«شوراینگهبان بگوید نظامیان هم رجلسیاسی هستند یا نه»
یک تحلیلگر سیاسی اصولگرا با اشاره به این نکته که شورای نگهبان تشخیص دهنده انحصاری رجل سیاسی است، میگوید: مشکلی که تا الان وجود داشته این است که ممکن است با تغییر اعضای شورای نگهبان تعریف رجل سیاسی هم تغییر کند.
رجل سیاسی و مذهبی بودن یکی از پیش شرط های فردی است که سودای ریاست جمهوری در سر دارد. براساس اصل 15 قانون اساسی« «رییس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور باشد» انتخاب گردد. پیش شرطی که به دلیل شفاف نبودن و معیار نداشتنش، در ادوار مختلف انتخابات اما و اگرهایی را در تأیید یا رد صلاحیت چهره های مختلف سیاسی به بار آورده است.
حال پس از ابلاغیه رهبری، شورای نگهبان آستین هایش را بالا زده است و میخواهد با یاری گرفتن از کارشناسان، حقوقدانان و مردم عادی راهی برای شفاف شدن واژه پرابهام«رجل سیاسی» پیدا کند. در همین رابطه با ناصر ایمانی چهره اصولگرا گفتگو کردیم. او معتقد است مبهم بودن تعریف رجل سیاسی باعث شده که انحصار این موضوع در اختیار شورای نگهبان بماند تا آنجا که با تغییر اعضای شورای نگهبان تعریف رجل سیاسی هم تغییر کرده است. این چهره سیاسی اصولگرا تاکید دارد برای نظام سیاسی کشور و خود شورای نگهبان بهتر است که سریعتر تکلیف تعریف رجل سیاسی مشخص شود.
مشروح گفتگوی خبرگزاری خبرآنلاین با ناصر ایمانی در ادامه آمده است:
شورای نگهبان فراخوانی داده است که شهروندان در کنار چهره های حقوقی و کارشناسان در رابطه با شفاف سازی واژه«رجل سیاسی» نظراتشان را اعلام کنند. این نکته نشان میدهد که سرانجام شورای نگهبان نیز نسبت به معیار نداشتن این واژه دچار نگرانی شده است. ارزیابی شما از این اقدام چیست؟ به نظر شما این اقدام میتواند گرهای که در ادوار مختلف انتخابات، چهره های سیاسی را با نگرانی رجل بودن یا نبودن مواجه می کرد، باز کند؟
من اولا این تعبیر که شفاف نبودن معیار«رجل سیاسی» یک گره سیاسی بوده است را خیلی قبول ندارم. بله در بعضی مقاطع مشکلاتی در این زمینه داشتیم که چه افرادی تأیید میشوند و چه افرادی هم رد میشوند. باید توجه داشته باشیم که امر مهم در این موضوع این است که من فکر میکنم با ابلاغ سیاست کلی رهبری، ایشان تمایلشان بر این بوده است که شفاف سازی بیشتری صورت بگیرد.
همان مقدار مشکلاتی که به عقیده شما وجود داشت ناشی از چیست؟یعنی مبهم بودن مصادیق و تعریف رجل سیاسی پیش فرضی برای این مشکلات نیست؟
مشکلی که تا الان وجود داشت، این بود که تعریف «رجل سیاسی» صرفا نزد اعضای شورای نگهبان باقی مانده بود و با تغییر اعضای شورای نگهبان نیز ممکن بود این تعریف تغییر کرده و عوض شود. در واقع هم صرفا تعریف نزد شورای نگهبان بود و کسی دیگری از آن اطلاع نداشت و هم تطبیق آن تعریف با مصادیق خاصش باز هم نزد شورای نگهبان بود. در حالی که شما میدانید قانون در هر کشور اعم از قوانین اساسی و همینطور قوانین عادی باید یک شفافیت کاملی داشته باشد که مجریان قانون، اعم از دولت، قوه قضائیه، مجلس و حتی شورای نگهبان مسیرشان از نظر قانونی مشخص باشد و از آن نتوانند فراتر بروند.
همانطور که خودتان اشاره کردید چون واژه«رجل سیاسی»معیاری نداشت، در دورهای مختلف باعث میشد که نقدهای در مورد اینکه چرا برخی از افراد رجل سیاسی شناخته شده و برخی نیز از دایره رجل سیاسی بودن کنار گذاشته شدند، به شورای نگهبان وارد شود. برخی در این رابطه دوران حضور آقای احمدی نژاد در مسند ریاست جمهوری را مثال میزنند و میگویند که اصلا احمدی نژاد رجل سیاسی نبود و شورای نگهبان نباید اجازه حضور احمدی نژاد به عنوان کاندید ریاست جمهوری را میداد…
من نمیگویم که معیاری وجود نداشت. معتقدم که تعریفش نزد شورای نگهبان بود و شورا تعیین میکرد. بنده ترجیح میدهم که وارد بحث اسامی نشویم. خب برخی از آقایان میگویند که احمدی نژاد رجل سیاسی نبود و شورای نگهبان نباید تأییدش میکرد، من هم میگویم که شورای نگهبان کسانی را از اصلاح طلبان به عنوان رجل سیاسی تأیید کرده است که برای آن ها هم میتوان همین اصل را در نظر گرفت و گفت که نباید به عنوان رجل سیاسی معرفی میشدند. بنابراین من علاقه ای ندارم که وارد اسامی و مصادیق بشویم.
این فراخوانی که شورای نگهبان داده است و شروعش با ابلاغ سیاست های کلی انتخابات بوده است و به نظرم چند گام رو به جلو است. بسیار مفید است که شورای نگهبان به این سمت برود که حتیالامکان رجل سیاسی را تعریف کند. بگوید به چه کسی رجل سیاسی میگویند. آیا کسی که حتما مسئولیت اجرایی داشته است، مصداق رجل سیاسی است، اگر اینطور است در چه رده ای باید بوده باشد؟ مثلا یک فرماندار هم رجل سیاسی است یا حداقل باید وزیر بوده باشد؟ یا اینکه اساسا مسئولیت اجرایی نشدن اهمیت ندارد. همین که فرد چهره سیاسی باشد، کفایت میکند. مثلا آقای باهنر، ایشان هیچ وقت مسئولیت اجرایی نداشته است اما چهره سیاسی است. آیا ایشان را هم میتوان جز رجل سیاسی حساب کرد یا خیر؟
یک بحثی هم که در همان انتخابات سال 84 مطرح شد، این بود که آیا نظامی ها را هم میتوان رجل سیاسی دانست یا نه. این ابهام هنوزم هم مطرح است خصوصا با توجه به اینکه برخی از این چهره های نظامی در مظان کاندیداتوری هم قرار دارند.
دقیقا. این سئوال است که آیا نظامی ها هم میتوانند جز رجل سیاسی باشند یا خیر؟ حتی در کنار این قبیل مسائل سئوالاتی ایجاد میشود که آیا کسی که مسئولیت اجرایی داشته است، موفقیت یا شکستش در رجل سیاسی بودنش موثر است؟ این مسائلی است که شورای نگهبان باید در جهت شفافیتش گام بردارد.
شاید یکی از دلایل تکثر و تعداد زیاد کاندیداهای ریاست جمهوری ابهام داشتن تعریف رجل سیاسی باشد که هر کسی به نوعی خود را یک رجل سیاسی تلقی می کند.
ممکن است با این تعاریفی که مثلا در آینده از سوی شورای نگهبان تعیین میشود، یکباره 45 نفر ثبت نام کنند و همه این ها هم میتوانند مصداق رجل سیاسی باشند، شورای نگهبان هم موظف است که همه آنها را تأیید کند. آیا اینکه 45 نفر کاندید شوند، اشکال ندارد؟ اگر رجل سیاسی محدود نشدند چه باید کرد؟ ایا این برای کشور مشکل آفرین نمیشود؟ پاسخ من این است که در کشورهای دیگر مردم بین دو کاندید دست به انتخاب میزنند. الان همین ایالات متحده آمریکا همیشه معلوم است که دو کاندید از دو حزب دارد.
خب این به دلیل آن ساختار حزبی است که دارند ولی نظام سیاسی ما حزب محور نیست…
بله اما اگر ما ساختارش را کنار بذاریم و فقط به این نکته توجه داشته باشید که مردم مجبور نیستند از میان چندین نفر انتخاب کنند.مردم به راحتی از دو گزینه دست به انتخاب میزنند. مثلا فرانسه قوانینی گذاشته است مثل اینکه 300 نفر باید فردی را به عنوان رجل سیاسی قبول کنند، به این طریق تعداد محدودی میتوانند به عنوان رجل سیاسی شناخته شوند.
کاهش تعداد کاندیداها هم جز مسائلی است که باید در قوانینی که نوشته میشود روشن شود. یعنی شورای نگهبان باید به گونه ای شفاف سازی کند که از تعدد کاندیداها هم کاسته شود. هر چه بیشتر به سمت شفاف سازی برویم. این اختلاف هایی که ممکن است در زمان انتخابات پیش بیاید، کاهش مییابد. حتی این شفاف سازی مسئولیت شورای نگهبان را کمتر میکند. اعتراضات و انتقادات هم نسبت به شورای نگهبان کاهش پیدا میکند.
این بحثی که شما مطرح کردید که تعریف رجل سیاسی نزد شورای نگهبان بوده است. انتقاداتی را به شورای نگهبان وارد کرده بود که شورای نگهبان تلاش میکند تا نظر و معیار خودش را برهه های حساسی که باید در مورد رجل بودن یا نبودن افراد نظر بدهد، اعمال کند.
ببینید چون تشخیص دهنده انحصاری شورای نگهبان بوده است، دیگران نمیتوانستند پیش بینی کنند که چه کسانی از فیلتر شورای نگهبان به عنوان رجل سیاسی خارج شوند. در واقع شورای نگهبان با این نحوه عملش، تصمیماتش را غیرقابل پیش بینی کرده است. در حالی که خودتان میدانید باید قوانین به شکلی باشد که همه تصمیماتی که از سوی مراجع قانونی گرفته میشود، قابل پیش بینی باشد. یعنی حتی کسی که میخواهد کاندید شود، خودش باید بداند که با توجه به تعاریفی که شورای نگهبان کرده است، مصداق رجل است یا نیست و اگر هم نیست اصلا ثبت نام نکند. مثلا در دوران انتخابات ریاست جمهوری شاهد هستیم که افرادی ثبت نام میکنند که از افراد عادی جامعه هستند، راننده است، میرود ثبت نام میکند.
به نظر شما پس شورای نگهبان علاقه مند است که این قدرت «تشخیص انحصاری رجل سیاسی» که فرمودید کم شود و بر معیارها تکیه کند؟
بله. به نظر من این اتفاق برای کشور و فعالان سیاسی مفید است که بدانند چه افرادی اصلا امکان کاندیداتوری ندارند و بعضی ها بیهوده فکر نکنند که میتوانند برخی را به عنوان رئیس جمهوری معرفی کنند. این اتفاق برای خود شورای نگهبان پرفایده تر خواهد بود، چون به این طریق، از فشارهای سیاسی بر شورای نگهبان کاسته میشود. من تصور میکنم این ضابطه مند شدن رجل سیاسی برای همه مفید است.
یک نکته ای هم وجود دارد که برخی میگویند، اصل واژه «رجل سیاسی» تابلوی ایست سیاسی به زن ها هم است.
بله این نکته ای که بسیاری از دوران به آن اشاره شده است و در این شفاف سازی باید به آن پرداخت که واقعا این بحث رجل سیاسی به معنای مرد است یا شخصیت؟ این موضوع باید برای همیشه ختم شود که آیا خانم ها هم میتوانند برای ریاست جمهوری کاندید شوند یا خیر؟ امیدواریم که در این شفاف سازی برای همیشه تکلیف کلمه رجل مشخص شود.
انتهای پیام