برخیها همدرد ما نبودند
ابوالفضل بابادی شوراب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در شب ۵ دی ۱۴۰۱ نیروهای امنیتی به خانهی ما در تهران آمدند و برادر نخبهام دکتر مهدی بابادی شوراب را دیدم که با دستهای بسته وارد خانه کردند.
برخورد نیروهای امنیتی در آن شب آنقدر با ما خوب بود که هنوز که به آن فکر میکنم، تصور میکنم این شوخی آقا مهدی با ما بوده، اما چند لحظه بعد به یاد میآورم که آقا مهدی ما با چهره بشاش و همیشه خندان اهل شوخی کردن نبود، او یک نخبه در حوزه مالی و در شغل خود انسان متعهدی است که آنقدر درگیر مشغله کاری و درس دانشگاه خود بود که وقت مزاح و شوخی کردن را نداشت.
آقا مهدی یکی از میهن دوست ترین جوانان ایران است.
هنوز در شوک هستم که مگر آقا مهدی ما چکار کرده که او را بازداشت کردند و دست های او را بسته بودند؟
امیدوارم بزودی آزاد شود و هر لحظه پیگیر وضعیت او هستیم و از این پیگیری ها دست نمی کشیم.
اما نکته ای که قلبم را به درد آورده این است که تقریبا بیش از دو هفته از بازداشت این جوان میهن پرست می گذرد و بسیاری از آدم هایی که در برنامه ها و مناسبت های فرهنگی و اجتماعی در حوزه زاگرس، جنوب و خوزستان حمایت و پشتیبانی خانواده ام را طلب می کردند و ما براساس ابراز دوستی های نمایشی آنها، باور می کردیم و صادقانه و مخلصانه حمایت های خود را دریغ نمی کردیم، در این مشکل که گریبانگیر ما شده، سکوت پیشه کرده اند و حتی از یک تعارف خشک و خالی برای پیگیری مشکل ما دریغ می کنند.
بعد از اتفاقات ۵ دی و آن لحظات غم انگیز و پر از اضطراب، دیگر میلی برای یادداشت نوشتن نداشتم، برای چه و که نوشت؟ در این سالها در حد توانم سعی کردم صدای مسائل و دردهای جامعه و جغرافیای زاگرس و دشت خوزستان باشم و امروز که یک درد پیش آمده، احساس می کنم کسانی که مدعی روشنفکری و آزاداندیشی و توسعه جامعه و پیشرفت آن هستند غمخوارمان نبودند، احساس می کنم تلاش های مان، در حد یک استوری برای پیگیری قانونی موضوع آقا مهدی برای جامعه ای که همواره بلندگویش بوده ایم و خود را فدای آن کرده ایم کمتر ارزشی داشته.
واقعا دیگر میلی برای نوشتن نبود، ولی اگر سکوت می کردم و برای آقا مهدی مان نمی نوشتم، حتما بغضم می ترکید، که بسیاری لاف دوستی می زدند، ولی امروز صدای ما نیستند.
البته تعداد قابل توجهی از دوستان و آشنایان و برخی که حتی آنها را نمی شناختم، پیگیر موضوع برادرم هستند و واقعا شرمنده آنان هستم و صمیمانه سپاسگزار شانم و امیدوارم بتوانم در آینده در حد وسع جبران کنم.
انتهای پیام
با سلام به نظر من كشورى در سياست داخلى و خارجى خود موفق است كه اولا مردم ان كشور از لحاظ مالى و اقتصادى تقريبا در يك حد باشند و فاصله طبقاتى در ان وجود نداشته باشد دوم اينكه در ان ازادى بيان باشد كه در صورت ازادى بيان اتوماتيك زندانى سياسى هم وجود نخواهد داشت سوم ازادى در انتخاب دين و پوشش ظاهرى است و از سوى ديگر صداقت در انجام امور كشورى بدون اختلاص هاى كلان هر كشور ى را بسوى پيشرفت و قدرت ميرساند در غير اينصورت
هميشه بحران و اغتشاش و اعتصاب دامنگير ان كشور خواهد بود