عهدنامه های پاریس، آخال و گلداسمیت، قراردادهای ترکمانچای دیگر
معمولا به دو عهدنامه گلستان و ترکمانچای بیشتر از قراردادهای پاریس، آخال و گلداسمیت پرداخته شده است. در این نوشته سه مقاله جداگانه از این عهدنامه ها با هم ترکیب شده اند.
همشهری آنلاین نوشت: عهدنامه آخال یا آخال تکه در سال 1260 شمسی برابر با 1881 میلادی بین ایران و روسیه برای تعیین مرزهای دو کشور در مناطق ترکمن نشین شرق دریای خزر منعقد شد
این پیمان در زمان ناصرالدین شاه قاجار به امضا رسید و وی وزیر خارجه خود (مؤتمن الملک) را مامور کرد تا با ایوان زینووف در تهران این عهدنامه را امضا کند.
به موجب پیمان آخال، ترکمنستان در سال ۱۲۶۰ و در زمان ناصرالدین شاه قاجار رسماً از ایران جدا شد و جزئی از کشور روسیه تزاری شد.
متن کامل عهدنامه آخال به شرح زیر است:
چون اعلی حضرت شاهنشاه ایران و اعلی حضرت امپراتور کل ممالک روسیه لازم دیدند که در طرف شرق بحر خزر سرحد ممالک خود را از روی دقت معین کرده، موجبات آسودگی و امنیت آن جاها را فراهم نمایند، چنین صلاح دیدند که برای حصول این مقصود قراردادی منعقد دارند. لهذا وزرای مختار خود را از این قرار معین داشتند: از طرف اعلیحضرت شاهنشاه ایران میرزا سعید خان مؤتمن الملک وزیر امور خارجه و از طرف اعلیحضرت امپراتور کل ممالک روسیه ایوان ذینوویف وزیر مختار و ایلچی مخصوص در دربار دولت علیه. ورزای مختار مزبور پس از اینکه اختیار نامههای خود را مبادله نموده و آن را موافق قاعده و مرتب به ترتیبات شایسته یافتند، در فصول ذیل متفقالرأی شدند.
- فصل اوّل
در طرف شرق بحر خزر سرحد بین ممالک ایران و روس از قرار تفصیل ذیل خواهد بود: از خلیج حسینقلی الی چات سرحد بین الدولتین بحری رود اترک است، از چات خط سرحدی در سمت شمال شرقی قلل سلسله کوههای سنگوداغ و ساکریم را متابعت کرده و بعد در سمت شمال به طرف رود چندر متوجه شده و در چقان قلعه به بستر رود مزبور میرسد. از اینجا در سمت شمال به قلل کوههایی که فاصل درهٔ چندر و دره سومبار است متوجه شده و در سمت مشرق قلل کوههای مزبور را متابعت کرده و بعد به طرف بستر رودخانهٔ سومبار و در ملتقای رود مزبور با نهر آخ آقایان فرود میآید. از این نقطهٔ اخیر به طرف شرق بستر رود سومبار خط سرخه محسوب میشود الی خرابههای مسجد دادیانه و از مسجد دادیانه الی قلل کوپت داغ سرحدی راهی است که به درون ممتد است. پس از آن خط سرحدی در امتداد قلل مزبور، به سوی جنوب شرق حرکت میکند ولی نرسیده به انتهای تنگهٔ گرماب به طرف جنوب برگشته و را سرکوههایی که فاصل درهٔ سومبار و سرچشمهٔ گرماب گذشته و بعد متوجه به سوی جنوب شرقی شده. از قلل کوههای میزنو و چوب بست عبور و راهی را که از گرماب به رباط میرود در محلی ملاقات میکند که در یک ورستی شمال رباط است. چون به این محل رسید، خط سرحدی از قلل کوهها الی قلل کوه دالانچه کشیده شده. پس از آن از شمال قلعهٔ خیرآباد گذشته و در سمت شمال شرقی الی حدود گوگ قتبال ممتد شده واز حدود گوگ قتبال به دربند رود فیروزه تقاطع میکند و از اینجا در سمت جنوب شرقی متوجه به قلل کوههایی میشود که از طرف جنوب وصل به دره است که راه عشقآباد و فیروزه از آن عبور میکند و پس از آنکه قلل کوههای مزبور را الی اقصی نقطهٔ شرقی متابعت نمود، خط سرحدی به شمالیترین قلهٔ کوه اسلم گذشته و در سمت جنوب شرقی قلل این کوهها را طی کرده و بعد شمال قریهٔ کلته چنار را دور زده و به محل اتصال کوههای زیرکوه و قزلداغ می رسد از اینجا خط سرحد در سمت جنوب شرقی از قلل سلسله زیرکوه کشیده میشود تا اینکه به درهٔ رود بابا درومز برسد. بعد از وصول به این محل، به طرف شمال حرکت و در راهی که از گاورس الی لطفآباد ممتد است به جلگه میرسد. به طوری که قلعهٔ بابا درومز در شرق این خط واقع میشود.
- فصل دوّم
چون فصل اول این قرارداد نقاط عمدهٔ خط سرحد بین متصرفات ایران و روس معین شده است، طرفین معاهدتین کمیسرهای مخصوص مامور خواهند نمود که خط سرحد را در محل و به طور صحیح ترسیم کرده و علامات را نصب نمایند. زمان و محل ملاقات کمیسرهای مزبور را طرفین معاهدتین بالاتفاق معین خواهند نمود.
- فصل سوم
چون قلعهجات گرماب و قلقلاب واقعه در درهٔ رودی که آبش اراضی ماوراءالخزر را مشروب میکند در شمال خطی واقع است که به موجب فصل اول سرحد بین متصرفات طرفین است، دولت ایران متعهد میشود که قلاع مزبور را ظرف یک سال از تاریخ مبادلهٔ این قرارنامه تخلیه کند. ولی دولت علیه حق خواهد داشت که در ظرف مدت مزبوره سکنه گرماب و قلقلاب را به مملکت خود مهاجرت دهد. از طرف دیگر دولت روس متقبل میشود که در نقاط مزبوره استحکامات بنا نکرده و خانوادهٔ ترکمن در آنجا سکنا ندهد.
- فصل چهارم
و چون منبع رود فیروزه و منابع بعضیرودها و انهاری که ایالت ماوراء خزر متصلهٔ سرحد ایران را مشروب میکند در خاک ایران واقع شده است، دولت علیه متعهد میشود که به هیچ وجه نگذارد از منبع الی خروج از خاک ایران در امتداد رودها و انهار مزبوره قراء جدیدی تاسیس شده و به اراضی که بالفعل زراعت میشود توسعه داده شود و نیز برای اراضی که فعلاً در خاک ایران مزروع است بیش از آن مقداری که لازم است نگذارد آب استعمال کنند. محض اینکه این شرایط به طور صحیح اجرا و بدون تعطیل و تعلل رعایت شود، دولت ایران متقبل میشود که به قدر لزوم مأمورین صحیح برای این امر معین کند. به کسانی که از مدلول آن تخلف میورزند سیاست سختی برسد.
- فصل پنجم
محض ترقی و پیشرفت مناسبات تجارتی مابین ایالت ماوراء بحر خزر و ایالت خراسان طرفین معاهدین متقبل میشوند که در باب ساختن راههای عرابه رو که برای مراودات تجارتی بین ایالات مذکوره مناسب بوده باشد، حتیالامکان زودتر فیمابین قراری دهند که مستلزم نفع جانبین بوده باشد.
- فصل ششم
دولت ایران متعهد میشود که در تمام سرحد استرآباد و خراسان اخراج هر نوع اسلحه و آلات جنگی را از ممکلت ایران سخت ممنوع دارد و نیز تدبیرات لازمه را به عمل آورده، نگذارند که به تراکمه که در خاک ایران هستند اسلحه برسد. کارگزاران سرحدی دولت علیه درباره اشخاصی که از طرف روسیه ماموریت منع خروج اسلحه از حدود ایران دارند، کمال مساعدت و همراهی را منظور خواهند داشت.
- فصل هفتم
محض مراقبت اجرای شرایط این قرارداد و برای مواظبت حرکات و رفتار تراکمه مجاور ایران هستند. دولت روس حق خواهد داشت که به نقاط سرحد ایران مامور معین کند. مأمورین مزبور در مسائلی که راجع به حفظ انتظام و آسودگی صفحات مجاور متصرفات دولتین است واسطهٔ بین کارگزاران طرفین خواهند بود.
- فضل هشتم
تمام تعهدات و شرایط مندرجهٔ عهدنامهجات و قرارنامههایی که مابین طرفین منعقد شده است به قوهٔ خود باقی خواهد ماند.
- فصل نهم
این قرارنامه که به دو نسخه نوشته شده و به امضاء و مهر وزرای مختار طرفین رسیده است، به تصویب و تصدیق اعلی حضرت شاهنشاه ایران و اعلی حضرت امپراتور روس خواهد رسید و تصدیق نامه جات در ظرف چهار ماه و حتیالامکان زودتر در تهران ما بین وزرای مختار طرفین مبادله خواهد شد.
در تهران -۹ دسامبر ۱۸۸۱ – مطابق ۲۲ محرم ۱۲۹۹.
(امضاء) زینوویف (امضاء) میرزا سعید خان
از ویکی پدیا فارسی:
قرارداد گلداسمیت یا قرارداد گلدسمیت قراردادی است که در دورهٔ قاجاریان منعقد شده و به موجب آن، بخش بزرگی از بلوچستان ایران به انگلستان واگذار شده و مدتها تحت عنوان بلوچستان انگلیس شناخته میشدهاست. انگلیسیها پس از شکست ناپلئون بناپارت در مقابل روسیه که به احتمال حملهٔ فرانسه به هند پایان میداد، درصدد برآمدند تا با جداکردن بخشهایی از شرق ایران و ایجاد منطقهٔ حایل، از حملهٔ احتمالی روسیه به هند نیز در امان باشند.
انگلیس پس از جداسازی شهر هرات افغانستان از ایران، طبق معاهدهٔ پاریس که در سال ۱۸۵۷ به امضای طرفین رسید، فردریک جان گلدسمید را مأمور تعیین مرزهای بلوچستان کرد. گلدسمید نیز در ۱۸۷۱ مرزهای ایران و پاکستان را از خلیج گواتر تا کوهک معین کرده و برای تصویب نهایی به ناصرالدینشاه قاجار تسلیم داشت. در سال ۱۸۷۲ نیز منطقهٔ سیستان به دو قسمت اصلی و خارجی تقسیم شد. سیستان اصلی که مناطق غربی هیرمند از نیزار تا ملک سیاه کوه را شامل میشد به ایران و سیستان خارجی که مناطق شرقی هیرمند را تشکیل میداد به افغانستان واگذار شد.
ایرنا نوشت:
تهران- ایرنا- جدایی هرات از ایران یکی از مهمترین وقایع تاریخ ایران و افغانستان به شمار میرود. در دوره قاجاریه پافشاری ایران بر تملک هرات مورد اعتراض و هجوم انگلیس قرار گرفت در پی این تهدید ناصرالدین شاه دچار واهمه شد و مذاکرات صلح با این کشور را آغاز کرد که نتیجه این مذاکرات به عقد معاهده پاریس و جدایی هرات از ایران منجر شد.
در دوران صفویه هرات مهمترین شهر و مرکز خراسان و تحت کنترل صفویان قرار داشت اما این شهر در این دوره همواره مورد طمع ازبکان بود و چندبار به مدت کوتاهی توانستند این شهر را به دست بیاورند البته باید گفت که ازبکان تنها در دورههای فترت در اوایل سلطنت شاه طهماسب اول و اوایل سلطنت سلطان محمد خدابنده و شاه عباس اول توانستند برای مدت کمی این شهر را در اشغال بگیرند، پس از سقوط صفویان هرات مدتی در اشغال طایفه ابدالی قرار گرفت و بعد به دست نادرشاه افشار افتاد. پس از مرگ نادر، افغانها بر هرات مسلط شدند تا اینکه در دوره قاجاریه، افغانستان بار دیگر به علت سرکشی مقطعی و توأم با تجاوز حکام هرات، قندهار و کابل به دیگر نواحی خراسان و تمایل قاجارها برای اعاده حاکمیت ایران در این مناطق در کانون توجه قرار گرفت، همچنین در عرصه بین المللی نیز سلطه انگلیس و کمپانی هندشرقی بر هندوستان و ترس و واهمه آنان از حملات افغانان به آنجا و رقابت های استعماری با فرانسه و روسیه، سبب اهمیت یافتن این منطقه شد.
پادشاهان قاجار و تلاش برای تسلط بر هرات
در زمان فتحعلی شاه، تلاش بسیاری برای محاصره هرات صورت گرفت و می خواستند به هر طریق ممکن این شهر را از چنگ افغانها بیرون بیاورند، بنابراین در ۱۲۴۹ قمری عباس میرزا از طرف این شاه قاجار مامور پس گرفتن هرات از افغانها شد، این شاهزاده جوان، باتدبیر و آگاه به مسایل سیاسی پس از آرام کردن خراسان و ایالت های شرقی، پسرش محمد میرزا را برای تسخیر هرات فرستاد و توانست هرات را در محاصره درآورد و امیر هرات را وادار به تسلیم کند اما با مرگ ناگهانی او، قائم مقام و محمد میرزا دست از محاصره کشیدند و به تهران بازگشتند. بدین ترتیب مرگ عباس میرزا در راه مشهد این کار را ناتمام گذاشت. بعد از مرگ عباس میرزا، محمد شاه قاجار نیز تلاش هایی برای فتح هرات کرد که ناکام ماند. تا اینکه سرانجام در زمان ناصرالدین شاه قاجار، دوست محمدخان حاکم کابل و قندهار هرات را گرفت و نیروهای ناصرالدین شاه و میرزا آقاخان نوری صدراعظم ایران تحت فرمان حسامالسلطنه هرات را محاصره کردند و در ۱۲۷۳ قمری این شهر را گرفتند.
با مقایسه دوران صدارت آقاخان نوری و عباس میرزا باید به یک حقیقت تاریخی اشاره کرد و آن اینکه درایت و کاردانی که نزد عباس میرزا وجود داشت به هیچ وجه در امثال میرزا آقا خان نوری ملقب به اعتماد الدوله دیده نمی شد. وی پس از قطع روابط سیاسی با انگلیسی ها، عازم محاصره هرات شد تا شاید کار ناتمام عباس میرزا را به نتیجه برساند. این اقدام آقاخان نوری در زمانی انجام شد که انگلیس درگیر جنگ کریمه در اروپا بود. این جنگ میان روسیه از یک طرف و عثمانی، انگلیس و فرانسه از طرف دیگر در جریان بود. هر یک از این دولت ها درصدد اعمال فشارهای سیاسی خود بر روسیه بودند. این در حالی بود که آقاخان نوری به تحریک و تشویق روسها به هرات لشکرکشی کرد و با استفاده از گرفتاری انگلیس این شهر را به تصرف خود در آورد. دولت انگلیس در همان روز که هرات به تصرف نیروهای ایران درآمد به ایران اعلان جنگ داد. بلافاصله هشت کشتی جنگی انگلیس با تعدادی کشتیهای بخاری و بادی به حرکت در آمده و بنادر و جزایر ایران را در خلیج فارس مورد حمله قرار دادند. در نتیجه، جزیره خارک و بندر بوشهر به تصرف نیروهای انگلیسی درآمد و در ژانویه ۱۸۵۷میلادی، سربازان انگلیسی و هندی با پیشروی در داخل خاک ایران تا ناحیه کرمان پیش رفتند. در همین احوال، نیروهای انگلیس در حوالی خرمشهر پیاده شدند و کشتیهای جنگی آنان، اهواز را به تصرف خود در آوردند. ناصرالدین شاه که از عاقبت کار دچار واهمه شده بود با اعزام نمایندهای به پاریس، خواستار میانجیگری فرانسه در این زمینه شد. در حقیقت اقدام آقاخان نوری در قطع روابط سیاسی با دولت انگلیس، شرایط را سخت تر کرد و دولت انگلیس را به اعزام نیروی نظامی به جنوب ایران ترغیب کرد تا از این طریق ایران را وادار به عقب نشینی از هرات و خروج از خاک افغانستان کند. مشکل دیگر ایران در این دوره به اختلاف میان صدراعظم و شاه بر می گشت؛ چرا که موضع دوگانه آنها در خصوص جانبداری از یکی از طرفین جنگ کریمه، اوضاع را بر ضد ایران متشنج تر می کرد و در نهایت صدر اعظم ایران آقاخان نوری طرف روس ها را گرفته و بنا به سفارش آنها به هرات لشکر کشید.
بدین ترتیب پس از تصرف هرات در افغانستان به وسیله نیروهای قاجار، دولت انگلیس که از این امر ناراضی بود به ایران اعلان جنگ داد و جزیره خارک و بوشهر را به اشغال خود درآورد. در این حال درگیریهایی میان نیروهای ایرانی و انگلیسی روی داد که به شکست سربازان ایرانی انجامید. البته ناگفته نماند که انگلیسیها همواره در قراردادهای خود با ایران به حق حاکمیت ایران بر هرات احترام می گذاشتند و آنرا برای ایران به رسمیت می شناختند اما پس از جنگ های ایران و روس آنها بر خلاف تعهدهای قبلی خود در مساله افغانستان دخالت کردند و به تحریک افغان ها علیه ایران پرداختند؛ بنابراین مساله هرات در روابط ایران و انگلیس اهمیت خاصی یافت.
شکست ایران از انگلیس و بی کفایتی آقاخان نوری صدراعظم ایران
بعد از اعلان جنگ انگلیس به ایران و تصرف بوشهر و خارک توسط این اشغالگران، ایران نتوانست مقاومت کند و برای مذاکره با انگلیس آماده شد، سرانجام این مذاکرات به عقدمعاهده پاریس با میانجیگری ناپلئون سوم در چهارم مارس۱۸۵۷میلادی(هفتم رجب ۱۲۷۳ قمری) انجامید. این قرارداد را فرخ خان امین الملک سفیر ایران در پاریس و لردکولی سفیر انگلیس در فرانسه در پانزده فصل منعقد کردند. گفته می شود که میرزا آقا خان صدراعظم ایران در تحمیل معاهده پاریس نقش زیادی داشت. وی به فرخ خان دستور داده بوده تا به هر صورتی که شده زمینه عقد پیمان صلح را فراهم کند. این در حالی بود که دولت انگلیس هنگام مذاکره برای صلح، زیر فشار انقلاب در هند بود. از این رو عجله و شتاب آقا خان نوری برای عقد قرارداد صلح از خیانت های او در قضیه هرات به شمار می رود. تنها دستورالعملی که از تهران از طرف آقاخان نوری به فرخ خان رسید این بود: «شما اختیار دارید در هر مساله ای که مورد تقاضای انگلیسی ها است، موافقت کنید مگر در ۲ مورد: یکی سلطنت ناصرالدین شاه و دیگری صدارت من. چرا که در اوان گفت وگوی ۲ طرف جهت دستیابی به صلح، انگلیسی ها خواستار برکناری این صدراعظم که حامی روسها بود، شدند. در حقیقت با مقایسه دوران عباس میرزا و میرزا آقا خان می توان گفت که زمامداری آقا خان معرف تفکر ارتجاعی است که دشمن هر نوع نوآوری و اندیشه ترقی خواهانه است.
همچنین باید اذعان کرد در این عهدنامه اگر رجال آگاه به مسایل سیاسی مانند عباس میرزا حضور داشتند، می توانستند با سیاستمداری و هوش سیاسی خود مساله افغانستان را به نفع ایران حل کند زیرا در این خصوص امکان جولان بیشتری برای دولتمردان ایران وجود داشت تا به هر طریق غیر از حمله نظامی، آن را حفظ کنند و گزینه نظامی می توانست آخرین راهکار برای پیشبرد اهداف حکومت قاجاریه در شرق ایران باشد. بعد از اشتباه محرز آقاخان نوری، ناصرالدین شاه نیز که از اقدامات او در شرق ایران ناراضی بود، پس از مدتی او را از منصب خود برکنار و به شخصه زمام امور کشور را بدست گرفت. بدین ترتیب با آنکه می رفت تا با اقدامات خردمندانه عباس میرزا ثبات سیاسی به شرق کشور بازگردد، بی کفایتی دولتمردان وقت این فرصت را از ایران گرفت. در حقیقت معاهده پاریس نشانگر ضعف حکومت مرکزی در حفظ تمامیت ارضی کشور بود و خبر از حضور افراد ناتوان بر مسند امور اجرایی کشور داشت.
نتایج عهدنامه پاریس
به موجب این معاهده، دولت ایران تعهد داد که هرات و تمام خاک افغانستان را تخلیه کند و از هر ادعایی نسبت به حکومت خود در هرات و تمامی افغانستان دست بردارد. همچنین به موجب این عهدنامه که صلح میان ۲ دولت برقرار شد، انگلیسی ها متعهد شدند تا قوای خود را در مدت کوتاهی از خاک ایران خارج کنند در مقابل در بند ششم معاهده قید شد که به موجب آن ایران از تمام ادعاهای سلطنتی خود بر هرات و ممالک افغان دست بردارد. با تعیین این شرایط در معاهده، انگلیس به خواسته خود یعنی ایجاد منطقه حائل میان هند و قلمروهای غربی آن دست یافت و تنها حق ایران در این عهدنامه در خصوص هرات این بود که در صورت تجاوز افغانستان به مرزهای ایران، بتواند از حمله متجاوزان جلوگیری کند، مشروط بر اینکه پس از رفع تهاجم، قوای نظامی خود را بازگرداند و شهر یا بخشی از خاک افغانستان را ضمیمه خود نکند. بدین ترتیب دولت ایران با خروج نیروهایش از منطقه مورد مناقشه از هرگونه حق حاکمیت بر هرات و افغانستان صرف نظر کرد و متعهد شد تا در منازعات با افغان ها به دولت انگلیس به عنوان میانجی و قاضی رجوع کند، دولت انگلیس هم تعهد داد تا از هر تشویشی از ناحیه افغانستان برای دولت ایران جلوگیری کند و در مناسبات ایران با افغان ها، شان و حیثیت دولت ایران را رعایت کند. همچنین انگلیس حق داشت در هر نقطه از خاک ایران که صلاح دانست به ایجاد کنسولگری بپردازد. اینگونه ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و بدین شکل انگلیسی ها برای دفاع از هندوستان خیالشان راحت شد. همچنین در این عهدنامه انگلیسیها نیز پذیرفتند که قوای خود را از ایران خارج کنند و اسیران جنگی ایران را آزاد سازند.
بدین ترتیب براساس این معاهده، هرات به کلی از ایران جدا شد و پس از این جنگ در ۱۲۴۹ قمری قسمتهایی از شرق هریرود به بعد (شامل هرات) به افغانستان ضمیمه شد و دست ایران را به کلی از دخالت در افغانستان کوتاه کرد اما بسیاری از مورخان و علاقمندان به تاریخ به اشتباه در تحقیقات خود جدایی افغانستان از ایران را نتیجه عهدنامه ننگین هرات می دانند که باید گفت این جدایی اصلاً مربوط به این قرارداد نبوده است در این خصوص محمدکاظم کاظمی پژوهشگر و کارشناس فرهنگی می گوید: در ایران مشهور است که در عصر قاجاریه و در جریان محاصره هرات افغانستان از ایران جدا شد. این خطایی بزرگ است و یکسره تکرار میشود. حقیقت این است که در آن زمان تنها شهر هرات از تسلط ایران خارج شد و آن هم همیشه در تصرف ایران نبود. در آن زمانها افغانستان حکومت مستقلی داشت و سال ها تحت سیطره حکومت درانی و سپس خاندان محمدزایی بودند و این دولتها جزء دولت ایران یا دستنشانده آن نبودند.
در پایان باید گفت عهدنامه پاریس یکی از قراردادهای ننگین دیگر دوره قاجاریه بود که ضربه سختی بر استقلال سیاسی و اقتصادی ایران وارد آورد، همچنین این قرارداد محدودیت ارضی برای ایران ایجاد کرد و زمینه ساز جدایی بخش های دیگری از خراسان و بلوچستان از ایران شد. تصرف مرو به دست روس ها و انعقاد قرارداد آخال در ۱۲۹۹ قمری از دیگر پیامدهای این معاهده به شمار می رود. همچنین با عقد این معاهده نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی انگلیس در ایران و منطقه افزایش یافت. انگلیسی ها با گرفتن امتیازهای گوناگون استعماری با روسیه مانند قرارداد ۱۹۰۷ یا قرارداد ۱۹۱۵ زمینه وابستگی هر چه بیشتر ایران را به دولت های استعماری را فراهم کردند.