«اگر مملکت دست آقای منتظری بیفتد، نزدیکان او مملکت را قبضه میکنند»
روایت ری شهری از عزل منتظری از قائم مقامی رهبری
خبرگزاری مهر نوشت: رنجنامه حاج«احمد آقا» بازخوانی مستند بخش قابل توجّهی از خطاهای رفتاری آیت الله منتظری است که باعث شد امام خمینی او را از قائم مقامی رهبری عزل کند.
ماجرای عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری توسط امام خمینی از جمله مسائل مهم و حساس تاریخ انقلاب اسلامی است. آیتالله منتظری از شاگردان آیتالله بروجردی و امام خمینی به شمار میرفت. او بعد از پیروزی انقلاب نیز مسئولیتهایی همچون امامت جمعه تهران و ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را برعهده داشت و نهایتاً سال ۶۴ بهعنوان قائم مقام رهبری انتخاب شد، اما ۳۳ سال پیش در چنین روزهایی، امام خمینی اقدام به عزل وی از قائم مقامی رهبری کرد.
«برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمائید؛ از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا میزنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیه مهدی هاشمی هم به شما دادم.» این بخشی از نامه امام خمینی به آیتالله منتظری و پذیرش عزل وی از قائم مقامی رهبری است.
ایشان در بخشی از این نامه که به تاریخ ۱۳۶۸/۱/۶ به آیتالله منتظری نوشتند، فرموده بودند: «شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم…»
چه کسانی مانع رسانهای شدن نامه امام به آقای منتظری شدند؟
در کتاب روایت رهبری که به همت مؤسسه انقلاب اسلامی درباره جلسه تاریخی خبرگان در روز ۱۴ خرداد سال ۶۸ منتشر شد، به ماجرای چگونگی عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و نامه ۶ فروردین پرداخته شده است. نامهای که در زمان نگارش از سوی امام (ره)، با اصرار آیتالله خامنهای و سایر اعضای خبرگان همچون مرحوم هاشمی رفسنجانی از سوی رادیو و تلویزیون منتشر نشد.
امام، نامههای متعددی به آیتالله منتظری نوشتهاند که مشهورترین آنها نامه ۶ فروردین ۱۳۶۸ مبنی بر عدم صلاحیت او برای تصدی رهبری نظام جمهوری اسلامی است.
منتظری بعدها در کتاب خاطرات خود، نامه تاریخی ۶ فروردین ۱۳۶۸ حضرت امام خمینی را از دو جهت، زیر سوال برد: «یکی از نظر انتساب به امام و دیگری از نظر محتوا.» البته شاید با توجه به اینکه نامه مذکور، بزرگترین ضربه را به او زد، طبیعی بود که چنین عکسالعملی نشان میداد.
اگر مملکت دست آقای منتظری بیفتد، نزدیکان او مملکت را قبضه میکنند
ریشهری این ماجرا را در خاطرات خود اینگونه نقل کرده است: «عصر یکشنبه ۶۸/۱/۶، دفتر امام از آیتالله خامنهای و آقای هاشمی میخواهد که نامه یاد شده را به آقای منتظری در قم برسانند. همچنین مجلس خبرگان تشکیل شود و به دستور امام، در خصوص عزل آقای منتظری تصمیمگیری نماید. لذا آیتالله خامنهای، آیت الله مشکینی، آیتالله امینی، آیتالله مؤمن و آیتالله طاهری خرمآبادی در دفتر آیتالله هاشمی رفسنجانی، جلسهای را ترتیب میدهند که در این باره تصمیم گیری کنند.»
در ادامه این روایت آمده است: «در آن جلسه جمع مذکور به این نتیجه میرسند که ابلاغ چنین نامه تندی به آقای منتظری و تشکیل مجلس خبرگان برای عزل ایشان، مصلحت نیست و لذا تصمیم میگیرند که خدمت امام برسند و نظر خود را به امام بگویند. شب هفتم فروردین ۶۸، نام بردگان به استثنای آقایان مؤمن و طاهری، خدمت امام میرسند و نظر خود را میگویند و از ایشان میخواهند که از ارسال نامه به آقای منتظری منصرف شود و به گفته حاج احمدآقا، چنان که پیش از این گفته شد- لااقل، موضوع سلب عدالت را از نامه حذف کنند.» (سنجه انصاف، ص ۲۷۹-۲۸۰)
در جلسهای که هیئت رئیسه مجلس خبرگان جهت وساطت مبنی بر عدم پخش نامه ۶۸/۱/۶ و یا حداقل حذف قسمت سلب عدالت خدمت امام رسیده بودند، ایشان میفرمایند: «در وضعیت فعلی حجت بر من تمام شده و اگر روزی مملکت دست آقای منتظری بیفتد، نزدیکان و محرکان ایشان مملکت را قبضه میکنند و سپس خود او را میکشند. من وظیفه دارم انقلاب را نجات دهم. کسی که یک بیت را نمیتواند اداره کند، چگونه میتوان یک مملکت را به او سپرد.» (سنجه انصاف، ص ۲۷۹-۲۸۰)
امام با عدم پخش نامه ۶۸/۱/۶ در رسانهها و حذف موضوع سلب عدالت موافقت میکنند؛ اما نه به این معنا که آقای منتظری از عدالت ساقط نیست. ایشان درباره این مسئله گفتهاند: «البته اینکه من نامه ۶۸/۱/۶ را پس گرفتم، نه اینکه پشیمان شدم و نه اینکه اصرار شما مرا وادار کرد که این نامه را پس بگیرم، فقط ترسیدم که با پخش این نامه، خون مردم به جوش بیاید و بریزند و آقای منتظری را بکشند…» (از جدایی تا رویارویی، ص ۶۵)
تشکیک منتظری در صحت و محتوای نامه امام (ره)
همانطور که پیش از این گفته شد، آقای منتظری در بخشهایی از خاطرات خود، درباره اینکه نامه ۶۸/۱/۶ دستنوشته امام خمینی باشد تشکیک ایجاد کرده و همچنین به نقد متن و محتوای آن پرداخته است.
وی در قسمتی از این خاطرات گفت: «… متن آن هم با واقعیات، جور درنمیآید و مضطرب است». در جای دیگر گفته: «واقع امر، این است که با توجه به شناختی که من از امام دارم و سالهای زیاد، با ایشان معاشر بوده [ام]، بههیچوجه نمیتوانم قاطعانه بگویم که این نامه از ایشان است. من سالها با ایشان محشور بودهام و ایشان فردی باتقوا و عارف بودند و در این گونه مسائل، احتیاط میکردند و حاضر نبودند به کسی ظلم شود…»
روایت ریشهری از علت عزل منتظری
دلایل فراوانی وجود دارد که ثابت میکند نامه مذکور، از سوی امام خمینی صادر شده و تشکیک آقای منتظری و هوادارانش در این باره، سند و پشتوانهای ندارد. اما برای اثبات این ادعا، اظهارات و مکتوبات مرحوم «آیتالله محمدی ریشهری» به عنوان کسی که زمان برخورد امام با آقای منتظری و همچنین در برهه ارتحال امام و انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری نظام، «وزیر اطلاعات» بوده است، مرجع قابل اعتماد و محکمی به شمار میرود.
مرحوم آیتالله محمدی ریشهری که در پروندههای مرتبط با آقای منتظری از نزدیک با امام در ارتباط بوده و همچنین اشراف قابل توجهی به موضوعات سیاسی و اطلاعاتی در تحولات آن برهه داشت در گفتگویی با پایگاه اطلاعرسانی KHAMEMNEI.IR ضمن بیان روایتی دست اول در رابطه با علت عزل آقای منتظری توسط امام گفت: «آقای منتظری در ۲۲ بهمن ۶۷ دستاوردهای انقلاب اسلامی بهویژه جنگ تحمیلی را بهشدت زیر سوال برد. هم رسانهها گفتند و نوشتند و هم در آخرین دیدارهایی که بنده با امام (ره) داشتم همین صحبتها شد…»
وی بیان کرد: «یک خاطره تاریخی هم بگویم؛ به امام عرض کردم که آقا این حرفها چیست که آقای منتظری میزند و در همهی رسانهها و تلویزیون و رادیو هم پخش میشود!؟ ایشان خیلی ناراحت شدند. حاج احمدآقا هم نشسته بود. آنجا امام فرمودند که دیگر صحبتهای آقای منتظری رسانهای نشود. حاج احمدآقا به بنده رو کردند و گفتند آقا من حرفی به شما نگفتم که اینها را به امام بگو! گفتم بله؛ من الان دارم خودم میگویم و از این حرفهای آقای منتظری تعجب میکنم.»
فقط امام نبوغ سیاسی آیتالله خامنهای را شناخت
آیتالله ریشهری تصریح کرد: امام به این جمعبندی رسیدند که مشکل بیش از آن است که آقایان تصور میکردند و بیش از آن است که منتقل میشد؛ «کسی که شمّ سیاسی داشته باشد و از نزدیک با امام (ه) رفتو آمد داشته باشد، میداند که امام یک نابغهی سیاسی بودند. نه اینکه ایشان هوش سیاسی داشت، نابغهی سیاسی بودند. امام شناخته نشدند. به غیر از مقامات عرفانی، فقهی، اصولی و به غیر از مقامات معنوی که باب دیگری هستند، امام یک نابغهی سیاسی بودند که شناخته نشدند. و رهبر فعلی هم شناخته نشدهاند. فقط امام رحمهالله ایشان را شناختند. و امام رحمهالله فهمیدند که ایشان بعد از خودشان به درد رهبری میخورند.»
چرا امام راضی شد نامه ۶ فروردین خطاب به منتظری منتشر نشود؟
وی خاطرنشان کرد: «امام (ره) میدانست اگر بعد از ایشان، آقای منتظری زمام امور را به دست گیرد همه چیز عوض میشود. این مطلب را یکی از نزدیکان آقای منتظری خصوصی قبل از مطرح شدن مسئلهی مهدی هاشمی و قبل از اینکه این حرفها پیش بیاید، به من گفت. این شخص به من گفت که انقلاب باید از ریشه عوض بشود! این عین حرفش بود.»
رهبریِ آقای منتظری برای نظام خطرناک بود
«امام (ره) به این مسئله رسید که همه چیز با رهبری آقای منتظری خراب میشود و اگر اینجا اقدام جدی نکند، همه چیز عوض و خراب میشود، این نهال نوپایی که غرس کرده میخشکد و رهبری آقای منتظری برای نظام خطرناک است.»
محمدی ریشهری تاکید کرد: «کسی که قرار بود سکاندار نظام بعد از ایشان بشود، به جای اینکه در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب مردم را به آینده امیدوار و دشمنان را ناامید کند، عکس آن عمل میکند. یعنی آقای منتظری اینقدر بینش سیاسی نداشت و فاقد بینش سیاسی بود که تلاشهای هشت سال دفاع مقدس را زیر سوال برد و دشمنان را شاد و دوستان را مأیوس کرد.»
وی با بیان اینکه تبیین ویژگیهای «مجتهد جامع» در فضای سیاسی آن روزها، اشاره به این داشته که آقای منتظری مجتهد جامع نبوده و شرایط رهبری نداشته است، در رابطه با نامه امام برای عزل آقای منتظری، گفت: «امام دوم فروردین ۶۸ ضمن پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی، بدون ذکر نام آقای منتظری گفتار و رفتار وی را به شدت مورد انتقاد قرار میدهند. این اقدام امام چهار روز مانده به عزل آقای منتظری است که به آنهایی که اهل فهم بودند، فهماند که آقای منتظری دیگر به درد این نظام نمیخورد.»
ماجرای ارسال نامه امام به قم
روز هفتم فروردین ماه عبدالله نوری نامه امام خمینی را به قم برد و تحویل آیت الله منتظری داد. آن گونه که در خاطرات آیت الله منتظری آمده، حدود یکی دو ساعت از ظهر گذشته بود که عبدالله نوری وارد منزل آیت الله منتظری شد و ضمن اظهار ناراحتی زیاد، به او گفت: «قرار بوده این نامه را در رادیو و تلویزیون بخوانند و اگر نامه پخش شود چه میشود؛ خیلی بد شده و امام خیلی ناراحت هستند و شما باید چیزی بنویسید که ایشان قانع شوند.».
آقای منتظری میگوید: «آقای نوری با حالت گریه متنی را از جیبشان درآورده و گفتند من در ماشین این متن را نوشتهام که شما این مضمون را به امام بنویسید.».
امام هم زمان دستور داده بودند کلیه عکسها و پوسترهای مربوط به آیت الله منتظری از ادارات جمع آوری شود که میرحسین موسوی نخست وزیر وقت طیّ بخشنامهای این دستور امام را ابلاغ کرد. کار تقریباً تمام شده بود.
نهایتاً آیت الله منتظری در پاسخ به نامه ۱۳۶۸/۱/۶ امام، نامهای برای ایشان ارسال کرد.
آیتالله منتظری در این نامه عملاً از رهبری آینده کنار کشید و از امام خمینی (ره) اجازه خواست که در حوزه علمیّه به فعالیّت علمی اشتغال داشته باشد. این نامه، باعث شد حضرت امام (قدّس سرّه) از انتشار عمومی نامه ۱/۶ منصرف شده و نامه دیگری را برای انتشار عمومی، خطاب به آیتالله منتظری بنویسند:
متن این نامه بدین شرح بود:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای منتظری (دامت افاضاته)
با سلام و آرزوی موفّقیّت برای شما، همانطور که نوشتهاید رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسئولیّت سنگین و خطیری است که تحمّلی بیش از طاقت شما میخواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم؛ و در این زمینه هر دو مثل هم فکر میکردیم؛ ولی خبرگان به این نتیجه رسیده بودند، و من هم نمیخواستم در محدودهی قانونی آنها دخالت کنم؛ از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائممقامی رهبری اعلام کردهاید، پس از قبول، صمیمانه از شما تشکّر مینمایم.
همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقهمندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمائید؛ و از رفتوآمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامی خود را جا میزنند، جدّاً جلوگیری کنید.
من این تذکّر را در قضیّهی «مهدی هاشمی» هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند.
از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثّر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینهی خود را به اسلام نشان میدهند.
طلّاب عزیز، ائمّهی محترم جمعه و جماعات، روزنامهها، و رادیو تلویزیون، باید برای مردم این قضیّهی ساده را روشن کنند که در اسلام مصلحت نظام از مسائلی است که مقدّم بر هر چیز است، و همه باید تابع آن باشیم. جنابعالی انشاءالله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی میبخشید.
والسّلام علیکم
۶۸/۱/۸
روحالله الموسوی الخمینی»
رنجنامه «حاج احمد آقا» سندی بر خطاهای منتظری
یک ماه پس از این نامه هم یعنی در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ متن مبسوطی از سوی حجّت الاسلام سیّداحمد خمینی با عنوان «رنجنامه» خطاب به آقای منتظری منتشر شد. در این نامه آمده بود: «ازآنجاکه در متن وقایع انقلاب خصوصاً در جزء جزء ماجرای حضرتعالی و برخورد گرم و صمیمانه حضرت امام با شما و تلاش معظّمٌ لّه برای نجاتتان از چنگال توطئه گران و نفوذیها بودم، فکر کردم اگر حقایق را بازگو نکنم به اسلام و انقلاب و امام و مردم خیانت کردهام.»
به هرحال، رنجنامه حاج «احمد آقا» بازخوانی مستند بخش قابل توجّهی از خطاهای رفتاری آیت الله منتظری است که باعث شد امام خمینی او را از قائم مقامی رهبری عزل کند.”
انتهای پیام
همین اصراردائم التزایدبرعلیه ایت الله منتظری …نشان از فقددلیل متقن برای خروج از افاقه اجتهادوعدالت اوست.عاش سعیدا ومات سعیدا…بهرحال همه رفتند…چه ایت الله طاهری که عاقبت بخیرشدوچه مومن وری شهری…..نه عمرخضربماند ونه ملک اسکندر….کفی بالموت واعظا….
اضافه کنید.واقای هاشمی به ان ترتیب..
اضافه کنید.واقای هاشمی به ان ترتیب.. البته دراین روایات.ان حدیث ..وباهتوهم…..موج میزند….