شرط ورود به خانه؛ احرام یا کفن
علی متقیان؛ عضو هیئت علمی دانشگاه علم و فرهنگ، در یادداشتی در ایکنا با عنوان «شرط ورود به خانه؛ احرام یا کفن» نوشت:
«لباس وابستگی و نشاندار را از تن درآور، در هر مقام و لباسی هستی، مشابه کفن به تن کن، تا برای ورود به خانه آماده شوی.»
با نزدیک شدن عید قربان، ایام تشریق فرا میرسد، زائران خانه دوست با ورود به سرزمین عرفات، برای انجام مناسک حج تمتع، آماده میشوند. نوای دعای عرفه امام حسین(ع) و بزرگداشت قیام اباعبدالله، به اعمال روز عرفه در سرزمین عرفات، معنای دیگری میبخشد. در همه چادرها زمزمه مناجات و همنوایی با سید و سالار شهیدان بلند است و اشکهایی در مظلومیت امامحسین(ع) ریخته میشود و همنوا با امام، به این نکته تاکید میشود که؛ حسین جان اگر آنروز این سرزمین را ترک نکرده بودی، نه از اسلام ناب اثری میماند و نه از حج واقعی، صوم و صلاة الهی، همه اینها زنده به نام تو و قیام توست، که اشهد انک قد اقمت الصلوه…
قبل از ورود به سرزمین عرفان و شناخت، برای آغاز حج تمتع و پیروی از خلیل الله، بدستور رسول خاتم(ص) که در حجه الوداع، آیین حج ابراهیمی را احیا و امضا فرمود، زائران خانه توحید، باید بار دیگر لباس دنیا و تفاخر را از تن بیرون بیاورند و لبیکگویان به جامه آخرت آراسته شوند. مردان دو حوله ندوخته و زنان لباس سفید. این بار لازم نیست به میقات بروند. خود در میقات هستید و راه نزدیک شده است. حاجیان باید در خانه دوست احرام ببندند و لبیکگویان از کنار خانه، باهدف بندگی و عبادت و انجام مناسک حج تمتع، از خانه خارج شوند. احرام بستن داخل خانه، خود حکمتی دارد. خانه متعلق به اهل خانه است. وقتی تعلق خاطر پیدا کردی، باید از خانه حرکت کنی، چون اهل خانه شدی، این بار اجازه میدهند از خانه آغاز کنی. آن روز که اهل خانه نبودی، دستور دادند برای ورود به خانه، برای انجام مناسک عمره، خارج از حرم در فاصلههای دور، در محلی که میقات مینامند، احرام ببندی، لباس وابستگی و نشاندار را از تن درآوری، لباس که در این مرحله به تن میکنی، همانند کفن، نشان مقام و درجه و شغل نداشته باشد، در هر مقام و لباسی هستی، مشابه کفن به تن کن، تا برای ورود به خانه ومهمان خدا شدن، آماده شوی.
وقتی اجازه ورود پیدا کردی و سجده شکر به خاطر این اجازت انجام دادی، اجازه میدهند، گرد خانه دوست طواف کنی و پس از آن در حالی که مقام ابراهیم و کعبه را در مقابل داری، نماز طواف به جای آوری، نمازی صحیح و با اطمینان. بیاد بیاوری ابراهیم خلیل الرحمن را، که چگونه از یکایک امتحانات سربلند بیرون آمد؛ و به یاد بیاوری خلیل الله را که چگونه اسماعیلش را تا ذبیح الله شدن پیش برد و تسلیم امر الهی بود، نه تنها ابراهیم تسلیم امر الهی بود، اسماعیلش هم به استقبال خطر رفت و گفت “ستجدنی ان شاءالله من الصابرین”، در این مرحله طواف خانه را از حجر الاسود، این نشانه الهی روی زمین، آغاز میکنی و هفت شوط طواف خانه را انجام میدهی، گرما و خستگی و شلوغی مطاف، بعضا طاقت فرساست، طواف که تمام شد، به سوی زمزم میروی، با سلام بر اسماعیل که ذبیحه نشد، تا از نسلش امام حسین(ع) بدنیا بیاید، آب زمزم بنوشی و رفع عطش کنی. چه رفع عطشی! دست به دعا برمیداری، باسیراب شدن با آب زمزم و رفع تشنگی، دعا میکنی “اللهم اجعله علما نافعا و رزقا واسعا… ” از خدای بزرگ طلب علم نافع میکنی، طلب میکنی عالم شوی تا بتوانی به خوبی درک کنی که از کجا آمده ای، در کجا قرار داری و قصد داری به کجا بروی، اگر مقصد را ندانی و علم به مقصد نداشته باشی، گمراهت میکنند، یکی یکی سرراهت سبز میشوند و از حرکت باز میدارند، و رزق و روزی وسیع طلب میکنی که محتاج دیگران نشوی.
در این مسیر عبادی وقتی با پدر و پسر همراه شدی، مادر هم نقشی دارد، نقش مادر هم کم از همسر و فرزند نیست، سعی بین کوه صفا و کوه مروه که شعائرالله نامیده شده را بهیاد هاجر، مادر اسماعیل انجام میدهی که تشنگی فرزندش را تاب نیاورد و برای سیراب شدن فرزندش به دنبال سراب میدوید. چه خوب که هفت مرتبه دویدن، نتیجه داد و از زیر پای اسماعیل چشمهای جوشان برآمد و وسعت گرفت و با دستور زمزم، مادر وسعت زمینی چشمه محدود شد، اما برکت این چشمه، تا ابد باقی ماند و هر چه برداشت کنی، خشک نخواهد شد و برکتی شد، برای اهل زمین، تا قیام قیامت.
پس از اینکه اجازه ورود پیدا کردی و با تجدید بنا کنندگان خانه هم پیمان شدی، اجازه میدهند، تقصیر کنی، مقداری از موی سر یا ناخن را قیچی کنی و به تعبیری مُحِل شوی، واز لباس احرام بیرون بیایی، بخشی از اعمال بندگی را به انجام رساندی و اعمال عمره را به جای آوردی، حال اجازه میدهند، لباس خودت را به تن کنی و با گذشت از این مسیر و تمرین بندگی، خودت باشی، اما در جهت الهی و بندگان صالح خدا. حال به تو اجازه میدهند، تا زمان تشریق و اعمال حج تمتع، در مکه اقامت کنی و از شهر خارج نشوی، چرا که با انجام اعمال عمره اهل خانه شدی، در این جا نمازهای یومیهات کامل است، تو مسافر نیستی، به خانه خودت وارد شدی، نماز در خانه قصر نیست.
انتظار به سرمی رسد و ایام تشریق و انجام مناسک حج تمتع فرا میرسد، این بار با مرحله قبل متفاوت است، در مرحله اول از بیرون وارد میشدی، شرطش احرام بستن از میقات بود، اما این بار باید از درون خانه عزم سفر کنی. حال که اهل خانه شدی، از باب «ادخلوها بسلام آمنین» به تو اجازه میدهند، در خانه احرام به تن کرده، برای بیرون رفتن از خانه آماده شوی. برای ورود به خانه و ماندنی شدن در خانه بایستی، بیرون از خانه مراحلی را بگذرانی تا اجازه مجدد برای ورود بدهند. باید همانند عبدی که باید صالح باشی، اعمال حج را به اطاعت بنشینی، امری است که بواسطه پیامبر خاتم(ص) از جانب خدا آمده و به تایید رسیده است، همانند عبدی اعمال را عبادت گونه به انجام میرسانی، تادوباره اجازه بازگشت بدهند و بپذیرند. پس از آنکه در خانه لباس آخرت به تن کردی و اقرار کردی که با اختیار خود و بادستان خود، در خانه خود، لباس نشان دار و اعتبار دار دنیایی را از تن در میآورم و لباس آخرت برتن کرده، آماده اجرای احکام حجی خواهم شد که از باب حجه الاسلام، برمن واجب شده است و فریضهای است که به عهدهام گذاشته اند، از مکه کفنپوش خارج میشوی، به مقصد سرزمین عرفان و معرفت، عرفات، سیر و حرکت در این سفر معنا دارد، معمولا یک شب زودتر شما را به عرفات میبرند، تا بیشتر آمادگی پیدا کنی، زائران بیشتر شب نهم به عرفات وارد میشوند، اما اعمال واقامت در عرفات از ظهر نهم شروع میشود، بایستی در این سرزمین بیتوته کنی تا شناخت پیدا کنی، وقتی در سرزمین عرفات به یاد قیامت افتادی و برحسین(ع) که این سرزمین را ترک کرد، تا این سرزمین با افتخار و با عزت بماند، گریستی و همپیمان شدی، بدان که با درک عرفان عرفات، کارنامهات سفید است و خدای بخشنده، از تمامی حق خودش گذشته و به احترام این سرزمین بخشوده شدی، همانند روزیکه از مادر متولد شدی، اما اگر حق الناس به گردن داشته باشی، با خودت است، چرا که حق مردم است و با مردم طرف خواهی ماند. برای همین است که هنگام حرکت از وطن، دستور داشتی از همسایگان و خویشاوندان و همکاران و… طلب عفو و بخشش کنی، تا اگر کدورتی بود و بدهی و حق الناسی بود ببخشایند.
وقتی وارد عرفات شدی، در این سرزمین به شناخت میرسی و از گناهان پاک میشوی، بله، باید پاک باشی، تا بتوانی محشر را در مشعر ببینی و در آنجا برای مبارزه با شیطان و شیطانپرستان مسلح شوی، وقتی اقامت در عرفات پایان پذیرفت و نماز مغرب و عشا را به جای آوردی، دستور حرکت داده میشود، سرزمین عرفات را بایستی ترک کنی، تا به سرزمینی برسی که یاد آور قیامت است، در این سرزمین اقامت شبانه داری، ماندن در سرزمین تمرین روز محشر در قیامت است، حاجیان مانند روز محشر، همه یکرنگ، همه در بیابان، نه از کاخی خبری هست نه از کوخ، کاخنشینان و کوخنشینان در این فضای محشرگونه یکی هستند، وقتی مثل همه شدی و با سلاح محشر مشعر، مسلح شدی و شعور معشر به تو شناخت داد و برای شناخت دشمن بصیرت پیدا کردی، اجازه میدهند همزمان با طلوع آفتاب، سرزمین محشر را ترک کرده برای انجاماعمال عید قربان، به سوی سرزمین آرزوها حرکت کنی و در سرزمین منی، به جنگ شیطان بروی. در سرزمین منی، مبارزه با شیطان بزرگ در اولویت است، تا شیطان بزرگ را زیر پا نگذاشتی، پاکسازی شیطانهای کوچک ممکن نیست.
وقتی شیطان بزرگ را زیر پا گذاشتی، اجازه میدهند در راه خدا قربانی بدهی ابراهیم چنین کرد، شیطان نفس و محبت فرزند دیر بدست آمده را زیرپا گذاشت و شیطان را رمی کرد تا موفق به قربانی شد، زمانی که نفست را به قربانگاه بردی، همزمان با قربانی گوسفندی سالم، وظیفه قربانی را در قربانگاه به انجامرساندی، اجازه میدهند سر در راه دوست هدیه کنی و بندگی خود را با سر تراشیدن ثابت نمایی. چرا که سر تراشیدن خود نشان بندگی و اطاعت است، یکی از زیباییهای انسان، به موی سر بستگی دارد و با آن میتوان به زیبایی افزود، اما دربندگی موی سر جایگاهی ندارد، تراشیده و بی مو، بدون زیبایی و تشریفات. وقتی با انجام این مراحل، بندگی خود را به اثبات رساندی، آن وقت است که اجازه میدهند، لباس آخرتگونه و بی پیرایهای را که در خانه به تن کرده بودی، این بار بیرون از خانه از خود جدا کنی و جامه دنیایی به تن کنی؛ با این تفاوت که با گذشت از این مرحله و طی کردن مراحل بندگی و رهایی از دام شیطانی، دیگر آن فردی نیستی که میبایست برای ورود به خانه به میقات میرفت، دیگر آن نیستی که برای اخذ اجازه ورود به خانه، با لباس احرام وارد شد. دیگر شرایط خاص برای ورود به حرم نداری. عجلهای هم نداری، چرا؟ این امتیازها برای چیست؟ برای این است که بعد از انجام این اعمال دیگر مَحرَم شده ای، مَحرَم که به احرام نیاز ندارد. برای همین است که بار دیگر بنده پاک را به خانه دعوت میکنند، این بار نه با لباس احرام، بلکه با لباس مَحرَم. دیگر لازم نیست برای ورود به خانه، هر چه داری از تن جدا کنی. میدانی چرا؟ چون با عرفانی که در عرفات آموختی و شعوری که در مشعر بدست آوردی و با رمی دشمنان کوچک و بزرگ در چند مرحله، رفتن به قربانگاه برای قربانی نفس و رفتن به مسلخ برای سردادن در راه دوست، همه و همه اینها تو را اهل خانه کرد و دیگر اهل خانه شدی.
وقتی اهل خانه شدی، لباس خاص نیاز نداری. تکلف و عجلهای هم نداری. این بار، با دفعه قبل تفاوت دارد. برای طواف خانه دوست لباست همان لباس واقعی توست. چرا که از همه امتحانات سربلند بیرون آمدی، اقامت اجباری پایان یافت. جنگ با دشمن تمام شد. همه سلاحها و فریادها و برائت از مشرکان به انجام رسید. بنده بنده بنده شدی، حال که آمدی، اجازه میدهند طواف کنی، نماز طواف بجای آوری، آب زمزم بنوشی، سعی صفا و مروه انجام دهی و بار دیگر، برای اینکه بدانی وجودت با جان و خون یک زن به نام مادر رشد یافته؛ به احترام آن زن، طواف نسا، بجا آوری و نماز طواف نسا میخوانی.
وقتی اعمالت تمام شد، این بار لازم نیست تقصیر کنی و محل شوی. چرا؟ چون با انجام اعمال حج، با خدای خودت عهد بستی که دیگر تقصیر نکنی، گرد گناه نروی، دنیا همه چیزت نباشد، در اموال خود فقرا را شریک بدانی. دیگر حاجی شدی و حاجی حق تقصیر ندارد. او تو را بخشیده، بخشیده شده نه خطا میکند نه تقصیر» ان شاءالله
انتهای پیام