خرید تور نوروزی

آیا شنونده‌ی خوبی هستید؟

گفت‌و‌گو با کیت مرفی، نویسندهٔ کتاب خوب گوش نمی‌دهی

مطلب «آیا شنونده‌ی خوبی هستید؟» گفت‌وگویی است با کیت مرفی است که در تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۳ با عنوان «Are you a good listener? The answer may surprise you» در وب‌سایت ووکس منتشر شده و ترجمه‌ آن از سوی ترجمان را در ادامه می‌خوانید.

اکثر ما فکر می‌کنیم وقتی با دیگران حرف می‌زنیم، همیشه به حرف‌هایشان گوش می‌دهیم. اما باید بدانیم که ما غالباً حرف‌های دیگران را فقط «می‌شنویم» و منتظریم نوبتمان برسد تا پاسخی هوشمندانه‌ بدهیم. این کارْ گوش‌دادنِ واقعی نیست، بلکه جعل‌کردن آن است و در واقع ذهنمان جای دیگری مشغول است. این مشکل تا چه حد فراگیر است؟ برای آن چه بهایی می‌پردازیم؟ و با کمتر و کمتر گوش‌کردن به آدم‌ها چه چیزی را از دست می‌دهیم؟ آنچه می‌خوانید گفت‌و‌گویی است با کیت مرفی، نویسندۀ کتاب خوب گوش نمی‌دهی: چه چیز مهمی را از دست می‌دهی و چرا؟ مرفی می‌گوید در روابط انسانی گوش‌دادن همه چیز است.

گفت‌وگویی با کیت مِرفی، ووکس— احتمالاً اکثر ما فکر می‌کنیم همیشه مشغول گوش‌دادن به دیگران هستیم. اما چه مقدار از این «گوش دادن»1در واقع نوعی شنیدن2 فعالانه است که طی آن منتظریم نوبت ما برسد تا جوابی هوشمندانه، خنده‌دار یا اندیشمندانه بدهیم؟
این کارْ گوش‌دادنِ واقعی نیست. در بهترین حالت بسیار شبیه به آن است، شباهتی که جعلی‌بودنِ آن از بعضی جهاتِ بسیار مهم مشکل‌ساز می‌شود. حقیقت این است که اکثر ما گوش‌دادن را به‌خوبی جعل می‌کنیم. با سر تکان دادن تأیید می‌کنیم و «عجب»، «البته» و «حتماً همین‌طوره» می‌گوییم. گاهی حتی قهقه‌ای جعلی می‌زنیم تا اگر کمی نقشمان را خوب بازی نکرده‌ایم، آن را ماست‌مالی کند.
وقتی مخاطب حرف‌های کسی هستیم، این کارها را می‌کنیم چون فکر می‌کنیم نمودی از رفتار درست هستند. چون این کار مؤدبانه است. اما در واقع ذهنمان جای دیگری مشغول است. به خودمان فکر می‌کنیم، یا چیز دیگری که خدا می‌داند چیست! به عبارت دیگر گوش نمی‌کنیم.

این مسئله تا چه حد فراگیر است؟ یا شاید حتی در حال فراگیرتر شدن؟ برای آن چه بهایی می‌پردازیم؟ با کمتر و کمتر گوش‌کردن به آدم‌ها چه چیزی را از دست می‌دهیم؟ برای یافتن پاسخ این سؤال با کیت مِرفی گفت‌و‌گو کردم، خبرنگار و نویسندۀ کتاب خوب گوش نمی‌دهی: چه چیز مهمی را از دست می‌دهی و چرا؟ 3این کتاب از دریچۀ فرهنگی و علمی به مقولۀ گوش‌دادن پرداخته است و بیان می‌دارد که برای ما به‌عنوان انسان، گوش‌دادن تا چه اندازه مهم و حیاتی است. چند سالی از چاپ این کتاب گذشته اما موضوع آن هنوز به اندازۀ زمان اولین انتشارش داغ و مرتبط است.
شان ایلینگ: از کجا بدانیم مخاطب الان واقعاً در حال گوش‌دادن به ما هست یا نه؟
کیت مِرفی: فکر می‌کنم نشانۀ بارز گوش‌دادنِ واقعی نحوۀ پاسخ‌دادن است، سؤالاتی که شنونده از شما می‌پرسد و میزان جزئیاتی از حرف شما که به آن‌ها دقت می‌کند. درست مانند رقص دونفره است، پس اگر شما به یک سمت حرکت کردید و طرف مقابل هنوز سر جایش مانده، یا اینکه با ضرب‌آهنگ کاملاً پرتی با شما می‌رقصد، این را می‌فهمید. در چنین حالتی شما واقعاً با هم نمی‌رقصید.
ایلینگ: شما را نمی‌دانم اما من از مهمانی‌های شبانه متنفرم.
مرفی: نه! من عاشق این دورهمی‌ها هستم.
ایلینگ: خدای من! من که متنفرم، و در این‌جور دورهمی‌ها به‌شدت معذبم. زمانی که به واشینگتن آمدم، به‌خاطر همچین جمع‌هایی، همیشه این احساس را داشتم که به اینجا تعلق ندارم. فکر می‌کنم این نفرت از اینجا می‌آید که من هیچ مهارتی در این خوش‌و‌بش‌های کوتاه ندارم.
همیشه به نظرم یک‌جور تمرین برای گوش‌ندادن آمده. در همچین مکالمه‌هایی سؤالاتی از قبیل «شغلت چیه؟» یا «اهل کجایید؟» ردوبدل می‌شود.
این آغاز گفت‌و‌گویی سطحی است که در آن افراد رفتارهای کلیشه‌ای از خود نشان می‌دهند و به نظر می‌رسد هیچکس واقعاً در حال گوش‌دادن به دیگری نیست؛ انگار همه می‌دانند که ما اینجا هستیم تا به نوعی مهمانی را گرم کنیم، اختلاط کنیم، شبکه‌سازی کنیم یا چیزهایی مثل این، ولی کسی واقعاً در حال گوش‌دادن نیست.
مطمئنم استثناهایی وجود دارد، و منظورم این نیست که در این مهمانی‌های شبانه همه عوضی هستند! منظورم این است که این اتفاقی است که در این مهمانی‌ها می‌افتد. درست می‌گویم؟ یا اینکه من بیش از حد بدبینم؟
مرفی: نه، کاملاً درست می‌گویید. این دقیقاً همان اتفاقی است که می‌افتد وقتی کسی همچین سؤالاتی از شما می‌پرسد «شغلت چیه؟»، «چند تا بچه داری؟»، «کدوم محله زندگی می‌کنی؟»، هدف آن‌ها این نیست که واقعاً شما را بشناسند یا درکتان کنند. صرفاً دارند تلاش می‌کنند جایگاه شما را در طبقه‌بندی اجتماعی ذهنی‌شان پیدا کنند.
ایلینگ: همین‌طور است.
مرفی: آن‌ها واقعاً به دنبال گوش‌دادن به شما نیستند. تنها می‌خواهند پوشۀ مناسبی را پیدا کنند که باید پروندۀ شما را داخلش بگذارند و بروند سراغ نفر بعدی. این از آن دست مواجهه‌هایی نیست که عواطف درگیر شده‌اند و واقعاً تلاش دارید همدیگر را بشناسید.
اینکه من می‌گویم عاشق این دورهمی‌ها هستم به این خاطر است که از تماشاکردن این اتفاقات لذت می‌برم. این ماجرا برای من هیجان‌انگیز است چون می‌شود چیزهای زیادی از طرف مقابل فهمید و یاد گرفت، چون همه فقط منتظر لحظه‌ای هستند که لب‌های شما به هم دوخته شوند. آن‌ها لحظه‌شماری می‌کنند تا عرض‌اندام کنند.
من عاشق این هستم که کاری کنم افراد خارج از این موضوعات متداول صحبت کنند تا بفهمم واقعاً کی هستند. من شما را می‌شناسم، شغل شما این است، این تعداد فرزند دارید، و تعطیلات هم فلان جا رفتید.
اما زمانی گفت‌وگو معنادار می‌شود که شروع به پرسیدن سؤالات واقعی می‌کنید. برای من این شکلی است که با خودم می‌گویم: خدای من، نگاه کن چقدر آدم اینجاست! همۀ این‌ها داستان‌های خوبی دارند اگر سؤالات درستی از آن‌ها بپرسیم. اگر کسی حوصله‌تان را سر می‌برد به این خاطر است که سؤال درستی را از او نپرسیده‌اید!

ایلینگ: ترفند شما چیست؟ چطور کاری می‌کنید که دیگران حرف دلشان را بزنند؟ چطور به آن‌ها می‌فهمانید: «من واقعاً حواسم پیش شماست و دارم به حرف‌هایتان گوش می‌کنم»؟
مرفی:‌ برقرارکردن ارتباط چشمی. اینکه چشم شما به صفحۀ موبایلتان نباشد. اینکه به اطراف اتاق نگاه نکنید که ببینید چه آدم‌های مهم‌تری به مهمانی آمده‌اند. اینکه هول‌هولی حرف نزنید؟
بخشی از راهکار همین است که فقط آرام باشید، اما درعین‌حال از آن‌ها سؤالاتی درمورد خودشان بپرسید، البته نه از آن دست سؤالات تعیین سطح که درموردشان صحبت کردیم.
همگی شما آنجا هستید چون یک نفر شما را به آنجا دعوت کرده است. درمورد نحوۀ آشنایی او با آقا یا خانم صاحبخانه سؤال کنید. حتماً داستانی پشت این آشنایی هست که به داستان دیگری کشیده می‌شود، و آن هم خودش به داستان دیگری. من همیشه به مسائل مربوط به دیگران توجه می‌کنم. تمرکزت را از خودت و اضطرابت بردار و به بیرون توجه کن. اگر طلا یا جواهری انداخته‌اند، پشت هر کدام از این جواهرات حتما داستانی هست، حتی اگر آن‌ها را از بازار اجناس دست‌دوم گرفته باشند. داستانش شنیدنی است. از کدام بازار اجناس دست‌دوم؟ همیشه به این بازارها سر می‌زنی؟ سؤالاتی از این دست. یا مثلاً می‌گوید، مادرم این را به من داده است، یا دوست‌ سابقم، دیگر با هم ارتباط نداریم. و بعد کل ماجرا را برایتان تعریف می‌کند که همیشه شنیدنی و هیجان‌انگیز است، و این اصلاً کار سختی نیست.
ایلینگ: شما می‌گویید با آدم‌هایی که از درستیِ خودشان مطمئن هستند محتاطانه برخورد می‌کنید؛ مطمئناً یکی از موانع گوش‌دادن این است که آدمْ مستِ درستیِ مزخرف خودش باشد. وقتی فکر می‌کنید از قبل همه چیز را می‌دانید، گوش‌دادن به دیگران کار سختی است. از جهاتی، تا وقتی با پییش‌داوری به حرف‌های دیگران گوش می‌دهید نمی‌توانید واقعاً حرفشان را بشنوید.
شنیدم در این مورد در مصاحبۀ دیگری صحبت کردید. درمورد فقدان مکث در گفت‌و‌گوها می‌گفتید. به‌خصوص در فرهنگ ما. و خدایا، این واقعاً نشانه‌ای از گوش ندادن است.
چون اگر واقعاً در حال گوش‌دادن باشید، هم‌زمان به این فکر نمی‌کنید که خودتان بعد از او چه می‌خواهید بگویید. فقط گوش می‌کنید. بنابراین حرفش که تمام شد، یک لحظه زمان نیاز دارید تا به جوابش فکر کنید. پس اگر از قبل سخنرانی خود را آماده کرده باشید، و سر ضرب بیانش کنید، همین نشانۀ این است که فقط منتظر بودید نوبت خودتان برسد. ظاهراً این بخشی از فرهنگ آمریکایی‌ها شده است.
مرفی: درست است. مطالعاتی در این‌ رابطه در فرهنگ‌های متعددی انجام شده. فرهنگ‌های غربی بدترین وضع را داشته‌اند.
ایلینگ: چرا این‌طور است؟
مرفی: فکر می‌کنم باید جواب این سؤال را در مفهوم مهمان‌نوازی بجوییم. در فرهنگ‌های آسیایی، این طرز فکر وجود دارد که اول باید از طرف مقابل پذیرایی کنند و مهمان‌نواز باشند. در این فرهنگ‌ها بی‌ادبی است که بی‌مقدمه بپرید وسط حرف دیگران و خودنمایی کنید. در کشورهایی مانند فنلاند، بی‌مقدمه وسط حرف پریدن واقعاً گستاخی به حساب می‌آید، انگار می‌خواهید بگویید از دماغ فیل افتاده‌اید. و به همین خاطر آدم‌ها می‌ترسند با این کار شأن و شخصیتشان زیر سؤال برود.


سریع‌ترین راهی که می‌توانید شخصیت خودتان را زیر سؤال ببرید همین است که بدون گوش‌دادن به چیزهایی که در جریان بوده، دهن خود را باز کنید و شروع به حرف‌زدن بکنید. به همین خاطر است که قبل از حرف‌زدن نیاز به تأمل دارید. البته ممکن است در این تأمل زیاده‌روی شود اما، از نظر من که خبرنگارم، اگر فقط ساکت بمانید، طرف مقابل به حرف زدنش ادامه می‌دهد تا بالاخره بتواند بفهمد چه می‌خواهد بگوید. مهم‌ترین بخشِ حرفْ آخر از همه گفته می‌شود، بعد از اینکه به او اجازه دادید افکارش را جمع‌وجور کند و شاید بر اضطرابش غلبه کند و البته به این نتیجه برسد که بله، شما واقعاً دارید گوش می‌دهید.
چیزهای زیادی هست که نمی‌شنوی به‌خاطر رفتاری که از خودت در گفت‌وگو به نمایش می‌گذاری. و سؤالاتی که نمی‌پرسی اطلاعاتی هستند که از آن‌ها محروم می‌شوی، یا به این خاطر که شنوندۀ خوبی نبودی متوجه آن‌ها نشدی. و این گوش ندادن واقعاً تو را به‌عنوان یک انسان، و البته همچنین در روابطت، فقیر می‌کند. در روابط انسانی گوش‌دادن همه چیز است!

این مطلب گفت‌وگویی است با کیت مرفی که در تاریخ ۲۴ آوریل ۲۰۲۳ با عنوان «Are you a good listener? The answer may surprise you» در وب‌سایت ووکس منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۲ با عنوان « آیا شنوندۀ خوبی هستید؟» و با ترجمۀ سید محمد ابوهاشمی در وب‌سایت ترجمان علوم انسانی منتشر شده است.

شان ایلینگ (Sean Illing) روزنامه‌نگاری است که در ووکس با نویسنده‌های کتاب‌های جدید گفت‌وگو می‌کند.

کیت مرفی (Kate Murphy) نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی است. او در سال ۲۰۲۰ کتاب پرفروش You’re Not Listening: What You’re Missing and Why It Matters را منتشر کرد. انتشارات ترجمان علوم انسانی این کتاب را در سال ۱۴۰۱ با عنوان خوب گوش نمی‌دهی: چه چیز مهمی را از دست می‌دهی و چرا؟ و با ترجمهٔ سمانه پرهیزکاری منتشر کرده است.

پاورقی
1
listening
2
hearing
3
انتشارات ترجمان علوم انسانی این کتاب را با همین عنوان منتشر کرده است [ویراستار].

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا