خرید تور تابستان ایران بوم گردی

فلسفه علم چیست؟

«فلسفه علم از دو بخش «فلسفه» و «علم» تشکیل شده است. فلسفه نیز به دو معنای متفاوت به کار می‌رود، یک معنای آن، نوعی شناخت نظام‌مند است اما در گفت و گو‌های روزمره منظور ما از «فلسفه» چیز دیگری است.»

سایت موازی نوشت: «فلسفه علم از دو بخش «فلسفه» و «علم» تشکیل شده است. فلسفه به دو معنای متفاوت به کار می‌رود: فلسفه به معنای خاص، نوعی شناخت نظام‌مند است. در گفت و گو‌های روزمره واژه «فلسفه» را معمولا به کار می‌بریم. مثلا می‌گوییم فلسفۀ این کار شما چیست؟ در این استفاده از واژه فلسفه، مقصود معنای دوم آن است، یعنی عبور از ظواهر و رسیدن به بطن ماجرا. زمانی که چیزی را در برابر عقل قرار می‌دهیم و به نقد و تحلیل و بررسی می‌پردازیم، مانند: فلسفۀ علم، فلسفه تاریخ، فلسفه زندگی.

دانشمندان زمانی که مشغول فعالیت‌های علمی هستند با سوالاتی مواجه می‌شوند، مانند این که قانون طبیعت چیست؟ آیا در علوم غیرفیزیکی مانند زیست‌شناسی و روان‌شناسی وجود دارد؟ از چه نوع داده‌هایی می‌توان برای تمایز بین علل واقعی و نظم تصادفی استفاده کرد؟ قبل از پذیرش فرضیه‌ها به چه مقدار شواهد و چه نوع شواهدی نیاز داریم؟ چرا دانشمندان همچنان به مدل‌ها و نظریه‌هایی که حداقل تا حدی نادرست هستند (مانند فیزیک نیوتن) تکیه می‌کنند؟

در نگاه اول به نظر می‌رسد که پاسخ دادن به این سوالات آسان است، اما زمانی که می‌خواهید پاسخی قانع کننده به این سوالات بدهید متوجه می‌شوید که یافتن پاسخ مناسب بسیار دشوار است. حتی گاهی نظرات فیلسوفان با نظرات خودِ دانشمندان که عمدتاً وقت خود را صرف کارهای علم می‌کنند، نه تحلیل فلسفی آن، متفاوت است. علی‌رغم این تنوع عقاید، فیلسوفان علم تا حد زیادی می‌توانند در یک چیز اتفاق نظر داشته باشند: هیچ راه واحد و ساده‌ای برای تعریف علم وجود ندارد!

واژه «فلسفه علم» از دو بخش «فلسفه» و «علم» تشکیل شده است. فلسفه نیز به دو معنای متفاوت به کار می‌رود، یک معنای آن، نوعی شناخت نظام‌مند است اما در گفت و گو‌های روزمره منظور ما از «فلسفه» چیز دیگری است. مثلاً زیاد پیش می‌آید که بگوییم و یا از کسی بشنویم که فلسفۀ این کار شما چیست؟ اینجا معنای دوم فلسفه مدنظر، یعنی عبور از ظواهر و رسیدن به بطن ماجرا به عبارت دیگر زمانی که چیزی را در برابر عقل قرار می‌دهیم و به نقد و تحلیل و بررسی می‌پردازیم، مانند: فلسفه علم، فلسفه تاریخ، فلسفۀ زندگی.

در «فلسفۀ علم»، فلسفه به معنای دوم آن به کار رفته است یعنی در این رشته می‌خواهیم علم را در برابر عقل قرار دهیم و به نقد و بررسی آن بپردازیم. منظور ما نیز از علمی که در فلسفۀ علم بررسی می‌شود، علم تجربی است، یعنی علمی که با تکیه بر روش تجربی و داده‌های حسی، جهان را بشناسد.

فلسفه علم به همه مفروضات، مبانی، روش‌ها، دلالت‌های علم، کاربرد و شایستگی علم می‌پردازد. این رشته گاهی اوقات با متافیزیک، هستی‌شناسی و معرفت شناسی همپوشانی دارد، به عنوان مثال، زمانی که بررسی می‌کند که آیا نتایج علمی شامل مطالعه حقیقت است یا خیر. علاوه بر این مسائل محوری علم به طور کلی، بسیاری از فیلسوفان علم مسائلی را در نظر می‌گیرند که در مورد علوم خاص (مثلاً فلسفه زیست‌شناسی یا فلسفه فیزیک) کاربرد دارند. برخی از فیلسوفان علم نیز از نتایج معاصر در علم برای رسیدن به نتایجی در مورد فلسفه استفاده می‌کنند.

فلسفه علم چیست؟
فلسفه علم چیست؟

واکنش‌ها به فلسفه علم

فلسفه علم در طول تاریخ با واکنش‌های متفاوتی از سوی جامعه علمی مواجه شده است. اگرچه دانشمندان اغلب در این زمینه مشارکت می‌کنند، بسیاری از دانشمندان برجسته احساس کرده‌اند که تأثیر عملی بر کار آن‌ها محدود است. نقل قول معروفی که به فیزیکدان ریچارد فاینمن نسبت داده می‌شود، می‌گوید: «فلسفۀ علم به همان اندازه برای دانشمندان مفید است که پرنده‌شناسی برای پرندگان». در پاسخ، برخی از فیلسوفان (مثلاً کریگ کالندر) پیشنهاد کرده‌اند که دانش پرنده‌شناسی در صورت امکان برای پرندگان، سود زیادی خواهد داشت. برخی دیگر از دانشمندان نه تنها با فلسفۀ علم مخالفند بلکه آن را مخرب می‌دانند و دسته سوم عقیده دارند که فلسفۀ علم قرار است به سوالات عقلانی دربارۀ علم پاسخ دهد که خودش نمی‌تواند پاسخ دهد.

چرا دانشمندان به فلسفۀ علم نیاز دارند؟

در فلسفه‌ی علم کار اصلی ما این است که روش‌های مورد استفاده در علوم مختلف را بررسی کنیم. شاید این سوال پیش بیاید که چرا باید این کار را به فیلسوفان سپرد و نه به خود دانشمندان. یک پاسخ به این سوال این است که نگاه کردن به علم از منظر فلسفه به ما امکان می‌دهد ژرف‌کاوی کنیم و از مفروضات پنهان پژوهش علمی پرده برداریم؛ مقصودم مفروضاتی هستند که دانشمندان دربارۀ آن‌ها مستقیما بحث نمی‌کنند. به عنوان مثال آزمایش‌های علمی را در نظر بگیرید. فرض کنید دانشمندی آزمایشی کرده و به نتیجۀ خاصی رسیده است. چندبار دیگر هم همان آزمایش را انجام می‌دهد و همان نتیجه را می‌گیرد. پس از آن احتمالا دیگر این کار را ادامه نخواهد داد، چون مطمئن است که با تکرار آن آزمایش، در شرایط دقیقا یکسان، به نتایج یکسان خواهد رسید. چنین فرضی بدیهی به نظر می‌رسد، اما فیلسوف حتی همین فرض را هم مورد تردید قرار می‌دهد. چرا باید فرض کنیم که تکرار این آزمایش در آینده، به همان نتایجی خواهد انجامید که در گذشته انجامیده؟ از کجا می‌دانیم این فرض صحیحی است؟

برخی مفاهیم مرتبط با فلسفه‌ علم

در اینجا یک توضیح کوتاه از تنها چند مفهوم مرتبط با فلسفه‌ی علم که ممکن است با آن‌ها برخورد کرده (یا نکرده) باشید، آمده است.

معرفت‌شناسی: شاخه‌ای از فلسفه که به چیستی معرفت می‌پردازد، چگونه برخی چیزها را به عنوان درست می‌پذیریم، و چگونه آن پذیرش را توجیه می‌کنیم.

طبیعت گرایی و تجربه گرایی: مجموعه‌ای از رویکردهای فلسفی برای ایجاد دانش که بر اهمیت شواهد قابل مشاهده از جهان طبیعی تأکید می‌کند.

استقراء: روش استدلالی که در آن یک تعمیم بر اساس مثال‌های فردی که به نظر می‌رسد با آن تعمیم مطابقت دارند، به درستی استدلال می‌شود. برای مثال، پس از مشاهده اینکه درختان، باکتری‌ها، شقایق‌های دریایی، مگس‌های میوه و انسان‌ها دارای سلول هستند، می‌توان به طور استقرایی چنین استنباط کرد که همه موجودات دارای سلول هستند.

استنتاج: روش استدلالی که در آن به طور منطقی از مقدمات به نتیجه می‎رسد. برای مثال، اگر موقعیت‌های نسبی فعلی ماه، خورشید و زمین و همچنین نحوه حرکت آنها نسبت به یکدیگر را بدانیم، می‌توانیم تاریخ و مکان خورشید گرفتگی بعدی را استنباط کنیم.

تیغ اوکام: این ایده که همه چیزهای دیگر برابر هستند، باید توضیح ساده‌تر را به توضیح پیچیده‌تر ترجیح دهیم.

مشکل تمایز: مسئله تمایز این است که چگونه علم را از غیرعلم تشخیص دهیم؟ مرزهای بین علم، شبه علم، و دیگر محصولات فعالیت‌های انسانی، مانند هنر و ادبیات و باورها چیست؟

ابطال: دیدگاهی که با فلسفه کارل پوپر مرتبط است، مبنی بر اینکه از شواهد فقط می‌توان برای رد ایده‌ها استفاده کرد، نه برای حمایت از آن‌ها. پوپر پیشنهاد کرد که ایده‌های علمی را فقط می‌توان از طریق ابطال آزمایش کرد، نه از طریق جستجوی شواهد پشتیبان.

تغییرات پارادایم و انقلاب‌های علمی – دیدگاهی از علم، مرتبط با فلسفه توماس کوهن، که نشان می‌دهد تاریخ علم را می‌توان به زمان‌های علم معمولی (زمانی که دانشمندان به یک نظریه علمی مرکزی و پذیرفته شده، اضافه می‌کنند، توضیح می‌دهند و با آن کار می‌کنند) و دوره‌های کوتاه‌تر علم انقلابی تقسیم کرد. کوهن می‌گوید که در دوران علم انقلابی، ناهنجاری‌هایی که نظریه‌های پذیرفته شده را رد می‌کنند به حدی می‌رسند که نظریه قدیمی را شکسته و نظریه جدیدی ساخته می‌شود و در یک به اصطلاح «تغییر پارادایم»، نظریه پیشین جای نظریه قبلی را می‌گیرد.»

مطلب «تاریخچه فلسفه علم و افراد مؤثر در پیشبرد آن» را که قبلا در انصاف نیوز منتشر شده‌است را از اینجا بخوانید.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا