خرید تور تابستان

کتابخانه‌ی «افروغ»

/برای درگذشت یک جامعه‌شناس متفاوت/

حمزه فیضی‌پور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:

عماد افروغ جامعه‌شناس منتقد، دین‌باور و نماینده‌ی اصولگرای مردم تهران در مجلس هفتم و رییس کمیسیون فرهنگی این مجلس در روز جمعه 25/1/1402 به دیار باقی شتافت. انتشار مصاحبهٔ این جامعه‌شناس در روزهای آخر زندگی‌شان و نیز نقطه نظرات سیاسی این مردِ معتقد به سیاستِ دینی در دو پایگاه خبری – تحلیلی فرارو و عصر ایران چهره متفاوتی از ایشان را با دو گروه از «خاستگاه سیاسی و حرفه ایشان» نشان داده است.

خاستگاه سیاسی

عماد افروغ از حیث گرایش سیاسیِ در درون نظام متعلق به جریان اصولگرایی بود که در انتخابات مجلس هفتم (یکم اسفند 1382) به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و با انتخاب حداد عادل به عنوان رییس مجلس، در سمت ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس فعالیت خود را در این دوره از نمایندگی آغاز نمود. اصولگرایی که بر خلاف نظر غالب دیگر افراد هم‌جبهه‌ی سیاسی‌اش به جامعه (نگاه تحکمی، قهری و آمرانه)، به مسائل و مشکلات آن «نگاه فرهنگی» داشت. برای حل مشکلات اجتماعی و فرهنگی در قاموس یک جامعه شناس “واقعیات” را با “واقعیات” تحلیل می‌کرد. به این معنا که با برخورداری از دانشِ تحلیل جامعه شناختی و با تکیه بر داده‌های واقعی و به‌دور از خاستگاه محافظه کارانهٔ سیاسی‌اش، کارشناسانه مسائل روز را تحلیل می‌کرد وبرای حل آنها راه حل ارائه می‌نمود. هشدارهایِ روزهای آخر عمر عماد افروغ به روشنی بیانگر تفاوت آشکار در نحوه اندیشه ورزی ایشان در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی با خاستگاه سیاسی و افکار دیگر هم‌قطارانِ اصولگرایش می‌باشد که حتی فراتر از نقد منتقدان دیگر بر عملکردها نقد خود را عریان‌تر بیان نموده است. آنجا که در گفتگو با شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی (نشر در 18 فروردین سال جاری) می‌گوید: «میزان اموال مسئولان قبل و بعد انقلاب را ببینید! انگار انقلاب سفره‌ای است که سر کَندن و بُردن از آن بین مسئولان رقابت است! فاصله حرف تا عمل مسئولان بیداد می‌کند! اصلاً عملی نمی‌بینیم و فقط حرف می‌زنند! سکوت مردم معاویه‌ها و فسادها را به وجود می‌آورد! ما مظروف انقلاب اسلامی را در ظرف پهلوی ریختیم! خیلی‌ها از قِبَل تظاهر و رانت به نان و نوایی رسیده‌اند». با توصیف افکار ماکیاول و اندیشه ماکیاولی بیان می‌دارد که «با رجوع به رفتارهای بالفعل شهریاران و اصحاب حکومت متوجه می‌شویم که همه اعمال و افعال برای آنها مباح بوده است بنابراین بهتر است که ما از گذشته عبرت بگیریم و به جای ماوراءالطبیعی اندیشی بیش از حد و قائل بودن به ریشه‌های فضیلت گرایانه و متافیزیکال برای اخلاق، اخلاق را زمینی و اجتماعی کنیم و به این واقعیت و ضرورت تاریخی توجه داشته باشیم که شهریاران و حکمرانان ما باید بتوانند دست به هر عملی بزنند تا نظم در جامعه برقرار شود». حسب این نگاه و با نقد به شرایط موجود یک اصطلاح را با عنوان «ماکیاولیسم مذهبی» مطرح می‌کند و آن را شرح می‌دهد: «ماکیاولیسم مذهبی به این معناست که روش‌های و نگرش‌های ماکیاولیستی را در بستر مذهبی به کار بگیریم و عملاً این نگرش را رواج بدهیم که قدرت هدف است و ارزش‌ها وسیله‌اند و ما مجازیم که برای حفظ قدرت خودمان یا حتی برای حفظ حکومت اسلامی، دست به هر کاری بزنیم و هر کاری را مباح بدانیم؛ این یعنی ماکیاولیسم مذهبی. دست به هر کاری زدن نیز یعنی متمسک شدن به نهادها و ارزشهای دینی. یعنی ارزشهای دینی ما به جای اینکه هدف باشند، وسیله شوند و ما بتوانیم با نادیده انگاشتن اصل طلایی اخلاق – که می‌گوید آنچه برای دیگری نمی‌پسندی برای خودت هم مپسند – حکومت را حفظ کنیم». برداشت این است که این نگاه مرحوم عماد افروغ مورد تأیید خاستگاه سیاسی ایشان نمی‌باشد و قطعاً مخالفان دو آتشه‌ای با این نظر همراه و هم‌نظر نیستند.

خاستگاه حرفه‌ای

با در نظر گرفتن حوزه‌های نظری در جامعه‌شناسی و اینکه این رشته در بستر فرهنگ غرب به‌وجود آمده است، غالب نظریه‌پردازان آن حسب نگاه پوزیتویستی و امر تجربه‌گرایی؛ نقش آفرینیِ منهای «مذهبی بودن» را برای خود قائل بوده‌اند. اما مرحوم دکتر افروغ علی‌رغم اندیشه‌ورزی‌اش در نظریات جامعه شناسان و استفاده از آنها در تحلیل‌ها، با در نظر گرفتن محیط زیست خود و مذهبی بودن ساختار و بافت جامعه هرگز حقیقتِ مذهبی بودن خود را انکار نکرده و با مطالعه جامعه‌شناسانه در حوزه دین و نگاه باورمندانه در این زمینه به‌دنبال «سیاستِ دینی» بوده و در مقابل دین سیاسی که اگر صرف نظرِ بدون عمل تعریف گردد را نقد کرده همانطور که در توصیف اندیشه ماکیاولی به اصطلاح مورد نظرش (ماکیاولیسم مذهبی) اشاره نموده است. سیاست دینی مورد نظر مرحوم افروغ سیاستِ کارکردی است که در پی آن با «عمل و عملگرایی» و با تأثیر از آموزه‌های دینی جامعه و الزامات آن (اقتصاد، فرهنگ، خانواده و…) تعریف و تحلیل می‌شود. در نظرگاه این مرحوم وحدت تئوریک و عملی یک اصل اعتقادی بود. او معتقد بود «مدیریت جامعه با باید و نبایدها ایدئولوژیک به فقدان رابطه دیالکتیک میان قدرت رسمی و قدرت عمومی منتهی می‌شود». همچنین باور داشتند که «در بسیاری از حوزه‌ها، از جمله “عدالت” مشکلی در حوزه حرف و نظر وجود ندارد، بلکه مشکل در مقام «عمل» است. وقتی که همه امور و تصمیمات تنها به حوزه نظر مختوم می‌شود، در عرصه عینی با مشکلاتی عمیق مواجه خواهیم شد. مصائب موجود در عمل نیز آن‌چنان اهمیت دارند که حتی می‌توانند بانی مشکلات نظری شوند».

ایستگاه آخر در حوزه نظر و عمل مرحوم افروغ

او در مصاحبه‌ای در سال 93 با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) با نگاه خاص خویش که متأثر از باورِ متعهدانه ایشان به کارکرد سیاست دینی بود به ایستگاه آخر زندگی خویش اشاره می‌کند که با یک تصمیم در راستای خیر عموم و البته در جهت بالندگی اندیشه و فرهنگ سازی در زمینه کتابخوانی؛ بعد از او چراغِ پر فروغ اندیشه‌اش در «کتابخانهٔ افروغ» خاموش نگردد: «نیت قلبی من این است که روزی کتابخانه شخصی‌ام را به یک کتابخانه عمومی اهدا کنم و البته دوست دارم که مشخص باشد کتاب‌های این قسمت از کتابخانه، متعلق به فلانی (من) است. چراکه اعتقاد دارم این یک کار خیر است که از طرفی این کار موجب اشاعه فرهنگ اهدای کتاب می‌شود و همان‌طور که افرادی مسجد، مدرسه و یا کتابخانه می‌سازند، نامشان در آنجا باقی می‌ماند تا آیندگان با یاد نام او فاتحه‌ای برایش بفرستند، می‌خواهم نام من هم بر این کتابخانه بماند»

یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکمْ وَافْعَلُوا الْخَیرَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ (حج / 77)

میم و واو و میم و نون “تشریف” نیست
لفظ مؤمن جز پی “تعریف” نیست (مولوی)

روحش شاد و یادش گرامی باد

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا