سیر تحول دگرگونیهای تفکر فلسفی از دوره ماقبل خاندان چین تا روزگار معاصر
کتاب «تاریخ اندیشه فلسفی چین» به معرفی اندیشههای فلسفی چین از دوره ماقبل دودمان چین تا عصر حاضر میپردازد. خط سیر این کتاب را دگرگونیهای تفکر فلسفی در چین شکل میدهد و ویژگیهای مهم مکاتب فلسفی چین در هر دوره تاریخی معرفی میشود.
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «تاریخ اندیشه فلسفی چین» با ترجمه امین بذرافشان از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۲۲ توسط انتشارات چاینا اینترکنتینتال پرس منتشر شده و حق کپیرایتشان در ایران به اینناشر واگذار شده است. ون هایمینگ نویسنده کتاب پیشرو سال ۲۰۰۶ دکترای فلسفه تطبیقی خود را از دانشگاه هاوایی دریافت کرد و در حال حاضر استاد دانشکده فلسفه دانشگاه خلق چین است و دو رشته فلسفه چین و فلسفه تطبیقی را به زبانهای چینی و انگلیسی تدریس میکند.
«تاریخ اندیشه فلسفی چین» به معرفی اندیشههای فلسفی چین از دوره ماقبل خاندان چین تا روزگار معاصر اختصاص دارد و سیر تحول دگرگونیهای تفکر فلسفی در چین را تصویر میکند. مکاتب فلسفی چین در اینکتاب ضمن مشخصشدن ظرف زمانی و هر دوره تاریخی، با توجه به تقسیمبندیهای غربی، تعریف و تبیین میشوند.
اینکتاب یکمقدمه و یکدیباچه دارد که پس از آنها ۶ فصل آمده است. دیباچه کتاب «جذابیت ویژه فلسفه چین» نام دارد و فصول آن نیز به اینترتیباند: «آغازگاه فلسفه چینی: تغییرات»، «فلسفه سیاسی چین: نظریهپردازی فلاسفه دوره ماقبل چین در مورد آدمی و اجتماع»، «مابعدالطبیعه در فلسفه چین: دیدگاه فلاسفه در دوره دودمانهای هان و تانگ درباره جهان»، «معرفتشناسی فلسفه چینی: چگونگی شناخت جهان از سوی نوشریعتگرایان در دوران سونگ و مینگ»، «نوآوری و اصولگرایی در فلسفه چین» و «فلسفه مدرن چین: نوشریعتگرایی و فلسفه تطبیقی چین و غرب». پس از اینفصول هم پیوست کتاب شامل «جدول تطبیقی رویدادهای مهم فلسفه چین و غرب» درج شده است.
مسائل مورد توجه فلاسفه در شرق و غرب عالم عمدتاً یکی است. برای مثال رابطه انسان و جهان مسئلهای است که هم فیلسوفان شرق و هم فیلسوفان غرب به آن پرداختهاند: من کیستم؟ چرا چنین زندگی میکنم؟ کجا هستم؟ فلاسفه غربی به این مسائل اساسی بسیار اهمیت میدهند؛ البته این مسائل سؤالات پایهای فلسفه چین نیز هستند. فیلسوفان چینی در پاسخ به این سؤالات اساسی فلسفه حکمت فلسفی منحصربهفرد خود را شکل دادند. این نوع از معرفت فلسفی حاصل توافق متفکران چینی طی دورههای متمادی است. نویسنده در این کتاب با تمرکز بر حکمتهای فلسفی هرکدام از مکاتب فلسفی چین، ویژگیهای آن را در دورههای مختلف معرفی میکند تا خواننده هم شمایی کلی از توسعه اندیشه و فلسفه در چین را درک کند و هم روند توسعه و تغییر معرفت فلسفی چینی را بفهمد.
برای شناخت فلسفه چین، کتاب «تغییرات» یکی از مهمترین آثاری است که باید به آن اشاره کرد. این کتاب در دوره ماقبل چین به نگارش درآمده و میتوان گفت سرچشمه اندیشه فلسفی چین باستان است. کتاب «تغییرات» با الهام از سیر تغییرات زمین و آسمان، این دگرگونیها را برای هدایت امور آدمی به کار برده است. این طرز فکر عمیقاً اندیشه فلسفی چین را تحت تأثیر قرار داد تا جایی که لایههای مختلف اندیشه فلسفی چین را میتوان در میان نظام فلسفی کتاب «تغییرات» مشاهده کرد.
اندیشمندان دوره ماقبل چین با آثارشان شالوده گفتمان فلسفی چین را پایهگذاری کردند. اندیشه آنان به ابعادی از فلسفه چین که تمرکزش بر مسائل اجتماعی است، تسری پیدا کرد. کنفوسیوس و منسیوس در مقام نمایندگان شریعتگرایی، فلسفه سیاسی خاص چین را پایهگذاری کردند. گفتمان وظیفهشناسی اساس انسانیت که کنفوسیوس مطرح کرده، سبب برانگیختهشدن اختلافنظرهایی درباره نظریات و اجرای فلسفه سیاسی شد. پس از او منسیوس با طرح حکمرانی با انسانیت بنیانگذار مفهوم انسانیت در فلسفه سیاسی شریعتگرا شد.
دیگر فلاسفه و متفکران دوره ماقبل چین نیز از زوایای گوناگون نظرهای خود را درباره مسائل موردتوجه کنفوسیوس در فلسفه سیاسی چینی ارائه داده بودند. لائوتسه معتقد بود در فلسفه بنیادین کشورداری باید آب را الگو قرار داد. او همچنین درباره امکان تحقق طریقت و مقصود از آن مباحثی مطرح کرده است.
در روزگار معاصر، فلسفه چینی در پسزمینه گفتمان چین و غرب نوآوریهای متعددی را رقم زده است. گفتنی است که معرفت فلسفی چین در گستره دیدگاه تطبیقی چین و غرب گسترش یافت. هوشی و فنگ یولن با اتخاذ رویکردی غربی، دادههای تاریخی فلسفه چین را دستهبندی کردند. سپس شیونگ شیلی نوآورانهترین نظام فلسفی چینی را پس از آغاز گفتگو میان فلسفه چین و غرب پدید آورد؛ آثار این فیلسوفان بر سیر فلسفه نوین چین که آمیزهای از فلسفه چینی و غربی است، تأثیرگذار بوده است.
در این کتاب به معرفی اندیشههای فلسفی چین از دوره ماقبل دودمان چین تا عصر حاضر پرداخته میشود. خط سیر این کتاب را دگرگونیهای تفکر فلسفی در چین شکل میدهد و ویژگیهای مهم مکاتب فلسفی چین در هر دوره تاریخی معرفی میشود. مؤلف در این کتاب با بهرهگیری از تقسیمبندیهای غربی، وجوه گوناگون فلسفه چین را خلاصه کرده است؛ برای مثال فلسفه سیاسی در دوره ماقبل چین، مابعدالطبیعه در دوران هان و تانگ، معرفتشناسی در دوران سونگ، مینگ و… نویسنده تلاش کرده در این کتاب فیلسوفها و اندیشههای فلسفی هر دوره را به طور ساده و مختصر معرفی کند.
در بخشی از اینکتاب میخوانیم: «سون وو معتقد بود که جنگ امری از سر ناچاری است. این دیدگاهْ اندیشه راهبردی اوست. او بر این باور بود که باید از جنگ برای حل مشکلات پرهیز کرد، زیرا هدایت سربازان به منظور جنگ، برای هر کشوری امری بسیار مهم و حیاتی است. پس به هنگام تصمیمگیری درباره جنگ باید بسیار هشیار بود. از نظر وی، مهمترین مساله چارهاندیشی برای حل کشمکش میان کشورهاست. اگر بتوان با راهبرد پیروز شد، باید بهترین راه را برای برندهشدن در راهبرد خود پیدا کنید. بهترین برنامه برای عملیات نظامی به کار بردن راهبردی است که مخالفان را مجبور به رها کردن اهداف و رفتارهای جنگطلبانهشان کند. پس از آن، چارهاندیشی برای حل مناقشات از راه روابط خارجی است. آخرین مرحله به کار بردن قدرت برای پیروزی بر حریف است؛ ولی تاختن به شهر و سامان حریف به شیوه تقابل مستقیم کاری نادرست و از روی ناچاری است. بالاترین مرحله در جنگ پیروزی بر سربازان حریف بدون جنگ است؛ یعنی به تسلیم واداشتن حریف بدون جنگ.»
کتاب «تاریخ اندیشه فلسفی چین» نوشته ون هایمینگ با ترجمه امین بذرافشان در 167 صفحه از سوی انتشارات ققنوس منتشر شدهاست.
انتهای پیام
چرا همه پیامبران از یک منطقه سر براوردن؟ چرا تمدن قدیمی و شکوهمند چین از پیامبران خبری نیست ؟