چرا از امثال طالقانی به علمالهدی رسیدیم؟
محمد توکلی، انصاف نیوز: یک تحلیلگر سیاسی با اشاره به مطالب مطرحشده از سوی امامان جمعه در سالهای اخیر گفت: خطبههای میلیونی و نمازهای جمعه میلیونی سالهای نخست انقلاب تبدیل شده به نمازهای جمعهی چندهزار نفری فعلی. این افت جمعیت نشاندهندهی واکنش جامعه نسبت به انحطاط فرهنگ رسمی و تبلیغات رسمی حکومت و انحطاط و عقبنشینی از آرمانهای اصلی انقلاب مثل آزادی، روشنفکری و عدالتطلبی است.
فواد صادقی دربارهی راهحل تغییر این وضعیت میگوید: معتقدم کسانی که در قدرت هستند هنوز اصل مشکل را نپذیرفتهاند و متوجه نیستند که در واقع این تهی کردن از محتوا و فرمگرایی و ظاهرگرایی نشستن بر شاخ و بریدن بن است و دیر یا زود این ظاهرسازیها فرو میافتد و مشخص میشود که این موریانه تزویر و ریا و تحکم این نهال حاکمیت دینی و نهال تریبون نماز جمعه را از داخل خورده و ریشهای را باقی نگذاشته است. باید ابتدا این فضای گفتوگو باز شود و سخنها و نگاههای متفاوت کنار هم دیده شود؛ تا بعد به حل مسئله برسیم. اگر مشکل را پذیرفتیم حل کردن آن دشوار نیست ولی اگر صورت مسئله را پاک کردیم و سر بر زیر برف فرو بردیم طبیعتاً با بخشنامه و سخنرانی مشکلی حل نخواهد شد.
آقای صادقی در گفتوگو با انصاف نیوز دربارهی تغییر مسیر تریبونهای نماز جمعه گفت: به نظر میرسد در حوزهی فرهنگی شاهد یک گسست جدی بین اکثریت قاطع مردم و بخشی از نمادهای فرهنگی رسمی در جامعهی ما هستیم. تریبونهای ائمه جمعه مهمترین این نمادها محسوب میشوند. در شرایط فعلی که حدود ۴۳ سال از انقلاب اسلامی سپری میشود، این گسست و شکاف را میتوانیم با پیوستگی و همراهی که در سالهای نخست انقلاب وجود داشت مقایسه کنیم. به عبارت دیگر باید به این سوال پاسخ دهیم که چه شد از آیتالله سیدمحمود طالقانی و آیتالله سیدعلی خامنهای، ائمه جمعه نخست تهران، به آقایان علمالهدی و صدیقی رسیدیم؟ و چه نسبت و ارتباطی میان این دو طیف برقرار است؟
این فعال رسانهای با اشاره به ویژگیهای شخصیتی آیتالله طالقانی گفت: مرحوم آیتالله طالقانی از علما و روحانیون برجسته و مبارزین قبل از انقلاب بوده، سالهای طولانی در زندان بود، هم خود ایشان متحمل زندانهای سخت و شکنجههای ساواک شدند، هم خانوادهی ایشان از جمله مرحوم خانم اعظم طالقانی؛ آنها در راه انقلاب و ایجاد آزادی برای مردم و تحقق آرمانهای اسلام هزینهی سنگین دادند. ایشان چند ماه پس از انقلاب اسلامی که بهعنوان امام جمعه تهران منصوب شده بودند و نماز جمعههای میلیونی و تاریخی با امامت ایشان در تهران برگزار میشد.
وی در ادامه دربارهی ویژگیهای شخصیتی آیتالله خامنهای که پس از مرحوم طالقانی به امامت جمعه تهران منصوب شد، گفت: آیتالله سیدعلی خامنهای هم از چهرههای روشنفکر و مبارز قبل از انقلاب بودند. تا پیروزی انقلاب اسلامی حدود پانزده سال تحت تعقیب ساواک بودند و در حیطهی روشنفکری هم از برجستهترین و روشنفکرترین روحانیون مشهد محسوب میشدند. شاید بتوانیم بگوییم از نزدیکترین چهرهها و شخصیتها به مرحوم شریعتی، بهعنوان یک چهرهی روشنفکر بودند که در دهههای چهل و پنجاه نسل جوان را تحت تاثیر قرار میداد. مسلط به ادبیات کلاسیک جهان و ادبیات ایران بودند و در حوزههایی نظیر عدالتطلبی و صیانت از آزادیها یک روحانی شاخص و یک سخنران جذاب برای نسل جوان و عموم جامعه محسوب میشدند و به همین دلیل هم از سوی امام خمینی بهعنوان جایگزین آیتالله طالقانی منصوب شدند.
این تحلیلگر دربارهی خطبههای آیتالله خامنهای در دههی نخست پس از انقلاب گفت: خطبههای دههی نخست انقلاب ایشان عمدتاً بر محور صیانت از آزادیها، ارزشها و عدالت در فضای عمومی جامعه بود. بیان ایشان نسبت به اهل سنت خیلی محترمانه بوده و دربارهی بزرگان اهل سنت محترمانه و متفاوت سخن میگفت و با برخی جریانهای افراطی که در روحانیت بود تفاوت داشت. بر اساس همین معیارها هم ایشان بهعنوان رهبری پس از امام منصوب شدند.
فواد صادقی دربارهی ارزیابیاش از عملکرد ائمه جمعه کشور در سالهای اخیر گفت: اما ببینیم در شرایط فعلی ما با چه پدیدههایی مواجه هستیم. شاید اگر بخواهیم دو تن از نمادها و چهرههایی که سمبل ائمه جمعه فعلی هستند را نام ببریم باید به آقایان صدیقی و علمالهدی اشاره کنیم که از هر دوی این چهرهها سابقهای در مبارزه قبل از انقلاب و هزینه دادنی سراغ نداریم. آقای علمالهدی در قبل از انقلاب امام جماعت یکی از مساجد اصلی تهران بودند، حتی در حد اینکه چهرههایی نظیر آیتالله خامنهای که میتوانستند بهعنوان سخنران به مسجد خود دعوت کنند یا یک حرکت انقلابی انجام دهند در تاریخ چیزی ثبت نشده و بیشتر ایشان را در طبقهی «ولایتیهای روحانیت» که امام در منشور روحانیت از آنها نام میبرد میتوانیم دستهبندی کنیم. کسانی که اهل مبارزه و هزینه دادن نبودند و یکسری شعائر و ظواهر مذهبی را بهعنوان تکریم اهل بیت مورد تاکید قرار میدادند.
وی در ادامهی این بخش از صحبتهای خود به برخی اظهارات حجتالاسلام صدیقی اشاره کرد و گفت: آقای صدیقی هم دقیقا در همین فضا جای میگیرد. ایشان نماد نقل اخباری دربارهی کرامتهای چهرههای حاضر و فوتشده و اصحاب قدرت در تریبونها و اصحاب قدرت است که سندی ندارد و عموماً بی پایه و اساس است. ایشان در تریبونها داستانهایی نقل میکند که خانواده بزرگانی نظیر آیتالله بهاءالدینی، آیتالله بهجت و مراجع فعلی تکذیب میکنند. مطالبی که آقای صدیقی بیان میکند به نوعی تبدیل شده به سمبل خرافات و داستانهای بی اساس در شیعه که برخی از داستانهایی که ایشان نقل میکند در مورد امام زمان و در مورد سایر بزرگان حتی وهن اهل بیت در آن هست. از ایشان هم سابقه مبارزاتی سراغ نداریم، یک سمت قضایی داشتند که به یکباره برکشیده شدند و به تریبون امام جمعه رسیدند.
صادقی دربارهی نتیجهی این تغییر مسیر تریبونهای نماز جمعه گفت: نتیجه این است که خطبههای میلیونی و نمازهای جمعه میلیونی سالهای نخست انقلاب تبدیل شده به نمازهای جمعهی چندهزار نفری فعلی. یعنی تقریبا میتوانیم بگوییم با توجه به اینکه جمعیت کشور نسبت به سالهای نخست انقلاب از 36 میلیون به 85 میلیون نفر رسیده نماز جمعههای فعلی در مقایسه با نماز جمعههای اول انقلاب حدود یک هزارم جمعیت شده و از هر هزار نفر یک نفر یا دو نفر شرکت میکننند. این افت جمعیت نشاندهندهی واکنش جامعه نسبت به انحطاط فرهنگ رسمی و تبلیغات رسمی حکومت و انحطاط و عقبنشینی از آرمانهای اصلی انقلاب مثل آزادی، مثل روشنفکری، مثل عدالتطلبی ائمه جمعه است.
وی در ادامه افزود: این شکاف بین سبک زندگی مردم با آن مطالبی که امثال آقای علمالهدی در مورد زنان، آزادیهای اجتماعی، فضای مجازی، منتقدین سیاسی و… بیان میکنند طبیعی است. طبیعیست جامعه این نوع حرکتها را پس بزند و نماز جمعهای که روزگاری در دههی نخست انقلاب با خطبههای آقای هاشمی و خطبههای آقای خامنهای مهمترین تریبون کشور محسوب میشد به متروکترین، سردترین و خارج از ردهترین اجتماع کشور تبدیل شود.
این فعال رسانهای با اشاره به کلیپ اخیری که از تملقگویی حامیان امام جمعه مشهد در حضور او منتشر شده میگوید: حتی جریانات حزباللهی و ولایتمدار و اصولگرا هم نسبت به وضعیت امروز تریبونهای ائمه جمعه و تریبونهای رسمی تبلیغ رسمی در کشور انتقاد کرده و احساس خطر کنند که این تریبونها از محتوا تهی بشود و صرفا به یک گعده و محل ارتزاق سیاسی جریاناتی که از این فضا کاسبی میکنند، تبدل شود. نمونهاش را هم در کلیپی که اخیراً در فضای مجازی درباره آقای علمالهدی منتشر شده و حامیان ایشان در حضور ایشان مطالبی را بیان میکنند که اگر در مورد هر انسان متدین در حضورش این تعابیر گفته شود و واکنش نشان ندهد شرمآور است شاهد هستیم.
صادقی با هشدار نسبت به ادامه یافتن وضعیت فعلی نمازهای جمعه گفت: به نظر میرسد اگر ما در این مسیر بخواهیم ادامه دهیم راهی بیش از مسیر کشورهای عربی طی نخواهیم کرد. کشورهای عربی که در آنها یک پوستهی ظاهری از یک سری ظواهر و ریاکاری در تبلیغات رسمی وجود دارد و جامعه هم راه خودش را رفته است. جامعهی ما جامعهای نیست که نسبت به این نوع ظاهرسازیها و ریاکاریها و این نوع تفاوت بین حرف و عمل مسئولان و توصیهکنندگان تمکین کند و طبیعی است که جامعه پس بزند و مسیر خودش را دنبال کند. امروز شاهد هستیم که شاید بیشتر از 95 درصد مردم حتی کسانی که به انقلاب و رهبری و اسلام اعتقاد دارند این گونه رفتارها را از نمادهای تبلیغ دینی نمیپذیرند و مسیر متفاوتی را طی میکنند.
این تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این سوال که «دلیل این تغییر مسیر در نمازهای جمعه چیست؟» گفت: به نظر میرسد که مهمترین دلیل این اتفاق و این رخداد تلخ این است که ما با یک «پارادیم شیفت» در ارزشهای بنیادی حاکمیت در دهه نخست انقلاب را شاهد بودیم. صداقت، اخلاص، تواضع و عدم توجه به قدرت یکی ارزشهای اصلی مسئولان کشور بود؛ از خود امام خمینی که اخیراً باز هم در فضای مجازی شاهد بازنشر آن سخنرانی تاریخی امام هستیم که به تملقکنندگان چه نهیبی زدند. ایشان نسبت به قدرت هیچ توجهی نداشتند و از نظر نفسانی و شخصی و بدترین برخورد و نفرت را نسبت به دروغگویی، ریاکاری، درورویی و تظاهر انجام میدادند تا مسئولان و کسانی که می خواهند خودشان را با سیستم رسمی تنظیم کنند از این پدیدههای منفی فاصله بگیرند اما امروز شاهدیم که دروغگویی تبدیل به یک فضیلت برای اصحاب قدرت شده است؛ دروغگویی با عناوین مثل مصلحت نظام یا تبلیغ با تعریف و تمجید از مسئولان ارشد نظام.
وی ادامه داد: بر اساس اینها دروغ گفته میشود، خاطره و داستان ساخته میشود و بر اساس اینها ارزش خلق میشود. طبیعی است که فطرت انسانی و اخلاق اسلامی این انحراف اساسی را نمیپذیرد و اکثر مردم جامعه که در هر شرایطی فطرت و طینت پاک و انسانی دارند راه خود را جدا میکنند. طبیعی است که این جامعه با این نوع مسئولان که در واقع برای کسب قدرت و حفظ قدرت حاضر به تملق گفتن و دروغگویی و ظلم و نشر مطالب خلاف وافع برای خوشامد و کسب رضایت مسئولان بالاترشان هستند، مرزبندی میکند. آن مسئولان هم فقط در حیطه کسانی که بر سر سفره قدرت بنشینند باقی میمانند.
صادقی میگوید: من فکر میکنم که اگر به ارزشهای اصلی انسانی و اسلامی برگردیم این شکاف هم ترمیم میشود. آن زمان است که جای آقایانی مثل علمالهدی و صدیقی چهرههای رنج کشیده وچهرههایی که درد مردم را دارند و بهره کافی از علم و فرهنگ داشته باشند خواهند بود. شما الان در بین ائمه جمعه کشور یک نفر سراغ را دارید که که بتواند ده درصد از تسلطی که آقای خامنهای در چهل یا پنجاه سال قبل نسبت به ادبیات، هنر و فرهنگ داشتند را داشته باشد؟! چرا ما رسیدیم به چهره هایی که واقعا تهی هستند؛ یعنی نه از اجتهاد واقعی بهرهای دارند، نه از فرهنگ بهرهای دارند نه تسلطی بر هنر دارند، نه جامعهشناس خوبی هستند نه نوری از اخلاق در سخنانشان مشاهده میشود که اگر اخلاق باشد طبیعتا کرامت انسانی و احترام به مردم در این صحبتها دیده میشود. فقط از یک موضع سخن گفتن، از موضع قدرت و تحقیر دگراندیشان و کسانی که طور دیگری فکر میکنند و صحبت میکنند، در این صحبتها دیده میشود. اینها منافی پیام رسول خدا و منافی پیام اسلام به همهی انسانها که دعوت به فطرت انسانی و ارزشهای اخلاقی است تلقی میشود.
فواد صادقی، تحلیلگر سیاسی در پاسخ به این دیدگاه که «ائمه جمعه دههی نخست پس از انقلاب و امامان جمعه پس از آن در نزدیکی به رأس هرم قدرت سیاسی تفاوتی با هم نداشتهاند» به خبرنگار انصاف نیوز گفت: واقعا این گونه نبود؛ مثلا آقای خامنهای که به عنوان امام جمعه منصوب شدند سمت سیاسی خاصی نداشتند. تهران سه امام جمعه دائم داشته؛ آقای طالقانی، آیتالله منتظری و آقای خامنهای؛ ایشان بعد از آیت الله منتظری که به قم رفتند امام جمعه شدند. واقعا یک سخنران و امام جماعت و یک امام جمعه بودند؛ شخصیت حقیقی ایشان و توانمندیهای حقیقی ایشان در این ویژگی مورد توجه قرار داشت. بعدا بهعنوان رئیس جمهوری انتخاب شدند و رهبری را کسب کردند یا مرحوم طالقانی واقعا مسئولیتی در اداره کشور در امور اجرایی قبول نکردند؛ آن نماز جمعهای که ایشان میخواندند نماز جمعهای برآمده از درد و از دلسوزی بود نه از سر مصلحت و تلقی که از قدرت داشتند و برنامهای که مثلا برای ارتقا و یا افزایش قدرت داشته باشند.
این فعال رسانهای در بخش دیگری از این گفتوگو میگوید:
واقعا روحانیون دلسوز و دردمند در تهران، قم و شهرستانها زیادی هستند. اگر چنین چهرههایی به عنوان امامان جمعه انتخاب شوند طبیعی است که رویکرد مستمعین و مردم به نماز جمعه ترمیم میشود و مردم دردهای خود را تریبون نماز جمعه میشنوند و همچنین مطالبی که نیاز دارند بدانند از این تریبون دریافت کنند. طبیعی است که در این شرایط آشتی میکنند و به سمت این اجتماع اصیل اسلامی برمیگردند ولی اگر بنا باشد همان مطالبی که در روزنامههای خاص میخوانند یا در برنامههای خاص تلویزیون میبینند و یا در فضای مجازی از مراجع خاص میشوند از زبان امام جمعه بشنوند این گسست ادامه مییابد.
وی در ادامه افزود: در این صورت معلوم میشود برای امامان جمعه بولتنی تهیه و توزیع شده و همهی امامان جمعه میآیند همان مطالب را راجع به کشور تکرار میکنند؛ برای نمونه تا دیروز علیه برجام میگفتند و امروز به نفع توافق صحبت میکنند؛ مخاطب میفهمد که این مسائل سیاسی است و از بالا هماهنگ شدهاند نه اینکه خود این چهره دارای تحلیل و درک شخصی باشد و بتواند مطالبی را تشیخص دهد و تحلیل کند و موضع و دریافت خودش را از اسلام و اخلاق در تریبون نماز جمعه بیان کند.
این تحلیلگر دربارهی راهحل پیشنهادی برای عبور از این وضعیت گفت: به نظر من قبل از اینکه ما منتظر اقدام باشیم باید یک فضای گفتوگو راجع به این موضوع باز شود. نه فقط از منظر منتقدین و اصلاحطلبان یا جریانات منتقد جناح فعلی حاکم بلکه از منظر خود اشخاص آن جناح و از منظر افرادی که دغدغه این موضوع را دارند. ما فضای گفتوگو را باز کنیم و ابتدا مشکل را پیذیریم.
وی افزود: بسیاری معتقدند که اصلا مشکلی وجود ندارد و میگویند حالا جمعیت کم شده که اهمیتی ندارد. دوربینها را زوم میکنند روی همان چند صد نفر یا یک تا دو هزار نفری که آورده میشوند بخشی سرباز هستند، بخشی دانشآموز و از جاهای دیگر، یک بخش کمی هم در حد یک تا دو دهزار نفر ممکن است مردم عادی میآیند. دوربینها زوم میشوند روی آن چند هزار نفر و فکر میکنند مسئله حل میشود. باید اول مشکل را شناسایی کنیم و بپذیریم؛ حتی آن کسانی که میآیند در نماز جمعههای فعلی از این خطبهها چه دریافت و برداشتی دارند و آن کسانی که نمیآیند چرا مثلا وقتی رهبری خطبهی نماز جمعه میخواند ممکن است در تهران دویست هزارنفر بیایند ولی چرا وقتی آقای دیگری امام جمعه است دو تا پنج هزار نفر میآیند. بقیهی آن آدمهایی که رهبری را قبول دارند چرا برای سایر ائمه جمعه نمیآیند؟ دلیل این موضوع همان محتوا است. اگر این باز شود و مشکل پذیرفته شود راه برای اصلاح باز میشود.
فواد صادقی در پایان گفت: معتقدم کسانی که در قدرت هستند هنوز اصل مشکل را نپذیرفتهاند و متوجه نیستند که در واقع این تهی کردن از محتوا و فرمگرایی و ظاهرگرایی نشستن بر شاخ و بریدن بن است و دیر یا زود این ظاهرسازیها فرو میافتد و مشخص میشود که این موریانه تزویر و ریا و تحکم این نهال حاکمیت دینی و نهال تریبون نماز جمعه را از داخل خورده و ریشهای را باقی نگذاشته است. باید ابتدا این فضای گفتوگو باز شود و سخنها و نگاههای متفاوت کنار هم دیده شود؛ تا بعد به حل مسئله برسیم. اگر مشکل را پذیرفتیم حل کردن آن دشوار نیست ولی اگر صورت مسئله را پاک کردیم و سر بر زیر برف فرو بردیم طبیعتاً با بخشنامه و سخنرانی مشکلی حل نخواهد شد.
انتهای پیام
خودتون تو رسانه بولدش میکنید بعد خودتونم میگید چرا به فلانی رسیدیم . خدا به داد این مملکت برسه
بسم الله الرحمن رحیم
با سلام نکته ای را خطاب به سران جریان اصلاحات و هسته ی اصلی آن و سیاسیون اعتدالی نزدیک به مرحوم هاشمی و دکتر روحانی و دکتر لاریجانی عرض می نمایم.
این جریانات با فراز و فرود ها و دیدن عبرتهایی بعد از دوران دوم خرداد تا کنون باید چند تغییر اساسی را برای کنش موثر سیاسی انجام بدهند. امروز دیگر فقط جریان اصلاحات وجود ندارد امروز یک جبهه و یک ائتلاف سیاسی از سال 92 تا به امروز شکل گرفته که در برابر جریان جبهه پایداری ایستادگی کرده است و تنوع آن تا طیف نزدیک به دکتر لاریجانی حتی گسترش یافته است. :
1. واقعیت و محدودیتهای صحنه ی امروز سیاست ایران را باید پذیرفت و قواعد بازی را باید رعایت کرد تا تجربه سالهای 78 و 88 تکرار نشود.
2. ایجاد کانال ارتباطی قوی با مقام معظم رهبری برای کم شدن حساسیت از سوی اصولگرایان بر روی اصلاح طلبان مورد اعتماد نظام حتی اگر این فرد رابط اصلاح طلب نباشد مثل دکتر روحانی و دکتر لاریجانی!
3. خواستار تعیین شدن خطوط قرمز فعالیت و بیان برای این جریانات از سوی نهادهای امنیتی و شورای نگهبان.
4. بازنگری در نحله فکری جریان اصلاحات و روشن فکری دینی که متاسفانه بر پایه ی سازگار کردن دین با ارزش های مدرنیته استوار است نه مدرنیته با ارزش های دینی!
5. اتحاد سیاسیون اعتدالی نزدیک به مرحوم هاشمی و دکتر روحانی و دکتر لاریجانی در برابر جریان جبهه پایداری با جریان اصلاحات به ویژه مجمع روحانیون مبارز در این شرایط سخت باید تا قیامت حفظ و گسترده تر شود.
6. حضور گسترده در انتخابات مجلس 1402 برای ایجاد یک اقلیت قدرتمند در برابر جبهه پایداری بر محور آقای دکتر همتی و دکتر مهرعلیزاده که حتی با عدم فعالیت جدی انتخاباتی در 1400 رای قابل قبولی را در حد انتظار خود داشتند در کنار حضور جدی دکتر لاریجانی و دکتر عارف و دکتر حسن روحانی و دکتر کاظم جلالی و دکتر جهانگیری و دکتر هاشمی طبا در لیست انتخاباتی مورد حمایت این ائتلاف سیاسی که از سال 92 به امروز شکل گرفت با افراد لیست کارگزاران سازندگی که در انتخابات 1398 مجلس رای نیاورند ضروری به نظر میرسد. اینها در شرایط پسا88 مهره های گران قیمتی هستند.
7. مطالبه ی کارآمدی و کارآیی و اخلاق مدیریتی در همه ی بخش های دولت و مجلس به جای طرح مسائل نشدنی و اصلاحات تخیلی در این شرایط سخت کشور!
8. اقناع و بسیج طبقه ی متوسط و قشر دانشگاهی و بخشی از طبقه پایین جامعه و طبقه بورژوازی مدرن برای حضور جدی و فعال در انتخابات مجلس سال 1402 و انتخابات ریاست جمهوری سال 1404 بر محور یک ائتلاف واحد و قوی که طیف گسترده ای از مردم و سیاسیون کشور را در برابر جبهه پایداری تشکیل میدهد.
9. کادر سازی و تربیت خبرنگاران و روزنامه نگاران و جوانان برای تشکیل یک حزب فراگیر و میهنی با شناسنامه مشخص.
با تشکر
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
مردم دنیا دنبال به خاک مالیدن دماغ خرس پیر کمونیست هستند اون وقت تو از همتی که از آرا باطله شکست خورده هستی .میان ماه تو تا ماه گردون تفاوت از زمین تا ناکجا اباد هست خدا سفات بده اصولگرایان خودشون می کشن حاضرن برجام امضا کنند که مردم در انتخابات شرکت کنند اینقدر براشون حیاتیه اون وقت تو مفت و مجانی این حربه مردم را به بازی گرفتی .
روسیه کمونیست نیست
… بی سواد
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و درود و تبریک هلول ماه مبارک رمضان خدمت مقام معظم رهبری امام خامنه ای
مطلبی را در مورد ارتقای مردمسالاری دینی و جایگاه مجلس شورای اسلامی با توجه به بیانات مقام معظم رهبری در گذشته در ارتباط با امکان گذار به ساختار پارلمانی عرض می نمایم.
در ساختار پارلمانی ایجاد دولت توسط نمایندگان مجلس بسیار پخته تر و فراگیر تر و اجماعی تر از ریاست جمهوری و وحدت بخش است. در ساختار پارلمانی دولت در سایه تشکیل میشود و وزرای آن که وزرای جناح رقیب دولت مستقر هستند به نقد تخصصی هر وزارت خانه در هر حوزه تخصصی می پردازند و دولت تشکیل شده از رای نمایندگان بیش از گذشته زیر ذره بین نمایندگان می باشد. در ساختار پارلمانی مردم امیدوارانه تر به آلترناتیو دولت مستقر که دولت در سایه است می نگرند یعنی در صورتی که دولت کارآمد نبود می توان چشم امیدی به دولت در سایه داشت که در دوره ی آینده انتخاب نخست وزیری در دولت مستقر شوند. در مورد انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز ایجاد لیست های انتخاباتی فراگیر و قوی با معرفی نخست وزیر پیشنهادی می تواند مشارکت انتخابات مجلس را به شکل پر شوری افزایش دهد. می تواند شعارهای هر لیست پر رنگ تر و تخصصی تر در فضای عقلانی تر مطرح شود. می توان مباحثه های بیشتر و تخصصی تری در صداوسیما و رادیو و فضای رسانه ای کشور مطرح کرد. لازمه ی این امر تبدیل مقام ریاست جمهوری به نخست وزیری و مامور کردن مجلس شورای اسلامی در هر 4 سال یکبار به تایید و تمدید دولت یا تغییر آن می باشد.
با آرزوی سلامتی و بهروزی
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
همه میدانیم سر منشا مشکلات کجاست. و فقط در محافل دوستانه جرعت بیانش را داریم نه در خبرگزاری ها
اقابس کنیداین زیاده گویی هارا….مگرکسی مانده؟؟یامحصور ویا خانه نشین..ویا مرعوب…مانندمردان بی ادعا…
ما همیشه زیر سایه علم الهدی ها بودیم. وقتی در حادثه ورزشگاه مشهد که رییسی داماد علم الهدی هم موضع گرفت ولی عده ای از مردم مشهد به حمایت از علم اهدی برخاستند یعنی مشکل ریشه ای تر از این حرفاست فرد پرستی و عدم اعتماد به نفس و عدم اعتماد به هم همیشه جامعه ایران سکان قدرت را بطرف شخص هل داده و این در تاریخ ۲۵۰۰ ساله حکومتی ما مشهود است اخرین مردم پایین کشیدن مصدق توسط عده ای لات و لوت و البته حمایت یا بی تفاوتی مردم. مورد دیگر زمانی که رضاخان برای حفظ ظاهر خواست بعنوان رییس جمهور حکومت کند نمایندگان مردم در مجلس او را وادار به سلطنت کردند .تنها راه خلاصی از علم الهدی ها نقد رفتار سیاسی اجتماعی مردم ایران در گدشته و حال است مردم ایران اگر رفتار خود را تغییر ندهند همان آش و همان کاسه ۲۵۰۰ ساله ادامه خواهد یافت و کشور خارجی هم نمی تواند بزور مردم را عوض کند اگر می شد الان افغانستان لنگ مدرسه رفتن دختران نبود.
ما در اسلام حکم عقل را داريم و آن ايجاب مى کند که علماى شهر سنجيده سخن بگويند تا هدايتى باشد براى مردم که زيادى آتش به اختيار نشوند و بتواند باعث ارتقا و مشارکت مردم در سطح فرهنگى باشد. تلويزيون کشور به جاى نمايش افرادى که حکايت هاى سخيف کنيز و سينه برجسته و يا افسانه سازى مى کنند از انديشمندان روحانى و غير روحانى دعوت کنند تا احکام مذهبى و اسلامى به صورت فلسفى و بعضا سياسى مباحثه گردد تا راه حلى براى بعضى از معضلات فرهنگى کشور پيدا شود نه اينکه افرادى غير مسئولانه بر طبل خودکامگى بکوبند و تصور اين را داشته باشند که جامعه امروز را مى توان با توپ و تشر اداره نمود.
نشانی ایمیل ما منتشر نخواهد شد خود ایمیل ما هم منتشر نخواهد شد در هرصورت انصافتونو شکر من هم به نوبه خود هلول ماه رمضان را تبریک می گویم