جناب روحانی! اینجا خبری از چماق نیست
علیرضا کفایی، مسوول انجمن اسلامی معلمان گچساران، یکی از شهرستانهای استان کهکیلویه و بویراحمد در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
خبرها حکایت از سفر رییس جمهور به استان دارد و مسوولین و گروههای سیاسی به خود آرایی و شهر آرایی مشغول شدهاند و آرام آرام زمینهی حضور را فراهم و مردم را آمادهی استقبال میکنند. همین آماده شدنها و آماده کردنها خود به خود پارهای از حقیقت را میپوشاند و به همین خاطر شاید همهی آنچه که باید آقای روحانی در سفرهای استانی بداند واقعیتها و حقیقتها نباشد و یا همهی واقعیت نباشد ولی در هر حال آقای روحانی شایستگی استقبال گسترده از سوی همهی آحاد مردم استان را دارد از آن رو که پس از 8 سال دروغ و نیرنگ و تاراج بیت المال، مسکنت و مذلت و مذمت، کاریکاتور ساختن از دین و کارتونی کردن مذهب، جفا بر ملت و معیشت ضنک، اختلاس و انحراف از راه حق، رمل و استطرلاب و هاله نور، گرانی و تورم و بسیار بحرانهای دیگر که گریبانگیر مردم شده بود آقای روحانی به مدد الهی و حمایت مردمی توانست زیر ساختهای نابوده شده را بازسازی و در ایجاد آرامش و امنیت و ثبات موفق شده و بسیاری از مشکلات را مرتفع کند.
به یاد داریم در ابتدای ریاست جمهوری دکتر روحانی، راه یافتهای از این استان در مجلس شورای اسلامی رسم خوبان از یاد برده و اهانتی به رییس جمهور کرد که در واقع اهانت به مردم استان بود و با خشونت در کلام، اصطلاحی به کار برد که بیشتر نشان دهندهی ذات و ماهیت خط فکری و مشرب سیاسی ناپایدار وی بود و اصطلاح «چماق لری» را مورد استفاده قرار داد.
جناب روحانی! اینجا خبری از چماق نیست و بیداران و عاشقان این سرزمین با تاسی از دین مبین محمدی و تشیع سبز علوی عشق میورزند و ایثار میکنند. هر چند محرومیتها و مهجوریتها را میتوان در سیمای مردمانش و در چشم انداز قراء و قصباتش به خوبی مشاهده کرد اما روزگار بد فرجام نتوانسته است عشق و خوبیها را از آنان باز ستاند و حتم داریم آن جفایی که به نام این استان بر شما رفت را فراموش کرده و رنج دیدگان این سامان و بزرگان این خطه را با آن هزل و لغزها قیاس نخواهید گرفت زیرا هم شما می دانید و هم همگان که سالهاست بلیهای دامنگیر کل کشور است و هتاکی و اهانت و نفرت پراکنی پیشهی معدود افرادی است که دین را از دید خوارج مینگرند و شمشیر به دستند تا فرق حق را بشکافند.
شکی نیست که مردم آگاه این دیار و آگاهان سیاسی میدانند دکتر روحانی قفلهای ناگشودنی در سیاست خارجی و داخلی، اقتصادی و فرهنگی و سیاسی را علیرغم فشارها و هجمههای ناجوانمردانه و توهینها و تهمتها با کلید تدبیر گشوده است و در ادامهی راه نیاز به حمایت و همراهی بیش از پیش دارد تا امور را سامان داده و حقوق ملت را استیفا کند و البته که یار و یاور او خواهند بود. اما میبایست حقایق و واقعیتهایی که تعمداً و گاهی هم سهواً پوشانده و از چشم ریاست جمهور و هیات دولت دور میمانند گوشزد و تذکر داده شود.
استان با محرومیتهای شدید و بحرانی مواجه است و متاسفانه برخی از مسوولین تدبیر لازم را نداشته و نمیتوانند حوزهی مسوولیت خود را به خوبی مدیریت کنند. تملق و معاملهگری و تبانی و پنهان کاری و هدر رفت سرمایه و گاهی ترس از مواخذهی جاهایی که اجازهی دخالت در امور دولتی را ندارند و دولتیان از آن جاها میترسند و عدم جسارت در تصمیمگیری و منزوی کردن افراد کاردان و با تجربه و نفع شخصی و خانوادگی و زد و بندهای قومی و قبیلهای و سیاسی وجه بارز شخصیتی بعضی از مدیران است که آنان را از تدبیر و دور اندیشی و امید آفرینی و در مسیر سیاستهای دولت بودن خارج میکند.
استانداری به درستی ایفای نقش نمیکند و در مسیر رأی مردمی و سیاستهای دولت نه تنها موفقیتی نداشتهاند بلکه بدبینی و نارضایتی هم به وجود آوردهاند. اینکه امروز و در آستانهی ورود ریاست جمهوری عدهای که تا دیروز به شدت به مخالفت با استاندار و فرمانداران و مجموعهی مدیریتی استان فرا میخواندند و جوانان و دانشجویان و مردم را بسیج میکردند تا علیه آنان موضعگیری کرده و همایش راه میانداختند و سرسختانه بر مدیران استان و در رأس آنها استاندار میتاختند و اکنون چرخشی عجیب و غریب کرده و لشکر و عسکر گردآوری میکنند و رضای خود را در رضای استاندار میجویند و توفیق از او میخواهند داستان دارد.
این سست عزمان که نام اصلاح طلب و اعتدالیون بر خود مینهند هیچ به عاقبت کار میاندیشند و در خلوت خود آیا محاسبهای هم میکنند که چگونه حاضر شدهاند از عقیده و اندیشهی خود به نفع مدیران نالایق عدول کنند تا در این یکی دو روز که رییس جمهور در استان هستند به این باور برسند که گروههای سیاسی از مدیران رضایت دارند و تعامل خوبی بین آنها برقرار است. آیا واقعیت این است؟ آیا پوشاندن حقایق به هر بهایی که باشد و هر آنچه در این معامله به دست آوردهاند ارزش آن را دارد؟ آیا اگر واقعیات گفته شود و رییس جمهور و هیات همراه را از بی کفایتی مدیران آگاه کنند بهتر نیست؟ تا در سایهی حقیقتها و واقعیتها هیات دولت تصمیمات موثری برای استان گرفته و گامی در زدودن محرومیت برداشته شود.
آگاه باشید که معاملهای اینچنین سودی نخواهد داشت و مدیون مردم محروم این استان و سیاسیون و دانشگاهیان و جوانان خواهید بود. نمیارزد برای پست و مسوولیتی ناچیز که آخر آن به ده ماه هم نخواهید کشید خود را ضایع کنید و یا برای رفاه فرزندان خود فرزندان استان را فراموش کنید.
میتوان و باید با انتقاد و حتی اعتراض به مدیرانی که بر اساس ندانم کاری موجبات نارضایتی مردم و بدبینی آنان به دولت تدبیر و امید و شخص رییس جمهور را عمداً و یا از روی سهو فراهم میکنند مسوولین کشوری را هشدار داد و آگاه ساخت که اگر غیر از این باشد باید منتظر آن 8 سال دسته گل اصولگرایان تندرو بود کما اینکه در حال حاضر در بعضی از مسوولیتها هم حضور دارند و آن کار دگر میکنند و حتماً فراموش نکردهاید که جناب استاندار از کاندیدای پایدارچیها در انتخابات مجلس حمایت میکرد. مطمئن باشید که اگر در رأس استانداری و یا اداراتی مانند آموزش و پرورش و یا برخی فرمانداریها هیچکس نباشد آب از آب هم تکان نمیخورد، دستورالعملها و بخشنامههای وزارتی را همان نگهبانی جلوی در میتواند پاراف و امضاء کند و به مناطق و نواحی و ادارات ارسال کند و شاید اگر نباشند کارها بهتر و سریعتر انجام پذیرد.
سر سخن با مدیران و یا انتقاد از آنها نیست بل سرشت سیاسی مخاطبهای آشنایی است که تا قبل از اینکه از سفر رییس جمهور آگاه شوند طور دیگر اظهار فضل کرده و معترض بودند و اکنون به یکباره برای مدیران میخوانند یا مانع یا دافع یا رافع یا نافع یا سامع یا جامع یا شافع یا واسع یا موسع! و خدای تبارک و تعالی خود رحمی کند!
حضرات به اصطلاح اصلاحاتی! چه شده است که سینه چاک غیر شدهاید؟ زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب این چنین با همه در ساختهاید یعنی چه؟ گیریم رییس جمهور محترم یقین یافت که همهی امور به سامان است و مدیران ارشد استان در خط اعتدال و اصلاحند؛ با چه رویی پس از این از اندیشه و ثبات قدم و آرمانها و ارزشها سخن می گویید هر چند که میدانم راه آن را هم جستجو کردهاید و خوب می دانید چه کنید! اما این آش بیش از حد شور است و دیری نخواهد پایید که شهروندان خواستار تغییر در این استان خط قرمزی دور این جریان «خود اصلاح طلب خوانده» بکشد و برای تغییرات اساسی طرحی نو در اندازند.
و اما سخنی با دکتر روحانی
آقای روحانی! محرومیت این استان را به خوبی میدانید؛ درصد بیکاری بالاست و جوانان این دیار امید دارند تدبیری اندیشیده شود تا مشکل اشتغال زیر بنایی حل شود نه با وامهای اشتغالزایی و طرحهای زود گذر که بیشتر بدهکاری ببار میآورد تا کار و اشتغال، مطالعهای بر روی کسانی که در این سالها بدون شایستگی اشتغال یافتهاند و جوانانی که در عین شایستگی به خاطر نداشتن رابطه و پارتی با مشکلات عدیده زندگی دست و پنجه نرم میکنند و آرامش و امنیت آنان و خانوادههایشان تهدید میشود داشته باشید.
قوم گرایی بیداد میکند و متاسفانه در مقطعی افرادی برای مستأصل کردن اصلاح طلبان قوم و قبیله گرایی را تبلیغ کردند و هرچند نتوانستند موفقیتی به دست آورند اما بلایی بود که بر سر این استان آوردند و این بلیهی شوم در بسیاری از موارد مصیبتهایی را پدید آورده است از استخدامها گرفته تا حتی تاکسیها و دعواهایی را باعث شده است که به جنگ میمانند.
نمایندگان با زیرکی فعالیتها و پروژههای دولت را به نام خود مصادره میکنند و البته خویشاوندانشان سود بسیار میبرند اگر هم ته دیگ چیزی ماند آنان که در شرف فامیلی هستند امتیاز بیشتری دارند و هر کاری یا کمکی هم کنند نام پرافتخارشان! را بر روی آن حک میکنند و سکه به نام خود میزنند و جارچیانی هم دارند که در قالب مثلاً رسانهی بی طرف صبح تا شام به تعریف و تمجید میپردازند.
استان کهگیلویه و بویراحمد مردان و زنان بزرگ و با افتخاری را در تاریخ خود دارد و از مناطق پرافتخار کشور است و در عین حال سایه شوم خوانین ظالم هنوز هم در برخی از نقاط آزار دهنده است و مصیبت بار آنکه نوکران آن خانهای دیروز ثروتی دارند که از اربابانشان هم بیشتر است و امروز اگر خان نیست خان گزیدگی هست و نوکران و چاکران مسند یافتهاند. هر چند همهی خانها ظلم نکردند و بد نبودند اما این نوکران آن خانها نه رسم بزرگی میدانند و نه مظلومی تیمار میکنند و چون جایگاه یافتهاند به مذاقشان مزه کرده و ول کن ماجرا نیستند، همتی میخواهد تا به اصل انقلاب باز گردیم!
شهرها و روستاهای استان پیشرفت و توسعهی قابل ملاحظهای نداشتهاند، عمدهی تلاشها محدود به تعمیرات آسفالتی و تعویض جدول خیابانهاست که آن هم با آسفالت درجهی چندم و بدون کارشناسی از سوی شهرداریها برای حفظ ظاهر و برای نشان دادن اینکه مثلاً در فکر مردمیم انجام میگیرد و پس از روکشهای آسفالتی هنر نمایی هم میکنند و در فواصل کوتاهی موانعی چون دنا و خامی در وسط بلوارها با نام «نا هموار ایمنی» احداث کرده و به خود میبالند که ساختیم! اما بیشتر ویران کردهاند و مجدد ماه بعد سال بعد … باز روز از نو و تکرار آسفالتی و گردنه سازی در جادهی صاف را شاهدیم. در خیابانها که هیچ نشانی از توسعه نمیبینید و کوچهها و درب خانههای مردم که واویلا! و شهرداریها حق خود میدانند که عوارض هم بگیرند و خدمتشان هم چون زمان پارینه سنگی است!
شهرستان گچساران قطب نفتی کشور است و در مضیقه و محرومیتی باور نکردنی و شدیدتر از دیگر نقاط استان به سر میبرد. مردم این شهرستان علاوه بر اینکه باید گرمای طاقت فرسا را تحمل کنند میبایست شاهد تبعیض بزرگی باشند که در حق آنها روا میشود. گازهای سمی پراکنده در فضای این شهرستان آنچنان ماندگار و همیشگی شده و قدمتی دارد که به اولین چاه نفت در ایران باز میگردد و عادی شده است! مردمی صبور و جوانانی نخبه ولی بیکار! طنز تلخ روزگار است که بر روی معادن و ذخائر عظیم نفتی که بخش بزرگی از ثروت و هزینهی کشور را تأمین میکند خانه و کاشانه داشته باشی و خود بی نصیب از آن همه! پتروشیمی که از زمان طاغوت تا کنون در حال احداث و راه اندازی است نه تنها دردی از این مردم دوا نخواهد کرد که بر رنجها هم میافزاید و بیشتر به یک کارگاه خصوصی و شرکت فامیلی میماند که انگار در هر دورهای و در زمان هر رییس جمهوری التفات خاصی به آنها میشود.
آقای روحانی درصد بیکاری در شهرستان گچساران از همه جای کشور بالاتر است و جوانان این شهرستان استراژیک امید دارند با تدبیر دولت و شخص حضرتعالی گشایشی صورت گیرد و از دغدغهها و نگرانیهای آنها کاسته شود و حتماً آرای خود را در شهرهای استان به خاطر دارید و می دانید که در تمام شهرستانهای کهگیلویه و بویراحمد (بویر احمد، کهگیلویه، باشت، بهمئی، چرام، لنده، دنا) آقای محسن رضایی رأی اول را داشت ولی در شهرستان گچساران به همت اصلاح طلبان این شهرستان و اعتماد مردم در حالی که فرصت کافی هم برای تبلیغات انتخاباتی وجود نداشت و امکانات لازم هم در اختیار نبود جنابعالی حائز بیشترین آرا شده و رأی اول را در این شهرستان با اختلاف سه برابر نسبت به نفر دوم یعنی محسن رضایی کسب کردید.
خواستههای مردم گچساران نه زیاد است و نه غیر معقول و چون در منطقهی نفت خیز به سر میبرند و خود از این سرمایه خدادادی بهرهای ندارند عمدهی درخواست آنها رسیدگی به وضعیت اشتغال و رفع بیکاری و رفع تبعیض است و خواستار تغییر در تقسیمات کشوری و جدا شدن از استان کهگیلویه و بویر احمد و پیوستن به مناطق نفت خیز هستند تا انشاءالله بسیاری از مشکلات حل و انتظار بیش از حد دیگران از گچسان کمتر شود و اگر از بودجهی نفت قرار است دیگران سود برند خود گچساران مستحقتر است، ضمن اینکه در محاورات و تعاملات، گچساران را تحقیر و جدای از فرهنگ استان قلمداد میکنند و این در باور مردم گچساران نهادینه شده است که حقشان حتی در مراجعات سادهی اداری ضایع میشود و این اتفاق جدایی گچساران از این استان دیر یا زود رخ خواهد داد و بهتر است در این زمینه مطالعات لازم انجام گیرد.
مائیم که از باده بی جام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
مائیم که بی هیچ سرانجام خوشیم
از گچساران که بگذریم، سایر مناطق استان هم رضایت چندانی نسبت به مرکز استان ندارند و محرومیت و محدودیت در آن شهرستانها هم بسیار است و بالاخره باید روزی کسی دلیری کند و به تبعیضها پایان دهد. شهروندان دهدشت و بهمئی و باشت و چرام و سوق و لنده هم همین درد را دارند.
در پایان موفقیت رییس جمهور را در بهبود وضعیت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آرزو داریم و اطمینان میدهیم که از حمایت قاطبهی مردم این استان برخوردارند و انشاءالله در انتخابات آتی مورد حمایت ویژهی این استان قرار خواهند گرفت. بعون الله و المنه.
انتهای پیام