خاطرات هاشمی | موافقت با مذاکره مستقیم با نماینده‌ی ویژه‌ی صدام

به‌کوشش ناصر غضنفری، انصاف نیوز:

پنج‌شنبه ۲۱ تیر ۱۳۶۹

شب مهدی و فرشته به منزل آمدند؛ وضع امروز جوانان با گذشته خیلی فرق کرده است. دو سکه به آنها هدیه دادم. برای شام، پیتزا در خیابان خورده بودند.  

 جمعه ۲۲ تیر ۱۳۶۹ 

در خانه بودم، کار داشتم. عصر مقداری شنای بچه‌ها را در استخر خانه تماشاکردم؛ در حقیقت حوض بزرگی است. بچه‌های شهرستانی، از بچه‌های ما شجاع‌تر و مسئولیت شناس‌تر به نظرم آمدند. هر یک به فکر لباس و ابزار خود بودند، بر خلاف بچه‌های خودمان. 

شب آقای عبدالله نوری، وزیر کشور، تلفنی از ضعف همکاری وزارت دفاع گله کرد؛ به آقای ترکان، وزیر دفاع تذکر دادم.   

 شنبه ۲۳ تیر ۱۳۶۹ 

ملاقاتی با آقای کیم یانگ نام، وزیر امور خارجه کره شمالی داشتیم؛ مذاکرات در جهت توسعه روابط بود.  

عصر شورای‌عالی امنیت ملی جلسه داشت. بخشی از پیشنهادهای آمایش سرزمینی کردستان تصویب شد.  

 یکشنبه ۲۴ تیر ۱۳۶۹ 

 ساعت هفت و نیم صبح، اعضای هیأت رییسه مجلس خبرگان به دفترم آمدند. درباره دستورهای اجلاسیه خبرگان بررسی و تصمیم‌گیری شد. ساعت هشت و نیم، در حسینیه امام خمینی(ره)، اجلاسیه خبرگان شروع به‌کار کرد؛ بعضی‌ها خیال می‌کردند، قانوناً نمی‌توانیم از مجلس به جای دیگر برویم که معلوم شد چنین نیست.

 آقای حسینی کاشانی در نطق پیش از دستور، درباره عدم قانونی بودن تصمیمات در اجلاسیه خبرگان قبلی، بعد از فوت امام، مطالبی گفت که به شدت مورد انتقاد قرار گرفت؛ چند نفر از خبرگان، با استدلال به اظهارات او جوابِ‌ گرم گفتند.  

شب با آیت‌الله خامنه‌ای جلسه داشتیم. مسایل زیادی مورد بحث و تصمیم‌گیری قرار گرفت: سفر کورت والدهایم، لغو سفر ژنرال حسین ارشاد، رییس‌جمهور بنگلادش، مصرف ارز، منطقه آزادقشم، کردستان، عباس‌آباد، مُصلی، انتقال مرکز سیاسی، رادیکال‌ها، روزنامه‌ها، مجلس خبرگان و ملاقات با آنها، مجلس و چند موضوع دیگر. 

  سه‌شنبه ۲۶ تیر ۱۳۶۹ 

آقای عبدالله شیرازی، امام جمعه مشهد آمد. خبر داد که آیت‌الله سید ابوالقاسم خویی، برای بعد از خود، آیت‌الله سید علی سیستانی را مشخص کرده‌اند. درباره آقای منتظری سئوال داشت.  

آقای واعظ طبسی آمد. عازم سفر به لندن، برای جراحی پا است. برای تسریع در صدور ویزا استمداد کرد؛ به دکتر ولایتی تذکر دادم. نوشته‌های سنگ جدید قبر امام رضا(ع) را برای مشورت آورد؛ دوسه تذکر دادم. 

آقایان محمدمهدی و علی‌محمد دستغیب، نمایندگان استان فارس در مجلس خبرگان آمدند. راجع به شیراز مطالبی داشتند؛ از شدت اختلافات کاسته شده است. برای مراجعت برادرشان از آمریکا که در رژیم قبل رفته، استمداد کردند. نگران هستند در دادگاه نظامی پرونده داشته باشد؛ برادرشان دکتر ژاندارمری بوده است. به آقای علی رازینی گفتم کمک کند.  

آقای محی الدین حائری شیرازی، امام جمعه شیراز آمد؛ پیشنهاد حذف بهره از بانک‌ها را داشت. 

عصر آقای محمداصغری، مدیرمسئول روزنامه کیهان آمد. از تقویت آقای مهدی نصیری توسط آیت‌الله خامنه‌ای گفت و بیست میلیون تومان کمک کارکنان موسسه کیهان برای زلزله‌زدگان را آورد.

 پنج شنبه ۲۸ تیر ۱۳۶۹ 

چند نفر از پدران شهید از آموزش و پرورش آمدند و از بدحجابی و عملکردشهرداری تهران شکایت داشتند.
 شنبه ۳۰ تیر ۱۳۶۹ 

شورای عالی امنیت ملی جلسه داشت. نامه سوم صدام مطرح شد که پیشنهاد کرده نماینده ویژه‌ای به تهران بفرستند؛ موافقت کردیم. قرار شد قبلاً سطح نماینده مشخص شود و تذکر بدهیم‌ که قرارداد الجزایر خط قرمز است. شب با احمد آقا و آقای خامنه‌ای جلسه داشتیم. ایشان هم مصوبه شورا را تأیید کردند.  

  یکشنبه ۳۱ تیر ۱۳۶۹ 

شب مهمان آیت‌الله خامنه‌ای بودم. درباره سیاست خارجی، زلزله و مسایل جاری و اختلافات خطی و کنترل بیشتر صداوسیما و رسانه‌ها صحبت کردیم. پیشنهاد داشتند که روزنامه جمهوری اسلامی به نام من بشود؛ فعلاً به نام ایشان است. قرار شد بعداً جواب بدهم.

منبع: خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۹

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا