگویید که آقای احمدی نژاد به نیروهای انقلاب تهمت زده است. به همین دلیل ایشان گفت که وقتی شما حاضر نیستید از عضو موسس خود حمایت کنید حضور من در جلسات چه فایدهای دارد.»
همه این اتفاقات باعث شد تا شکاف عمیقی میان اعضای اجرایی جامعه روحانیت یعنی« هاشمی، ناطق و روحانی» با این نهاد مذهبی و سیاسی ایجاد شود و پای این افراد را از جلسات جامعه روحانیت بیرون بکشد.
این شکاف ایجاد شده به حدی بود که جامعه روحانیت مبارز حتی حاضر نشد از حسن روحانی به عنوان عضو رسمی خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 حمایت کند. سیدرضا اکرمی در مورد انتخابات 92 میگوید:« با توجه به اینکه خود جامعه روحانیت به مصداق خاصی در حمایت از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری نرسیده است، اعضای این جامعه تکتک میتوانند کاندیدای مورد علاقه خود را انتخاب و از آن حمایت کنند»
بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری سال ٩٢، مرحوم آیتالله مهدویکنی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز در پیامی پیروزی او را در انتخابات تبریک گفت و از او بهعنوان یار دیرین امام و رهبری و از اعضای جامعه روحانیت مبارز یاد کرد.»
مسئلهای که در بهبود رابطه روحانی با جامعه روحانیت هیچ کمکی نکرد. روحانی همچنان غایب جلسات این تشکیل بود. اما این روزها که باز هم زمزمه های انتخابات ریاست جمهوری بلند شده است، به نظر می رسد برخی چهره های اعتدالی این تشکل در تلاش هستند که با حمایت از روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ضمن بازگرداندن چهره های منزوی شده به جلسات، جایگاه سیاسی و مذهبی جامعه روحانیت مبارز را هم احیا کنند.