چرخهی تبدیل ستمدیده به ستمگر
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
حتی اگر به این اصل که برای جنگیدن هیچ وقت دیر نیست و این که برای تحقق صلح و عدالت همیشه دیر است، معتقد نباشیم. باز در اینکه جنگ فی النفسه پدیده زشتی است و هر چه هم اجتنابناپذیر باشد، می.تواند به درجاتی خلق و خوی انسانی را حتی در موضع حق طلبی و دفاع از حقوق بدیهی تغییر و حتی تعطیل کند، نمیتوان تردید کرد. این ادعا ناظر بر تغییر خلق و خوی چه بسا ستمدیدگانی در تاریخ است که به طرفةالعینی از موضع مظلوم و ستمدیده به ستمگرانی باورناپذیر تغییر ماهیت و تنزل یافتند. جنگ برای دفاع از کیان و حریم شخصی و ملی و اجتماعی از موجهترین نوع جنگ است. به همین دلیل است در ادبیات سیاسی این دوران از ترکیب دفاع مقدس به جای واژه جنگ استفاده میکنیم. آنچه بی تردید جنگ را از دفاع مقدس تفکیک و متمایز میکند، تفاوت های ماهوی و ارزش و اعتبار اخلاقی آن در مواجهه با کسانی بودهاست که اساسن متجاوز و غاصب بودند.
چه بسا اگر همین دفاع مشروع مبتنی بر موازین اخلاقی و انسانی نباشد، نمیتوان و نباید به دفاع مقدس تعبیر شود. که اگر صرفن مبتنی بر عمل و رفتار متقابل باشد، جز به انتقامجویی نمیتوان تعبیر کرد. و اگر فراتر برود که حتی توجیه انتقامجویانه هم ندارد. درسهایی که بهجاماندگان از دوران دفاع مقدس و در برخورد با سربازان و حتی فرماندهان عراقی و همچنان تا امروز نقل و ثبت می کنند، اگر تمامی حمل بر صحت کنیم، میتوانند همچنان الگوی رفتاری همه نسلهای امروز و فردا برای رخدادهای مشابه و اجتنابناپذیر آینده در موضع دفاع و حقطلبی باشد. به حکم همین منشهای اخلاقی و انسانی بود که واژه مقدس بر جنگی گذاشتیم که هم جنبهی دفاعی داشت و همزمان آموزههای اخلاقی ارزندهای از مهلک ترین آزمون یعنی جنگ به میراث تبدیل شد. یعنی اخلاقمداری در مهلکه تقابل مرگ و زندگی که خودآگاه و دلآگاه نسبت به همه تبعات جانبی و تاریخی آن اشراف داشتیم. آنچه این حضور را مقدس میکند همزمان با اجتنابناپذیر بودن، تفاوت ماهوی آن با کسانی است که ما را به ناگزیری وارد مهلکه جنگ کردهاند. در چنین تقابلی آنچه علیالقاعده ما را از ستمگر متمایز میکند، پرهیز از رفتارهایی است که هیچ توجیه عقلی، اخلاقی و انسانی ندارد. اگر پایکوبی دشمن بر اجساد جان باختگان و شهدای دفاع زشت و تهوع آور است، به همان نسبت رفتار متقابل میتواند اعتبار و تقدس دفاع را به امر انتقامجویانه و حتی فراتر تا توحش تنزل دهد. جنگ و تجاوز اگر فی النفسه زشت و مذموم است، دفاع زشت و اعاده حقوق از دست رفته آلوده به بی اخلاقی و انتقامجویی و رفتار متقابل به همان اندازه زشت و ناپسند و غیر قابل توجیه است. اصولن مرز میان متجاوز و مدافع، ستمگر و ستم دیده درست در نقطه بر هم خوردن توازن قوا به نفع مظلوم و ستمدیده معنی پیدا میکند. اگر قرار بر رفتار متقابل ستمدیده با ستمگر باشد، به این معنی است که ستمگر توانسته ما را نیز به موجودی شبیه خود تبدیل کند. و یعنی دست ستمدیده را برای هر رفتار غیر اخلاقی ولو از موضع محق و بر حق بودن باز و شبیه خود کند. آنچه در مقام مطالبه حق و دفاع از جانب برخی عناصر و جنگجویان حماس شاهد بودیم، در خوش بینانه ترین فرض مستحیل شدن و این همان شدن ستمدیده با ستمگر بود.
در اتفاق اخیر دستگاه رسانه ملی و دولتمردان ما خواسته یا ناخواسته به عنوان مدافع مظلوم ناخواسته بر رفتارهایی صحه گذاشتند که با هیچیک از اصول و رفتارهای ادعایی ما در دوران دفاع مقدس نه تنها نسبت و سنخیت نداشت که اساسن مشروعیت دفاع ما چه بسا به اتکا همان آموزه های اخلاقی و رفتاری موضوعیت پیدا میکرد. بهخاطر داشته باشیم هزاران جلد خاطرات رزمندگان دوران دفاع مقدس چه آنها که جان باختند و چه آن ها که میراثدار شدند، ارزشمندترین آنها معطوف به همین آموزههای انسانی و اخلاقی است. از آن بسیجی که سهمیه آب خود را در کشاکش عطش و مرگ و زندگی به همنوع اسیرش میبخشد، تا آن بسیجی که برای بهسلامت رساندن دشمن به اسارت گرفته شده، جان خود را فدیه میکرد. ما سوای همه اعتبار و ارزشی که برای آن نسل قائل هستیم، بیش از هر چیز میباید میراثدار ارزشهای اخلاقی و انسانی آنها در مواجهه با متجاوز و ظالم و ستمگر باشیم.
فراموش نکنیم آنچه لشگر یزید و عملههای او را در تاریخ منفور ابدی کرد، بسیار فراتر از کشتن امام مظلوم، خروج از همه قواعد و معیارهای اخلاقی جنگ بود. حتی فراتر از به نیزه کردن سر بریده که لابد سنت عرب جاهلی بوده، زیرپاگذاشتن حریم نفوسی بود که در جنگ نقشی نداشتند. بر اساس آنچه مصیبت آن را میخوانیم و ضجه و به سینه می زنیم دعوای اصلی ستم کردن بر طفل شیرخواره و تعدی و تجاوز به حریم زنان و شکستن حرمت سالخوردگان و در یک کلام زیرپاگذاشتن همه حریمها و مرزهای اخلاقی بود. مگر نه این است که این آموزه امام مظلوم که اگر دین ندارید آزاده باشید به مانیفست عاشورا تبدیل کردهایم. آنچه امام مظلوم به آزادگی تعبیر نمود مگر غیر از حرمت نهادن به حریم و موازین اخلاقی در حین جنگ است. مگر غیر از ارجاع دادن امام به وجدان فردی و جمعی در دشوارترین لحظههای انتخاب است. مگر غیر از این است که هند به خاطر دریدن سینه حمزه و خوردن جگر او تا ابد در تاریخ منفور و بدنام شد. چرا نمی پرسیم از میان آن همه جنگ و چرا از بین قاتلین معصومین و امامان همین شمر و حرمله و هند منفور ابدی شدند.
میشود این دعوی و هشدار اخلاقی را با هر هدف نیت خوانی و داوری کرد. میشود این سوگ نامه را حتی به حمایت از رژیمی متهم کرد که بیش از هفت دهه است موجودیت و موضوعیت خود را با غصب و غارتگری و جنایت و تجاوز بنا کرده است. اما در یک چیز تردید ندارم و آن جرات و جسارت دفاع از رفتار حتی متقابلی است که از موضع مظلوم و ستمدیده بر ستمگران اعمال کردیم.
صبر میکنیم و تماشا.
چرا چرت و پرت میگید؟؟؟!!! فقط اینو به ما بگید؟
اینکه ،نمایندگان نظامی ملت فلسطین ،یه مشت غاصب ولو با جنسیت زن یا سنین مختلف (رو در کنار اردوگاههای مملو از فلسطینیان زخمی و گرسنه، جان و وطن و سرزمینش به غارت رفته) در حال سرور و پارتی و جشن بودند را ازپا دربیاورند یا اسیر کنن اصلا خشونت نیست….این عین عدالت و دفاع هست و تف بر اعتقادی که چشمانش را بر کشتار هزاران هزار زن و کودک فلسطینی در هفتاد دهه بسته و حالا بر ای یه مشت غاصب دلسوزی میکند و وا اسفا سر میدهد!! البته شماها اگر تاریخ دادن و تاریخ خوان بودید هیچوقت برای مردم رژیمی که ایرانیان قبل اسلام رو ترور کرد و هنوز با افتخار یاد میکنند و جشن سرور برپا میکنند، دل نمیسوزوندید.
هر چند اسراییل ،جنایتکار و متجاوز و…است .اما رفتار سربازان جبهه مقاومت (حماس)
با اسیران بخصوص زنان سرباز و غیر سرباز اسراییلی، باعث تأسف و محکوم است .
اگر پیامبر (ص) حاضر در این جهان خاکی بود ، چه می گفت ؟
بله اینچنین رفتارهایی قابل تایید نیست ولی جالبه که شما چرا الان یادتون اومده مقالهای به این مفصلی در باب موضوعات فلسطین بنویسید
تا الان مرگ بر. اسرائیل نگفتم ولی اگر همین طور ادامه بدید مرگ بر اسرائیل می گم .حتی اگر پیروزی درش نباشه .
این گونه صحبت کردن فقط یک معنی می تواند داشته باشد و آن این موضوع هست که ما دشمن را نشناخته ایم.در جنگ ایران و عراق جنگ بین دو کشور مسلمان رخ داد اما هم اکنون جنگ بین یک کشور مسلمان و یک گروه غاصب و کودک کش صهیونیستی هست.
در اصول این گروه غاصب آمده است که بقیه (غیر یهود) یا باید مانند حیوانات اهلی مطیع و گوش بفرمان ما باشند یا باید کشته شوند.شما در کدام یک از ادیان الهی یا کشور هایی که مسلمان نیستند این حد از وحشی گری را دیده اید.
من فکر می کنم یا جیره خوار صهیون هستید یا غافل که ان شاءالله غافل باشید.