خرید تور نوروزی

واکنش ها به خودکشی دختر شیرازی

سایت برترین ها نوشت:

انتشار تصاویری از خودکشی دختری در شیراز، طی ساعات گذشته افکار عمومی را ملتهب کرده است. هر چقدر که شرایط سخت‌تر و افق دید محدودتر می‌شود و هر چقدر که گمان می‌کنیم از این بدتر نمی‌شود، اما ظاهرا حجم اخبار ناامیدکننده را پایانی نیست. در واقع طی سال‌های اخیر انقدر خبر خودکشی منتشر شده که شاید حتی بخش‌هایی از جامعه با نوعی از خودمراقبتی تلاش دارد این خبرها را فیلتر کند و پیگیرش نباشد، اما واقعه دیروز از حیث مصالح بصری آنقدر کامل بود که تکان‌دهنده بودنش قابل فیلتر نیست!

شاید پس از مدت‌ها یک خبر خودکشی ابعاد وسیعی پیدا کرده  همین عکسی که در این خبر گذاشتیم، یکی از پربازدیدترین تصاویر ساعات اخیر در شبکه‌های اجتماعی بوده.

نامه‌ای به دختر شیراز که داغ بر دل گذاشت؛ اونا اگه شب نبودن...

بدیِ ماجرا آنجاست که چشم‌اندازی وجود ندارد و هر آن بیم تکرار چنین وقایعی را خواهیم داشت. اگر از دانشگاه اخبار بد به گوشمان می‌رسد، اگر همان دیروز خبر فروش گوشت بز به جای گوسفند را می‌شنویم، اگر ریزگردها حتی شهرهای شمالی را احاطه کرده‌اند، همه یک معنی دارد؛ چشم‌اندازی نیست. به عبارتی امید در حال مرگ است، همان که حتی بعد از مرگ هم قرار بود ادامه داشته باشد.

‌در هر صورت دختر شیرازی حالا دیگر نیست این حرف‌ها شاید دری وری باشد، او که برنمی‌گردد، مرگ اصلا مگر فقط شکل خودکشی‌ست؟ این همه دوستانمان، دوستانتان از این خاک رفتند برای همیشه، آن هم شکل دیگر مرگ است، این همه جوانِ پژمرده عصبیت‌زده، این‌ها هم همه مُرده‌اند. خواندن این سطور نیاز به بینایی دارد، شنیدن این حرف‌ها نیاز به شنوایی دارد. برخی خب ندارند، برخی هم دارند و صرف نمی‌کند که از آن استفاده کنند. 

نامه‌ای به دختر شیراز که داغ بر دل گذاشت؛ اونا اگه شب نبودن...

واقعیت ماجرا همین است، صرف داشتن یا نداشتن؟ امیدواری یا ناامیدی؟ دختر شیرازی، آه دختر شیرازی… تو باید پنجره نور و امید می‌شدی، سقوط چقدر اصلا به تو نمی‌آید، سقوط به هیچ آدمی نمی‌آید. این خطوط پراکنده نمی‌داند چگونه بگوید که این حق ما نیست، بالاتر نوشتم امید در حال مرگ است، آن را نخوانید، من به خاکستر این ققنوس مومنم.

در ادامه برخی واکنش‌ها به خبر خودکشی شیراز را خواهید خواند، در صورت تمایل!

پسر نیچه در واکنش به این تصویر نوشت: ‌تو ایران انسانیت سقوط کرده، امید سقوط کرده،‌ زندگی سقوط کرده، و سقوط همه اینارو میشه تو سقوط ‎دختر شیراز دید…

صورتی اینطور واکنش نشان داد: دیشب به چی فکر میکردی؟ امروز صبح چی؟ وقتی وارد مجتمع شدی چی؟ تو پله برقیا به چشمای این مردم نگاه کردی؟ وقتی رفتی اون بالا چی؟ پاهات میلرزید؟ اون لحظه آخر به کی فکر کردی؟ قبل پریدن چه تصویری تو ذهنت هک کردی؟ تو هوا بودی گفتی واسه بار آخر چشامو وا کنم؟… بمیرم برات ‎دختر شیراز

نامه‌ای به دختر شیراز که داغ بر دل گذاشت؛ اونا اگه شب نبودن...

مرتضی هم گفت: تنها چیزی که در ایران سقوط می‌کند امید آدما به زندگی‌ست…

نظر دختر حاجی الماس هم قابل تامل بود: ‌‎دارم فک میکنم هر کدوممون چند بار تا لب این پرتگاه ها رفتیم و برگشتیم چون کسیو نداشتیم…از ترس اینکه نکنه زنده بمونیم…و هزار جور فکر دیگه بمیرم برای دلت ..بمیرم برای دلت که انقدر خسته و پریشونی …‎دختر شیراز تو از روی قلب یه ایران پریدی و از چشمای یه ایران پر کشیدی خوب بخوابی

گودو اما نظر متفاوتی داشت: ‌‌‎خوش به حالش راحت شد کاش منم یه روز اینقدر شهامت داشته باشم خودمو از طبقه سوم محل کارم بندازم پایین

در انتها هم نظر فریدون: واقعاً دلم میشکنه. یه دختر با کلی آرزو و امید و کلی دلیل برای زندگی فقط بخاطر اینکه توی بد موقعیت جغرافیایی داره زندگی میکنه اینجوری از جونش بگذره

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا