خرید تور تابستان

نگاهی به پیشنهاد رفراندوم در ایران

عظیم محمودآبادی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی پیشنهاد رفراندوم نوشت:

در کشور ما هر از گاهی که صدای اعتراضی بلند می‌شود و بخش‌هایی از جامعه به بیان مخالفت خود با سیاست‌های نظام یا کلیت آن می‌پردازد، فورا مساله رفراندوم نیز پیش کشیده می‌شود و پیشنهاد کنندگان با ژستی حق‌به جانب درصدد آن هستند تا پای آرای عمومی را در مورد اساس مشروعیت نظام سیاسی مستقر باز کنند.

هدف یادداشت حاضر، این است که نشان دهد پیشنهاد فوق چقدر سست و از اساس غیر واقع‌ بینانه است. البته سست بودن این پیشنهاد تا حد زیادی ریشه در تلقی‌های عوامانه و غیر دقیق در مورد دموکراسی و نظام‌های سیاسی مبتنی بر آن دارد و ظاهرا برای مطرح کنندگان رفراندوم، این سوء تفاهم پیش آمده که اگر نظامی مردمی یا دموکراتیک است پس حتما باید هر از گاهی – مثلا هر ده سال یک بار – خود را در معرض آرای عمومی قرار دهد.

در حالی که اولا همه دموکراسی‌ها از یک نوع نیستند. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان انواع دموکراسی را به «دموکراسی مستقیم» و «دموکراسی غیر مستقیم» تقسیم کرد؛ در دموکراسی مستقیم است که نظر مردم باید به طور مستقیم در همه امور حاکمیتی – از کلیات گرفته تا جزئیات – به اجرا درآید. برای مثال مردم در کشوری که نظام سیاسی‌اش بر مبنای دموکراسی مستقیم شکل گرفته، می‌توانند حتی در جزئی‌ترین امور مدیریت شهری خود نیز اعمال نظر کنند و مثلا جلوی احداث یک پل یا اتوبان را بگیرند.

اما در دموکراسی‌های غیر مستقیم اساسا مطلب از جنس دیگری است و اینگونه نیست که نظر مردم دائما در همه اجزاء حاکمیتی به شکل مستقیم پرسیده شود. حال اکثر قریب به‌اتفاق نظام‌های سیاسی موجودی که خود را دموکراتیک می‌دانند، از نوع غیرمستقیم آن هستند و کشورهایی نظیر سوییس که بر پایه دموکراسی مستقیم شکل یافته‌اند، در اقلیت محض قرار دارند. در واقع این کشورها به دلیل سطح بالایی از فرهنگ سیاسی – اجتماعی جامعه‌شان توانسته‌اند دموکراسی مستقیم را در جامعه خود اجرایی کنند. اما کشورهای دیگری نظیر بریتانیا، آلمان، فرانسه، آمریکا و … با اینکه خود را دموکرات می‌دانند اما به هیچ وجه ادعای آن را ندارند که نظام سیاسی‌شان مبتنی بر دموکراسی مستقیم تشکیل شده باشد.

حال خوب است مخاطبان محترم یک بررسی اجمالی داشته باشند و ببینید کدام یک از نظام‌های سیاسی مستقر در جهان هر چند وقت یک بار، حکومت خود را در معرض آرای عمومی قرار داده است؟

ممکن است ادعا شود که در کشورهای اروپایی – یا به طور کلی غربی – انتخابات آزاد به صورت مرتب برگزار می‌شود و نفس برگزاری هر کدام از این انتخابات‌ها، به عنوان یک رفراندوم تلقی می‌شود. اما باید پرسید در این صورت پس چرا با وجود انتخابات‌های ادواری، باز هم شاهد شورش برگزیت در بریتانیا، جلیقه‌زردها در فرانسه، جنبش ضدوال‌استریت در آمریکا و … هستیم؟ اگر نظامِ انتخاباتیِ دولت‌های مورد اشاره، آنقدر قوی و آزاد است چرا هر از گاهی شاهدیم معترضان‌شان از مسیرهای غیرِ انتخاباتی درصدد بیان اعتراض‌شان هستند؟ و چرا در همه آنها کم یا زیاد شاهد سرکوب دولت‌های‌شان هستیم؟

واقعیت این است که این مفاهیم در کشور ما معمولا به نوعی ساده‌سازی و بعد هم به شکل عوامانه دائما در رسانه‌های متعدد بیگانه و فارسی‌زبان بازتولید می‌شود. وگرنه هیچ حکومتی در هیچ جای تاریخ حاضر نشده خود را در معرض آرای عمومی قرار دهد.

مگر اصل نظام مستقر در ایالات متحده آمریکا از پشتوانه آرای عمومی برخوردار است؟ یعنی قانون اساسی آمریکا که بر اساس اصول لیبرال دموکراسی است، تا کنون یک بار هم به رای مردم این کشور گذاشته نشده است. بله دولت‌ها با رای مردم می‌آیند و می‌روند اما اگر اساس مشروعیت سیاسی یک نظام بر یک همه‌پرسی باید استوار باشد، ایالات متحده آمریکا فاقد آن است. در مورد فرانسه، آلمان و سایر دول اروپایی نیز همین مساله صادق است. آنها نیز کلیت نظام سیاسی خود را هیچ‌گاه به رای مردم نگذاشته‌اند. در مورد دولت بریتانیا که اساسا مساله جالب‌تر هم می‌شود. چراکه اساسا کشور انگلیس فاقد متن قانون اساسی است. این کشور اصلا قانون اساسی نداشته و ندارد که خواسته باشد آن را به رای مردم بگذارد! در این میان وضعیت مضحک حکومت‌های بدوی – قبیلگی چون عربستان سعودی که اساسا قابل اعتنا نیستند.

اما ایران با استقرار نظام جمهوری اسلامی دست‌کم تا الان سه بار کلیت نظام سیاسی خود را به داوری عمومی سپرده است. یک بار با برگزاری رفراندوم «جمهوری اسلامی؛ آری یا نه» در سال 1358. بار دیگر وقتی نمایندگان منتخب مردم قانون اساسی را می‌نویسند، رهبری نظام دستور می‌دهد تا کل قانون اساسی – که توسط منتخبان ملت نوشته شده – بار دیگر به رای مردم گذاشته شود. 10 سال پس از آن هم – در سال 1368 – وقتی قانون اساسی جمهوری اسلامی مورد بازنگری قرار می‌گیرد و تغییراتی در آن اعمال می‌شود، مجددا متن آن به رای و نظر مردم سپرده می‌شود.

نظام جمهوری اسلامی تنها نظام سیاسی در جهان است که سه بار کلیت خود را در معرض آرای عمومی قرار داده است. حالا شاید از نظر برخی‌ها این کافی نباشد و باید هر ده سال یا پنج سال این کار تکرار شود. اما کسانی که چنین نظری دارند باید توجه داشته باشند که آنها کم‌ترین درکی از مفهوم «قانون اساسی» ندارند. بله در مورد قوانین جاری می‌توان چنین مطالباتی را داشت. مثلا روزی گشت ارشاد قانونی بوده است اما امروز نباشد. اما «قانون اساسی» یک ملت، محصول تلاش‌، مبارزه و وفاق ملی چندین نسل در یک کشور است.

چنانکه «قانون اساسی جمهوری اسلامی» محصول قرن‌ها تلاش و مجاهدت ایرانیانِ مسلمانی است که هر یک از دوره‌های مختلف تاریخ این کشور، سهمی در تحقق آن داشته‌اند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. دوست عزیز کاش کمی هم به سخنان حضرت امام بنیان گذار انقلاب اسلامی مرجعه می نمودید چنان که امام در روز 13 /11 /57 در مدرسه علوی در جمع عده ای از روحانیون فرمودند: رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بوده. خلاف قانون، خلاف قانون اساسی است! در قانون اساسی، در حقوق بشر، این است که هر ملتی باید خودش سرنوشت خودش را تعیین کند یعنی ما الآن خودمان باید سرنوشت خودمان را تعیین کنیم. ما حق نداریم سرنوشت اعقابمان را تعیین کنیم. اعقاب ما بعد می آیند؛ خودشان سرنوشتی دارند، به دست خودشان باید باشد، نه به دست من و شما.
    لازم به ذکر است که از اول انقلاب بیش از چهل سال می گذرد و از نسل تصمیم گیرنده این قانون تعدادی بسیار کمی در قید حیات اند . و دیگر اینکه درآن زمان جمعیت ایران 36 میلیون بود ولی حالا بیش از هشتاد میلیون می باشد . سوم اینکه قانون اسای وحی مطلق نیست و باید بازنگری شود و یا تغییر کند .

    56
    8
    1. اولا قانون اساسی مشروطه در ابتدا هم به انتخابات عمومی گذاشته نشده بود و مشروعیتی نداشت پس قیاس مع الفارق نکنید.
      دوما این اختیار نسلی که میگویید در مورد اصلاح و بازنگری درست است و مربوط به اصلاح درون حاکمیتی است.
      محبوبیت یک امر شناور و مقطعی است که میتواند با شرایط اقتصادی و اجتماعی و تبلیغاتی و… بیشتر یا کم تر از پنجاه درصد شود، نه چهل سال پیش که همین سال ۹۶ بیش از هفتاد درصد جمعیت مشارکت سیاسی کردند که در شرایط سال های اخیر افت کرد.
      آیا باید کشورها چند سال یک بار به چهار سال که محبوبیتشان از پنجاه درصد کمتر یا بیشتر شد یک بار نظام عوض کنند؟ با این منطق فقط به یک کشور بی ثبات سیاسی مثل لبنان یا یک وضعیت آنارشی و نفی قدرت بدتر از آن تبدیل میشویم. ضمن این که نه مبنای اسلام، نه قانون اساسی، نه فلسفه سیاسی غربی چنین میگوید. البته در اسلام مقبولیت در زمان تشکیل حکومت شرط مشروعیت است، اما پس از آن مقبولیت امر مقطعی است که بحث خود را میطلبد ولی مختصرا بالا به آن اشاره کردم.

      اما تکامل و اصلاح قانون اساسی چند سال یک بار امر کاملا منطقی است اما در علوم سیاسی میگویند زمانی که ثبات سیاسی ندارید ننیتوانید قانون اساسی را بازکنید چون پس از آن نمیتوانید آن را ببندید، این اصلاح و بازنگری قانون اساسی نیاز به یک شرایط ثبات سیاسی نسبی دارد وگرنه به هرج و مرج سیاسی و ملی ختم میشود.

      5
      12
  2. سلام‌برخی‌کشورها‌حزب‌دارند
    این‌احزاب‌هرکدام‌بخشی‌از
    طیفهای‌جامعه‌را‌نمایندگی‌میکنند
    ودرمجالس‌خواستهای‌متفاوت
    به‌نقد‌گذاشته‌میشود‌وچه‌بسا
    رای‌میآورد‌.در‌ایران‌این‌احزاب‌
    نیستند‌مجلس‌‌وشورای‌مصلحت
    وشورای‌نگهبان‌و…تقریبا‌یک‌است
    ویک‌صدایی‌‌شکل‌میگیرد‌خوب‌اینها
    صداهای‌متفاوت‌را‌اصلا‌به‌حساب
    نمیآورند‌تاچه‌برسد‌بشنوند‌.و
    خودشان‌نیز‌سعی‌ندارند‌حداقل
    قانون‌اساسی‌جمهوری‌اسلامی‌را
    دقیق‌‌وکامل‌به‌اجرا‌بگذارند‌.‌لذا‌
    نسل‌‌های‌جوان‌وپرسشگر‌اقناع
    نمی شوند.و.‌درنهایت‌دشمن‌نیز
    بهره‌برداری‌وجریانات‌را‌سعی‌در
    مدیریت‌وهدایت‌به‌نفع‌خود‌میکند
    وعجیب‌است‌اقشار‌مرفه‌وآقشاری
    که‌به‌دلیل‌سیاستهای‌معیوب‌پولهای
    باد‌آورده‌کسب‌کردندمیلیاردها‌
    میلیارد‌ثروت‌دارند‌‌به‌جهت‌رانتها
    مقام‌وامتیازات‌به‌ناحق‌گرفتند
    هرسال‌امکان‌سفرهای‌گران‌خارجی
    وواخلی‌دارند‌بیش‌از‌اقشار‌ضعیف
    معترض‌هستند‌آقا‌که‌از‌سیستم‌
    ربایی‌و…..کشور‌پول‌کلان‌حرام
    اندوخته‌میخواد‌کاباره‌برود‌رقرص
    کمر‌هم‌ببیند‌عرق‌هم‌بخورد‌به‌
    به‌بی‌حجابی‌قانع‌نیست‌میخواهد
    نیمه‌لخت‌برود‌

    13
    1. عمدتا در نظامات مطلوب دوستان، حاکمیت در اختیار احزاب قرار دارد و احزاب در اختیار سرمایه داران، اینگونه نظام سرمایه داری حکومت الیگارشی را تشکیل داده و با تغییر ترکیب مجلس و دولت حکومت خود را از دست نمیدهد.این هم ادعای جمهوری اسلامی نیست، ساختار الیگارشی را افلاطون پیشبینی کرده.
      من با حزب موافقم ولی نه به معنای حذف شورای نگهبان و قرار گیری حکومت در اختیار احزاب و الیگارشی.
      اما در مورد این کشورها آیا هر حزبی با هر ایدئولوژی میتواند سر کار بیاید؟ برای نمونه راجب حزب کمونیست آمریکا دهه ۱۹۵۰ یه سرچ بزنید. چقدر از مردم حس میکنند این احزاب نماینده واقعی آن ها هستند (میتونید ببینید میانگین چقدر مشارکت دارند) و چه درصدی از روی ناچاری به یکی از آن‌ها رضایت میدهند؟ ادعام یکی بودن مطلق اون‌ها نیست ولی واقعا چقدر سیاست کلان این کشور ها با تغییر این احزاب تغییر میکنه؟

      2
      9
      1. امیرحسین جان الان وضعیت کشور ما چه ربطی به امریکا دارد؟ کجای دو کشور شبیه هم می باشد که شما برای اثبات اینکه سیستم حزبی و یا چند حزبی به زعمتان «بدردنخور و اَخ» می باشد به انجا حواله می دهید؟ اینکه در امریکا مردم چقدر از نمایندگانشان راضی هستند، چه ربطی به ایران دارد دردت به سرم؟ مگر امریکا «گرینویچ» خوشبختیهاست که در کشور ما هر خبط و خطایی را با انجا قیاس می کنند و خیلی سریع هم نتیجه می گیرند که چون در امریکا انطور بوده، اینجا هم اینطور است! چون پلیس امریکا وحشیست، پس هر بدرفتاری با مردم در ایران و توسط پلیس و بقیه مجاز و بلکه رواست؟! در حال حاضر و با توجه به تجربه طولانی مدت بشر، سیستم حزبی یکی از بهترین روشهای حکومت می باشد. همانطور که نام جمهوری نمی تواند کشوری را واقعا به یک جمهوری تبدیل کند، داشتن پارلمان و یا حزب هم نمی تواند وجود و ادامه دموکراسی را تضمین کند.

  3. آقای محمود آبادی لطفا مبذول نظر فرمایند با این سیکل بسته قانون اساسی که دست مردم رو از انتخابات آزاد کوتاه کرده چه باید کرد !!؟؟؟

    33
    2
    1. بسیار منصفانه و مستدل بیان کرده ای و کسانی که خواهان همه پرسی هستند، اگر خود سر قدرت بیایند بد ترین دیکتاتوری ها را حاکم می کنند.
      نمونه اش مولوی عبدالحمید است که طلاب مدرسه مسجد مکی را بارها بخاطر اعتراض شان، لت و کوب کرده است

      1
      6
  4. در اروپا و آمریکا بحث اعتماد به نظام کشورشان نیست چون از هر عقیده و نظری در احزاب وجود اگه در اکثریت هستند چرا از رفراندوم میترسند ؟

    29
    1
  5. اول : اینکه 43 سال قبل اولین رفراندم برگزار شده و تقریبا اکثر کسانی که آنزمان رای داده اند الان به رحمت خدا رفته اند و اکثریت جمعیت واجد شرایط رای دادن در حال حاضر معلوم نیست که چه رای بدهند در ضمن آقای خمینی در زمان شاه گفتند بفرض که پدران ما به حکومت پهلوی رای دادند نظر پدران ما نمیتواند رای ما باشد
    دوم: در11 و 12 فروردین 58 جمهوری اسلامی فقط دو کلمه بیشتر نبوده چون در آنزمان نه قانون اساسی نوشته شده بود که معلوم باشد جمهوری اسلامی چیست و نه مردم ما میخواستند مثلا جمهوری اسلامی مشابه جمهوری اسلامی پاکستان که در آنزمان حکومت پاکستان بود باشد
    سوم :رفراندم قانون اساسی در 11 و 12 سال 1358 با مشارکت 75.5 درصد واجدین برگزار شد
    چهارم :بازنگری قانون اساسی در 6 مرداد 1368 با مشارکت 54.5 درصد واجدین برگزار شد که بعضی از اصولی که الان مورد مناقشه معترضین است در قانون گنجانده شده کاهش بسیار قابل توجه رای دهنذگان از 98 در صد به 54.5 درصد (کاهش 43.5 درصدی ) نشان از عدم رضایت کسانی است که با جاری شدن قانون اساسی اولیه و بازنگری آنرا مورد قبول نمیدانستند
    حال با گذشت 33سال از آخرین رفراندم قانون اساسی فکر میکنید چه درصدی از مردم راضی به این قانون اساسی هستند؟ تنها راه حل رفراندم در مورد اصل موضوع قانون اساسی است نه انتخابات مجلس و ریاست جمهوری یا تظاهرات حکومتی یا معترضین که معلوم نیست تعدادشان چقدر است و رسانه های آنور آبی و رسانه های حکومتی اعداد عجیب و غریب و بعضا چند ده میلیونی که بسادگی معلوم است بسیار اغراق آمیز است گفته میشود
    بقول آن مثل آدم زنده وکیل و وصی نمیخواهد رفراندم برگزار کنید تا معلوم شود کدام طرف بیشتر هستند والسلام

    9
    1
  6. سلام – آمدم کامنتی بگذارم دیدم چند نفر از دوستان زودتر از من نظر داده اند و با ساده ترین کلمات و واژها شما را به درستی و با استدلالی معمولی به چالش کشیده اند – شما چند دقیقه وقت بگذارید و فقط به یکی از این کامنتها پاسخ دهید – همه تان عادت کرده اید به تریبون یکطرفه و خود را بر حقِ مطلق میشمارید. شما به کامنت رضا- پیمان – مهدی یک دو خط پاسخ دهید تا ببینیم چه میگویید؟ ولی قطعآ پاسخ نمی دهید و مانند زنبور میزنید و فرار میکنید!

    24
    1
  7. این دیدگاه اشکالات اساسی دارد.‌برای نمونه در آمریکا اجازه همه پرسی برای اصل نظام را نمی دهد. درست است اما تفاوت از زمین تا آسمان است. در آمریکا آزادی حد اکثری به رسمیت شناخته شده است. دوم نظام سیاسی آمریکا دینی نیست. ایدئولوژیک نیست.
    سوم در دمکراسی های مدرن روحانیون حکومت ندارند تا در فکر یوتوپیای مدینه النبی باشند.
    چهارم در ایران ساختارها دست نظامیان افتاده و قانون اساسی به اجرا در نیامده دست.
    پنجم در ایران همه احزاب مخالف سرکوب شده اند. ششم در ایران رسانه های آزاد وحود ندارد.
    …… و…

    25
    2
  8. نویسنده گرامی دردت به سرم چرا اینهمه مغالطه؟ چه ربطی دارند اروپا و امریکا به انچا ما در کشورمان شاهدیم؟ مردم اگر به خیابان میایند و به قول شما سرکوب!!!! هم می شوند یک اعتراض مشخص دارند که معمولا هم متوجه دولت است. بعد هم تصدقت مگر رفراندوم فقط باید درباره اصل یک حکومت باشد؟ الان مسائل مهمی داریم که میتوانند در یک همه پرسی مسیر اینده کشور را مشخص کنند. نبود نظارت استصوابی. موضوع هسته ای و ……..

    14
    1
  9. شما که میگین این قشر اعتراض کننده کمتر از ۱ درصد هستن پس چرا از رفراندوم می ترسید؟
    کجای دنیا قانون اساسی یک کشور باید تا ابد باقی بمونه ، افکار ۴۰ سال پیش مناسب زمان حال نیست

    20
  10. بسیار زیبا دقیق و جالب بود
    لطف کنید فرمایشتون رو درباره ی حق اعتراض که در قانون اساسی تصریح شده بفرمایید
    در مورد امانتی به اسم محیط زیست
    در مورد گردش آزاد اطلاعات و آزادی قلم و اندیشه
    در مورد حق تحصیل مسکن و اشتغال
    در مورد نحوه ی زندگی بالاترین مقامات حکومتی
    در مورد شرایط بازداشت و بازجویی
    در مورد . . .
    ممنون میشم

    19
    1
  11. درود واحترام
    انتشار این متن مبتذل وسراسر مغلطه از نوع مصادره به مطلوب از سایت شما بعید بود .
    هک مک که نشدید ؟

    20
    1
  12. واقعا من ازمطالعه این یادداشت مات و متحیرشدم مگه میشه یه ادم اینقدر از مرحله پرت باشه و اینقدر استدلالهاش سست و غیر مستدلل باشه چرا که فاقد اولین بدییهات عقلی و دانش اجتماعی است

    22
    1
  13. سراسر نشر اطلاعات غلط
    از آخر به اول، بعضی از گزاره های مطرح شده رو به اختصار و تا جایی که وقتم اجازه بده پاسخ میدهم.
    مدعی شده اند که: “چنانکه «قانون اساسی جمهوری اسلامی» محصول قرن‌ها تلاش و مجاهدت ایرانیانِ مسلمانی است که هر یک از دوره‌های مختلف تاریخ این کشور، سهمی در تحقق آن داشته‌اند.”
    در پاسخ باید گفت: بالفرض که اینطور باشد، نسل های گذشته چه حقی دارند که برای نسل فعلی و آیندگان مدل حکومت و قانون تدوین کرده و سرنوشت شان را مشخص کنند؟
    نگارنده مدعی شده: “نظام جمهوری اسلامی تنها نظام سیاسی در جهان است که سه بار کلیت خود را در معرض آرای عمومی قرار داده است.”
    اولا که نظام فعلی سه بار کلیت خود را به رای نگذاشته بلکه فقط یک بار و آن هم با برگزاری رفراندوم «جمهوری اسلامی؛ آری یا نه، چنین اقدامی انجام داده. باید توجه کرد که تدوین یا بازنگری قانون اساسی به معنی به رای گذاشتن کلیت نظام نیست! دوما، کشورهای زیادی بوده و هستند که بارها قانون اساسی شان را مورد بازنگری و رفراندوم قرار داده اند. مثلا ایتالیا در سال های 2006، 2016 و 2020، برای ایجاد تغییر در قانون اساسی اش تغییرات برگزار کرد. یا مثلا لیتوانی در سال های 2014 و 2019، برای ایجاد تغییرات در قانون اساسی، رفراندوم برگزار کرد و ….
    در رابطه با کلیت نظام، اگر کلیت را به معنی نوع و مدل حکومت در نظر بگیریم، کشور های مختلفی در طول تاریخ مدل حکومتی خود را به رفراندوم گذاشته اند. مثلا در استرالیا در سال 1999 رفراندومی برگزار شد که در صورت تمایل مردم، نوع حکومت از پادشاهی به جمهوری تغییر پیدا کند و همین الان هم بدلیل فوت ملکه ی انگلیس ممکن است مجددا چنین رفراندومی برگزار شود. یا مثلا آنتیگوآ و باربودا بدلیل فوت ملکه ظرف سه سال آینده قصد دارد یک رفراندوم برگزار کند تا مردم بین جمهوری و پادشاهی، تصمیم بگیرند.
    ضمنا باید توجه داشت اصولا در کشورهایی چون ایالات متحده و یا کشورهای دموکراتیک اروپایی، حاکمیت دوگانه هیبریدی وجود ندارد و نمی توان آنها را با ایران مقایسه کرد. همچنین شورش نامیدن اعتراضات مردمی در این کشور ها و سرکوب نامیدن اقدامات حفاظتی حداقلی دولت های مردمی این کشورها توهین به شعور مخاطب و کنش سیاسی شهروندان این کشورها است.
    به این هم اشاره کنم که کشورهایی چون سوئیس، دموکراسی مستقیم نبوده و پارلمان دارند. منتهی در قانون اساسی این کشور ها، روش هایی جهت اعمال دموکراسی مستقیم وجود دارد. مثلا با جمع آوری 50 هزار امضاء می توان یک مساله ی خاص را به رفراندوم گذاشت.
    به علت کمبود وقت، به همین حد اکتفا می کنم و در نهایت به این اشاره می کنم که پوشاندن حقیقت کفر است.

    18
    1
  14. فرض انتخابات قانون اساسی هم برگزار شد که در هیچ کجا دنیا برگزار نمی شود! یک مشکل خیلی خیلی بزرگ بر سر راه انتخابات هست آن هم این تفکر دوستان است که :
    یا ما در انتخابات پیروزیم یا تقلب شده!
    اگر دوستان شکست خوردند قبول نمی کنند مثل همین الان که دوستان قبول ندارند کسانی که در خیابان سر می برند، آدم آتش می زنند، آمبولانس آتش می زنند، مغازه آتش می زنند، این ها اغتشاشگرند، آشاشوبگرند نه مردم معترض!

    3
    5
  15. آمریکا همین هفته پیش برای ۱۳۲ موضوع رفراندوم برگزار کرد. یادداشت‌هاتون رو بدید کسی بنویسه که یکم سواد داشته باشه.

    5
    2
  16. استدلال نویسنده در مورد عدم امکان برگزاری رفراندم در ایران و انطباق آن با شرایط کشورهای جهان آزاد برخی از مولفه ها و بدیهیات توازن قوا مابین ملت و قدرت را نادیده میگیرد. در کشورهای آزاد شعار مرگ بر جمهوری فرانسه و آمریکا و انگلستان از سوی معترضان شنیده نمیشود و حتی اگر در وقایع مثال زده شده از سوی نویسنده به آن بنگریم بیشتر جنبه مطالبه گری داشته اگر چه که در برخی مواقع به خشونت کشیده شد. البته در این مورد یورش هواداران ترامپ به کنگره جلوه ای از تلاش برای سرنگونی دموکراسی و نفی آرای مردم بود که خوشبختانه در مقابل مقاومت نهادهای دموکراتیک دوامی نیاورد و در انتخابات اخیر هم با اینکه از موقعیت مناسبی برای کسب کرسی های قدرت داشت در مجموع شکست مفتضحانه ای خورد که نشان داد از نگاه مردم اقتدارگرایی و تخریب نهادهای دموکراتیک و تحدید حقوق زنان و اقلیت ها نه تنها راه حل مشکلات مردم نیست بلکه یک بافت تخریبی علیه آزادی و رفاه و برابری مردم از نگاه قانون است. اما صرفا ساختارهای دموکراتیک در این کشورها مانع از برگزاری رفراندم که مستوجب بن بست در توازن قوا برای تغییر بنیادی در سیاست های حکومت است نمیشود, چنانکه رفراندم برگزیت و جدایی اسکاتلند از بریتانیا نمنونه هایی از آن است. برگزیت پیروز شد و جدایی اسکاتلند شکست خورد ولی تبعات آن همچنان در همان ساختار قدیمی و ماندگار دموکراسی پارلمانی بریتانیا و جامعه پابر جاست زیرا تحول ملموس و مثبتی از نتایج این رفراندم در حیات و معیشت و رفاه جامعه مشاهده نمیشود. پس اینکه در انگلستان رفراندم برگزیت برگزار شده و انزوا طلبی انگلو ساکسونی دیگر قابل بازگشت نیست با کنشگری های مدنی فعلی در این کشور دموکراتیک همخوانی ندارد.
    با این ملاحظات مقدماتی باید به احتمال و فواید برگزاری رفراندم در ایران برای خروج قطعی از شرایط کنونی هم اشاره ای داشته باشیم. اول به مضمون برگزاری رفراندم بپردازیم که در یک عبارت ساده بشارت دهنده راه حل خروج از بحران است مانند برگزیت آری یا نه. مضمون و محتوای این رفراندم فقط در آری یا نه نیست بلکه آلترناتیو و جایگزینی شفاف و روشن هم در پس آری یا نه به معنای امتزاج اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و امنیتی با اتحادیه اروپا و یا گسست کامل از آن نیز مستتر بود. حال باید دقت کنیم که کدام درخواست برای برگزاری رفراندم از سوی برخی از فعالان و معترضان در ایران چنین پیام و راه حل مشخص و شفافی برای خروج از جامعه ایرانی از بحران های ملی فعلی را در بردارد. حداقل اینکه فعالیت تبلیغی و محوری بخش قابل توجهی از خواستاران رفراندم در عبارت “نه به جمهوری اسلامی” و “رای بی رای” نهفته است که اولی عاری از راه حل و جایگزینیست و دومی دچار تناقض با اصول دموکراسی و فرهنگ اعتماد به صندوق آرای مردم است که به نظر من برگرفته از انگیزه های واقعی معماران و تصمیم سازان اینگونه کنشگری هاست که آلترناتیو مطلوب حکومتداری خود را در پس شعارهایی همچون “دیکتاتور روحت شاد” و ولایت مطلقه مسعود رجوی و ریاست جمهوری همسرش را هم امتحان کرده اند ولی با امتناع ملت روبرو شدند و اکنون در پشت ماسک اتحاد طلبی بر گسترش خشونت و تحمیل نظر خود بر جامعه از طریق فشار بر شهروندان و دو قطبی سازی جامعه پنهان شده اند. این بخش در پی فروپاشی اجتماعی کشور و تضعیف و تکه تکه شدن ایران است که یگانه زمینه حضور و تثبیت آنها را در عرصه اجتماعی و سیاسی کشور در سایه ناامنی و خشونت و جنگ داخلی فراهم میسازد. اما در بطن اعتراضات و در اذهان مردم چه در خانه و چه در خیابان مطالبه دموکراسی, برابری, آزادی, عدالت و جمهور مردم موج میزند و متاسفانه برای این آرمان های دیرباز ایرانی بیشترین هزینه ها را میپردازد و بی پناه به حال خود رها شده و هیچ ارگان و نهادی چه در داخل و چه در خارج از کشور اعتنا و برنامه ای به درخواست واقعی مردم به غیر از حول دادن تاریخی به میز قمار ایران سوز یا ما یا آنها ندارند. پس رفراندم آری یا نه به جمهوری اسلامی لزوما به منظور بازگشایی مسیر دموکراسی, برابری, آزادی, عدالت و جمهور مردم نیست مگر آنکه در نهادها و ساختارهایی فراگیر و متکثر منسجم شوند و به تعریف و تشریح اصول اولیه آن بپردازند و به اجماعی بالنسبه واحد از آن دست یابند. از رسانه های عربی-عبری-آمریکایی- انگلیسی فارسی زبان نمیتوان چنین انتظاری داشت که به حمایت از امری بپردازند که خروجی آن ضامن مطامع و منافع آنها نباشد. استقلال یک امر ملی و فردیست که اختیار بر سرنوشت ایران را به دست ایرانی و اختیار بر سرنوشت ایرانی را به خود او میسپارد که در گفتمان اقتدارگرایان داخلی و خارجی با داد و فریاد های تجدد خواهی و سنت گرایی آمرانه مفقود گشته است. سخن جالبی از یک اندیشمند به ذهن من خطور کرد که میگوید اگر از شرایط فعلی راضی هستی و میخواهی آن را حفظ کنی پس تغییر کن. در هر صورت ما شاهد تغییر و تحولاتی در کشور خواهیم بود اما مهم جهت آنهاست. ما هم میتوانیم شاهد تغییراتی در حکمرانی در جهت انتخابات و رسانه آزاد باشیم و یا جهت عکس آن و هم میتوانیم شاهد گسترش خشونت و کوکتل مولوتف پراکنی و حضور پرچم های عجیب و غریب و نا آشنا و کوچه های باریک و دکان های بسته و طاق های شکسته و شهرهای سوخته باشیم و هم میتوانیم صدای خود را برای دموکراسی, برابری, آزادی و جمهور مردم رساتر کنیم و از استقلال خود با نفی خشونت و اقدام به گفتگو به دفاع برخیزیم. نگاهی به زندان های ایران در گذشته و حال نشان میدهد که این رویکرد هزینه های کمر شکن بسیاری را بر کنشگران مدنی و اصحاب رسانه و مردم عادی تحمیل میکند اما بر یک امر پافشاری مصرانه دارد و آن اینکه انتخابات آزاد حق سلب قدرت از حاکمان را به آرای مردم میسپارد و نه به تظاهرات خیابانی و هیجانات برگرفته از آتش سوزی. دموکراسی شعار و وعده بهشتی نیست و صرفا به نتایج یک انتخابات و یا رفراندم هم وابسته نیست و تا آنجایی کار برد دارد که شهروندان و حکومت به حاکمیت قانون وفادار باشند و نه به حاکمیت افراد و احزاب. “زن زندگی آزادی” یک خواست سلبی نیست بلکه در ارتباط با آرایش اجتماعی ایران کاملا ایجابی و تحول خواهانه است. دلایل این ادعا مبتنی بر اوج خشم و نارضایتی بود که سرتا سر کشور را بعد از درگذشت مظلومانه مهسا امینی شکل داد و امواجش هم از همه شکاف ها عبور کرد اما یک قالب شناخته و ارزیابی شده حکمرانی نیست و لذا باید برای تحقق آن قالب مطلوب را هم در نظر بگیریم و آن را در فعالیت و تلاش خود مد نظر قرار دهیم. آن چه که در انسان ها انگیزه ایجاد میکند و آنها را به حرکت هایی هر چند سینوسی ولی پایدار وامیدارد خواستن هاست و تا زمانیکه به آن نرسند همچنان در طلب آن میمانند. نخواستن ها هم میتواند انگیزه بخش باشد کمااینکه گسترش استفاده از تبلیغات منفی و به عنوان نمونه در انتخابات و دریافت پاسخ دهی مطلوب آن از سوی مخاطبین هم از این روست. اما مخاطب را به خواسته ها نمیرساند و فقط بر آنچه که مخاطب نمیخواهد اکتفا میکند تا به خواست خود برسد.

  17. درود. اگر همین قانون کنونی را دور نزنند. نهاد ها و افراد موازی برای دور زدن قانون را شناسایی و حذف کنند، در همین مسیر به مقصد درست می رسیم.

    1
    1
  18. حیرت آور این است که رای ،آری به جمهوری اسلامی قبل از تدوین قانون اساسی رخ داده و نشانه اعتماد وافر پدران ما به برخی از اصناف بوده است ، و بعد همین افراد مورد اعتماد برای تامین منافع خود ، قانون اساسی ،را دچار تعارضات درونی کردند و در نهایت این قانون اساسی بازنگری شده که حق حاکمیت عالی ، اختصاصی برای یک صنف را نهادینه کردند و با برقراری دور باطل در شورای نگهبان،مکانیسم نظارت را عملا عقیم کردند و فقط امکان مشارکت تدارکچی خودی با همراهی رای حداقلی مردم از لیست انتخابی آنها فراهم گردید ،که بعدها زیر این بازی هم زدند و در مورد مجلس هم اساسا سنت نمایندگی را تخریب کردند و اختیارات اندک آنان را هم به مجمع و شوراهای دیگر منتقل کردند و نام ملی را هم که خودشان از آن برداشتند و لطفا پیدا کنید پرتقال فروش را
    در واقع درست فرمودند جمهوری‌اسلامی( نه یک کلمه بیش و کم) مهم است ایران و ایرانیان نقش تامین سرمایه را دارند ولی شهروند درجه اول نبوده و صلاحیتی ندارند،،حالا هم مشخص است چه کسانی عاشق این قانون هستند

    5
    2
  19. بهترین درمان برای درد کشور رفراندومه به نظر من حقیر . چون مسئولان حرف مردم را نمیپذیرند با رفراندوم بهشان ثابت میشود چه خبر است .
    اقا اگر جراتشو دارید رفراندوم بگذارید با نظارت جهانی نه خودتان . ببینید مردم چه میخواهند .

  20. ترس از رفراندوم از اینکه حکومت آگاهی از عدم اقبال مردم نسبت به خودش داره.. حالا هی شما صغری و کبری بچین.. همین و بس

    1
    1
  21. قوچعلی و خانواده اش

    در روستایی فردی بنام قوچعلی زندگی میکرد که صاحب ۱۱فرزند پسر بود و همشون شجاع و قوی بودند و زمانیکه اهالی روستا به مشکلی برمیخوردند میگفتند پسران قوچعلی را بیارید و اونا هم میامدند و مشکل اهالی روستا را رفع میکردند ولی زمانیکه عروسی و مهمانی بود اهالی روستا میگفتند خانواده قوچعلی را دعوت نکنید چون هم زیادن و هم غذا و شیرینی زیاد میخورند !!!!!

    حالا دقیقا ما همون خانواده قوچعلی هستیم زمانیکه راهپیمایی و جنگ و قدرت نمایی وووو باشه ما را دعوت میکنند و میشیم مردم فرهیخته و آگاه !!!!!!!!! ولی زمانیکه تقسیم ثروت ملی و عدالت اجتماعی باشه و رفراندوم و نظر خواهی باشه ما را دعوت نمی‌کنند و میشیم نفهم که باید عده ای خاص برامون تصمیم بگیرند و عده ای خاص بیت المال را غارت کنند و عده ای خاص از سایر منابع استفاده کنند

    قوچعلی حال و احوال ؟؟؟؟!!!!

    2
    1
  22. مردم ۴۰ سال پیش؟
    چرا فکر میکنید اینها مال ۴۰ ساله پیشه؟
    مگه این همه سال عزاداری ها و ۲۲ بهمن هارو نمیبینید؟ مگه این جمعیت میلیونی عاشقان رو نمی بینید اگه نمی بینید برید یه عینک بزنید.
    مردم ما همون مردم ۴۰ سال پیشن، ۴۰ سال پیش به جمهوری اسلامی ۹۸ درصد مردم آری گفتند و حالا درصدش بیشتر هم شده شما همون چند درصد کم ۴۰ سال پیش هستید که درصدتون حتی کم تر هم شده.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا