خرید تور تابستان

تحلیل فرانسیس فوکویاما درباره ی انتخاب ترامپ

متن یادداشت «فرانسیس فوکویاما»، تحلیلگر آمریکایی، در «فارین افرز» با عنوان «ترامپ و زوال سیاسی آمریکا پس از انتخابات 2016» به نقل از خبرگزاری فارس در پی می آید:

«پیروزی خارق العاده دونالد ترامپ بر هیلاری کلینتون نشان می‌دهد که دموکراسی آمریکا هنوز هم از یک منظر هنوز هم کار می‌کند. ترامپ به طرزی عالی در بسیج یک بخش نادیده گرفته شده رأی‌دهندگان یعنی طبقه کارگر سفید پوست توفیق یافت و خواسته‌های این گروه را در صدر اولویت‌های کشور قرار داد.

البته او اکنون باید وعده‌هایش را عملی کند و اینجاست که مشکل به وجود می‌آید. او دو مشکل اساسی در سیاست آمریکا را برجسته کرده است: افزایش نابرابری که به طبقه کارگر قدیمی به شدت آسیب زده و دوم، سیطره گروه‌های ذی‌نفوذ بر سیستم سیاسی. متاسفانه او طرح و برنامه‌ای برای حل هیچ یک از این موضوع ندارد.

نابرابری بیش از هر چیزی با توسعه و گسترش فناوری و تکنولوژی و در درجه دوم با جهانی شدن ایجاد شده است؛ جهانی شدنی که کارگران آمریکایی را در معرض رقابت صدها میلیون کارگر در کشورهای دیگر قرار داده است. ترامپ قول‌های غیرمعقول و گزافی مبنی بر این داده که مشاغل و فرصت‌های شغلی را در بخش‌هایی چون تولید و زغال سنگ بازخواهد گرداند و این کارها را تنها با مذاکره مجدد درباره توافقات تجاری موجود از قبیل «نفتا» یا کاهش و تعدیل قوانین محیط زیستی انجام خواهد داد. به نظر می‌رسد که او از این مسئله مطلع نیست که بخش تولید آمریکا در زمان رکود سال 2008 گسترش یافته است، حتی اگر اشتغال در زمینه مربوط به تولید کاهش یافته است. مشکل اینجاست که مشاغل جدید مربوط به کارخانجات به شدت مکانیزه و خودکار بوده است. همچنین این موضوع درست نیست که مشاغل مربوط به زغال سنگ به واسطه سیاست‌های باراک اوباما تحت فشار قرار گرفته باشند، بلکه موضوع به انقلاب در بخش گاز طبیعی از طریق فرکینگ (شیوه نوین استخراج) برمی‌گردد.

دولت ترامپ برای به عقب راندن این روندها چه سیاست‌هایی را اجرا خواهد کرد؟ آیا او می‌خواهد برای استفاده از فناوری‌های جدید توسط «آمریکای شرکتی» (corporate America) قانون وضع کند؟ آیا او تلاش خواهد کرد که شرکت‌های چند ملیتی را از سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌ها و کارخانجات خارج از آمریکا منع کند؛ در حالی که بخش اعظم درآمدهای این شرکت‌ها از طریق بازارهای خارجی حاصل می‌شود؟ تنها ابزار واقعی سیاستگذاری که او در اختیار دارد، اعمال تعرفه‌های تنبیهی است که احتمالا یک جنگ تجاری را برانگیخته و سبب از بین رفتن فرصت‌های شغلی در بخش تجاری برای شرکتهایی چون اپل، بوئینگ و جنرال موتورز می‌شود.

مشکل تسلط گروه‌های ذی‌نفوذ بر نظام سیاسی، یک مشکل واقعی و منبعی برای فرسایش و زوال سیاسی آمریکا است. با این حال، راه‌حل مقدماتی و اولیه ترامپ برای این مشکل، خود شخص او است؛ کسی که بیش از حد ثروتمند است که تحت رشوه گروه‌های نفوذ در بیاید. اگر بخواهیم این موضوع را که او سابقه دستکاری در سیستم به منظور حفظ منافعش را دارد، کنار بگذاریم، باید گفت که این (اتکای به شخص ترامپ برای مقابله با گروه‌های ذی نفوذ) را به ندرت بتوان یک روش پایدار برای تعمیر و مرمت سیستم دانست. او همچنین اقداماتی از قبیل ممنوعیت استخدام و اشتغال مقامات دولتی به عنوان لابیگران را پیشنهاد کرده است. چنین کاری خراشی روی بیماری (تسلط گروه‌های ذی نفوذ بر سیاست آمریکا) ایجاد خواهد کرد اما به علت ریشه‌ای آن نخواهد پرداخت و آن را رفع نخواهد کرد. علت ریشه‌ای این موضوع، وجود مبالغ هنگفت پول در سیاست است. در این موضوع، او هیچ طرح واقعی ارائه نداده؛ بدین منظور باید طرحی ارائه شود که به معکوس کردن و از بین بردن تصمیمات دادگاه عالی در پرونده «باکلی»، «والئو» و پرونده شهروندان متحد نیاز خواهد داشت؛ تصمیماتی که استدلال می‌کنند پول، نمادی از آزادی بیان است و در نتیجه از نظر قانون اساسی موضوعی حفاظت شده است (تحت حفاظت قانون اساسی است).

سیستم سیاسی فرسوده و دچار پوسیدگی آمریکا تنها از طریق یک شوک خارجی قوی که آن را از توازن و تعادل کنونی‌اش خارج و اصلاحات سیاسی واقعی را ممکن کند، قابل مرمت است. پیروزی ترامپ چنین شوکی را تشکیل می‌دهد اما متاسفانه تنها پاسخ او همان پاسخ پوپولیستی و اقتدارگرایانه است: «به من اعتماد کنید»، رهبر کاریزما به مشکلات شما رسیدگی می‌کند. این همانطور که در مورد شوک وارده توسط سیلویو برلوسکنی به سیستم سیاسی ایتالیا وارد شد، هدر رفتن فرصتی برای اصلاحات واقعی، تراژدی واقعی خواهد بود»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا