قاتلان و سارقان اجارهای
انصاف نیوز: هستند افرادی که برای ارتکاب قتل و (به ندرت) کیفقاپی و سرقت اجیر میشوند و در قبال دریافت پول حاضرند جرمی مرتکب شوند.
سیام مرداد امسال دکتر علی محفوظی، رئیس 85 ساله اسبق سازمان پزشکی قانونی جلوی منزلش در سعادتآباد هدف گلوله قرار گرفت و فوت کرد. بسیاری این قتل را با انگیزهها شخصی و برخی دیگر آن را به شغل سابق او گره زدند.
این پرونده پس از تکمیل در پلیس پیشگیری به اداره آگاهی تهران بزرگ ارجاع و قاتل دکتر محفوظی دستگیر شد. او در قبال دریافت 200 میلیون تومان حاضر به قتل شده است.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز درباره اجیر کردن افراد برای قتل، موبایل یا کیف قاپی و… تاکید کرد: این موضوع بیشتر در پروندههای مهم مثل قتل وجود دارد که معاونت در قتل محسوب و در قانون مجازات خاص معاونت در قتل تعریف شده است.
او افزود: در پرونده قتل دکتری در سعادتآباد، فردی اجیر شده بود. با تلاشهای همکارانم فرد ضارب دستگیر شده و بازداشت است.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی در پاسخ به این که اجیر کردن افراد در پروندههای سرقت هم وجود دارد، گفت: در سرقت هم این موضوع هست اما تعدادشان بسیار کم و به ندرت است و عموما توسط افرادی انجام میشود که نفعی برای آنها داشته باشد و به عنوان معاونت در جرم با آنها برخورد میشود.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: کشفیات اداره آگاهی در قتل 100 درصد است حتی پروندههای سالهای پیش هم در دستور کار است و به نتیجه میرسد. کشفیات پلیس آگاهی در جرائم دیگر نیز 70درصد است. کشفیات در جرائم خشن باعث شده که وقوعات آن کاهش یابد.
تهدیدم کردند و مجبور شدم دکتر را بکشم
مردی لاغر اندامی کنار حیاط آگاهی ایستاده است. افشار نزدیک 30 ساله و ساکن شهریار است. او در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز ارتکاب به جرمش را تشریح کرد.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
به جرم قتل دستگیر شدم… قتل دکتر محفوظی. من نمیدانستم کی هست و چه کاره است اما اینجا (اداره آگاهی) فهمیدم دکتر مشهور و رئیس پزشکی قانونی بوده. من نمیخواستم بکشمش. میخواستم به پایش شلیک کنم اما از دستم در رفت و کشتمش. بهم گفته بود: «باید بمیرد.»
چه کسی گفته بود دکتر باید بمیرد؟
مهندس. خیلی تاکید داشت که حتما بمیرد. میگفت: «دکتر فشار مالی به او آورده است. به خاطر این باید 100درصد بمیرد.» ولی من پیش خودم گفتم: «نه. فقط به پایش میزنم.»
چرا قبول کردی که به یک نفر شلیک کنی؟
خیلی از مهندس میترسیدم. من را تهدید میکرد.
چطور با مهندس آشنا شدی؟
به واسطه یکی از دوستانم با او آشنا شدم. با این دوستم رفتیم طارم، شهر مهندس. یک روز در تهران پیشم آمد و با هم حرف میزدیم. گفت: «با یکی اختلاف حسابی دارم. باید او را بکشی.» گفتم: «من نمیتوانم این کار را بکنم. اما میتوانم تهدیدش کنم یا گوشت مالیاش بدهم.» بعد از چند روز با 4 نفر آمدند در خانه ما و تهدیدم کردند و مهندس گفت: «اگر این کار را نکنی همین آلونک 40متری را هم خراب میکنم. خودت و زن و بچهات را سر به نیست میکنم. میدانی که آنقدر پشتم پر هست که بتوانم این کار را بکنم.»
چرا به پلیس اطلاع ندادی؟
تحت نظر مهندس بودم. هر جا میرفتم او هم بود. نمیتوانستم تکان بخورم.
چرا به پلیس زنگ نزدی؟
از ترس خانوادهام زنگ نزدم. میترسیدم زن و بچهام را ببرند. آن بدبختها چه گناهی کرده بودند؟
اما قرار بود برای این کار 200 میلیون تومان پول بگیری.
اصلا بحث پولش نبود. بیشتر برای این بود که خانوادهام را تهدید کرده بود.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
صبح به من گفت: «باید امروز 100درصد کار انجام شود اگر نه کار خودتان تمام میشود.» به محل رفتم و اسلحه را دو بار در آوردم تا دکتر را بزنم اما گذاشتم در کیسه. بیخیالش شدم. اما یاد تهدید مهندس افتادم و شیطان در جلدم رفت.
چطور دستگیر شدی؟
مهندس من را فروخته بود.
چرا؟ اگر لو میرفتی که خودش هم دستگیر میشد.
به مهندس مشکوک شده بودند وقتی پلیس او را دستگیر کرده بود برای این که خلاص شود و این قتل را از گردن خودش بردارد، من را لو داده بود.
چقدر برای این قتل پول گرفتی؟
قرار بود 200 میلیون تومان بدهد اما هیچی نداد. گفت: «بعد از 3 روز بیا طارم پولت را بگیر!» اما فردای قتل دکتر بود که مادر همسرم به رحمت خدا رفت و رفتم شهرستان. وقتی برگشتم هم دستگیر شدم.
زن و بچهات کجا هستند؟
زنم و پسر 7 سالهام شهرستان هستند. آنها را نیاورده بودم.
در شهرستان همه میدانند که مرتکب قتل شدی؟
بله.
همسرت چه واکنشی نشان داد؟
حتما سکته میکند. نمیدانم پسرم بفهمد چه کار میکند.
قبل از ارتکاب قتل به این موضوعات فکر نکردی؟
من به همه این موضوعات فکر کردم اما نمیتوانستم حرکتی بکنم.
با خانواده مقتول روبرو شدی؟
یکبار رفتم در خانهشان و گفتم که تهدیدم کرده بودند. به زنش خواهش و التماس کردم که از من بگذرند اما گفت: «میآیم اداره آگاهی صحبت میکنیم.» تا حالا هم نیامدهاند. (با گریه) خدا کند از من بگذرند.
تا روشن شدن تکلیف پرونده زن و بچهات چه کار میکنند؟
نمیدانم. کسی را ندارم که حمایتشان کند. خانوادهام نمیآیند دنبال کارم. همه پیگیر و دنبال کار خودشان هستند. اما افسر پروندهام در جریان زندگیام قرار گرفت و گفت: «تا آنجایی که بشود کمکت میکنم.»
اگر اولیای دم رضایت دهند و آزاد شوی چه کار میکنی؟
اگر آزاد بشوم میروم کارگری خودم را میکنم و سرم را در لاک خودم میبرم.
انتهای پیام
سلام